تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836331065
گفتگو با مردگان
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: گفتگو با مردگان!!
داستانهایی شگفت از برزخ و گفتگو با مردگان و... به مناسبت سالگشت وفات مرحوم آیت الله العظمی آقا سید جمال الدین گلپایگانی (ره) داستان اول ؛ فرشتگان عذاب در تخت فولاد: مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی می فرمود(1): من در دوران جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ ، مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان، درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و آنها مربی من بودند، به من دستور داده بودند که شبهای پنجشنبه و شبهای جمعه بروم بیرون اصفهان و در قبرستان تخت فولاد قدری تفکر کنم در عالم مرگ و ارواح و مقداری هم عبادت کنم و صبح برگردم، عادت من این بود که شبهای پنجشنبه و جمعه می رفتم و مقدار یکی دو ساعت در بین قبرها و در مقبره ها حرکت می کردم و تفکر می نمودم و بعد، چند ساعت استراحت نموده و سپس برای نماز شب و مناجات بر می خاستم و نماز صبح را می خواندم و پس از آن به اصفهان می آمدم، می فرمود: شبی بود از شبهای زمستان هوا بسیار سرد بود برف هم می آمد، من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان حرکت کردم و به تخت فولاد آمدم و در یکی از حجرات رفتم و خواستم دستمال خود را باز کرده چند لقمه ای از غذا بخورم و بعد بخوابم تا در حدود نیمه شب بیدار و مشغول کارها و دستورات خود از عبادت گردم، در این حال درمقبره را زدند تا جنازه ای را که از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بیایند و جنازه را دفن کنند، آن جماعت جنازه را گذاردند و رفتند و قاری قرآن مشغول تلاوت شد، من همین كه دستمال را باز کرده و می خواستم مشغول خوردن غذا شوم دیدم که ملا ئکه عذاب آمدند و مشغول عذاب کردن شدند (عین عبارت خود آن مرحوم است)چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که آتش به آسمان زبانه می کشید، و فریادهایی از این مرده بر می خواست که گویی تمام این قبرستان عظیم را متزلزل می کرد، نمی دانم اهل چه معصیتی بود، از حاکمان جائر و ظالم بود که اینطور مستحق عذاب بود؟ و ابدا" قاری قرآن اطلاعی نداشت آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت.من از مشاهده این منظره از حال رفتم، بدنم لرزید، رنگم پرید و اشاره کردم به صاحب مقبره که در را باز کن من می خواهم بروم، گفت: آقا! هوا سرد است،برف روی زمین را پوشانیده، در راه گرگ است و تو را می درد، هر چه خواستم بفهمانم به او که من طاقت ماندن ندارم او ادراک نمی کرد، بناچار خود را به در اطاق کشیدم در را باز کردم وخارج شدم من از مشاهده این منظره از حال رفتم، بدنم لرزید، رنگم پرید و اشاره کردم به صاحب مقبره که در را باز کن من می خواهم بروم، گفت: آقا! هوا سرد است،برف روی زمین را پوشانیده، در راه گرگ است و تو را می درد، هر چه خواستم بفهمانم به او که من طاقت ماندن ندارم او ادراک نمی کرد، بناچار خود را به در اطاق کشیدم در را باز کردم وخارج شدم و تا اصفهان با آنکه مسافت زیادی است بسیار به سختی آمدم و چندین بار به زمین خوردم، آمدم در حجره ، یک هفته مریض بودم و مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان می آمدند و عیادت می کردند و به من دوا می دادند و جهانگیر خان برای من کباب باد می زد و به زور به حلق من فرو می برد تا کم کم قدری قوت گرفتم.
داستان دوم ؛ صورت های برزخی:علامه سید محمد حسین طهرانی (ره) در رابطه با ورود ایشان به نجف می فرماید: مرحوم آقا سید جمال می فرمود: من وقتی از اصفهان به نجف اشرف مشرف شدم تا مدتی مردم را به صورتهای برزخیه خودشان می دیدم، به صورتهای وحوش و حیوانات و شیاطین، تا آنکه از کثرت مشاهده ملول شدم، یک روز که به حرم مطهر مشرف شدم، از امیر المومنین (ع) خواستم که این حال را از من بگیرد، من طاقت ندارم، حضرت گرفت و از آن پس مردم را به صورتهای عادی می دیدم(2).یک روز که به حرم مطهر مشرف شدم، از امیر المومنین (ع) خواستم که این حال را از من بگیرد، من طاقت ندارم، حضرت گرفت و از آن پس مردم را به صورتهای عادی می دیدمداستان سوم ؛ نور الهی:در این جا داستانی را از زبان یکی از بزرگان و علمای حوزه علمیه قم نقل می کنم ، ایشان می فرمودند: در آن زمانی که در دیار مقدس غروی "زادها الله شرفا" مشرف بودم، جهت پاره ای از اعمال، شب جمعه ای به وادی السلام رفته بودم، یک وقت متوجه نوری شدم وقتی نزدیک آن نور شدم دیدم از چشمان سیدی می درخشد پرسیدم: این سید کیست؟ گفتند: سید جمال الدین گلپایگانی است(3).یک وقت متوجه نوری شدم وقتی نزدیک آن نور شدم دیدم از چشمان سیدی می درخشد پرسیدم: این سید کیست؟ گفتند: سید جمال الدین گلپایگانی استداستان چهارم ؛ توجه به مرگ و جهان آخرت:داستان دیگری را مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی "قدس سره الشریف" نقل فرمودند: که روزی در محضر آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (قدس سره الشریف) نشسته بودم و ایشان شخصا" نامه ها را باز و روئیت می فرمودند و یک قسمت از نامه را جدا می کردند تا جواب بنویسند، به یک نامه رسیدند، سه دفعه دست روی دست زدند و فرمودند: (صدقتک) بعد فرمود: این نامه از آیت الله آقا سید جمال الدین گلپایگانی است که برایم نوشته و مرا موعظه و نصیحت کرده است، آقا نامه را می خواند و اشک از دیدگانش جاری بود و زمزمه می کرد، مرجعیت سنگین است. مرگ هست و همه ما از دنیا می رویم.این نامه از آیت الله آقا سید جمال الدین گلپایگانی است که برایم نوشته و مرا موعظه و نصیحت کرده است، آقا نامه را می خواند و اشک از دیدگانش جاری بود و زمزمه می کرد، مرجعیت سنگین است. مرگ هست و همه ما از دنیا می رویمداستان پنجم ؛ گفتگو با مردگان:
و همچنین داستانی را مرحوم علامه طهرانی از زبان خود مرحوم سید نقل کردند که آقا سید جمال می فرمود: یک روز هوا گرم بود، رفتم به وادی السلام نجف اشرف برای فاتحه اهل قبور و ارواح مومنین.چون هوا بسیار گرم بود رفتم در زیر طاقی که بر سر دیوار روی قبری زده بودند نشستم، عمامه را برداشته و عبا را کنار زدم که قدری استراحت نموده و بر گردم در این حال دیدم جماعتی از مردگان با لباسهای پاره و مندرس و وضعی بسیار کثیف به سوی من آمدند و از من طلب شفاعت می کردند، که وضع ما بد است، تو از خدا بخواه ما را عفو کند.من به ایشان پرخاش کردم و گفتم: هر چه در دنیا به شما گفتند، گوش نکردید و حالا که کار از کار گذشته طلب عفو می کنید بروید ای مستکبران!ایشان می فرمودند: این مردگان شیوخی بودند از عرب که در دنیا مستکبرانه زندگی می نمودند و قبورشان در اطراف همان قبری بود که من بر بروی آن نشسته بودم.این داستانها نشانگر عظمت روح و بلندای مقام مرحوم آیت الله العظمی سید جمال الدین گلپایگانی است(4). داستان ششم ؛ مراجعت به ایران و ملاقات با شاه:مرحوم آیت الله آقا جمال گلپایگانی علیه الرحمه( در سال 1373 قمری) برای معالجه و عمل جراحی از نجف اشرف به ایران آمدند. شرح ماجرا را از زبان یکی از همراهان ایشان بشنوید: به کرمانشاه که آمدیم، طبقات مختلف مردم به دیدار ایشان آمده از جمله دیدار کنندگان فرمانده لشکر غرب بود که حامل پیامی از سوی شاه بود، که شاه د ستور داده هواپیمای اختصاصی خودشان به کرمانشاه آمده و شما و همراهان را به تهران ببرد. مرحوم سید (قدس سره) با ناراحتی فرمودند: من احتیاج به هواپیما ندارم و با ماشین می روم، هر چه اصرار کردند و دیگران نیز با او همراهی کردند که شاید ایشان را راضی نمایند قبول نفرموده و استنکاف کردند و خلاصه با ماشین کوچک صاحب منزل به تهران آمدیم.وقتی وارد تهران شدیم در همان ابتدای سفر، آقا در بیمارستان نجمیه (بازرگانان) بستری شدند که بدین صورت بیمارستان افتتاح شد.در زمان بستری بودن ایشان عده زیادی از علما و بزرگان قم و تهران و طبقات مختلف مردم به ملاقاتشان آمدند.آیت الله بروجردی مکرر افراد متعددی را برای دیدار ایشان می فرستادند و چندین بار نامه فرستاده و از اینکه خود نمی توانند به تهران بیایند عذر خواهی نمودند.یک روز صبح بود. که دیدیم ،هیراو رئیس دربار شاه برای ملاقات آقا وارد شده پس از مقداری نشستن گفت: کار محرمانه ای با آقا دارم، آقایان اطاق را خالی کنند،مرحوم آقا امر کردند، بیرون رفتیم، پس از مدتی کوتاهی دیدیم هیراو با کمال ناراحتی از اطاق خارج شد و رفت.
ما به اطاق بازگشتیم، دیدیم مرحوم آقا خندان هستند، علت این ماجرا را جویا شدیم؟ فرمودند: این آقا از طرف شاه آمده بود و می گفت: شاه امروز به شیراز سفر کرده و تا شب به تهران بر می گردد، و فردا صبح می آید به دیدار شما، سپس از جیب خود پاکتی بیرون آورد، و گفت : شاه سلام رساند و این وجه را تقدیم نمود، من نپذیرفتم و گفتم من نان خور امام زمان روحی فداه هستم و تا حال نگذاشته است که در بمانم لذا احتیاجی ندارم و نمی گیرم هیراو در جواب گفته بود: بگیرید و به افرادی که همراهتان هستند بدهید. فرمودند: عرض کردم آقایان هم نان خور حضرت ولی عصر (عج) هستند و احتیاج ندارند. مقداری اصرار کرد و می گفت: بد است، تقدیمی شاه مملکت است، که من جواب ندادم فقط گفتم: احتیاج نداریم، اوقاتش تلخ شد و از اطاق بیرون رفت، و شاه هم به دیدار ایشان نیامد.مصدق هم که در آن زمان در احمد آباد مستوفی تحت نظر بود توسط پسرش دکتر غلامحسین پیغام داد که بیمارستان متعلق به مادرم می باشدلذا برای بیمارستان و عمل جراحی هیچ اجرتی ندهید، که مرحوم سید در جواب فرموده بودند: خیر نیازی به آن نیست من خودم می دهم.در زمینه همین سفر مرحوم آیت الله حاج سید مصطفی صفائی خوانساری( متوفی 1413 هجری قمری ) می فرمودند:مرحوم آیت الله سید جمال الدین برای معالجه به تهران آمده بودند در بیمارستان نجمیه (بازرگانان) بستری بودند وقتی به ملاقات ایشان رفتیم فرمودند: به حاج آقا حسین (بروجردی) سلام مرا برسانید وبگوئید اگر بنا بود سید جمال مقلد باشد از شما تقلید می کرد. وقتی به ملاقات ایشان رفتیم فرمودند: به حاج آقا حسین (بروجردی) سلام مرا برسانید وبگوئید اگر بنا بود سید جمال مقلد باشد از شما تقلید می کردو این در حالی بود که آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی از مرحوم بروجردی پرسیده بودند: اعلم نجفیون کیست که موقوفه ای را به وسیله او به طلاب برسانیم؟ آیت الله بروجردی در پاسخ نوشته بودند: آیت الله حاج آقا جمال الدین گلپایگانی است.سید از فروتنی عجیبی برخوردار بود به طوری که نقل می کنند با آن عظمت علمی که ایشان داشتند در عین حال مدت زیادی در مسجد بالاسر حرم حضرت امیر المومنین علیه السلام پای منبر مرحوم واعظ خراسانی (قدس سره) که مشغول تفسیر سوره یوسف بودند می نشتند(5). نوشته شده توسط آقامیری - حوزه علمیهمقاله "جمال آفتاب" را می توانید از اینجا مطالعه کنیدپاورقی ها :(1) این داستانی بود که علا مه طهرانی در کتاب معاد شناسی ، جلداول صفحه 138 از دوران سکونت سید جمال الدین در اصفهان نقل فرمودند.(2) معاد شناسی ج 1، ص 142(3) مقاله جمال آفتاب.(4) مقاله جمال آفتاب.(5) مقاله جمال آفتاب
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 741]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با مردگان
داستانهایی شگفت از برزخ و گفتگو با مردگان و... به مناسبت سالگشت وفات مرحوم آیت الله العظمی آقا سید جمال الدین گلپایگانی (ره) داستان اول ؛ فرشتگان عذاب در ...
داستانهایی شگفت از برزخ و گفتگو با مردگان و... به مناسبت سالگشت وفات مرحوم آیت الله العظمی آقا سید جمال الدین گلپایگانی (ره) داستان اول ؛ فرشتگان عذاب در ...
كامبيز ديرباز در گفتگو با آريا: با «عيار 14» و «بيرون آوردن ...
كامبيز ديرباز در گفتگو با آريا: با «عيار 14» و «بيرون آوردن مردگان» به جشنواره فجر مي روم خبرگزاري آريا- كامبيز ديرباز كه در فيلم «عيار14» در بيست و هفتمين ...
كامبيز ديرباز در گفتگو با آريا: با «عيار 14» و «بيرون آوردن مردگان» به جشنواره فجر مي روم خبرگزاري آريا- كامبيز ديرباز كه در فيلم «عيار14» در بيست و هفتمين ...
صابري در گفتگو با مهر:توليد پروژه سينمايي هفته دقيقه تا ...
صابري در گفتگو با مهر:توليد پروژه سينمايي هفته دقيقه تا پائيز منتفي شد تهيهكننده ... "بيرون آوردن مردگان" براي حضور در جشنواره فجر امسال آماده نمايش خواهد شد.
صابري در گفتگو با مهر:توليد پروژه سينمايي هفته دقيقه تا پائيز منتفي شد تهيهكننده ... "بيرون آوردن مردگان" براي حضور در جشنواره فجر امسال آماده نمايش خواهد شد.
بيرون آوردن مردگان در ديلمان ادامه دارد
حسين صابري تهيه كننده فيلم"بيرون آوردن مردگان " در گفتگو با خبرنگار مهر گفت : تا كنون حدود 20 درصد از فيلم فيلمبرداري شده است . البته گروه سكانسهايي از ...
حسين صابري تهيه كننده فيلم"بيرون آوردن مردگان " در گفتگو با خبرنگار مهر گفت : تا كنون حدود 20 درصد از فيلم فيلمبرداري شده است . البته گروه سكانسهايي از ...
متصدی مردگان
داستانهایی شگفت از برزخ و گفتگو با مردگان و. ... بود و از اصفهان آورده بودند آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بیایند ...
داستانهایی شگفت از برزخ و گفتگو با مردگان و. ... بود و از اصفهان آورده بودند آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بیایند ...
فيلمبرداري بيرون آوردن مردگان آغاز شد
فيلمبرداري بيرون آوردن مردگان آغاز شد فيلمبرداري فيلم سينمايي بيرون آوردن مردگان به كارگرداني جواد افشار كليد خورد. جواد افشار كارگردان سينما در گفتگو با ...
فيلمبرداري بيرون آوردن مردگان آغاز شد فيلمبرداري فيلم سينمايي بيرون آوردن مردگان به كارگرداني جواد افشار كليد خورد. جواد افشار كارگردان سينما در گفتگو با ...
آیا ارواح با هم در ارتباط هستن ؟!
امام علی علیه السلام می فرماید : مردگان [در عالم برزخ] همسایگانی هستند که با ... دیدار یکدیگر رفته و با گفتگوی صمیمانه با هم لحظات شیرین و لذت بخشی را تجربه می ...
امام علی علیه السلام می فرماید : مردگان [در عالم برزخ] همسایگانی هستند که با ... دیدار یکدیگر رفته و با گفتگوی صمیمانه با هم لحظات شیرین و لذت بخشی را تجربه می ...
گفتگو با مهرداد فريد كارگردان فيلم « همخانه » ؛ سرگذشت آدمهاي ...
14 جولای 2008 – مردگان» در قالب كمدي، تلاش كرده كار تازه اي ارائه دهد. به بهانه دومين ساخته اش «همخانه» كه اين روزها بر پرده سينما هاست با او به گفتگو نشستيم.
14 جولای 2008 – مردگان» در قالب كمدي، تلاش كرده كار تازه اي ارائه دهد. به بهانه دومين ساخته اش «همخانه» كه اين روزها بر پرده سينما هاست با او به گفتگو نشستيم.
«مردگان» در چين متوقف شد
«مردگان» در چين متوقف شد-جام جم آنلاين: مركز نمايش فيلم در چين سينمايي «مردگان» ... اين منبع تصريح كرد از آنجا كه اجازه گفتگو با مطبوعات خارجي را ندارد تمايل دارد ...
«مردگان» در چين متوقف شد-جام جم آنلاين: مركز نمايش فيلم در چين سينمايي «مردگان» ... اين منبع تصريح كرد از آنجا كه اجازه گفتگو با مطبوعات خارجي را ندارد تمايل دارد ...
ملاقات با رهبر مردگان در بازی Dead Meets Lead
ملاقات با رهبر مردگان در بازی Dead Meets Leadحتما تا به حال خیلی از شما دوستان فیلم ... رو دیدید ( زامبی به جسدهای متحرک می گویند که جان ندارند و مردههای متحرک با گاز گرفتن و وارد ... دیدن انجمن های گفتگو با موبایل آندروید Forum Runner v1.1.14 ...
ملاقات با رهبر مردگان در بازی Dead Meets Leadحتما تا به حال خیلی از شما دوستان فیلم ... رو دیدید ( زامبی به جسدهای متحرک می گویند که جان ندارند و مردههای متحرک با گاز گرفتن و وارد ... دیدن انجمن های گفتگو با موبایل آندروید Forum Runner v1.1.14 ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها