واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سينماي ايران در جهان
از ميان گونههاي فراوان سينما، گونهي فيلم سياسي يكي از پُرمخاطرهترين آنها است. جدا از مسايل تكنيكي و فني اين گونه فيلمها كه بسيار مهم است، محتواي آن يكي از مسايل بسيار مهم اين گونه به حساب ميآيد؛ به اين دليل كه از هر فيلمي تعبير ويژهيي و تأويل خاصي برداشت ميشود. اصولاً محتواي فيلم سياسي بيشتر مورد نظر مخاطبان قرار ميگيرد. قضاوت مخاطبان در بازخورد اين گونه آثار به دو سو حركت دارد: اول ايدهها و اطلاعاتيست كه به تماشاگر از طريق ديدن فيلم و قصهي آن منتقل ميشود و مقولهي ديگر اطلاعات و آماري است كه خود تماشاگر دارد. برايند اين دو مقوله در همان يك نشست در سالن تاريك سينما ميسر ميشود.اهداف اين گونهي سينمايي بحث و گفتوگوي سياسي است. عموماً توجه زيادي به ساختار اين گونه مبذول نميشود چون اهداف سينماگر بيشتر محتوا و پيام سياسي است نه تكنيك و فرم آن. شايد درصد بالايي از اين گونه فيلمها به دليل ساختار نامناسب و محتواي فرمولشده و لحن دستوري مورد توجه قرار نميگيرند و گاه در حين تماشاي اين گونه فيلمها اتفاق افتاده كه بسياري از تماشاگران فيلم را در نيمه رها كرده و سالن نمايش را ترك ميكنند. براي مثال فيلم تقديرشدهي «هتل روآندا» به لحاظ ملتوندي به جاي شهروندي احساس و عواطف هر تماشاگري را فارغ از هر مليتي به طغيان واميدارد.تاثير انقلاب اسلامي در سينماي جهاندر اين راستا انقلاب اسلامي ايران از سال 1980 ميلادي - 1359- به بعد در آنسوي آبها به سينما و تلويزيون راه يافت و آثار متعدد تلويزيوني به صورت فيلم گزارشي يا تلهفيلم و آثار سينمايي معدود ماحصل آن بود. در طي سالها سه فيلم كه حاصل يك كار جدي هاليوودي بود، بيشتر در رسانهها و محافل سينمايي جهان معروف شدهاند: «بدون دخترم هرگز، خانهيي از شن و مه و تصادف» كه فيلم تصادف برندهي جايزهي اسكار و عرضهشده در شبكهي سينماي خانگي است و آن دو ديگر به صورت غيررسمي در بساطيها به فروش رفته و احياناً ميرود. به اين سه فيلم در اين يادداشت پرداخته ميشود كه بدانيم چهقدر از انقلاب اسلامي به صورت مثبت يا منفي تأثير گرفتهاند.آثار ضدانقلابي هاليوود عليه ايران اسلاميآثار تلويزيونييي كه ضد انقلاب اسلامي ايران ساخته شدهاند، عمدتاً محصول كشورهاي فرانسه، انگلستان و آمريكا هستند. اين فيلمها اغلب جزو همان فيلمهاي سطح پايين و مبتذلي هستند كه هيچكس تحمل ديدن يك بار آنها را هم ندارد.در زمينهي پويانمايي (انيميشن) نيز احتمالاً فيلم «پرسپوليس» را ميتوان مثال زد كه به لحاظ ساخت حرفهيي و تبليغات فراوان پيرامونش و همچنين كانديداتوري در چند جشنواره بيشتر ديده شده است. يك نكتهي مهم ديگر به خنثي كردن فيلمهاي ضدانقلاب و ضدنظام برميگردد كه همانا حضور فعال سينماي ايران و اهالي سينما در جشنوارههاي خارجي پس از سال 1362 است.آثار تلويزيونييي كه ضد انقلاب اسلامي ايران ساخته شدهاند، عمدتاً محصول كشورهاي فرانسه، انگلستان و آمريكا هستند. اين فيلمها اغلب جزو همان فيلمهاي سطح پايين و مبتذلي هستند كه هيچكس تحمل ديدن يك بار آنها را هم ندارد.رشد سينما به لحاظ كمّي و كيفي و معرفي آن به سينماي جهان، شايد يكي از بهترين رفتارهاي فرهنگي و سياسي بود كه باعث ميشد تماشاگران خارجي با اوضاع و احوال ايران و ايرانيجماعت بهدرستي آشنا شوند. به عنوان مثال چنانچه اگر فيلم بدون دخترم هرگز در سال جاري ساخته ميشد و نه در سال 1991 - 1370 - شايد عمر اكرانش به يك هفته هم نميرسيد و ديده نميشد. به اين دليل كه اين فيلم در 11 ژانويهي 1991 در 830 سينما در آمريكاي شمالي به اكران سراسري رسيد، پس از 17 روز تعداد سينماها به گروههاي درجه D منتقل شد و با 204 سينما براي 32 روز بعدي نمايشش ادامه يافت. بدون دخترم هرگزموضوع فيلم بدون دخترم هرگز دربارهي مراجعت يك پزشك ايراني همراه همسر آمريكايي و تنها دخترشان به ايران در سال 1984 - 1363 - است. جايي كه برخلاف وعدهي شوهر بوده و زن سعي دارد از آن كشور به همراه دخترش خارج شود. اين فيلم را كمپاني متروگلدنماير ساخت و توسط «برايان گيلبرت» كارگرداني شد. عليرغم چينش حرفهيي فيلم به جايي نرسيد و در گيشه شكست خورد. اين قضيه به ساختار اصلي فيلم كه همان فيلمنامهي بيارزش كه از رماني مبتذل و بيارزشتر اقتباس شده بود، برميگردد. محافل منتقدان سينمايي فيلم را تقدير نكردند و آن را فيلمي كهنه مربوط به دوران جنگ سرد - بين آمريكا و شوروي سابق - دانستند. در پلان افتتاحيه كه ظاهراً بتي محمودي و دكتر محمودي و دخترشان در فرودگاه مهرآباد تهران از هواپيما پياده ميشوند نشاني از فرودگاه نيست چون كليهي پلاتوهاي فيلم در دو ايالت آمريكا به نامهاي آتلانتا و جورجيا فيلمبرداري شده بود.خانهيي از شن و مهاين فيلم اگرچه گريزي به انقلاب اسلامي دارد و مهاجرت ايرانيها به خارج از كشور و بهويژه آمريكا را نشان ميدهد اما ساختار سينمايي دارد.«كتي نيكولو» زن جواني اهل كاليفرنيا، بهتازگي از زخمهاي يك رابطهي عاطفي ناموفق و اعتياد به نوشخواري بهبود يافته كه خانهي كنار دريايش را كه از پدر خود به ارث برده به خطا مصادره ميكنند. در جريان يك مناقصه اين خانه نصيب خانوادهيي ايراني ميشود اما كتي حاضر به دل كندن از خانه نيست و در اين ميان مأمور پليسي به نام لستر براون نيز به او پيشنهاد كمك ميكند و ... همه چيز در اين قصهي مكرر مشكلات و دردسرهاي مهاجرت و آدمهاي مهاجر، باسمهيي و فاقد خلاقيت و بدون ديدگاه درست و بيهدف باقي ميماند. فيلم نه در ترسيم روابط ميان شخصيتهاي همزبان و هممليت نكتهي تازهيي براي عرضه دارد و نه در تصوير مهاجران شرقي داستان توفيقي به دست ميآورد. اين فيلم محصول سال 2003 ميلادي و 124 دقيقه زمان دارد.كتي نيكولو» زن جواني اهل كاليفرنيا، بهتازگي از زخمهاي يك رابطهي عاطفي ناموفق و اعتياد به نوشخواري بهبود يافته كه خانهي كنار دريايش را كه از پدر خود به ارث برده به خطا مصادره ميكنند. در جريان يك مناقصه اين خانه نصيب خانوادهيي ايراني ميشود اما كتي حاضر به دل كندن از خانه نيست و در اين ميان مأمور پليسي به نام لستر براون نيز به او پيشنهاد كمك ميكند و ... تصادفتصادف يك فيلم جهاني برندهي جايزهي اسكار است كه فرهنگها را كنار هم قرار ميدهد و در انتها هم قرار نيست عدهيي نمرهي خوب و عدهيي نمرهي بد بگيرند. اين فيلم محصول سال 2005 ميلادي است. حملهي آمريكا به عراق و افغانستان انجام گرفته و در همان سال خاورميانه و نقاط ديگر بهويژه روآندا و زيمبابوه در آفريقا دچار بحران بودند. فيلم كه به هر حال به نوعي عالمگير شده و اكثراً آن را ديدهاند، يك داستان اصلي و شش داستان فرعي دارد كه در آخر همه به هم مربوط ميشوند. خانوادهي ايراني اين فيلم به عنوان صاحبان يكي از داستانهاي فرعي در حال زندگي عادي هستند و اميد به آينده دارند هرچند به سبب حملهي طالبان و القاعده و حادثهي 11 سپتامبر ممكن است عدهيي نظر خوبي به آنها نداشته باشند. تصادف به ايرانيها نظري منفي ندارد بلكه كوشيده ايرانيها را با ساير اقوام مهاجر به تعاملي درخور برساند.پرسپوليس
پرسپوليس فيلمي انيميشن است كه با هياهو و سر و صداي زياد در جشنوارههاي مختلف به نمايش درآمد و با خاموشي مطلق در پايان جشنواره روبهرو شد. اين پويانمايي (انيميشن)، سرگذشت دختري نوجوان را طرحريزي ميكند كه با مشكلات حجاب و ديگر مسايل، قصد عبور از دوران بلوغش را دارد. كارگردان پرسپوليس «مرجان ساتراپي» که ايرانيتبار است، در فيلم پرسپوليس ادعا ميكند به رفتارشناسي و جامعهشناسي شخص و جامعهاش پرداخته اما از ابتدا تا انتهاي فيلم قضاوتها روايتي بيپايه و اساس است. در هنگامهي نمايش فيلم در يكي از جشنوارهها منتقدان ابراز كردند كه چرا در يك داستان فانتزي و تخيلي سينماي انيميشن دستخوش سياستبازي و كار تبليغاتي شده است.كشتيگيرفيلم «كشتيگير» با بازي «ميكي رورك» كه بر حسب اتفاق نامزد جايزهي اسكار 2009 ميلادي است صحنههايي ناجوانمردانه و ضدايراني دارد. كشتيگيري پس از سالها دوباره به رينگ برميگردد و در فصل پاياني با يك كشتيگير ايراني روبهرو ميشود. اين كشتيگير طوري تيپيك و مضحك ارايه ميشود كه شرمآور است. به طوري که با پرچم ايران وارد رينگ ميشود. اين صحنه در واقع براي سازنده شرمآور بوده و نوعي هيجان كاذب ايجاد كرده كه تماشاگران فيلم بخندند! در واقع فيلم كشتيگير نوعي مضحكه براي خودشان توليد كرده است. با گذشت 30 سال از انقلاب اسلامي اي كاش سازندگان اين گونه فيلمها با مفاهيم انقلاب اسلامي آشنا ميشدند و عليه آن آثار مبتذل نميساختند نوشته حسين گيتي _ سوره مهر تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]