واضح آرشیو وب فارسی:برترینها: الیکا عبدالرزاقـی: اگر مادر نشوم، یک دستم از قبر بیرون میماند! الیکا عبدالرزاقـی آنقدر صادق و بیرودربایستی جواب میدهد که آدم گاهی اوقات شک میکند. درست است که در سریال «قهوهتلخ» نقش مادر را بازی میکند، اما به قدری کودکدرونش فعال است که باورپذیر نیست
آنقدر صادق و بیرودربایستی جواب میدهد که آدم گاهی اوقات شک میکند. درست است که در سریال «قهوهتلخ» نقش مادر را بازی میکند، اما به قدری کودکدرونش فعال است که باورپذیر نیست. در تمام طول گفتوگو، حرفهایش منطقی و بدون شعارزدگی است و نمیتوان دوستش نداشت. وقتی موضوع گفتوگو را با او در میان گذاشتم، به قدری استقبال کرد که آن زمان دلیل آن را نفهمیدم؛ اما وقتی اواخر این مصاحبه گفت: «اگر مادر نشوم، یک دستم از قبر بیرون میماند» تازه فهمیدم که دلیل این همه هیجان چه میتواند باشد.مادرانگی را در سینمای ایران چطور میبینی؟در بعضی از فیلمها برای نشان دادن ویژگیهای یک مادر، تلاشهایی شده؛ اما اکثراً یا یک مادر سنتی به تصویر میکشند که مدام غر میزند یا یک مادر خیلی مهربان. از طرف دیگر، وقتی میخواهند مادر مدرن را نشان بدهند، یک مادر خیلی شیک را نمایش میدهند که چون خوشتیپ است، در نتیجه بیاحساس است! جای شکرش باقی است که در سینما گاهی اوقات این کلیشهها شکسته شده، اما باز هم خیلی کم بوده.کم پیش میآید که فیلمی مثل «شام آخر» آقای جیرانی ساخته شود. یک عده کاملا مخالف بودند و با دیدن آن به هم میریختند و دیگران کاملا برعکس.تصویر کلیشهای مادر در ایران مخصوصا اینکه ذهنیتی هست که اگر قرار باشد یک مادر مهربان و دلسوز را نشان دهند، مادر رنجکشیدهای را به تصویر میکشند که با چنگ و دندان بچههای خود را بزرگ کرده.به بخشی از این رنجکشیدنها باید پرداخت، ولی برای پرداختن به نقش مادری که مقتدر است و از پس خودش برمیآید و اتفاقا بسیار مدرن است، مشکل داریم. از بچگی به پسرانمان میگوییم که مواظب خواهرت باش، حواست باشد با کی صحبت میکند و... ناخودآگاه آنها یک حس برتری پیدا میکنند. سیستم تربیتی ماست که مشکل دارد.متاسفانه در این زمینه علاوه بر اینکه کمبود تحقیقات داریم، محدودیتهایی هم وجود دارد. برای مثال، من در یک سریال نقش مادری را داشتم که خیلی مشنگ بود و همیشه میخندید! برای پخش ایراد گرفتند که یک مادر نباید همیشه در حال خنده باشد! اینکه بگوییم خندیدن، شأن یک مادر را پایین میآورد، اشتباه است. متاسفانه در تلویزیون ما، مادر یک موجود منفعل، گریان و بیعُرضه است که همه چیز را به جان میخرد. شخصی که هیچوقت به قدرت و اقتدارش بها داده نمیشود. شاید مخصوصا به آنها بها نمیدهیم که بیش از این زنها قدرت را در دست نگیرند. من اصلا آدم فمینیستی نیستم، اما فکر میکنم سیاستگزاریهای ما این است که چنین تصویری از مادر را به نمایش بگذاریم. همیشه نقش مادر مقتدر، شخصیت منفی داستان است که خیلی شیک صحبت میکند و ماشین مدل بالا سوار میشود. خب چرا؟ مگر مادر مهربان و نمازخوان نمیتواند ماشین مدل بالا سوار شود یا مثلا بچههایش را دعوا کند که چرا فلان کار اشتباه را کردی؟! این موضوع یک مقدار هم کلیشه شده است. همین که خانمهای هنرپیشه چندان تمایلی به آفریدن نقش ماندگار مادر نداشته و بیشتر ترجیح میدهند که یک نقش شیک بازی کنند.خانم چهره آزاد از همه مادر تر است بیشترین نقش مادری که در ذهن شما ماندگار شده، کدام است؟بدون شک فیلم «مادر» علی حاتمی، چون که خیلی واقعی بود. خانم رقیه چهرهآزاد در آن فیلم، خیلی شبیه مادربزرگ من بودند. حتی او را در خانه سالمندان میدیدیم، اما باز هم اقتدار آن زن مشهود بود. یکی از صحنههای فوقالعاده فیلم صحنهای است که برای مرگش بچهها را جمع میکند و به آنها میگوید غذای مراسماش را چطور درست کنند. «مادر» یکی از فیلمهایی است که شخصیت مادر را در آن خیلی دوست دارم. در فیلمهای خارجی چطور؟یک فیلم fun اخیراً دیدم که پرداخت آن را خیلی دوست داشتم: مامامیا؛ که فیلم روحیهبخشی بود. یکی از افرادی که این اقتدار همیشه در نقشهایش به چشم میخورد، مرحوم جمیله شیخی بود که اکثراً نقش منفیها را به او میدادند.جمیله شیخی یک بازیگر درخشان تئاتر بود که هر نقشی را میتوانست بازی کند، ولی به خاطر اینکه این اقتدار را به صورت منفی از او دیده بودیم، هیچکس دنبال این نرفت که تصویر مثبت جمیله شیخی را هم به نمایش بگذارد.مثلا وقتی من در سریال «قهوه تلخ» چنین نقشی را بازی میکنم، فکر نمیکنند که قبل از این فیلم چه نقشهایی را بازی کردهام و از این به بعد فقط برای نقشهای کمدی به سراغم میآیند.مردم باورشان نمیشود من 32 سالهامدر مورد قهوه تلخ صحبت کنیم. خودت مادر نیستی، اما در این سریال نقش مادر را بازی میکنی. حس مادرانه را چگونه به دست آوردی؟به دلیل فانتزی بودن این کار، نیاز به حس مادرانه نداشتهام. در این کار، به خاطر جثه و تُن صدایم، به عنوان مادر انتخاب شدم. چیزهایی مثل گریم، لباس و رفتار برای در آوردن این نقش به من کمک میکند. به هرحال در اینجا یک مادر تمامعیار که نمیبینیم. همش دنبال نقشه کشیدن است و آدم موجهی نیست که بخواهیم از او به عنوان مادر یاد کنیم (خنده). این نقش برای من خیلی جذاب بوده است. آن اوایل فکر میکردم تماشاچی من را به عنوان مادر نمیپذیرد. اما کمکم به عنوان مادر پذیرفته شدم. مردم وقتی من را در خیابان میبینند، از من میپرسند که چند سالَم است؛ وقتی میگویم 32 سال، خیلی تعجب میکنند.
پس مادر بودن در این سریال را بیشتر از زن اول شاه بودن دوست داری، درست است؟آره، جذابیتهای خاص خودش را دارد. مثلا من هیچوقت در یک کار رئال، به عنوان مادر انتخاب نمیشوم. در این کار با هنرپیشههایی کار میکنم که از من بزرگترند؛ اما در سریال، من از آنها بزرگتر هستم. رفتار و مدل صحبت کردنم باید به گونهای باشد که این بزرگتر بودن به چشم بیاید. جالب اینجاست که بعضی وقتها خودت باورت میشود که بزرگتری!اصرار مادرم مرا بازیگر کرد راجع به مادر خودت هم صحبت کن. نظرش راجع به نقشات در این سریال چیست؟نقش من را خیلی دوست دارد. 11 ساله که بودم، پدرم فوت کرد و تمام برنامههای زندگی من را مادرم هندل کرده و بسیار مادر فداکاری برایم بوده. اگر من سراغ بازیگری آمدهام، به زور مادرم بوده است! خودش همیشه دوست داشت بازیگر باشد، به همین دلیل من را کلاس بازیگری فرستاد. همیشه مرا حمایت کرده و کارهایم را دنبال میکند. خودش هم کلا هنرمند است. یک دوره نقاشی میکرده و یک مدت هم دکوراسیون داخلی خوانده است. سنتی زندگی نمیکند، اما همهچیز را با هم دارد. برای همین میگویم اگر قرار است در فیلمی یک مادر خوب را نشان دهیم، چرا نباید چنین مادری را به تصویر بکشیم؟ مادری که هم مقتدر است، هم فداکار. فداکاری مادرانه اینطور نیست که بگوید باید هرچه فرزندم میخواهد، برایش آماده کنم. یکی از دلایلی که من به هیچ چیزی وسواس ندارم و همه نوع غذایی میخورم این است که اگر میگفتم غذایی را نمیخورم، مادرم به من میگفت، پس شب بخیر. برای مادر خیلی سخت است که فرزندش گرسنه بخوابد؛ اما تربیت برایش مهمتر است. من هم قاعدتا باید مادری بهتر از مادر خودم باشم، چون نسل بعد از او هستم و باید انرژی و وقت بیشتری بگذارم. فکر میکنم به نسل بعد از ما، باید در مدرسه زن بودن و مادر بودن را آموزش بدهند. به هرحال بچههای دوره اینترنت و بازیهای کامپیوتری هستند. یک مقدار با ما فرق میکنند. (خنده).محبتهای مادرم را جبران میکنم شما که در چنین شرایطی بزرگ شده و بیشتر وقتت را با مادرت گذراندهای، باید خاطرات زیادی هم از او داشته باشی.همش خاطره است. ما همیشه با هم هستیم. از یک سنی به بعد که بچهها بزرگ میشوند و مادرانشان پا به سن میگذارند، خیلی برایشان سخت است که احساس کنند مادرانشان رو به پیر شدن هستند. روزی که فهمیدم مادر من هم دارد پیر میشود، احساس دیگری پیدا کردم. مثل احساسی که به آدم میگویند تا بچهدار نشوی، نمیتوانی بفهمی مادر بودن یعنی چه و آنوقت است که قدر مادر خودت را میدانی. زمانی که متوجه شدم مادرم دیگر آن آدم سابق نیست و آن جوانی را ندارد، این احساس در من خیلی بیشتر شد که از حالا به بعد باید بیشتر مراعات کنم. یک عمر به خواستههای من توجه کرده و حالا نوبت من است که به او توجه کنم. روز مادر معمولا چه کار میکنی؟اگر چیز خاصی را دوست داشته باشد، برایش میخرم. معمولا کیک میگیریم و به او تبریک میگوییم. خیلی دوست دارم برای مادرم بیش از چیزی که در توانم است، باشم. یکی از آرزوهایم این است که بابمیلش رفتار کنم. امیدوارم در شرایطی قرار نگیرم که بگویم میخواهم با فلان مرد ازدواج کنم و مادرم راضی نباشد. فکر میکنم هیچ مادری لَنگ یک کادو و گل و کیک نیست. اینها فقط بهانه است برای دوست داشتن. ولی اینکه حرمت آنها را نگهداریم و بفهمیم که برای ما چه کارهایی کردهاند، برای هر مادری بهترین هدیه است.تا حالا چند بار نقش مادر را بازی کردهای؟دو بار، در باغ مظفر و قهوه تلخ.تا به حال نقش مادری بوده که دلت بخواهد آن را تو بازی کنی؟چون هنوز در سنی نیستم که بخواهم به این نقش فکر کنم، چیزی به ذهنم نمیآید. ولی یکی از مواردی که خوشحالم میکند، این است که ببینم یک مادر در یک فیلم، نقش محوری مهمی را ایفا میکند. یاد خانم تیموریان بخیرتا به حال کسی بوده که نقش مادرت را بازی کند و به او حس مادرانه پیدا کنی؟در اکثر فیلمهایی که مادر داشتهام، نقش مادرم یکی، دو سکانس بیشتر نبوده. برای همین خیلی چنین حسی را به یاد ندارم. البته سال 77 در اولین کار تصویریام (به اسم گمشده) رویا تیموریان نقش مادر دانیال حکیمی را بازی میکرد. در یک سکانس باید گریه میکردم که خیلی برایم استرسزا بود. رویا تیموریان در آن پلان بازی نداشت. اما خارج از پلان، برایم اشک ریخت و تمام حس گریه را به من منتقل کرد تا توانستم آن صحنه را بازی کنم. این حس مادرانه برایم خیلی خاطرهانگیز است. باز نشر اختصاصی: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترینها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7330]