تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند متعال، به بنده‏اش در هر روز نصيحتى عرضه مى‏كند، كه اگر بپذيرد، خوشبخت و ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867144481




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خانه‏ای برای مورچه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خانه‏ای برای مورچه
 مورچه
 یکی بود، یکی نبود. توی شهر مورچه‏ها، هیچ‏کس بی‏کار نبود. از صبح تا شب، همه مشغول کار بودند. بعضی‏ها به دنبال غذا می‏رفتند. بعضی‏ها از بچه‏ها مراقبت می‏کردند. بعضی‏ها غذاها را انبار می‏کردند و ...خلاصه، هر کس مشغول کاری بود. اما در میان آنها، مورچه‏ی تنبلی بود که اصلاً دلش نمی‏خواست کار کند.شهر مورچه‏ها، شهر تنبلی نبود. برای همین  یک روز، بقیه‏ی مورچه‏ها، بار و بندیل مورچه‏ی تنبل را پشتش گذاشتند و او را از شهر بیرون کردند. مورچه پیش خودش گفت: «می‏روم و جای راحتی برای خودم پیدا می‏کنم. جایی که پر از غذا باشد و مجبور نباشم کار کنم.» مورچه رفت و رفت و رفت تا به درخت بلندی رسید. از بالای درخت، بوی خوب عسل می‏آمد. مورچه گفت: «جانمی جان! پیدا کردم! می‏روم و با زنبورها زندگی می‏کنم. خانه‏ی آنها همیشه پر از عسل است.» مورچه از درخت بالا رفت. جلوی در کندو، یک زنبور بزرگ و قوی ایستاده بود.
 مورچه
مورچه گفت: «من خانه‏ای ندارم. آمده‏ام تا در خانه‏ی شما زندگی کنم.» زنبور گفت: «اگر می‏خواهی پیش ما زندگی کنی، باید مثل یک زنبور کار کنی و عسل درست کنی.» مورچه گفت: «من که بلد نیستم عسل درست کنم.» زنبور نگهبان گفت: «پس در خانه‏ی زنبورها، جایی برای تو نداریم.» مورچه آرام آرام از درخت پایین می‏آمد که صدای عجیبی شنید: «خرت... خرت... خرت» مورچه به دور و برش نگاه کرد. یک سیب قرمز و بزرگ روی درخت بود. جلوتر رفت و کرم کوچولویی را دید که خرت و خرت و خرت مشغول سوراخ کردن سیب بود.مورچه پرسید: «تو تنها زندگی می‏کنی؟»
زنبور
 کرم جواب داد: «بله!» مورچه پرسید: «کجا زندگی می‏کنی؟» کرم گفت: «این سیب قرمز و بزرگ، خانه‏ی خوشمزه‏ی من است!» مورچه با خوشحالی گفت: «اجازه می‏دهی من هم توی این خانه‏ی خوشمزه، زندگی کنم؟» کرم گفت: «از آن طرف سیب، شروع کن به سوراخ کردن سیب! آنقدر که به وسط آن برسی. من هم از این طرف سیب را سوراخ می‏کنم. بعد، توی سیب با هم همسایه می‏شویم!» مورچه گفت: «من که بلد نیستم سیب را سوراخ کنم. نه نه من نمی‏توانم.» کرم گفت: «اگر نمی‏توانی، نباید توی خانه‏ی من زندگی کنی!» مورچه، از درخت پایین آمد. او هم خسته بود، هم گرسنه. همین‏طور که می‏رفت، صدای خنده و شادی شنید. بعد بوی خوب شیرینی دماغش را قلقلک داد و دهانش را آب انداخت. مورچه به طرف صدای جشن و شادی رفت. ناگهان خودش را وسط شهر مورچه‏ها دید. با خوشحالی بار و بندیلش را زمین گذاشت و با بقیه مشغول درست کردن شیرینی شد.حالا او در شهر مورچه‏ها، یک خانه دارد، کوچک و قشنگ. یک انبار پر از غذا، یک شهر پر از دوستان خوب و یک کار شیرین مثل پختن شیرینی!دوست خردسالتنظیم: کودک ونوجوان*************************مطالب مرتبطآسمان هفت رنگنه نه کرم نخور دانه هایی که غیب می شونددیزی دوست داری یا پیتزا؟ سوغاتی مادربزرگ از همه قویتر





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 327]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن