تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش تر از رضايت شوهرش نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835855339




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پهلوان در کمند مکافات


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پهلوان در کمند مکافاتقسمت اول ، قسمت دوم(اولین چرت غفلت آلود)قسمت سوم(قسمت پایانی):
تصویر
نتیجه ماجرا تا اینجا اینکه: رستم به غفلت و به دور ازحزم به سرزمین بیگانه قدم می گذارد. خور و خواب بیش از حد رخش را از کف او می رباید و خشم و شهوت وی را اسیر خود می کند و بی تدبیری بر او غلبه کرده و گر چه خود را زود از سرزمین سمنگان می رهاند اما دل در سمنگان به دستان تهمینه سپرده است و خود بی آنکه اندیشه کند که این غفلت چه بر سر او خواهد آورد راهی ایران زمین می شود. سالی نمی گذرد که از تهمینه کودکی به دنیا می آید و او را سهراب می نامند. کودکی که :چو ده ساله شد زان زمین کس نبود که یارست با او نبــــرد آزمود جوانی جویای نام و جویای پدر که در سرزمین سمنگان هماوردی برای خود نمی یابد، بناچار باید به سرزمینی دیگر، شاید ایران، راهی شود تا هماورد بجوید گرچه در ظاهر به دنبال پدر. جوانی نو رسته که از یک سو، اسیر مهر و عاطفه پدر و مغرور داشتن چنان یاوری قرار او را ستانده و از دیگر سو دسیسه های افراسیاب و تورانیان وی را تشجیع می کند تا برای دست یافتن به رستم عازم ایران شود. آیا همه صحنه های پیش آمده در جریان سفر سهراب تا مرز ایران و از بین رفتن همه عواملی که ممکن بود سهراب را در دست یابی به پدر یاری رساند را می توان به چیزی غیر از نتیجه عمل خود او که در انتظارش بود ارزیابی نمود؟ مکافاتی که حکم کرده بود به واسطه اشتباهات گذشته، رستم باید جگرگوشه خود را با دستان خویش در خون شناور سازد! افراسیاب در این بین شادمانه و امیدوار به آینده، نقشه های شومی در سر می پروراند و منتظر و نظاره گر بود:چو افراسیاب آن سخنها شنـــود خوش آمدش، خندید و شادی نمود می توان به چیزی غیر از نتیجه عمل خود او که در انتظارش بود ارزیابی نمود؟ مکافاتی که حکم کرده بود به واسطه اشتباهات گذشته، رستم باید جگرگوشه خود را با دستان خویش در خون شناور سازد!افراسیاب کاری کرد که باید می کرد و اگر جز این بود از تدبیر و سیاست او بدور بود. او باید به هر وسیله ای در صدد می بود تا کار ایران بسازد، و ایران با وجود رستم از بین رفتنی نبود، به ویژه آنکه اینک برای رستم پسری از جنس او پا به عرصه وجود گذاشته بود، که بیم آن می رفت این پدر و پسر دست در دست هم دهند و کار جهان یکسره سازند. پس چاره همان است که اندیشیده بود. به گــردان لشکر سپهــدار گفت  که این راز بایــد که ماند نهفت چو روی اندر آرند هر دو به روی  تهمتن بود بی گمان چاره جوی پدر را نبایـــد که دانـــد پســـر که بندد دل و جان به مهــر پدر مگــــر کان گـــو سالخــــورد شود کشته بر دست این شیرمرد از آن پس بســازید سهــــراب را ببندید یک شب بـرو خواب را   افراسیاب دو نفر از لشکریان خود به نام هومان و بارمان مأمور مراقب فرمان خود کرد. در واقع همه مراقبت های افراسیاب دست تقدیر بودند تا حصول مقصود را آسان کند و آن بودنی کار یعنی کشته شدن سهراب بر دستان رستم اتفاق بیفتد. از طرفی همه ابزار و امکانات موجود که باید مانع از فرزند کشی رستم و مرگ سهراب می شدند خود ابزار و قابله ای بودند در دستان تقدیر. تقدیری که محتوم بود و لایتغیر، زیرا آنچه ناخشنود می نمود خود نتیجه عمل و در واقع مکافات عمل رستم بود. سرنوشت محتومی که نوشداروی اعجازآور کیکاووس هم نتوانست مانع از وقوع آن باشد.
تصویر
نکته پایانی اینکه: تصدیق این گفتار گردی بر قبایپهلوان بزرگ ایران و اسطوره ارجمند این آب و خاک نمی نشاند. زیرا که رستم موجودی مافوق انسانی نبوده و فردوسی هم در پی خلق چنین شخصیتی بر نیامده است. رستم پهلوانی دلیر و گُرد با همه خصایص انسانی بوده است که در جای جای شاهنامه و دیگر متونی که از رستم نام برده اند می توان آنرا جستجو کرد. انسانی که هم غم می خورد و هم شادی می طلبد. هم به درستی می اندیشد و هم به خطا وسوسه می شود و ... که سخن در این باره مجالی فراخ می طلبد تا درباره آن به تفصیل سخن گفت. محمدجعفر محمدزادهتنظیم : بخش ادبیات تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 297]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن