تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 7 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818811419




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازی ادیبانه با ترس


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: داستان زندگی سلطان ادبیات وحشت جهان را شاید بتوان از روزی كه وحشت زده و با صورت سفید شده از ترس به خانه بازگشت آغاز كرد. در جواب مادرش كه علت ترس را می‌پرسید، استفان كوچك...         مروری بر زندگی، «استفان كینگ»، سلطان ادبیات وحشت     فروش بیش از ۳۵۰ میلیون نسخه از كتاب‌های «استفان كینگ» او را به بزرگترین و محبوب‌ترین نویسنده ادبیات ژانر وحشت عصر حاضر بدل كرده است. استفان كینگ، متولد ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۴۷ در پورتلند آمریكاست. او نویسنده، نمایشنامه نویس، موسیقیدان، بازیگر، كارگردان و تهیه كننده فیلم‌های سینمایی است. بسیاری از داستان‌ها و دست نوشته‌های او در قالب كتاب‌های كمیك، تئاترهای صحنه‌ای، تئاترها و سریال‌های تلویزیونی عرضه شده است. داستان زندگی سلطان ادبیات وحشت جهان را شاید بتوان از روزی كه وحشت زده و با صورت سفید شده از ترس به خانه بازگشت آغاز كرد. در جواب مادرش كه علت ترس را می‌پرسید، استفان كوچك تنها می‌لرزید چرا كه قدرت تكلمش را از دست داده بود.چیزی به خاطر نمی‌آورد. واقعه‌ای رخ داده بود كه حافظه پسرك را دستخوش فراموشی كرده بود. بازی دو پسر بچه در كنار ریل راه آهن به مرگ دلخراش یكی از ایشان در زیر قطار ختم شد. استفان كینگ، كودكی بود كه زنده ماند، مرگ دوستش را دید و ترس را با تمام وجود احساس كرد. خود، از این خاطره دوران كودكی چیزی به یاد ندارد و تنها اظهارات مادرش و اطرافیان است كه بر وقوع چنین اتفاق فجیعی در كودكی وی صحه می‌گذارد.بر اساس نظر برخی از روانشناسان هر آنچه در پیرامون ما رخ می‌دهد بر شكل‌گیری شخصیت، افكار و ذهنیات ما تأثیر خود را خواهد داشت. با این توصیف حتی اگر اتفاق تلخ مرگ دوست دوران كودكی استفان كینگ در برابر چشمش از خاطرش پاك شده باشد ولی تأثیر خود را بر ذهنیات وی باقی گذاشته است. كینگ در مصاحبه ای پیرامون ترس چنین گفته است: «اعتقاد دارم كه در برابر وحشت دو عكس العمل حادث می‌شود. نخست آنكه وحشت و ترسمان را درون چیزی شبیه كمد می‌گذاریم و درب آن را قفل می‌كنیم، چرا كه مانع از زندگی عادی ما می‌شود و یا آنكه بر عكس، به جای پنهان كردن ترس، آن را آشكار می‌كنیم.چرا كه با آشكار كردن آن قادر خواهیم بود آرزوها و ذهنیات نهفته خود را بیدار كنیم.» كینگ می‌بایست خود، راه دوم را برگزیده باشد چرا كه نوشتن از ترس و پیرامون ترس، دل‌مشغولی سال‌های عمر او شد. جهان بینی عمیق استفان كینگ او را قادر ساخت تا از عنصر وحشت برای كنكاش در نهاد انسان‌ها بهره برد. وی با قراردادن قهرمان‌های داستان‌هایش در موقعیت‌های دلهره آور و پیچیده، راه برون رفت از زندان ترس را به خواننده نشان می‌دهد.كینگ گرچه موفق‌ترین نویسنده حال حاضر دنیا در ژانر ادبی وحشت است ولی اذعان می‌دارد كه: «من قلب یك پسر بچه را دارم و هنگامی كه شروع به نوشتن یك داستان تازه می‌كنم، انگشتانم شروع به لرزیدن می‌كنند.» او داستانش را با لرزش انگشتان دست آغاز می‌كند و بدون آنكه بداند سرانجام آن چه خواهد شد آن را پیش می‌برد. كینگ در كتاب «در حال نوشتن: سرگذشت نویسندگی» سبك نگارشی خود را روشی تكامل یافته در طی دوران نویسندگی‌اش می‌داند. او معتقد است در منظر عوام یك داستان خوب نمی‌تواند بدون یك نقشه و طرح از پیش فكر شده خلق شود. با ابراز احترام به این عقیده، كینگ داستان هایش را بدون آنكه بداند پایان آن چیست آغاز می‌كند.در این حالت، داستان شبیه به كاشتن بذر می‌ماند كه تنها باید اجازه رشد به آن داد تا شاخ و برگ گیرد. كینگ در یك خاطره نقل می‌كند وقتی كه مشغول نگارش كتاب‌های دنباله داری با عنوان «برج تاریكی» بود، یكی از خوانندگان این كتاب كه به شدت بیمار و مرگش نزدیك بوده در پیغامی از او خواهش كرد تا پایان مجموعه را برایش تعریف كند و جواب كینگ این بود كه او هم پایان داستان را نمی‌داند! او به این شیوه نوشتن بسیار اعتقاد دارد و می‌گوید كه بهترین آثارش را به این شیوه كه او آن را «آزادانه نوشتن» می‌داند مكتوب كرده است. كینگ در نقل داستان‌هایش از فرهنگ و تاریخ آمریكا و البته بخش‌های تیره آن استفاده می‌كند. این تاریخچه اغلب در كشاكش اتفاقات داستان هایش، شخصیت‌ها را به گردشی در درون خود فرو می برد و آنها را با ترس‌ها و تردیدهایشان پیرامون خود، اجتماع و روابط انسانی روبرو می‌سازد. در عین حال او به جذابیت دنیای تخیلات نیز بی‌توجه نیست و از المان‌های فانتزی به خوبی در موقعیت‌های داستان بهره می‌برد. كینگ در گفت وگویی اظهار داشته است: «با داستان‌ها باید شبیه به فسیل برخورد كرد. وظیفه نویسنده كنكاش و كالبد شكافی این فسیل است. فسیل از این جنبه كه منبع غنی انرژی نهفته در تاریخ هستند.» او در توصیه‌ای به علاقمندان به نوشتن می‌گوید: «باید چهار تا شش ساعت در روز بخوانید و بنویسید. اگر نمی‌توانید وقت پیدا كنید نمی‌توانید انتظار داشته باشید كه نویسنده شوید.» او خود روزانه بیش از ۲۰۰۰ كلمه می‌نویسد و تا زمانی كه خستگی او را باز ندارد به نوشتن ادامه می‌دهد. از وی نقل است: «من فقط برای خودم می‌نویسم. طبیعی است كه می‌خواهم به خوانندگانم لذت ببخشم. اما زمانی به بهترین شكل موفق به این كار می‌شوم كه موقع نوشتن تنها به خودم فكر كنم. من باید لذت ببرم. پاداش واقعی را بعدها می‌گیرم. وقتی كتابی را تا به آخر نوشتم، آن را برای مدتی كنار می‌گذارم تا از آن فاصله بگیرم. بعد از مدتی آن را از كشو بیرون می‌آورم، می‌خوانمش و لذتی شاهانه می‌برم. ممكن است اقرار به این، زشت به نظر برسد، اما به نوعی نوشتن یك كتاب مثل گرفتن ناخن است. آدم چیزی را از خودش دور می‌كند. چیزی در سرت هست كه باید از دستش راحت شوی. آن هم از درون جسم و بر روی یك صفحه كاغذ در حالی كه شما ناخن را دور می‌ریزید ولی نوشته‌تان را نگه می‌دارید، آن را در مقابل خودتان می‌گیرید و دوباره تجربه اش می‌كنید.» در سال ۱۹۹۹ هنگامی كه نگارش كتاب «در حال نوشتن: سرگذشت نویسندگی» را به پایان برد همین اتفاق را تجربه كرد. درباره چاپ كتاب و عكس العمل‌های احتمالی پیرامون آن تردید داشت. برای همین آن را در كشو میز خود گذاشت. وقتی برای پیاده روی بیرون رفت تصادف سختی برایش پیش آمد كه جریان نویسندگی‌اش را دستخوش تغییر ساخت. برای مدتی در بیمارستان‌های مختلف بستری بود. بازنگری كتاب «در حال نوشتن...» را در همین زمان انجام داد و آن را به ناشر سپرد. كمی پیش از این تصادف داستانی را منتشر ساخته بود كه در آن قهرمان داستان در تصادف مشابهی زندگی اش را از دست می‌داد، شایعه پراكنی های جراید و رسانه ها پیرامون این مشابهت شروع شد. ولی كینگ صادقانه ابراز كرد كه هیچ علاقه‌ای به تجربه آنچه بر سر قهرمان كتابش آمد را نداشته است. وقتی بعد از طی دوران نقاهت به خانه بازگشت صحنه عجیبی دید. تمام كتاب ها و دست نوشته‌هایش بسته بندی شده بودند و اتاقش در حال تعمیر بود. گرچه دوستان كینگ با این تغییر دكوراسیون می‌خواستند بازگشت وی را خوشامد بگویند ولی كینگ با دیدن این صحنه گفت: «وضعیت اتاقم را بعد از مرگم دیدم!» او این تجربه را در كتاب «داستان لیزی» برای قهرمان داستانش بازسازی كرد. كینگ نویسنده محبوبی است. رفتار خوش مشرب و ادبیات خودمانی و غیر رسمی اش در مصاحبه‌ها سبب‌ شده تا خوانندگان آثارش از وی همواره به نیكی یاد كنند. زمان وقوع داستان‌های كینگ در گذشته و آینده سیر می كند. با اینحال او انسانی است كه در زمان حال زندگی می‌كند. از سخنان مشهور اوست كه: «اگر شما می‌نویسید برای آنكه در قبال نوشته‌تان چكی را برایتان بفرستند و شما چك را نقد كردید و مبلغ آن نیز كم نبود؛ این زمان است كه شما را فردی هوشمند می‌دانم.» استفان كینگ علاوه بر موفقیت در ژانر ادبیات وحشت، در حوزه‌های ادبیات علمی- تخیلی، فانتزی، افسانه های كوتاه نمایشنامه نویسی، كارگردانی، تله تئاتر و نمایش‌های صحنه‌ای هم تبحر دارد. وی در سال ۲۰۰۳ موفق به كسب جایزه مؤسسه ملی كتاب آمریكا شد.            




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن