واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تاریخ خط در ایران (3)دوره اسلامیقسمت اول ، قسمت دوم
چنان می نماید که از آغاز دوره ی اسلامی ایرانیان خط عربی را برای زبان های ایرانی نپذیرفته باشند زیرا که تا پیش از دوره ی سامانیان ما هیچ اثر کتبی از زبان های ایرانی امروز نداریم و پیداست که این آثار به خطی بوده است به جز خطوط اسلامی که چون از میان رفته است اسنادی که به آن خط بوده ناپدید شده است.اما کتابت مصحف شریف در میان مسلمانان نیز تاریخی دارد. مورخان اسلام همه تصریح کرده اند که در زمان رسول اکرم تنها چند تن از صحابه ی نزدیک وی کُتاب وحی بودند و ایشان کسانی بودند که هر وقت آیه ای از قرآن بر پیغمبر نازل می شد هر یک که حاضر بودند به نوبت آن آیه را می نوشتند. حتی صریحا گفته اند که در قریش تنها هفده تن خط داشتند بدین ترتیب «علی بن ابی طالب»، «طلحه»، «یزید بن ابوسفیان»، «ابوحذیفة بن عتبة بن ربیعه»، «حاطب بن عمروعامری»، «ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومی»، «ابان بن سعید بن العاص بن امیه»، برادرش «خالد بن سعید»، «عبدالله بن سعد بن ابوسرح عامری»، «حوبطب بن عبدالعزی عامری»، «ابوسفیان بن حرب بن امیه»، «معاویة بن ابوسفیان»، و «جهیم بن الصلت بن مخزمة بن المطلب بن عبد مناف»، از قریش و «علاء بن الحضرمی» خارج از قریش و 3 تن دیگر .از طرف دیگر کـُتـّاب وحی یعنی نویسندگان قرآن را «ابی بن کعب» و «عبدالله بن مسعود» و «زید بن ثابت» از اصحاب رسول می نوشتند و از اهل بیت علیهم السلام امیرالمومنین علیه السلام. گذشته از ایشان «ابوموسی عبدالله اشعری» و «مقداد بن عمرو» نیز جزو کـُتاب وحی بوده اند.
ظاهرا این گروه که در زمان رسول اکرم خط داشته اند برخی به خط آرامی و برخی به خط حمیری و شاید برخی هم به خط نبطی آشنا بوده اند و این هر سه خط در میان اصحاب رسول رواج داشته است بسته به این هر یک در کدام ناحیه خط آموخته بوده باشند. در زمانی که عثمان خواست آیاتی را که بر پیغمبر نازل شده بود در یک نسخه جمع کند و قرآن را به صورت امروز درآورد آیات قرآن پراکنده بود زیرا که در هر موقع که آیه ای نازل شده بود هر یک از کـُتاب وحی که حاضر بود آن را روی سنگی یا چوبی یا لیف خرما یا هر چه یافته بود نوشته بود و هر یک از ایشان بدین گونه قسمتی از قرآن را به یاد داشت و همه ی قرآن نزد هیچ یک از ایشان نبود. کسانی نیز از اصحاب بودند که برخی از قسمت های قرآن را از بر کرده بودند و ایشان را قاری و قراء می گفتند و چند تن ازایشان در جنگ های پس از رحلت رسول با مسیلمه ی کذاب کشته شده بودند.نخست عمر در خلافت ابوبکر خلیفه ی اول زید بن ثابت را که از کاتبان وحی بود مامور کرد قرآن را تدوین کند وی آن چه را که بر روی سنگ و چوب و لیف خرما نوشته بودند یا اصحاب از بر کرده بودند گردآورد و در روی اوراق جداگانه به نام «صحیفه» نوشت که مجموع آن ها «صحف» می گفتند و چون با هم گردآوردند «مصحف» نام گذاشتند. زید بن ثابت این نسخه را به ابوبکر داد و پس از مرگ ابوبکر به دست عمر رسید و او به دختر خود حفصه زن پیغمبر بخشید.سرانجام عثمان هم به این کار دست زد و چون در میان نسخه های مختلف از یک آیه که چندتن نوشته بودند یا چند تن از بر خوانده بودند اختلاف بود نهایتا از زمان عمر و بعد عثمان کار ترتیب نسخه های امام (اصلی) قرآن به امیر المومنین سلام الله علیه ارجاع داده شد و از آنجا که یک مجموعه کامل از آیات الهی جزء میراث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد ایشان بود و به علاوه ایشان به واسطه عصمت و علم الهی به نحوه ترتیب آیات آشنا بودند و بارها در زمان حیات پیامبر اسلام قرآن را از ایشان آموخته بودند ، قرآن را جمع آوری و مجلد فرمودند و 6 نسخه از اولین کتاب کامل را که نساخان امین تحت نظارت مستقیم خود امیر المومنین نگاشته بودند را همراه با حافظان و کاتبان دیگر به 6 مرکز اصلی سرزمین های اسلامی فرستادند تا در آن مراکز نیز تحت نظارت های دقیق و چندگانه از روی قرآن استنساخ شود. در قرون اول اسلامی دانشمندان و ادیبانی که در علوم قرآنی زبردست تر بودند در دو شهر کوفه و بصره گرد آمده بودند و در میان بصریان و کوفیان در بسیاری از مسائل ادبی اختلاف بود. در کوفه چون خطوط قدیم سامی را برای زبان تازی مناسب و کافی نمی دانستند از خط آرامی خطی اختراع کردند که به خط کوفی معروف شد.
خط کوفی چند قرن، یگانه خط مشترک زبان تازی و پارسی بود و حتی در زمانی که خطوط دیگر رواج یافت تا مدت ها خط کوفی را در کتیبه ها و گاهی در کتاب ها یا سرفصل کتاب ها برای زینت به کار بردند و به همین جهت انواع مختلف از خط کوفی در نواحی مختلف قلمرو اسلام پدید آمده است. در آغاز، خط کوفی نقطه و اعراب نداشت و پس از چندی این تصرف را در آن کردند. همه ی خط های مختلفی که بیش تر آن را در ایران ایرانیان وضع کرده اند در نتیجه ی تصرفات و اصلاحاتی که در خط کوفی کرده اند فراهم شده است.خط شناسان و کسانی که در این زمینه بحث کرده اند اصول را شش (6) خط دانسته اند که از خط نسخ بیرون آمده اند و خط نسخ به منزله ی مادر خطوط دیگر است. خط نسخ نیز به نسخ قدیم و نسخ جدید تقسیم می شود و خطوط اصلی عبارت است از شش خط یا به اصطلاح خوش نویسان «اقلام سته» که عبارت باشد از رقاع و ثلث و غبار و ریحان و محقق و توقیع.ادامه دارد...نویسنده : سعید نفیسی همراه با تلخیص و اضافات تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 557]