واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ازدواج قاتل با برادر مقتول در زندان با توجه به شرايطي که راضيه داشت مددکاران زندان تلاش زيادي را براي نجات او از قصاص انجام دادند. آنها بعد از برگزاري چندين جلسه صلح و سازش بالاخره موفق شدند خانواده مقتول را راضي به گذشت کنند. اعتماد: زن شوهرکش که براي نجات از اعدام در زندان به عقد برادر شوهرش درآمده است آزاد شد تا با شوهر جديدش زندگي کند. اين زن که راضيه نام دارد شش سال پيش به جرم قتل شوهرش زنداني شده بود. او پس از دستگيري در اعترافاتش گفت ديگر نمي توانست با شوهرش زندگي کند به همين دليل هم مرتکب قتل شد. راضيه که در زمان قتل 15 ساله بود داستان زندگي اش را اين گونه تعريف کرد؛ زماني که با شوهرم ازدواج کردم دختربچه بودم و چيزي از زندگي نمي دانستم. مدتي کوتاه بعد از اين ازدواج بود که درگيري ها من و شوهرم شروع شد. شوهرم مرد بداخلاقي بود و مرتب من را اذيت مي کرد. از آنجايي که من هيچ کس را نداشتم، بي سواد بودم و نمي توانستم جايي کار کنم، مجبور بودم اين وضعيت را تحمل کنم. وي ادامه داد؛ روز حادثه به دليل اختلافات متعددي که با شوهرم داشتم پر از نفرت و کينه شدم و بعد از درگيري و زماني که او خواب بود با ضربات چاقو او را کشتم. من نمي خواستم اين کار را بکنم اما از شدت خشم نمي توانستم خودم را کنترل کنم و آنقدر به او ضربه زدم تا جان باخت. پرونده راضيه بعد از اعترافاتش به جريان افتاد و در همين حين متهم متوجه شد باردار است. از آنجايي که مطابق قانون زن باردار را نمي توان قصاص کرد، هرچند او به قصاص محکوم شد اما اجراي حکم وي تا پايان دوران بارداري و بعد از آن شيردهي به فرزندش به تعويق افتاد. راضيه بعد از به دنيا آمدن دخترش در زندان به فرزندش مدت يک سال و نيم شير داد و بعد از آن بود که دخترک را از مادرش جدا کردند تا به تقاضاي اولياي دم حکم اجرا شود. با توجه به شرايطي که راضيه داشت مددکاران زندان تلاش زيادي را براي نجات او از قصاص انجام دادند. آنها بعد از برگزاري چندين جلسه صلح و سازش بالاخره موفق شدند خانواده مقتول را راضي به گذشت کنند. البته پدر و مادر مقتول اعلام کردند تنها در صورتي حاضر به بخشش هستند که عروس شان 20 ميليون تومان به آنها بدهد و به عقد پسر 18 ساله شان درآيد و هيچ حقي هم نسبت به فرزندش نداشته باشد چرا که آنها دوست ندارند نوه کوچک شان درس بخواند و بايد بعد از اينکه به سن بلوغ رسيد ازدواج کند. همچنين راضيه بايد در اتاقي که شوهرش را کشته است با برادر شوهرش زندگي کند تا هر روز در آنجا عذاب بکشد. راضيه که براي بودن کنار فرزندش چاره يي به جز پذيرش اين شروط نداشت آنها را قبول کرد اما اينکه دخترش به مدرسه نرود را نپذيرفت. راضيه که حالا 21 ساله است به مددکارش گفت؛ اگر من سواد داشتم و درس مي خواندم،مي توانستم پيشرفت کنم و اين طور غرق در بدبختي نبودم و مجبور نمي شدم به خواست خانواده ام با مردي ازدواج کنم که دوستش ندارم. اگر من سواد داشتم حالا مجبور نبودم به خانه برادر شوهرم بروم و در اتاقي زندگي کنم که در آنجا همسر اولم را به قتل رساندم و هر روز با ديدن آن اتاق عذاب بکشم. من مجبور هستم در اين آتش بسوزم اما نمي خواهم دخترم مثل من سياه بخت شود. درست است که من به خانه بخت مي روم اما اين برايم سياه بختي است. من مي دانم بعد از اين هم رفتار درستي با من نخواهد شد اما به خاطر اينکه بتوانم در کنار فرزندم باشم همه شروط را قبول مي کنم ولي بايد فرزندم به مدرسه برود. بعد از کش و قوس هاي فراوان بالاخره قضات ناظر زندان توانستند اولياي دم را راضي کنند تا اتاقي به غيراز قتلگاه براي او در نظر بگيرند و بعد هم اجازه دهند اين زن دخترش را به مدرسه بفرستد. سر انجام مراسم عقد در زندان عادل آباد شيراز برگزار شد و راضيه به دنبال شوهرش براي رفتن به خانه يي که معلوم نيست در آن چه سرنوشتي خواهد داشت از زندان بيرون رفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]