واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: راز این محبوبیت هم در این بود که نویسنده رخدادهای اردوگاههای اسرای گرفتار به دست نازیها را از زبان پسر بچهای 8 ساله به نام... سال 2008 برایهالیوود، سال احیای فیلمهای جنگ دوم جهانی بود، گونه ای که دیگر در سینمای دنیا کاملا ً جا افتاده است اما انگار در سینمای ما فراموش شده. * اول از همه داستان فیلم تازه کوئینتین تارانتینو (با اسم عجیب و با مزه «لعنتیهای بی آبرو») که به سبک فیلمهای جنگیهالیوودی مربوط به جنگ جهانی دوم است، شاخکهایمان را حسابی تکان داد؛ این که تارانینوهوس ساختن یک فیلم جنگی پارتیزانی کرده و میخواهد خاطرات تصاویر «صلیب آهنین» سم پکین پا را زنده نگه دارد. مدتی بعد، فیلم جنگیهای اسپایک لی (معجزه در سنت آنا) و برایان سینگر (والکری) در سینماها اکران شدند که داستان هر دو در دل اتفاقات جنگ دوم جهانی میگذرد. «مقاومت» به کارگردانی ادوارد زوییک هم که ختم به خیر همه این فیلم جنگیهای سال 2008 بود. تازه، همه اینها به جز فیلمهایی است که درهالیوود درباره جنگ ویتنام، عراق و ... ساخته شده است. حتی کمدی «تندر استوایی» به کارگردانی و با بازی بن استیلر هم خوب از آب درآمده. سینمای جنگ، سینمایی است که میتواند بستر مناسبی برای روایت قصههای جذاب و تحریک کننده میل میهن پرستی باشد، نکته بسیار مهمیکه آرام آرام، در سینمای ملی ما جایگاهش را از دست داده. فیلمسازان این کاره، دیگر کمتر سراغ این جور فیلمها میروند. کم کم دست کشیدهاند و رفته اند سراغ داستانهای دیگری که شاید اصلا ً قدرت پرداختن به آنها را ندارند. در این مطلب کوشیده ایم به چند فیلم مهم امسال که داستانشان حول محور جنگ دوم جهانی میچرخد، بپردازیم. وقتی دارید این مطالب را میخوانید، به تنوع کارگردانها و سوژهها دقت کنید و بعد آن را با سینمای جنگ خودمان مقایسه کنید. از جنگ جهانی دوم، بیشتر از 60 سال گذشته ولی با این حال هنوز هم برایهالیوودیها جذاب است اما اینجا هنوز به 20 سال نکشیده بعضیها میگویند تمام سوژههای جنگ کار شده. 1) یک سامورایی دیگرمقاومت/ ادوارد زوییکآخرین فیلم 2008 با مضمون جنگ دوم جهانی اول قرار بود 31 دسامبر و به صورت محدود (در چند سالن محدود سینما) به نمایش عمومیدر بیاید اما با تأخیری یکی دو روزه، دوم ژانویه 2009 در چند سالن سینمای آمریکای شمالی اکران شد. ادوارد زوییک که فیلمهایش («افسانههای پاییزی» و «آخرین سامورایی») در ایران هم طرفدار کم ندارد، فیلمنامه «مقاومت» را از سال 1999 و بر اساس نوشتههای خانم نشاماتک (پروفسور جامعه شناس) که در کتابی به اسم «مقاومت؛ پارتیزانهای بیلسکی» جمع و جور شده، نوشته و دانیل کریگ در نقش سرپرست یک گروه پارتیزان ظاهر شده است.داستان «مقاومت» از این قرار است؛ سال 1941 در جنگ جهانی دوم، 4 برادر لهستانی به نامهای توویا بیلسکی (کریک)، زوس (شریبر)، اسائیل (بل) و آرون بیلسکی (مک کی) از مناطق تصرف شده در بلاروس غربی توسط نازیها، فرار میکنند و برای مبارزه با آلمانیها به پارتیزانها میپیوندند.زوس اعتقاد دارد که باید به ارتش روسیه پیوست و با آلمانها جنگید اما توویا بر خلاف زوس میگوید که وظیفه تک تک آنها در آن موقعیت، فقط زنده ماندن است، خلاصه، زوس به ارتش میپیوندد و توویا رهبر جامعه کوچک فراریها میشود. به هر حال، برادران بیلسکی موفق میشوند حدود 1200 نفر را که در زندان آلمانها به سر میبردند، نجات دهند.زوییک که بارها ثابت کرده در درآوردن صحنههای جنگی دشوار و احساسات برانگیزانه حسابی وارد است، در مقاومت هم بسیار خوب عمل کرده، ضمن اینکه موسیقی متن حماسی جیمز نیوتن هوارد هم نامزد دریافت جایزه اسکار است. 2) ما تام کروز نمیخوایم! والکری/ برایان سینگرچه خون دلهایی که برایان سینگر سر ساخت این فیلم نخورد! والکری را کریستوفر مک کواری _ همکار طلایی سینگر در فیلم «مظنونین همیشگی» _ نوشته و ماجراهای واقعی آن به آخرین سوء قصد به جان آدولف هیتلر _ میپردازد. نصف جذابیت فیلم به تماشای تام کروز با چشم بند در نقش کلنل کلاوس وان استفانبرگ برمیگردد. اصلا ً میگویند کروز به خاطر شباهتی که نیمرخش به کلنل داشته به این پروژه علاقه مند شده است. بخشی از مشکلات ساخت فیلم هم از همین جا شروع شد که سیاستمداران آلمانی و بازماندگان خانواده کلنل کلاس وان استفانبرگ به انتخاب او برای نقش قهرمان مقاومت آلمان اعتراض کردند. آنها معتقد بودند که کروز به دلیل گرایشش به ساینتولوژی _ یکی از آیینهای من درآوردی در آمریکا _ اصلا ً گزینه مناسبی برای این نقش نیست اما از طرف دیگر، مطبوعات و سینماگران آلمان از ساخت چنین فیلمیحمایت کردند؛ چون این طوری اهمیت از جان گذشتگی کلنل و یارانش در عملیات والکری برای نابود کردن هیتلر برای همه معلوم میشود. 3) پایان معصومیتپسری با پیژامه راه راه / مارک هرمنفیلم بر اساس رمان پر سر و صدای جان بوین _ رمان نویس ایرلندی _ ساخته شده که در سال 2006 منتشر شد و سال بعد هم جایزه کتاب سال ایرلند را دریافت کرد. راز این محبوبیت هم در این بود که نویسنده رخدادهای اردوگاههای اسرای گرفتار به دست نازیها را از زبان پسر بچه ای 8 ساله به نام برونو روایت میکند؛ پدر برونو افسر ارتش نازی است و برای مأموریت به اردوگاه منتقل شده او راز وجود چنین اردوگاهی را از پسرش مخفی میکند اما برونو با پسری هم سن و سال خودش در آن طرف سیمهای خاردار دوست میشود و برایش روشن میشود که چرا افراد آن طرف سیمهای خاردار همیشه پیژامههای راه راه به تن دارند. برونو با جست و جوی بیشتر به حقایق تلخ تری دست پیدا میکند. فیلم، محصول مشترک آمریکا و انگلستان است و در بوداپست مجارستان فیلم برداری شده است. موسیقی متن فیلم هم کار جیمز هورنر است که صدای موسیقی او را پیش از این در فیلمهایی مثل «تروی» و «تایتانیک» شنیده ایم. 4) ثانیه شماریلعنتیهای بی آبرو/ کوئنتین تارانتینوتارانتینو دارد فیلمیمیسازد درباره جنگ جهانی دوم اما خودش معتقد است که اثرش بیشتر از هر چیزی، وسترنی اسپاگتی خواهد بود. نام فیلم هم از روی یکی از فیلمهای کارگردان ایتالیایی، انزو کاستلاری برداشته شده است. 10 سالی میشود که کوئنتین دارد روی این فیلمنامه کار میکند. فیلم 2 داستان را شرح میدهد؛ تعدادی از زندانیهای نازیها گروهی به نام « The Basterds» (چیزی در مایههای «لعنتی») تشکیل میدهند تا به نبرد با نازیها بپردازد. از طرف دیگر، فیلم داستان دختری را روایت میکند که قصد دارد انتقام خون والدینش را از نازیها بگیرد. حالا دیگر خودتان حدس بزنید که تارانتینوی خوشفکر چگونه این 2 داستان را در هم میآمیزد. از عکسهای اولیه فیلم میشود حدس زد دوباره شاهد همان رفاقتهای منحصر به فرد تارانتینو در فیلم «لعنتیهای بی آبرو» هم خواهیم بود. فیلم قرار است 21 آگوست اکران بشود اما مثل این که تارانتینو قصد دارد فیلم را برای اکران در جشنواره کن در می2009 حاضر کند. فعلا ً بهترین کار همان لحظه شماری است. 5) ظهور شوم نازیسمخوب / وینسنت آموریم «خوب» داستانی درباره ظهور نازیسم در آلمان است؛ جانهالدر (ویگو مورتنسن) استاد ادبیات است و از همان ابتدا مخالف پیوستن به نازیها؛ اما بالأخره تن به این کار میدهد. کمیبعد وقتی که به خود میآید، میبیند در اردوگاههای نازیها مشغول به کار است یا به عبارت بهتر در حال مشاهده مرگ انسانهایی است که بعضی از آنها قبل از این دوستان صمیمیخود او بوده اند. فیلم را وینسنت آموریم بر اساس نمایشنامه ای از سی.پی.تیلور ساخته است. 6) بی خیال جنگ!کریسمس مبارک! / کریستین کاریونهر چند داستان فیلم به جنگ جهانی اول مربوط میشود اما دلمان نیامد اسمیاز این فیلم نیاوریم. «کریسمس مبارک»! که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجی هم شد، به حوادث واقعی دسامبر 1914 میپردازد؛ در جبهههای غرب، نیروهای فرانسوی، اسکاتلندی و آلمانی در شب کریسمس با هم صلح موقت میکنند و سال نو را جشن میگیرند بعد از اتمام صلح یک شبه دیگر دلشان نمیآید به جنگ بازگردند. این میشود که وسط زبانه کشیدن آتش جنگ جهانی اول، آنها در کمال صلح و صفا در کنار هم زندگی میکنند. 7) شکست تمام عیارمعجزه در سنت آنا / اسپایک لیتازه ترین فیلم اسپایک لی، شکست تجاری سختی خورد؛ 45 میلیون دلار بی زبان را خرج ساخت این فیلم کردند و فیلم فقط حدود 10 میلیون دلار فروخت. فیلم بر اساس رمانی به همین نام از جیمزمک براید ساخته شده و فیلمنامه آن هم کار خود مک براید است. از آنجا که نژاد پرستی یکی از دغدغههای همیشگی لی است، او در این فیلم سرنوشت شوم 4 سرباز سیاه پوست در لشکر 92 پیاده نظام را به تصویر میکشد که در خلال جنگ جهانی دوم _ پاییز سال 1944 _ پشت خطوط دشمن در توسکانی ایتالیا گرفتار میشوند و تازه در این گیرودار میخواهند جان پسر بچه ای ایتالیایی را هم نجات بدهند. فیلم تازه لی که بر اساس وقایعی حقیقی ساخته شده، نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند. 8) جنگ یقه میگیردمورد عجیب بنجامبن باتن/ فینچراین فیلم البته مستقیما ً به جنگ جهانی ربطی ندارد اما وسط وقایع پر پیچ و خمش یک دفعه سر و کله حملههای هوایی ژاپن طی جنگ جهانی دوم هم پیدا میشود. در «مورد عجیب بنجامین باتن»، کودک پیرمرد چهره قصه (برد پیت) همراه با کاپیتان مایک _ رئیس و دوست صمیمیاش _ پس از حمله هوایی ژاپنیها به بندر پرلهابر در 7 دسامبر 1941، به ارتش آمریکا ملحق میشود و در نبردی با یک کشتی آلمانی شاهد کشته شدن دوستانش است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 859]