واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: در جوامع امروزی انسانها در طیف وسیعی از شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت زندگی میكنند، جایی كه حتی حرمتهای اولیه مورد نیاز یك انسان از آنان دریغ میشود و جایی كه تلاشهایشان برای دستیابی به حقوق اجتماعیشان به رسمیت شناخته میشود، ولی به طور معمول در بیشتر جوامع زنان در محرومیت بیشتر به سر میبرند . در حالی كه حتی اگر زنان و مردان بهطور مساوی در معرض محرومیت از حقوق اجتماعی و فردی قرار گیرند به دلیل تفاوتهای بیولوژیكی زنان در خطر بیشتری قرار میگیرند و عوارض این بیتوجهی به نسلهای آینده همان جامعه برمیگردد. ما دراین طیف وسیع به زندگی بیولوژیكی زن نگاه میكنیم، به زن از ابتدای تولد نگاه كنید، یك دختر بچه با نیازهای تقریبا یكسان با جنس مذكر كه هرچه به سالهای بلوغ نزدیك میشود نیازهای تغذیهای متفاوتی در مقایسه با جنس مخالف خود پیدا میكند. اوست كه بعدها باید زندگی را در وجودش شكل دهد و نتیجه لقاح، یعنی جنین یا یك انسان دیگر را در بطن خود بپروراند- در شرایط نامطلوب كه مرد و زن در كنار هم و در یك خانواده زندگی میكنند به نظر میرسد هر دو جنس بهطور مساوی در معرض عوامل اقتصادی و اجتماعی هستنند ولی مشكلات بر زن باردار و جنین او آثار ناگوارتری دارد و مادر رنج مضاعفی میبرد. محرومیتهای تغذیهای و عاطفی این دوران ۹ ماهه چقدر میتواند بر زندگی نوزاد و سالهای آینده او اثر گذار باشد؟ چقدر میتواند بر رشد جسمی، عاطفی و توانمندیهای ذهنی این موجود كه باید آینده را بسازد تاثیر بگذارد. مسوولیت این نوزاد از همه نظر از تغذیه در دوران شیرخوارگی و زمانهای بحرانی بیماری، تا زمانی كه او در سفره خانواده تغذیه میشود بیشتر با مادر است. جنینی كه از امتزاج دو سلول كمتر از یك گرم به وجود میآید بعد از ۹ ماه سه هزار برابر وزن اولیه خود میشود. در هفته سوم بارداری ۲۵۰ هزار سلول مغزی، مغز آینده او را شكل میدهد. این مغز در حال رشد دانش فنی آینده است. در این زمان محرومیتهای تغذیهای زن تنها او را ناتوان نمیكند بلكه آینده را نیز ناتوان میكند، نیازهای تغذیهای اگر به موقع در اختیار جنین قرار نگیرد از ذخیرههای مادر برداشت میشود بنابراین در شرایط مساوی نیز این بدن زن است كه از ذخایر تهی میشود به خصوص اگر تعداد موالید هم به علت همان بیدانشی زیاد باشد- زن در معرض خطر پیری و مرگ زودرس و ناتوانیهای جسمی بیشمار دیگر قرار میگیرد و احتمال ابتلای او به بیماریها بیشتر میشود و توانایی مراقبت از كودكان و خانواده را نیز از دست میدهد. در جوامعی كه زنان به حقوق فردی و اجتماعی خودآگاه نیستند و ممكن است دولت۰ها نیز از این زنجیره اصلی توسعه، غفلت كنند و به عقب ماندگی كشور دامن بزنند. به همین دلیل در جوامعی كه حمایت از زنان دراین ابعاد مورد توجه قرار نمیگیرد عقب افتادگی پردوام و طولانی است. رهایی از این زنجیر در گروی نگاه دقیق به زندگی زنان و كودكان و اجرای برنامههایی است كه حداقل نیازهای اولیه آنان را در جامعه تامین كند. بررسی مصرف مواد غذایی كشور كه درسال ۱۳۷۹ انجام شد، نشان داد كه درصد بسیار كمی از خانوارهای ایرانی انرژی و مواد مغذی كلیدی مورد نیاز خود را متعادل دریافت میكنند و درصد زیادی از آنها كمبود شدید دریافت آهن، كلسیم و ویتامین A دارند، از طرف دیگر نزدیك به نیمی از خانوارها بیش از نیاز انرژی و پروتیین دریافت میكنند. در دهكهای پایین درآمدی، محرومیتها بهغایت شدیدتر و جانكاهترند، زنان به عنوان فرد موثر در تغذیه خانواده در صورتی كه آموزشهای لازم را در مورد تغذیه و سلامت، تنظیم بودجه خانواده برای خرید مناسب بیاموزند بخش قابل توجهی از این مشكلات قابل حل خواهد بود. افزایش روبه تزاید بیماریهای غیرواگیر مثل دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی، سكتههای قلبی و مغزی، افزایش فشار خون و اپیدمی رو به گسترش چاقی كه منابع مالی و انسانی بسیاری را از بین میبرد با آموزش تغذیه و تغییر شیوه زندگی قابل پیشگیری است. مثالهای موفقی در بعضی از كشورها وجود دارد: در فنلاند با برنامهریزی ۲۵ ساله توانستند ۷۳ درصد از شیوع بیماریهای قلبی را بكاهند. از طرف دیگر كمبودهای تغذیهای هم موجب خسرانهای غیرقابل جبران میشود، آگاهی و سواد تغذیهای زن كه تنظیم سبد و سفره را به دست دارد میتواند او را در انتخاب صحیح مواد غذایی یاری كند. غفلت از زنان در آموزش، تغذیه و بهداشت موجب میشود كه كشور منابع آتی خود را از دست بدهد پس در این شرایط هر كشوری را به سقوط و عقب افتادگی میكشاند. واقعیت بزرگ این است كه توسعه بدون داشتن نیروی انسانی كارآمد و توانمند امكانپذیر نیست و نیروی توانمند و كارآمد در بستری از تامین كامل اجتماعی و دستیابی به حقوق و نیازهای اولیه به وجود میآید. زن، محور تغذیه خانواده است. چگونگی آگاهیهای اوست كه منابع مالی خانواده را تقسیم میكند. مادر بین نیازهای غذایی كودك در حال رشد یا وسایل تجملی یا سایر نیازهای خانواده یا خود، كدام را برمیگزیند؟ دانش زن است كه او را مجبور میكند چه بخرد و چگونه نیازهای افراد خانواده را تامین كند. راه انتخاب او را چراغ نگرش او به زندگی، به حیات، به نیازهای سلولی، به رابطه توانمندیهای جسمی و ذهنی با تغذیه مناسب و اهمیت دوران پر نیاز رشد، روشن میكند. توجه به آموزش زنان و دختران برای این نقش كلیدی همیشه مورد غفلت قرار میگیرد، حتی در شرایط اقتصادی مطلوب زن بدون دانش تغذیهای ممكن است انتخاب نادرستی داشته باشد. رقم بالای مصرف پفك در سن پنج تا یازده ماهگی در كودكان كشور از این ناآگاهی پرده برمیدارد، اطلاعات سال ۱۳۷۷ كه در یك تحقیق ملی به دست آمد نشان داد كه بهترتیب ۲/۳۲ درصد و ۶/۴۰ درصد شیرخواران شهری و روستایی ما هرروز پفك خوردهاند. چرا در روستاها این درصد بالاتر است چون مادران روستایی ما كم سوادترند. شكلگیری ذایقه در كودكی مساله بسیار مهمی است كه دنیا به آن توجه دارد. پیشگیری از شیوع رو به گسترش بیماریهای غیرواگیر باید از دوران جنینی و كودكی آغاز شود. كودكی كه به غذای كمنمك عادت كند در بزرگسالی كمتر به بیماری پر فشارخونی مبتلا میشود. سوء تغذیه و چاقی دو سر طیف بدخوری و یدغذایی هستند كمبود ریزمغذیها میتواند بر بهره هوشی كودكان بهشدت تاثیر بگذارد. علم امروز رابطههای مشخصی بین سوء تغذیه دوران جنینی و بیماریهای متابولیك دوران میانسالی یافته است. چاقی كودكی خطرآفرین است و احتمال ابتلا به بیماریهایی مثل دیابت و قلبی و عروقی را در بزرگسالی تشدید میكند. میانگین مصرف مواد غذایی در كشور و مقایسه آن با سبد مطلوب نشان میدهد كه مصرف نان و برنج بیش از میزان مطلوب و مصرف مواد پروتیینی مانند حبوبات و انواع گوشت كمتر از میزان مطلوب است. در مورد فرآوردههای لبنی میزان مصرف با حدمطلوب بسیار فاصله دارد. مقایسه سبد مطلوب و میانگین مصرف یا سبد فعلی خانوارهای ایرانی نشان از نامتعادل بودن الگوی غذایی كشور دارد. اگر جداول یك و دو را با هم و در كنار هم مورد توجه قرار دهیم متوجه میشویم كه خانوارها بیشتر توجه به سیری شكم دارند تا سیری سلولی كه خود اهمیت توجه به سیاستگذاریهای مناسب تغذیهای آموزش همگانی و تدوین قوانین مناسب را نشان میدهد. بهطور خلاصه زن از دو دیدگاه متفاوت در مورد غذا و تغذیه باید مورد توجه قرار گیرد. اول تغذیه او و اهمیت تغذیه مناسب او در دورانهای متفاوتی كه ناشی از تفاوتهای بیولوژیكی او شامل بلوغ، بارداری، شیردهی و یائسگی است باید درك شود و حمایتهای لازم را از طرف خانواده و دولت برای سلامت و توانمندی خود دریافت كند بنابراین اگر زنان یك كشور در شرایط نامطلوب اقتصادی و اجتمای قرارگیرند این وظیفه دولتها است كه آنها را به عنوان گروه آسیبپذیر دریابند و بهصورت قانونی حمایتهای لازم را برای آنان ملحوظ كنند. از طرف دیگر زن بهعنوان كلیدیترین فرد در تغذیه افراد خانواده نقشی ویژه در سلامت خود و افراد خانواده به خصوص كودكان دارد. سواد و آگاهیهای تغذیهای اوست كه الگوی بیماری و سلامت جامعه را رقم میزند. تاثیرپذیری از تبلیغات اغوا كننده در مورد غذا در زنان باسواد كمتر اثرگذار است بنابراین آموزش تغذیه در مدارس در مقاطع گوناگون و افزایش دانش تغذیهای جامعه به خصوص زنان میتواند نقش موثری در ارتقای سلامت جامعه داشته باشد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 287]