تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خوشى و آسايش، در رضايت و يقين است و غم و اندوه در شكّ و نارضايتى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826652840




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جی.کی. رولینگ «هری پاتر» بعدی را بنویسد یا ننویسد؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات  - جی.کی. رولینگ اخیرا اعلام کرد احتمال نوشتن جلد جدید «هری پاتر» وجود دارد که این مسئله مخالفان و موافقان را به واکنش واداشته است. به گزارش خبرآنلاین، نائومی آلدرمن رمان‌نویس و فرانک کترل بویس، نویسنده داستان‌های کودکان درمورد نوشته شدن جلد دیگر «هری پاتر» بحث می‌کنند. آلدرمن: داستان هری پاتر تمام شده استگوش کن جی.کی. (از اینکه به اسم کوچک خطابت کنم ناراحت که نمی‌شوی؟) بااینکه ما همدیگر را ندیده‌ایم و با وجود تفاوت‌هایی که داریم، اما تو همیشه خودت را در دسترس و صادق نشان داده‌ای، نه از این افرادی که خودشان را یک گوشه قایم می‌کنند. این کار را انجام نده. موضوع این است که داستان هری پاتر تمام شده است. او وولدمورت را شکست داده. عزیزانی مردند و درس‌هایی آموخته شدند، دراکو مالفوی بزرگ شد و بچه‌دار، خانم ویزلی با لحن کوچه و خیابان صحبت کرد. همه اینها زیبا بود و حالا تمام شده است. متوجه وسوسه دیدار دوباره با پیروزی قدیمی هستم. دور شدن از زمینه‌ای که در آن موفق شده‌ای کار خطرناکی است. فکر کن اثری نوشته بودی که به این خوبی نبود! یا چیزی که بدین شکل تخیل را تسخیر نکرده بود. خب، آن وقت چه می‌شد؟ خالقان می‌دانند خطرناک‌ترین چیز تلاش و شکست خوردن نیست. بدترین چیز راکد بودن است. شاید هر داستان و ماجرای دیگری که خلق کنی به موفقیت «هری پاتر» نباشد، اما تقدیر شوم این است که راه رفته را باز بروی و کار جدیدی انجام ندهی. منظورم این نیست که دنیایی جدید خلق کنی. دنیای «هری پاتر» بزرگ است و تو فقط سطح آن را امتحان کرده‌ای. یک پیشنهاد، چرا داستانی با همین فضای تخیلی برای بزرگسالان ننویسی؟ در وزارت جادو چه می‌گذرد؟ از آن اژدهاهای رومانی چه خبر؟ اگر هنوز هم وسوسه نوشتن هری پاتر داری، به مثالی رجوع می‌کنم که هر خالقی را از برگشتن به کار تمام‌شده می‌ترساند؛ «جنگ‌های ستاره‌ای». سه فیلم اول که بین سال‌های 1977 تا 1983 ساخته شدند در حد کمال نیستند، اما در همین شکل کامل هستند. دیدن همان سه فیلم اول به ما می‌گفت «جِدای» جوان به دارت ویدر بدل می‌شود. دیگر نیازی نبود این جاهای خالی برایمان پر شود. بخشی از یک داستان بزرگ به این برمی‌گردد که خودت قسمتی از آن را خلق کنی. اگر می‌شد تمامی خاطراتم از پیش‌درآمدهای «جنگ ستارگان» و نسخه‌های ترمیم‌شده آن را از ذهنم پاک می‌کردم. به شکلی مضحک آشکار است که جرج لوکاس اصلا متوجه کامل بودن فیلم‌های اول نبوده است. فیلم‌های اول نامرتب و واقعی اما فیلم‌های بعدی زیادی تمیز بودند. جی.کی. می‌دانم داری فکر می‌کنی که «من این اشتباهات را نمی‌کنم، من شخصیت‌هایم را می‌شناسم، دنیایم را می‌شناسم.» اما چرا می‌خواهی خطر کنی؟ تو ماندگار شدی. به جای لگد کردن مسیر قدیمی و در دام خطرات پیشین افتادن چرا دست به تجربه نمی‌زنی؟ همه این‌ها را گفتم اما اگر کتابی جدید در ذهنت نقش می‌بندد مطمئن هستم کار درست را انجام می‌دهی و باید آن را بنویسی. همین است؛ مثل دندان عقل که نمی‌شود جلوی رشدش را گرفت، کتاب هم همینطور است اما اگر درست رشد نکند فقط درد و اذیتش برایت می‌ماند. اگر باید آن را بنویسی، بنویس. اما شاید هری این بار دختر باشد!  بویس: جلد هشتم کسی را نمی‌کشدجلد هشتم مجموعه «هری پاتر» را نمی‌کشد، می‌کشد؟ شاید هشت جلد کتاب از زندگی ویکتوریا بکهام وجود داشته باشد، اما در هیچکدام از اینها با وقایع غیرطبیعی روبرو نشده است. شاید عجیب باشد، مخصوصا با توجه به فروش موفق کتاب‌ها و شکل‌گیری نسلی که هیجان این کتاب‌ها را دارند اما من فکر می‌کنم جی.کی. رولینگ به آنچه حقش بوده نرسید. موفقیت «هری پاتر» نشان می‌دهد مقایسه آن با هر مجموعه کتاب دیگری کاری غیرمنصفانه است. اغلب نویسندگان کتاب‌های پرفروش فرصت این را دارند که گوشه‌ای بنشینند و درمورد کار بعدی‌اشان فکر کنند، اما رولینگ درست در میانه تب «هری پاتر» پنج جلد آن را نوشت، در شرایطی که طرفداران و رسانه درمورد کتاب بعدی گمانه‌زنی می‌کردند. در این وضعیت خلق کردن بسیار سخت است. خلق کردن چیزی که به فکر هیچ‌کس خطور نکرده، ترسناک است. تنها کسانی که در این شرایط قرار گرفته‌اند گروه نویسندگی و کارگردانی فیلم‌هایی چون «بتمن»، «شرک» یا «دزدان دریایی کارائیب» بوده‌اند که اغلب هم شکست خوردند. 10 دقیقه از قسمت دوم «دزدان دریایی...» را ببینی متوجه می‌شوی که فیلم به آخر خط رسیده است و سازندگان آن اصلا نفهمیده‌اند چه چیز قسمت اول را جذاب کرده بود. اما رولینگ راه خودش را رفت، خودش را کنترل کرد، حواسش پرت نشد و موفق شد ما را شگفت‌زده کند و به چالش بطلبد. فهرست آثاری که موفق شدند در جلدهای بعد خود چنین قدرتمند عمل کنند بسیار کوتاه است. «شرلوک هلمز» یک نمونه است. اما شرلوک هلمز با هری پاتر فرق می‌کند. شرلوک همیشه یکسان بود اما هری پاتر در طول داستان تغییر کرد، او شخصیتی غنی و پیچیده بود که درست مانند خوانندگان اولین جلد اثر در گذر زمان رشد کرد. اعتراف می‌کنم نوشتن یک هری پاتر دیگر دشوار است. زنده کردن قهرمانی مرده یک حرف است، اما برگرداندن یک شخصیت پس از ازدواج و بچه‌دار شدن چیزی دیگر، رولینگ در جلد هفتم هری را در چنین وضعیتی رها کرد. به نظر من جذاب‌ترین شخصیت کتاب «اسنیپ» بود و احیای او می‌تواند جالب باشد. بله می‌دانم که او مرد، اما شرلوک هم یک بار مرد و باز زنده شد. اغلب در این شرایط نویسندگان سراغ «پیش‌درآمد» می‌روند. امیدورام رولینگ این کار را نکند. یکی از نکات برجسته این اثر این است که شخصیت‌ها بیشتر از تو می‌دانند؛ اینکه آنها گذشته‌ای دارند که تو از آن بی‌خبری. این یکی دیگر از شباهت‌های «هری پاتر» و «شرلوک هلمز» است. واتسن در آن داستان‌ها گاهی به گذشته اشاره می کند، مثلا داستان موش عظیم‌الجثه در سوماترا، اما ما هرگز این داستان را کامل نمی‌شنویم. اگر این داستان‌ها را رو کنی دیگر نور و تاریکی در اثرت بی‌معنی می‌شود. اینکه نمی‌توانم ماجرای کتاب بعدی را پیش‌بینی کنم خودش دلیلی برای نوشتن یک جلد دیگر است. نمی‌توانم تصورش کنم. آیا تصور نامحتمل وظیفه نویسندگان نیست؟ گاردین / 31 اکتبر / ترجمه: حسین عیدی‌زاده




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن