واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تحریم "تحریم" برای تحول بزرگ چرا موسوی؟ * یادداشت مازیار آقازاده در حمایت از میرحسین موسوی من در انتخابات آتی رای خواهم داد و نامزدی را که برخواهم گزید میر حسین موسوی است و فکر می کنم برای آنکه موسوی را اثبات کنم نیازی به بر شمردن سجایای اخلاقی یا مشی و مرام مدیریتی و یا دیگر خصوصیات فردی و تیمی او ندارم چرا که نیازی به این کارهای کلیشه ای نیست .معتقدم اگر همه مردم (لااقل 70 درصد مردم ) به این نتیجه برسند که رای بدهند کاندیدایی به جز موسوی انتخاب نخواهد شد ،بنابراین مایلم توضیحاتی راجع به یاس و خوردگی مردم و قهر طبقه خاموش کشور از صندوق های رای (در 6 سال گذشته ) بدهم تا باشد که تاثیری هر چند ناچیز داشته باشد: 1- نخستین اصلی که به نظر می رسد ( بر اساس تجربه سال های اخیر ) همگان به آن اعتراف دارند این است که با شرایط موجود در ایران ، عدم مشارکت در انتخابات و برگزیدن راهبرد یا تاکتیک تحریم می تواند نتایج مصیبت باری برای مردم داشته باشد.در کشور ما انحصار کامل دستگاه های تبلیغی و رسانه ای در دست یک جناح منتفع از قدرت است که بخش اعظمی از امکانات و قدرت کشور را در تملک خود دارد . از این رو گزینه تحریم همه جانبه که نیاز مند داشتن بلندگوها و ابزارهای تبلیغی سراسری است نمی تواند پیام خود را از دور افتاده ترین روستاها تا بزرگ ترین شهرها به گوش همه مردم برساند و در این صورت در اثر تبلیغات جناح حاکم عده ای رای خواهند داد و اثر گزینه تحریم را از بین خواهند برد . 2- گزینه تحریم در شرایطی موثر است که موتور محرک یک حرکت مدنی اعتراضی در برابر تمامیت خواهان را شعله ور تر ساخته و یک جنبش گسترده اجتماعی با خواست های واحد و رهبری منسجم را به هدفی مشترک برساند . اگر غیر از این باشد آیا جز از این است که تحریم انتخابات در حکم تایید حکمرانی جریانی است که ما معتقدیم قاطبه مردم مخالف سیاست ها و خط مشی های او هستند؟ 3- کسانی که با پاشیدن بذر یاس و ناامیدی مردم را به عدم شرکت در انتخابات دعوت می کنند باید جواب دهند که در ازای گوش سپردن مردم به خواسته آنها و اجابت در خواست شان چه گزینه ای را به جای شرکت در انتخابات پیشنهاد می دهند ؟ و در صورتی که گزینه ای جایگزین دارند چه ابزارها یی دارند تا بتوانند آن را فراگیر کنند ؟در غیر این صورت آیا دعوت از مردم به خانه نشینی کاملا در جهت خواست و منطبق بر اهداف جناح حاکم نخواهد بود ؟اینکه مردم رای ندهند ، حرف هم نزنند ،اعتراضی هم نکنند (چه فردی ،گروهی و یا سازمان یافته و مدنی ) همان خواست کسانی است که مردم را منفعل و متشتت می خواهند و از این رو در ماه های گذشته به انواع حیل تلاش داشته اند تا با ترویج روحیه ضعف وسرخوردگی و گاه حتی سخن گفتن دو آتشه و" اپوزیسیون وار" از تحریم ، مردم را از حضور در صحنه و به دست گرفتن سرنوشت آینده کشورشان بازدارند. 4- پیش خود فکر کنیم که اگر امروز مثلا دکتر معین یا آقای هاشمی و یا جناب کروبی در 4 سال پیش به مسند ریاست جمهوری می رسید آیا وضع ما این بود ؟ 5- جناب آقای کروبی شخصیت برجسته ای است که دوستدار ملت بوده و دل سوز سرنوشت کشور می باشند؛ اما باید توجه داشت که مهندس موسوی نماینده طیف گسترده تری از گروه ها و شخصیت های سیاسی هستند و از این رو شانس انتخابشان (بنا به امار بیشتر نظر سنجی ها ) بیشتر از جناب کروبی است.از این رو هر رایی که به آقای کروبی داده شود تنها از کیسه آرای مهندس موسوی کم خواهد کرد و سقف رای کروبی را به کف رای موسوی نزدیک تر خواهد ساخت .از این رو کسانی که به امید تغییر رییس جمهور و برگزیدن رییس جمهوری دیگر رای می دهند باید بدانند که تنها در صورتی می توانند به هدف خود برسند که همه به یک کاندیدای واحد رای دهند .چه خوب است که جناب آقای کروبی با کناره گیری از رقابت و حمایت از مهندس موسوی مانع شکسته شدن آرا شوند و با این کار خود نام خود را به عنوان اولین دلیل پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو ثبت کنند . 6- مهندس موسوی امروز در جایگاهی است که می تواند حتی آرای بخشی از طیف مدافع اصولگرایان را نیز جذب کرده و بدین وسیله پس از پیروزی امکان تشکیل یک کابینه ائتلافی گسترده تر برای ایشان فراهم تر است .پرواضح است که در این صورت با موانع کمتری در فعالیت های خود در مقام ریاست جمهوری مواجه اند و می توانند بهتر برنامه های خود را به پیش ببرند. 7- باید توجه داشت که اگر مساله تغییر رییس دولت محقق شود خود یک پیروزی بزرگ است .باید از تجربه کشورهای دیگر درس گرفته و نهال نوپای دموکراسی در کشور را از گزند و آفات محفوظ کنیم . باید اقدام فرانسویان را در انتخابات سال 2002 به یاد بیاوریم که با راه یابی کاندیدای راست گرای افراطی "ژان ماری لوپن " به دور دوم ، حتی سوسیالیست های فرانسوی برای جلوگیری از پیروزی او به "ژاک شیراک " کاندیدای راست میانه رای داند و رقابت های گروهی و حزبی را برای منفعتی بزرگ تر و ملی تر به کنار گذاشتند .قطعا این عمل نشانه بلوغ سیاسی یک جامعه است و در این راه با توجه به عدم نهادمندی سیاسی در کشورمان و نبود احزاب فعال ،قوی و مردمی این وظیفه نخبگان ،جنبش های اجتماعی ،دانشجویان و دیگر اقشار آگاه و مطلع جامعه است که در 20 روز مانده به انتخابات حتی اگر شده با ترک کارو دیار خود به روستاها و مناطق دور افتاده کشور رفته و با آگاه سازی چهره به چهره مردم مانع تحقق پروژه خوفناک "حاکمیت یکدست " شوند .عقل سلیم حکم می کند که باید از همین امکان اندک موجود که حضور 4 سال یک بار در پای صندوق های رای است حداکثر بهره برداری را کرد و در چنین شرایطی ، عاقلانه ترین انتخاب برای تحولی بزرگ ،، "میرحسین موسوی" است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]