تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):علت روزه گرفتن آن است كه به سبب آن ثروتمند و فقير برابر شوند زيرا ثروتمند گرسنگى را اح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815402819




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قند در دهان (5):ابیات پیامکی حافظ


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قند در دهان (5)تک بیت ها و ارسال المثل های زیبا در دیوان حافظ : 1- چون دور فلک یکسره بر منهج عدل است   خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل2- ما ز یاران چشم یاری داشتیم   خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم3- عیب درویش و توانگر به کم  بیش بد است   کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم4- گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید   گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم5- زاهد بطعنه گفت برو ترک عشق کن   محتاج جنگ نیست برادر ، نمی کنم6- سخن درست بگویم نمی توانم دید   که می خورند حریفان و من نظاره کنم7- شکر خدا  که هر چه طلب کردم از خدا    بر منتهای مطلب خود کامران شدم
شرح
8- چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله   که روز بی کسی آخر نمی روی ز سرم9- مایه ی خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست   می کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم10- من از بازوی خود دارم بسی شکر   که زور مردم آزاری ندارم11- من ملک بودم و فردوس برین جایم بود   آدم آورد در این دیر خراب آبادم12- چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم   روح را صحبت ناجنس عذابی است الیم13- پدرم روضه ی رضوان بدو گندم بفروخت   نا خلف باشم اگر من به جوی نفروشم
شکن
14- محمود بود عاقبت کار در این راه   گر سر برود در سر سودای ایازم15- ما بدین درنه پی حشمت و جاه آمده ایم   از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم16- در پس آینه طوطی صفتم داشته اند   آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم17- غم غریبی و غربت چو بر نمی تابم   روم به شهر خود و شهریار خود باشم18- پیران سخن به تجربه گفتند و گفتمت   هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن19- با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست   صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن
زلف
20- شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند   ای دوست بیا رحم به تنهایی ما کن21- حافظ وصال می طلبد از ره دعا   یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن22- فرصت شمار صحبت کز این دو را    چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن23- از جان طمع بریدن آسان بود و لیکن   از دوستان جانی مشکل بود بریدن24- پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد   گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان25- مبوس جز لب معشوق و جام می حافظ   که دست زهد فروشان خطاست بوسیدن
خم اندر خم
26- باده خور غم مخور و پند مقلد مشنو   اعتبار سخن عام چه خواهد بودن27- هر گل نو ز گلرخی یاد همی دهدولی   گوش سخن شنو کجا دیده ی اعتبار کو28- مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو   یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو29- هر چند آزمودم از وی نبود سودم   من جرب المجرب حلت به الندامه30- برو این دام بر مرغ دگر نه   که عنقا را بلند است آشیانه31- جوانا سرمتاب از پند پیران   که رأی پیر از بخت جوان به
جانان
32- زنهار تا توانی اهل نظر میازار   دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده33- این سرزنش که کرد ترا دوست حافظا   بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده ای 34- به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می   علاج کی کنمت «آخر الدوا الکی»35- هر چند که هجران ثمر وصل بر آرد   دهقان ازل کاش که این تخم نکشتی36- در مصطبه ی عشق تنعم نتوان کرد   چون بالش زر نیست بسازیم به خشتی37- تا کی غم دنیای دنی ای دل دانا   حیف است ز خوبی که شود عاشق زشتی
کوته نتوان کرد که این قصه دراز است
38- در مکتب حقایق و پیش ادیب عشق   هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی39- دائم گل این بستان شاداب نمی ماند    دریاب ضعیفان را در وقت توانایی40- در ره منزل لیلی که خطرهاست به جان   شرط اول قدم آنست که مجنون باشی41- کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش   کی روی ره ز که پرسی کنی چون باشی42- ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه تست   عرض خود می بری و زحمت ما می داری43- چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون رو   رندی و هوسناکی در عهد شباب اولی44- تکیه بر جای بزرگان نتوان زد بگزاف   مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی45- دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر   کای نور چشم من بجز از کشته ندروی46- یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است   ای نوردیده صلح به از جنگ و داوری47- گر مسلمانی از این است که حافظ دارد   وای اگر از پس امروز بود فردایی48- فیض ازل به زور و زر ار آمدی بدست   آب خضر نصیبه ی اسکندر آمدی49- در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است   خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی50- بیاموزمت کیمیای سعادت   ز همصحبت بد جدایی جدایی51- پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت   با طبیب نامحرم حال درد پنهانی52- می روی و مژگانت خون خلق می ریزد   تند می روی جانا ترسمت فرو مانی53- زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت   عاقلا مکن کاری کاورد پشیمانی54- گرچه دوریم به یاد تو سخن می گوییم   بعد منزل نبود در سفر روحانی55- دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت   ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانیمطالب مرتبط :قند در دهان (1) ، (2) ، (3) ، (4)  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1503]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن