تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت كند، در هنگام آ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838019452




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجراهاي ازدواج يك پسر 70 ساله


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
ماجراهاي ازدواج يك پسر 70 ساله
هميشه همين‌طور بوده كه براي تهيه گزارش از حواشي فيلم‌ها و سريال‌ها عازم لوكيشن‌هاي مختلفي شده و با گروه‌هاي متعددي آشنا مي‌شويم. گاه با خود فكر مي‌كنم تهيه اين گزارش‌ها به چه دردي مي‌خورد، اما از طرفي فكر مي‌كنم همان‌گونه كه ممكن است گزارش پشت صحنه تله فيلم «پسر ارشد من» ماجراهاي ازدواج يك پسر 70 ساله هميشه همين‌طور بوده كه براي تهيه گزارش از حواشي فيلم‌ها و سريال‌ها عازم لوكيشن‌هاي مختلفي شده و با گروه‌هاي متعددي آشنا مي‌شويم. گاه با خود فكر مي‌كنم تهيه اين گزارش‌ها به چه دردي مي‌خورد، اما از طرفي فكر مي‌كنم همان‌گونه كه ممكن است هر گزارشي براي مخاطب جذابيت خاصي داشته باشد براي ما كه مسووليت و وظيفه تهيه اين گزارش‌ها را بر عهده داريم نيز مي‌تواند هم جذابيت داشته باشد هم درس عبرت (شايد هم كمي دردسر !) چرا كه هر بار با گروه و عواملي آشنا مي‌شويم با روحيات متفاوت كه هر كدام بر سر كاري با سوژه‌هاي متفاوت حضور دارند. فيلمي با داستان رمانتيكش شايد انسان را رمانتيك مي‌كند. سريالي در ژانر پليسي كه حتما حس خشونت را در ما بيدار مي‌كند و كاري طنز كه حس طنازي را در وجودمان زنده مي‌نمايد و همه و همه تجربياتي است كه ارزان به‌دست نمي‌آيد بلكه ميليون‌ها تومان هزينه مي‌شود و نيرو و ساعات متوالي صرف مي‌شود تا شايد مخاطب يا مخاطباني راضي شوند. حال اين‌كه ما چگونه براي اين گزارش‌ها مي‌رويم و با چه شرايطي گزارش تهيه مي‌كنيم داستان خاص خودش را دارد و حكايت اين گزارش كه در پيش رو تقديم مي‌شود از آن حكايت‌هاست. الو، سلام ، حال شما خوبه؟..... گزارش پشت صحنه از فيلم يا سريال؟...... تله فيلم پسر ارشد من؟.... كار براي نوروزه 89 پخش مي‌شه؟...... كارگردان سعيد اسدي. خب تهيه‌كننده كيه؟.... جواد نوروزبيگي و افشين صادقي هم مجري طرحه. باشه چشم هماهنگ مي‌كنم براي شماره ويژه نوروز مي‌رسونم. خداحافظ. و حكايت گزارش از پشت صحنه تله فيلم پسر ارشد من از اينجا آغاز مي‌شود. آقا بعد از اين‌كه فرش رو شستي، شيشه پنجره‌ها رو هم پاك كن و بعدش اين پرده‌ها روبنداز ماشين لباسشويي، اگه زحمتي نيست بعد از جارو كردن اتاق‌ها ظرف‌ها رو هم بشور. من دارم ميرم تهيه گزارش، يادت نره غذاي بچه رو بدي. هماهنگي با افشين صادقي انجام و قرار بر اين شد كه با مترو برم و ايستگاه قلهك منتظر راننده باشم چون اگر قرار بود خودم برم شايد توسر بالايي كوچه پس كوچه‌هاي فرمانيه يه جورايي گم مي‌شدم. نيم ساعتي منتظر ماندم خبري نشد !... يك‌ساعت هم گذشت ! بعد از كلي تلفن و پيغام پسغام با مديرتداركات درميان هياهوي بسيار براي هيچ كه در بيرون از ايستگاه مترو وجود داشت، با مدير توليد پروژه كيومرث عباسي نوده تماس گرفتم و گفتم تلفن راننده‌اي كه فرستادند رو بدهند اگه بنده خدا گم كرده من پيداش كنم. به هر حال محيط ناآشناي قلهك و فرمانيه اين حرف‌ها رو هم داره. دو ساعتي گذشت كه اگر اين 2 ساعت رو تو كوچه پس كوچه‌هاي فرمانيه گم شده بودم دلم نمي‌سوخت. خلاصه سرتون رو درد نيارم، اگر دستور دبيرسرويس محترم و ارادتي كه به آقايان نوروزبيگي و صادقي و سعيد اسدي (كه در تهيه اين گزارش كمال همكاري را كردند) دارم نبود و از همه مهم‌تر وظيفه روزنامه‌نگاري، حتما برگشته بودم تا در امر خطير و سنتي خانه تكاني به همسرم كمك كنم. ورود به لوكيشن با وارد شدن به آپارتمان درندشتي كه لوكيشن فيلم تلويزيوني پسر ارشد من است با چهره‌هاي آشنايي روبه‌رو شدم؛ معصومه آقاجاني از پيشكسوتان عرصه هنر دوبله و تئاتر و همچنين سيروس ابراهيم‌زاده كه بازي‌هاي به ياد ماندني اونظر تماشاگران چند نسل را به خود معطوف كرده است و همچنين سعيد اسدي كه از كارگردانان فرهيخته سينماي ايران است و كارنامه كاري موجهي را از او شاهد بوديم. گروه در حال ضبط سكانس 50 است. در اين سكانس سيروس ابراهيم‌زاده در نقش مهرداد به عنوان كارگردان تئاتر وارد منزل زيبا خانم با بازي معصومه آقاجاني كه از بازيگران قديمي است شده و قصد دارد او را براي بازي در نمايش اتللو اثر به ياد ماندني شكسپير راضي كند. اما آن‌گونه كه متوجه شدم اين ملاقات بيشتر بهانه‌اي براي آشنايي بيشتر مهرداد با اين خانم هنرپيشه است. ظاهرا امر خيري در پيش است. و البته به دست آوردن اين اطلاعات ذي‌قيمت به همين راحتي كه در چند جمله نقل شد اتفاق نيفتاد بلكه حكايتي دارد كه با اجازه بزرگ‌ترها مابين برداشت‌هايي كه صورت مي‌گيرد عرض مي‌كنم. وقتي كار قطع شد طبق روال به سراغ منشي صحنه رفتم تا اطلاعاتي درخصوص اين سكانس و پلان‌هايي كه مي‌گيرند كسب كنم و در حين همين پرسش و پاسخ متوجه شدم كه اصلا كارم حرفه‌اي نبوده و اطلاعاتي كه منشي صحنه ثبت مي‌كند را بايد از بقالي سر كوچه مي‌گرفتم نه از ايشان! اما خوشبختانه تدبير و آرامش كارگردان بعد از متوجه شدن موضوع به داد من رسيد تا ديگر براي كسب اطلاعات از لوكيشن خارج نشوم! دراين حين متوجه شدم كه براي گرفتن عكس از آرش شاه‌محمدي عكاس پروژه نيز بايد از منشي صحنه اجازه دريافت مي‌كردم و پس از سال‌ها فعاليت در اين حيطه اولين باري بود كه متوجه شدم منشي صحنه به غير از ثبت اطلاعاتي كه براي زمان تدوين به كمك كارگردان مي‌آيد وظايف متعدد ديگري را هم به دوش مي‌كشد تا حدي كه حق مصاحبه كردن با عوامل پروژه را هم ايشان بايد به خبرنگار اعطا كنند و به دوش كشيدن اين وظايف خطير دست‌مريزاد دارد. بگذريم و بپردازيم به ادامه گزارش. تصويربرداري اين سكانس كه از دوستان متوجه شدم سكانس پنجاهم از فيلمنامه سهيل اميرشريفي و حامد رجبي است بعداز يك تمرين ادامه يافت. دوربين به سمت زيبا تراك مي‌كند و در اين حين رو به مهرداد مي‌گويد: من حاضر نيستم با شما كار كنم. شما به من توهين كرديد و مهرداد در پاسخ: من كه چيزي نگفتم. و زيبا كه اندكي دلخور و ناراحت است مي‌گويد: نگفتين من بايد سياه بشم؟ مگه من دلقكم. جواب طرفدارام رو چي بدم؟ و سيروس ابراهيم‌زاده با همان بازي شيرين هميشگي‌اش به زبان مي‌آيد كه: من چه كار كنم مرحوم شكسپير اين گونه نوشته. اتللو سياه پوسته، وقتي اون سياهه، مادرش كه نمي‌تونه سفيد باشه. زيبا در ميان حرف مهرداد يكباره به او مي‌توپد كه اين متد مدرن شما مزخرفه آقا. شما مي‌گين شخصيتي كه توي نمايشنامه نيست را تخيل كنيم؟ شما اصلا بويي از هنر نبرديد. و مهرداد كه نمي‌خواهد كم بياورد در پاسخ او مي‌گويد: شايد ولي از ژنتيك سر درمي آورم. بگو مگوي اين دو شخصيت قصه داشت گرم مي‌شد كه بلاي رفتن برق نازل شد. و تمام نورها خاموش شدند. تا تماس با اداره برق برقرار و تكليف گروه براي ادامه يا عدم ادامه كار روشن شود به سراغ كارگردان مي‌روم؛ اما او كه از اين فرصت براي مطالعه فيلمنامه استفاده مي‌كند مزاحم او نمي‌شوم و براي گپ كوتاهي با معصومه آقاجاني به سمت او مي‌روم. آقاجاني ضمن اشاره به اين كه براي اولين بار است با آقاي اسدي كار مي‌كنم، مي‌گويد: اسدي كارگردان باسوادي است و كار با او راحت است چرا كه هميشه باآمادگي كامل و دكوپاژ به سر صحنه مي‌آيد و فرصت كافي براي به حس رسيدن و تمرين بازيگر مي‌گذارد، كه اين از محاسن يك كارگردان موفق است و اين را در كارهاي قبلي شان ثابت كرده‌اند، به همين دليل پذيرفتم كه با ايشان كار كنم. او با توضيح اين كه نقش يك بازيگر پيشكسوت را در اين تله فيلم ايفا مي‌كند، مي‌افزايد: به نظرم اين نقش از حساسيت خاصي برخوردار است چون به دنياي بازيگران مربوط مي‌شود. زيبا بازيگر 60 ساله‌اي ا‌ست كه فكر مي‌كند چون سال‌ها روي سن نقش اول را بازي مي‌كرده كسي حق ندارد او را مسن ببيند و هنوز در دنيا و روياي نقش دزدمونا مانده است كه البته همه اين مسائل به صورت طنز موقعيت در اين فيلم مطرح مي‌شود. بالاخره برق هم آمد و گروه براي ادامه كار آماده مي‌شود.رضا بابك كه نقش پستچي را ايفا مي‌كند به جمع مي‌پيوندد و يكراست به سمت اتاق گريم مي‌رود. تا همگي آماده شوند لازم مي‌دانم اطلاعاتي درخصوص قصه اين فيلم بدهم كه هم ماجرا دستگيرتان شود و هم جواب اين سوال كه چرا نام فيلم پسر ارشد من است. ماجرا از اين قرار است كه مهرداد پير پسر 70 ساله‌اي است كه ازدواج نكرده و به دنبال همسري مي‌گردد كه از قضا پسري داشته باشد تا همدم و رفيق او شود و درواقع نقش پسر ارشد او را بازي كند. در اين بين پستچي محل كه با همه آشناست قدم پيش گذاشته و پيرزن‌هاي دم بخت را به او معرفي مي‌كند، كه زيبا يكي از آنهاست. همان‌گونه كه متوجه شديد او بازيگر است بنابراين مهرداد كه هيچ اطلاعاتي درزمينه هنر آن هم تئاتر ندارد به عنوان كارگردان تئاتر پاي خود را به زندگي او باز مي‌كند و كمدي موقعيتي كه خانم آقاجاني در بالا از آن صحبت كردند از همين ساختار قصه نشأ ت مي‌گيرد. ظاهرا همه چيز روبراه است. رضا بابك هم وارد ميدان مي‌شود سكانس 51، پلان يك. صندوقچه‌اي قديمي در ميانه كادر دوربين عليرضا ودادتقوي است كه كنار آن زيباي 60 ساله نشسته و با مرور عكس‌هاي قديمي‌اش خود را همچنان در دنياي نقش‌هايي چون دزدمونا مي‌بيند. او همين‌طور كه با حسرت به عكس‌هاي جواني‌اش مي‌نگرد با ناراحتي به مهرداد مي‌گويد: من ديگه سينما رو دوست ندارم، نمي‌خوام تو هيچ فيلمي بازي كنم. از من مي‌خوان نقش پير زن‌ها رو بازي كنم! او در حالي كه چند عكس از جواني‌هايش را به مهرداد و دوستانش كه همگي پشت سر او ايستاده‌اند نشان مي‌دهد مي‌گويد: شما اين نقش رو به من مي‌ديد؟ نه، شما هم نمي‌تونين. برين براي خودتون يه بازيگر هم سن و سال نقش تون پيدا كنين. من چرا بايد نقش يه آدم پير رو بازي كنم؟ من هنوز دزدمونا هستم آقا، نه مادر اتللو. در اين زمان دوربين كه روي يروجيب و پنتر قراردارد از زيبا كه خم شده و زير گريه مي‌زند به سمت عقب تراك كرده و همزمان كرين مي‌كند و از بالاي سر زيبا به سمت مهرداد و دوستانش مي‌رود. و حسن پستچي كه اين لقمه را براي مهرداد در نظر گرفته بود رو به مهرداد مي‌گويد: اين بابا قاطي داره بياين بريم. و در جواب مهرداد كه مي‌گويد به پسرش تلفن كنيم. با اصرار و اضطراب اورا به سمت بيرون از منزل هدايت مي‌كند. سعيد اسدي كه پس از چند برداشت از اين سكانس و حركت دوربين راضي است كات مي‌دهد و تا گروه براي نماهاي بعدي آماده شوند درباره كار توضيح مختصري مي‌دهد: اين فيلم براي سيما فيلم تهيه مي‌شود و قرار است در ايام نوروز از يكي از شبكه‌هاي سيما پخش شود، فيلمي با قصه‌اي اجتماعي است كه گرايشي به طنز دارد و ماجراي خواستگاري مرد 70 ساله اي است از خانم‌هاي مسن و بازيگراني چون سيروس ابراهيم‌زاده، رضا بابك، مريم امير جلالي، معصومه آقاجاني، افسانه ناصري، بهناز سليماني، پژمان كاشفي، سياوش ناظم و..... و آيدا اسدي و عرفان يزدان‌فر بازيگران خردسال اين فيلم تلويزيوني هستند. اسدي در جواب اين كه توليد فيلم در چند جلسه به پايان مي‌رسد مي‌افزايد: طبق تجربيات و سوابق قبلي، معمولا با برنامه‌ريزي‌اي كه انجام مي‌شود توليد فيلم‌هاي معروف به 90 دقيقه‌اي تلويزيوني‌اي كه تاكنون ساخته‌ام حدود 18 روز طول كشيده است و اميدوارم اين كار نيز قبل از 20 جلسه تصويربرداري به پايان برسد. او كه اكثر تجربياتش در عرصه سينما بوده با فيلم اكباتان وارد ساخت فيلم‌هاي تلويزيوني شده و پسر ارشد من پنجمين كار او در زمينه فيلم‌هاي تلويزيوني است او مي‌گويد: همان حساسيتي كه در سينما دارم در فيلم‌هاي تلويزيوني هم بخرج مي‌دهم. بهناز وفايي وحدت www.jamejamonline.ir





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن