واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دهکده ی بیسکوپین. در سال 1933 در لهستان، آموزگاری که شاگردان کلاسش را به گردش علمی برده بود متوجه تیرکهای چوبینی شد که با فواصل منظم از دریاچه ای بیرون زده بودند، و کنجکاوی اش درباره ی آنها برانگیخته شد. تحقیقاتش منجر به کشف دهکده ی بیسکوپین شد، که بیش از 2300 سال قبل در جزیره ای در وسط دریاچه ساخته شده بود. ساکنان این دهکده آن را به سبب وضع نامطلوب کشاورزی و تهاجمهای نظامی ترک کردند، و جزیره به تدریج در زیر آب دریاچه که در حال بالا آمدن بود پنهان شد. وقتی لایروبی رودخانه های آن ناحیه سطح دریاچه را در دهه ی 1930 پایین کشید، جزیره ی مزبور با دهکده ی باستانی اش مجدداً نمایان شد. حفاریهایی که در سال 1934 آغاز شد، دهکده ای را با طرحی حساب شده آشکار ساخت که در حدود 5/2 هکتار مساحت داشت و در دیوارها و پشته ای از تنه ی درختان محصور بود. در میان بقایای به جا مانده از دهکده، سلاحها، ابزارها و ظروف سفالین یافت شد؛ باستان شناسان توانستند قسمت اعظم دهکده را، از جمله مجموعه ای از خانه ها که با سقف مشترکی پوشانده شده بودند، بازسازی کنند. تیزبینی آموزگاری که توانست بقایای دهکده ای را که از دریاچه سر بر می آورد ببیند، باعث شد مرکز ارزشمندی برای مطالعه ی یکی از فرهنگهای گمنام به وجود آید. جمجمه های تیتوسویل. در سال 1985 ، تخلیه ی عمدی برکه ای در تیتوسویل فلوریدا نتایج غیر مترقبه ای به بار آورد. در تورب کف برکه چندین جمجمه ی 7000 ساله ی انسان یافت شد، که در دو جمجمه ی مغزهای نسبتاً سالمی وجود داشت. دانشمندان، DNAیکی از مغزها را جدا کردند و امیدوارند بتوانند با بررسیهای خود اطلاعات بیشتری درباره ی تغییرات تکاملی به وجود آمده در ساختار ژنتیکی انسانها به دست آورند. چیزهایی که خود به خود پیدا شدند برخی از اشیای باستانی کم و بیش به تصادف بر سطح زمین آمده اند و مشاهده گران هوشیار متوجه آنها شده اند. غار آئورینیاک. در سال 1852 یک کارگر جاده سازی استخوان انسانی را از لانه ی خرگوشی در نزدیکی دهکده ی آئورینیاک در دامنه ی کوههای پیرنه فرانسه بیرون کشید. کارگر کنجکاو حفره را بازتر کرد و غاری یافت که استخوانهای 17 نفر، صفحه های صدفی سوراخ شده و دندانهای پستانداران در آن بود. سرکارگر جاده برخی از محتویات غار را برای مطالعات دیرین شناسی جمع آوری کرد و این اشیا توجه ادواردلارته را به خود جلب کرد. لارته وکیلی بد که برای سرگرمی استخوانهای فسیلی جمع می کرد. چند سال بعد لارته از آئورینیاک دیدن کرد؛ با حفاریهای بیشتری که در اطراف غار انجام داد، ابزارهایی از سنگ چخماق و شاخ گوزن و نیز استخوانهای جانوران منقرض شده ای را کشف کرد. با توجه به نبود اشیای فلزی، این یافته ها او را متقاعد کرد که مردم آئورینیاک در اوایل عصر حجر زندگی می کرده اند. اشیای بن چَنگ. در سال 1966، استیون یانگ در جریان انجام پژوهشهای جامعه شناختی در تایلند، از جاده ی مالرویی عبور می کرد که از تپه ای در دهکده ی بن چنگ می گذشت؛ ناگهان پایش در ریشه ای گیر کرد و با صورت بر کوزه ای که از زمین بیرون زده بود افتاد. در کناره های جاده کوزه های متعدد دیگری نیز دید. چون کوزه ها لعاب نداشتند، حدس زد که بسیار قدیمی باشند. گرچه روستائیان محلی منطقه ی اطراف را کاملاً غارت کردند، اما چستر گورمن، باستان شناسی از دانشگاه پنسیلوانیا، چند سال بعد به دهکده آمد و زیر یکی از خیابانهای مجاور دهکده را حفاری کرد، 18 تُن اشیای مختلف برای مطالعات برداشت. او به نظریه ی جدیدی درباره ی دوران ماقبل تاریخ این بخش از آسیای جنوب شرقی دست یافت، چون توانست قدمت سرنیزه ها و جواهرات برنز را به حدود 2000 سال قبل از میلاد تخمین زند. مطابق نظریه ی قدیمی، فلزکاری نخستین بار در 500 سال قبل از میلاد در خاور نزدیک ظهور یافت و بعد به آسیای جنوب شرقی گسترش یافت. بقایای سرخپوستان در فولسوم. در پاییز سال 1908، گاوچرانی به نام جورج مک جانکین در نزدیکی دهکده ی فولسوم نیومکزیکو سواره از آبگذری عبور می کرد، که استخوانی در دیواره ی آن دید. وقتی آن را کشید، استخوان درشتی بیرون آمد؛ مک جانکین متوجه شد که به هیچ یک از استخوانهای گاو یا بوفالویی که می شناخت، شباهت ندارد. سالها بعد جسی فیگینز از موزه ی تاریخ طبیعی کالورادو از فولسوم دیدن کرد و نتیجه گرفت که استخوانها احتمالا ً متعلق به گونه ای از گاو وحشی اند که تصور می شد از اواخر عصر یخبندان منقرض باشند. آنچه بیشتر باعث هیجانش شد این بود که در کنار این استخوانها سرنیزه هایی فلزی نیز پیدا کرد، که برخی به وضوح در استخوانهای حیوانات فرو رفته بودند. فرانک رابرتس از انتیتو اسمیتسونین این اشیا را بررسی کرد، و نظریه ی فیگینز را درباره ی سکونت انسان در این قسمتهای امریکا دراواخر عصر یخبندان، یعنی حدود 10000 سال پیش، تصدیق کرد. این تاریخ 5000 سال قبل از آن چیزی بود که پیش از کشف استخوانهای آن گاو وحشی منقرض شده تصور می شد. سنگ روزتا. شاید مهمترین کشف باستان شناختی که از شیئی که به تصادف پیدا شده به ارمغان آمده است، سنگ روزتا باشد؛ یعنی کلیدی که قفل تاریخ مصر باستان را گشود. یکی از سربازان فرانسوی ارتش ناپلئون این سنگ را به هنگام تعمیر قلعه سن ژولین در نزدیکی دهکده ی روزتا، بر کرانه ی یکی از انشعابات غربی رود نیل در ناحیه ی دلتا که چند کیلومتری از دریا فاصله داشت و در حدود 50 کیلومتی غرب اسکندریه واقع بود، کشف کرد. کارول اندروز از موزه ی بریتانیایی که سنگ را هم اکنون در آنجا نگهداری می کنند، کشف آن را چنین نقل می کند بسیاری به کشف رمز هیروگلیفها کمک کردند، اما ژان فرانسوا شامپولیون بود که با بررسی سنگ روزتا، اساس آنچه را که اطلاعات امروز ما در باره ی زبان مصریان باستان بر آن مبتنی است، پایه گذاری کرد. با کشف شدن رمز هیروگلیفهای سنگ روزتا، از نوشته ایی که در بناها «همه جا را گرفته بودند» اطلاعاتی به دست آمد که تصویری کامل و خیره کننده از تمدنی که قرنها بر کرانه های نیل نشو و نما یافته بود، در اختیار گذاشت. منبع : سرگذشت اكتشافات تصادفی در علم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]