واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > خوش چهره، جلال - آخرین دور گفت و گو های ایران و گروه 1+5 در استانبول سرنوشتی از پیش معلوم داشت. طرف ها با درک رفتار یکدیگر تلاش کردند پس از 14 ماه قطع مذاکرات، همدیگر را در استانبول محک بزنند. غرب بیش از آنکه بخواهد از این دور از مذاکرات به نتیجه ای ملموس و راهبردی دست یابد، می خواست بداند ، در پی اعمال تحریم های سخت تر چه انعطاف هایی در مواضع تهران ممکن است ایجاد شده باشد . تهران نیز در استانبول حضور یافت تا از یکسو عدم تأثیر گذاری فشارها بر مواضع هسته ای اش را به رخ کشد و در همین حال از تلاش برای تغییر در ساختار طرف های گفت و گو کننده نتیجه بگیرد. بنابراین ارزیابی دو طرف از یکدیگر، اصلی ترین نتیجه دور تازه گفت و گو ها می تواند قلمداد شود . اما آیا باز شناخت طرف ها از هم، بستر ساز گام های بعدی برای برون رفت از بن بست مذاکرات خواهد شد؟ آیا می توان نتیجه گرفت که مذاکره کنندگان خود را برای تعریف معادله ای تازه آماده کرده اند؟ یا در بر همان پاشنه سابق می چرخد؟ مروری بر آنچه از حاصل اجلاس دو روزه استانبول_ حداقل در رسانه ها _ بازتاب یافت، بیانگر این واقعیت است که اوضاع تغییر زیادی نکرده است؛ غرب برای تحمیل بازی با حاصل صفر و صد به تهران اصرار دارد و به تبع تهران نیز هرگونه تغییر در فرمول مورد قبول خود را عقب نشینی از اصول دیپلماسی خود در این باره می داند. اظهارات نمایندگان مذاکره کننده در استانبول نشان از هیچ تغییری در صورت مسئله نداشت جز اینکه هریک بر ادامه روش های خود برای مجاب سازی طرف دیگر در بستر زمان تأکید کنند. جالب اینکه برخی از نمایندگان غربی انجام گفت و گو ی دو سویه میان تهران و واشنگتن را فرصتی برای برون رفت از بلاتکلیفی جاری پیشنهاد کردند اما تهران از انجام آن پرهیز کرد. دلیل این رفتار نیز درکی است که از سیاست های راهبردی امریکا در روابط دو جانبه و منطقه ای وجود دارد. شاید تفاوت اصلی در واکنش ها ی پس از اجلاس، اظهار امیدواری ایران برای دور بعدی مذاکرات است که آن را فرصتی برای تغییر در وضعیت جاری می خواند. ولی غرب تشدید فشارها و گسترده شدن تحریم ها را همچنان به عنوان اهرم فشار تلقی کرده و هر روز بر موانع پیش روی تهران می افزاید. این مانع سازی چنان مهندسی شده است که در صورت انعطاف تهران در قبال فشارها می تواند در وهله نخست به رفع همین موانع ایذایی بینجامد و نه حل مشکلاتی که به جدایی ایران و غرب انجامیده است. به عبارت دیگر غربی ها در سال های اخیر به اقدام هایی مبادرت کرده اند که فاصله حل مشکلات فوری با مشکلات اساسی در روابط را افزایش داده و سبب می شود تهران در صورت انعطاف پذیری هایش به شکل تدریجی به رفع موانعی موفق شود که علیه توسعه اقتصادی و نیز حضور بی دغدغه ایران در جامعه بین الملل ایجاد شده است. گستردگی فشارها به این درک از رفتار غرب انجامیده که تهران باور کند ، بن بست جاری در مذاکرات نه به دلیل پایداری تهران در مواضع هسته ای خود بلکه اهداف دیگری است که مخالفان آن در زیر پوست مناقشات دنبال می کنند. این اهداف با ابزار چهارگانه مذاکرات صلح خاورمیانه، تروریسم ، حقوق بشر و سرانجام توانمندی هسته ای دنبال می شود و در یک همپوشانی استراتژیک توانسته است در مقاطع مختلف، تأثیر مخرب بر توافق های بعدی میان تهران و جامعه جهانی بگذارد. بدیهی است اصرار غرب در موارد چهار گانه بالا با هدف ایجاد بحران اعتبار برای تهران نزد جامعه جهانی دنبال شده و بالطبع اصلی ترین چالش ها را در مسیر مذاکرات پدید آورده است. در این حال اگر روزگاری میان بازیگران غربی تقسیم نقش تعاملگر خوب و بد وجود داشت، اکنون صحنه به تعاملگرانی با آهنگ و ادبیات مشترک تغییر کرده و جنبه مثبت اوضاع به همان مذاکراتی محدود می شود که برای مثال در استانبول انجام شد. تهران نیز در مواجهه با این وضع اصرار بر مواضع کلیدی خود را با گسترش نقش منطقه ای دنبال می کند. به عبارت دیگر تا وقتی درک جاری از رفتار غرب همانی است که بود ، تهران نیز در مواضع خود پایدار می ماند. این وضع به معنی عدم تغییر در نقطه صفر است. عبور از این وضع نیز به انعطاف های متقابل محتاج است. به نظر می رسد کاستن فشارها از سوی غرب می تواند نتایج بهتری را در چشم انداز مذاکرات آتی فراهم کند. احتمال تحقق این پیش بینی نیز هنگامی است که درک طرف ها از یکدیگر تعدیل شده تر از اکنون شود. ولی آنچه اکنون در سپهر تعاملات جاری مشهود است اینکه فضای مذاکرات همچنان از بی اعتمادی متقابل رنج می برد؛ غرب بر تعمیق بحران اعتبار علیه تهران اصرار دارد و نمی خواهد هرگونه رفتار تهران را که گاه به انعطاف پذیری هم معنا می شود به رسمیت شناخته و آن را سرفصل مذاکرات بعدی کند. امضای توافق سه جانبه ایران، برزیل و ترکیه می توانست نخستین گام برای تعدیل فضای پایدار بن بست کنونی باشد اما غرب بلافاصله آن را مردود دانست و حتی دخالت بازیگرانی را که به دلیل داشتن روابط متعادل تر با تهران قادر بودند به برون رفت از وضع کنونی کمک کنند، نپذیرفت. به نظر می رسد غرب می خواهد بازی صفر و صد را دنبال کند. نقطه اتکای این استراتژی نیز ایجاد فرسایش در مواضع تهران با تحمیل فشار های بیشتر است؛ پس از اجلاس استانبول، انگلا مرکل، صدر اعظم آلمان و نیکلای سارکوزی در همراهی با مواضع واشنگتن گفته اند؛ بر دامنه تحریم ها خواهند افزود. به رغم این وضع تاکنون تهران هیچ نشانه ای از عقب نشینی از مواضع کلیدی خود بروز نداده است. هردو طرف خود را به زمان و اتفاق های آن سپرده اند. اگرچه احمدی نژاد در سخنان اخیر خود وعده داد که دور بعدی مذاکرات با نتایج ملموس تری همراه خواهد بود ولی پوسته کنونی هنوز هیچ چشم اندازی متفاوت از آنچه هست را نشان نمی دهد؛ همانگونه که اجلاس استانبول سرنوشتی از پیش معلوم داشت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]