واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شبيخون چنگيزيان عصر مدرنتسليم شدن فرهنگ در برابر تکنولوژي مساله ايست که در روزگار کنوني ذهن هر انسان دوستدار فرهنگ و ارزش هاي اصيل را به خود جلب کرده است. غوغاي يورش اطلاعات و شبيخون چنگيزيان عصر مدرن، بر فرهنگ کهن و ارزش هاي والاي مذهبي موجب شده است تا آنانکه دغدغه فرهنگ و فرهنگ سازي دارند به اين انديشه باشند تا چگونه در برابر اين هجمه عظيم ايستادگي کنند تا لا اقل مانع از اين شوند که هر آنچه در دست دارند توسط اين سيل عظيم از دست نرود.
در اين ميان "نيل پستمن"نويسنده معروف آمريکايي از زمره کارشناساني است که خطر کاربرد تکنولوژي بدون اخلاق را، فراوان گوشزد کرده است.آثار او از شهرت و اعتبار خاصي برخوردار است و در عصر مدرن امروز، وي را کارشناسي صاحبنظر و داراي بياني دقيق و صريح مي شناسند. تصويري که او از جامعه امريکايي نشان مي دهد بسيار تکان دهنده و در عين حال هشدار دهنده است.خصوصا براي مردماني که به آمريکا به عنوان مظهري از بهشت برين نگاه مي کنند و کشورهاي جهان سومي که در برابر اين هجمه عظيم و جذاب، تاب مقاومت نمي آورند و تسليم شبيخون فرهنگي آن مي شوند. در مقاله اخير به بررسي کتاب تکنوپولي (تسليم فرهنگ به تکنولوژي)که از جمله آثار برجسته اين مولف مي باشد مي پردازيم، تا با تشريح برخي از قسمت هاي آن، نگرش عميق تر و دقيق تري را براي مخاطبان ايجاد کنيم.اگر بخواهيم جنبه هاي مختلف اين کتاب را بررسي کنيم در وهله اول با مساله مهمي روبرو هستيم و آن اينکه جلوه هاي جالب و شگفت انگيزي از نتايج اجتناب ناپذير نظام دين ستيز تکنوپولي ترسيم مي شود. هرچند از زمان طرح موضوع"شبيخون فرهنگي"چند سالي مي گذرد اما براي درک ابزارها و ميدان هاي آن، هنوز اذهان عمومي و سردمداران امر فرهنگ و فرهنگ سازي به طور کامل و جدي توجه خود را بدان معطوف نداشته اند.حال آنکه فرهنگ مهاجم با هوشياري و دقت بسيار،دلهاي پرشور نسل جوان را نشانه گرفته و با سرعتي وصف ناپذير در اين راستا حرکت مي کند.اما آنچه مهم است طرح و شناخت دقيق اين نظام در هم پيچيده و خطرناک است که موجب مي شود حداقل شناخت و نگرشي براي مخاطبان اين سيل عظيم ايجاد شود تا با اندکي تامل به آن بنگرند تا شايد بي وقفه تسليم اين سلاح قدرتمند نشوند.آنچه امروز بر جهان مي گذرد نشان از آن دارد که کليت فرهنگ بشري با خطر زوال مواجه است و اين خطر براي جامعه ما بسيار مهم است چرا که پيشينه ملي و مذهبي ما به گونه اي است که سنخيتي با اين فرهنگ ندارد فلذا خطر انحطاط يکباره آن، بيشتر و اساسي تر است.بديهي است در چنين ميدان عظيمي آنچه ضروري به نظر مي رسد اين است که بايد جبهه اي تدارک ديده شود تا در برابر اين نبرد ايستادگي کند.چنانچه به فرهنگ رهايي بخش و اعتقاداتي سازگار با فطرت ايمان داشته باشيم، بايد به مدرسه فرهنگ سازي و تقويت و بازتوليد مقولات فرهنگي مان،بپردازيم.
نظامي که کليت فرهنگ بشري را هدف قرار داده ،نيل پستمن "تکنوپولي"ناميده است.البته تکنولوژي بدون اخلاق هم احتمالا هم رديف با اين واژه قرار مي گيرد.پستمن با توجه به مطالعات عميق و طولاني خود،جامعه آمريکايي را اولين جامعه اي مي داند که به نظام تکنوپولي تبديل شده است و احتمالا در ادامه قصد داشته تا به عنوان يک مرکز و محور،ساير اقوام و مردمان را به سمت اين فرهنگ بکشاند و براي اين منظور،اقدامات بسياري را انجام داده است.پستمن تحولي را که در فرهنگ و باورهاي انسانها مي گذرد را در هر يک از ادوار زماني،پيش روي مخاطب قرار مي دهد و شرايط و علل هر کدام را با ظرافت خاصي تحليل کرده و اينطور بيان ميکند:"...در آمريکاي قرن نوزدهم،هنوز هم انسانهاي مذهبي و پايبند به مباني عقيدتي وجود داشتند،گناه هنوز جايگاهي را در ذهن و انديشه و جان انسانها دارا بود...اتکاء به ريشه ها و آداب خانوادگي...احترام به سنت و آئين گذشتگان و حتي اعتقاد به اسطوره ها و قصص و سيره پيشينيان،به عنوان نقطه اتکاء تلقي مي شد..."پستمن در فصول مختلف اين کتاب فرايند اسارت و زوال فرهنگ را در چنگال تکنولوژي بررسي و شناسايي مي کند.او جامعه آمريکا را اولين جامعه اي مي داند که قرباني تکنولوژي فوق مدرن و بدون اخلاق شده است .در اين نظام انسان و اجتماع حکمراني نمي کند بلکه ماشين و کامپيوتر است که حکومت مي کند و جامعه را اسير توقعات و خواسته هاي خود مي کند تا به اين ترتيب جامعه افسار فرهنگ و اخلاق و حتي معنويات خود را از دست مي دهد .تکنوپولي آنطور که پستمن توصيف کرده است نظامي است که در آن تکنولوژي به جاي خداي قادر و مدبر نشسته و سرنوشت جامعه انساني را در دست گرفته و افراد را وادار به رضايت در برابر خويش مي کند.در ابتداي کتاب نويسنده سخن خود را با اشاره به يک افسانه تاريخي آغاز مي کند که مضمون کلي آن اشاره به اين دارد که اگر اختراعي جديد وارد جامعه اي مي شود تا به افراد ارائه شود، بايد در کنار عرضه اين محصول تازه کساني باشند که مزايا و معايب آنرا به افراد گوشزد کنند .چرا که در غير اينصورت افراد تنها با پديده تازه اي مواجه مي شوند که عميقا آنرا نياموخته اند ولي خيال مي کنند که جزو دانايان نسبت به موضوع هستند، حال آنکه چنين نيست.
به عقيده پستمن اين نگرش بسيار خردمندانه است و در نگرشي چند جانبه به جامعه تکنيکي بسيار مفيد است.او از افرادي سخن مي گويد که با يک چشم به توانايي هاي صنعت نگاه مي کنند،حال آنکه واقعيت اين است که تکنولوژي هم نعمت است و هم نکبت.او در ادامه اينطور نتيجه مي گيرد که تکنولوژي هاي جديد اصلا ساختار علايق و انديشه هاي ما را تغيير داده است و اين مساله اي بسيار مهم است.وي در ادامه به بررسي پيشينه ظهور تکنولوژي مي پردازد.در حوالي سال 1850کارخانه ها و ماشين آلات صنعتي به راه افتادند و سپس در قرن 19 تب اختراع بين توده هاي مردم فراگير شد و به اين ترتيب به آرامي ابزار قديمي جاي خود را به ابزار آلات مدرن سپرد و سپس انقلاب ابزار و وسايل ارتباط جمعي رخ داد.در ادامه نگرش توليد، تقويت شد مبني بر اينکه براي تضمين رشد و تکامل بهتر است انسانها را نه به عنوان فرزندان خدا بلکه به مثابه اجزايي از بازار و نوعي مصرف کننده بدانيم.به اين ترتيب کاروان شتاب زده تکنوپولي به قطعه قطعه کردن نظام فکري سنتي پرداخت و به اين ترتيب افزايش رفاه مادي، قدرت جبران خسارت هاي وارده به فرهنگ و جامعه اي که به دست خود ارزش هاي خود را خدشه دار ساخته،نخواهد داشت.فلذا از اين زمان به بعد تکنولوژي و سنت و فرهنگ در برابر هم قرار گرفتند.امپراطور بزرگ تکنوپولي اين توانايي را دارد که به شکلي نامرئي و غير مستقيم، سنت را بي اثر کند.به اين ترتيب تاثيرات تکنولوژي حتي ساختار رواني و اجتماعي جامعه را هم دچار تحول مي کند.نمادها و ارزش هاي يک جامعه مبتني بر فرهنگ ابزار، هم از نفوذ تکنولوژي مصون نمي ماند.به اين ترتيب تکنيک در جامعه هضم نمي شود بلکه به آن هجوم مي برد تا خود به فرهنگي تبديل شود.فرهنگ دستورالعمل هاي خود را از تکنولوژي مي گيرد.نوعي پندار به وجود مي آيد مبني بر اينکه تکنولوژي يکسره در خدمت تعالي و پيشرفت بشريت است.بنابراين به تدريج سيستم دفاعي و ايمني مقابله با اطلاعات از هم فرو مي پاشد.بايد يک نهاد اجتماعي وجود داشته باشد تا اطلاعات را مهار و به نوعي غربال کند.اما اين مساله به طور کامل محقق نمي شود و يک سيستم ايمني فرهنگ در برابر هجوم اطلاعات تشکيل نمي شود و قويترين نهادهاي کنترل در جامعه که مذهب و حکومت مي باشند،در اين زمينه توانايي چنداني از خود نشان نمي دهند.بنابراين اکنون تکنولوژي ما را به جايي رسانده که معياري نداريم تا به کمک آن بگوييم چه چيز ارزش پذيرفتن را دارد و يا فاقد ارزش است.با اوج گيري اين سيستم اطلاعات به مشکلات عظيمي تبديل شده اند.اطلاعات بدون داشتن قالب مشخص و ارزش محتوايي خاص ،داراي قابليت عرضه شدند.قلمرو حاکميت تکنوپولي سرزميني است که در آن انسجام و ارتباط بين اطلاعات و جهت گيريها از بين رفته.جهان نامحتملي در پيش رو داريم که شبيه به دنياي بازيها است.هدف غايي اين دنيا اين است که خود را با تمايلات تکنولوژي هماهنگ کنيم.رشد جمعيت در اين سياره خاکي و مشکلات زندگي مادي و اجتماعي از سويي ضرورت به کارگيري تکنولوژي را واجب و اجتناب ناپذير ساخته است.اما اينکه ضرورت اين استفاده چه تاواني را به دنبال دارد،جاي تامل بسيار است.از خصوصيات نظام تکنوپولي اين است که به هر نوع تکنولوژي اختيارات کافي داده و ميدان فعاليت مي دهد.فلذا کلکسيوني از ابزار مدرن و فوق مدرن با شتاب وارد جامعه مي شوند و بدون هيچگونه حد و مرزي به انتشار فرهنگي خاص مي پردازند.تکنوپولي آنطور که پستمن وصف ميکند نظامي است که در آن تکنولوژي و کامپيوتر خود را پروردگاران جامعه مدرن معرفي کرده اند و سرنوشت بشريت را بر دستان خود گرفته و به دنبال خود مي کشانند.تکنولوژي و ماشين که قرار بود در خدمت انسان و براي سامان بخشيدن و تضمين زندگي بهتر و حل مشکلات معيشتي و اجتماعي و بهزيستي جامعه قرار گيرد،اينک تبديل به ديوي مخوف و بلايي مهلک شده است که کل بشريت و فرهنگ و تمدن انساني را تهديد مي کند.رشد جمعيت در اين سياره خاکي و مشکلات زندگي مادي و اجتماعي از سويي ضرورت به کارگيري تکنولوژي را واجب و اجتناب ناپذير ساخته است.اما اينکه ضرورت اين استفاده چه تاواني را به دنبال دارد،جاي تامل بسيار است.پستمن برخلاف نقادان و تحليل گراني که خود را تنها موظف به بيان عيوب و کاستيها مي دانند،بر آن شده تا راههايي براي نجات جوامع مبتلا به اسارت تکنولوژي و نيز پيشنهادهايي براي کشورهايي که هنوز در اين دام گرفتار نيامده اند،ارائه دهد يا چنانچه در اين دام گرفتار شده اند بهتر بدانند و بيشتر بشناسند.درک مسئله تهاجم فرهنگي غرب،بدون توجه و عنايت به اين سازو کار نظام تکنوپولي آمريکايي و تبعات آن،درکي ناقص و موضوعي مبهم مي نمايد.از اين رو کتاب پستمن مي تواند درخور توجه در روشن کردن ابعاد متفاوت اين جبهه و اين نبرد فرهنگي به شمار آيد. فاطمه ناظم زادهمنبع: کتاب تکنوپولي.نوشته نيل پستمن.ترجمه دکتر صادق طباطبايي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 118]