واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > موسوی، سیدعبدالجواد - آخرین برنامه «هفت» شاهکار بود. نمونه درست و سالمی از آنچه باید میبود و تا به حال نبود. سریع و دقیق و منتقدانه. البته حرف تازهای نداشت. اینکه پس از گذشت 3 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی رسیدهایم به کپیکاری از مهوعترین نمونههای فیلمفارسی قبل از انقلاب نکتهای است که بارها و بارها منتقدان و سینمایینویسان به آن اشاره کردهاند. اما بیان چنین واقعیتی آن هم از رسانه ملی کمی بعید بود. خوشذوقی دستاندرکاران برنامه «هفت» در نمایش صحنههای اصل و کپی شده بر ملاحت آن افزود و واقعیت را عریان و صریح پیش چشم همگان آشکار ساخت و بار دیگر نشان داد اگر تلویزیون دست از محافظهکاری بردارد و بدون ملاحظهکاریهای رایج صادق و صریح با مخاطبان خود سخن بگوید، هنوز هم میتواند تأثیری شگفت و انکارناشدنی در جامعه داشته باشد. بگذریم؛ موضوع این یادداشت، برنامه هفت و یا نحوه برنامهسازی تلویزیون نیست. موضوع، تکثیر تأسفانگیز پدیده منحطی به نام فیلمفارسی است. اینکه کسانی این نوع از فیلمسازی را دوست میدارند، اصلاً مهم نیست. مهم این است که این نوع فیلمسازی با حمایت کسانی به چنین جایگاهی دست یافته که مدعی ترویج ارزشهای اسلامی و انقلابیاند. در هیچ دورهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی فیلمفارسی آنقدر صریح و گستاخ جولان نمیداد. لااقل سازندگان این نوع فیلمها در سالیان پیش کمی مأخوذ به حیا بودند و چنین وانمود میکردند که گویی به بیهنری خود وقوف دارند، ولی بضاعتشان بیش از این نیست. این روزها اما فیلمفارسیسازان همهجا حضور دارند. در مطبوعات، بیلبوردهای تبلیغاتی، دانشگاه و در تلویزیون. جالب اینکه بهشدت هم مدعی هستند، رهنمود میدهند و برای بقیه فیلمسازان هم تعیین تکلیف میکنند. خود را سربازان جنگ نرم میدانند و از هجوم و شبیخون فرهنگی نیز سخن میگویند. من نمیدانم پشت پرده حمایت از این موجودات عجیب بهظاهر فرهنگی چه کسانی قرار دارند و اصلاً نیت آنها چیست؟ اما این را خوب میدانم که فرجام این بازی شوم بهشدت هویت قومی و دینی ما را تهدید میکند. استقبال عامه مردم ایران از چنین محصولات چندشآوری لزوماً به معنای خوشآمد و رضایت آنان از وضعیت موجود نیست. آنان که به جای اندیشیدن به مصائب و معضلات اساسی کشور گمان میکنند با برگزاری کنسرت توسط فلان خواننده لسآنجلسنشین و عکس یادگاری گرفتن با بهمان هنرپیشه و مجوز دادن به فیلمهای مبتذل میتوانند رضایت مردم را جلب کنند، سخت در اشتباهند. این مردم در همان حال که به تماشای فیلمهای مورد حمایت حضرات مینشینند و به لودگیهای بازیگران آن لبخند میزنند، این فیلمها را با دعاوی حضرات میسنجند و در دل بر سازندگان و حامیانش لعنت میفرستند. اگر قرار بود نشریات زرد و موسیقی بیهویت و فیلمهای آبگوشتی و در یک کلام ابتذال لجامگسیخته کسی را نجات دهد، حکومت محمدرضا شاه پهلوی را نجات میداد، که نداد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]