واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مهاجری، محمد - محمد مهاجری داشتم خاطراتم را در ذهنم ورق می زدم. رسیدم به سالهای نخستین دهه هفتاد و جلسه ای که با جناب حجت الاسلام والمسلمین حمید روحانی (زیارتی)داشتیم. آقای روحانی در آن مقطع رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود. من و دوست قدیمی ام آقای علی زمانیان به سفارش دوستی مشترک به آقای روحانی معرفی شده بودیم. وجه معرفی آن بود که چناب روحانی از دوست مشترکمان خواسته بود اگر برای مجله 15خرداد(که آن موقع نشریه وابسته به مرکز اسنادبود) کسانی را می شناسد که بتوانند در کار تحقیق و نگارش کمکش کنند به او بشناساند. آن دوست مشترک هم موضوع را به ما گفت. بعد از یک تماس تلفنی برای هماهنگی خدمت ایشان رسیدیم. استقبال بسیار گرمی کرد .او فردی کاملا مبادی آداب به نظر می رسید. این صفت را بعدها هم از دیگران در مورد ایشان شنیدم. مجله 15 خرداد در آن زمان تعداد کمی نویسنده داشت و بخش اعظم مطالب هم توسط شخص آقای روحانی تهیه می شد. قبل از جلسه مذکور، مجله را دیده بودم و ادبیات آن را بسیار تند می دانستم. به همین دلیل چهره و رفتار آقای روحانی را متناسب با آن نوشته ها نیافتم. آقای زمانیان هم احساس مشابهی داشت و همین باعث شد با جناب روحانی وارد بحث شویم و او را در باره این ادبیات تند به چالش بکشانیم. ایشان با لحنی بسیار آرام پاسخ می داد و از جمله گفت: اگر شما قلمی آرام تر دارید بسم الله. در جلسه بعد ، بحث به محتوا کشیده شد و ما به مطالب بسار تند علیه دکتر شریعتی معترض شدیم. حتی یادم می آید که آقای زمانیان گفت این ادبیات نه تنها حامیانش را متقاعد نمی کند که شریعتی اشتباهاتی داشته بلکه موجب جری تر شدن آنها هم می شود. در بین بحث - که دیگر آقای روحانی گهگاه از کوره در می رفت - این سوال را مطرح کردم که اگر آنچه علیه دکتر شریعتی نوشته اید مستند به اوراق پرونده اوست، آیا اسنادی یافت نمی شود که بتوان چیزی به نفع شریعتی برداشت کرد؟ آقای روحانی با قاطعیت گفت : نه.حتی یک برگ!و افزود:" همه پرونده را در اختیارتان می گذارم، هرچه به نفع دکتر پیدا کردید چاپ کنید. "راستش جزمیت ایشان، دل مرا در ارادتی که به شریعتی داشتم لرزاند. متاسفانه برداشت آقای زمانیان و من این بود که روحیه پژوهشی - و نه اخلاقی - آقای روحانی به گونه ای نیست که بتوان با ایشان کار کرد. شاید قبل و بعد از ما دونفر هم افرادی بودند که به همین دلیل با ایشان همراه نشدند. طرفه آنکه آغاز نشدن کار باعث شد که آن اسناد را هرگز نبینیم. مجله 15خرداد مدتی بعد تعطیل شد. آنگونه که شنیدم از جمله دلایل این تعطیل، کمبود نویسنده بود. پس از آن هم آقای روحانی از مرکز اسناد رفت و حجت الاسلام والمسلمین حسینیان جایش را گرفت. سالی چند گذشت و او اسناد پرونده شریعتی در ساواک را در سه جلد قطور - حدود 2000 صفحه - منتشر کرد.در این کتاب نه فقط یک برگ که دهها برگ سندهایی دیدم که ارادتم را به دکتر افزون کرد، گرچه همچنان نقدهایم به آن انسان دوست داشتنی سزجای خودش هست. غرض، فقط نقل خاطره بود. همین!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]