واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: پوشيده در نسيم حريرگون از دل اهواز، رهسپار منطقه چغازنبيل ميشويم. به سه راهي هفتتپه ميرسيم. فضاي سينه را پر ميكنيم از هوايي مطبوع. شوش را بسياري با نام چغازنبيل ميشناسند. چغازنبيل كشف نفت بود. گروهي از كارشناسان فرانسوي به هواي كشف نفت به اين منطقه و به بنايي ميرسند كه نام چغازنبيل يا زنبيل وارونه ميگيرد، اما پيش از اينكه به گروه فرانسوي برسيم 35 كيلومتر فاصله بين شوش و چغازنبيل را به تصوير در ميآوريم. جاده با پيچ وخمي نرم از دل تپههاي سبز ميگذرد. در دو سوي آن، عشاير در دل دشت سبز چادر كشيدهاند. در فاصله نه چندان دور، گله احشام فارغ از نگاه آناني كه ميآيند و ميروند، چرا ميكنند. سياه چادرهاي عشاير بافته شده از موي بز با فاصله از هم بر پا شدهاند. سياه چادر، اصليترين فضاي زندگي عشاير كوچ روست. عشاير به سياه چادرها دهوار يا دووار، سيه مال يا سيا مال ميگويند. در اطراف چادرها، آغلهايي بر پاشده است براي نگهداري گله. سياه چادرها معمولا به صورت انفرادي يا چند تايي و در دامنه بلنديها به نحوي كه از باد و باران در امان باشند، بر پا ميشوند. آنچه از سياهچادرهاي مسير دردل چشمان ما نشست به صورت انفرادي بود. زندگي در اطراف آنها موج ميزند. سگ گله با فاصله، چشم به گله دوخته بود و مادر خانواده به همراه ديگر فرزندان دخترانش در حال مشك زدن بود. حتما گله را صبح زود دوشيده بود. و آواز، جزء جداناپذير از زندگي عشاير است كه لحظه به لحظه زندگي را به ساز درميآورد. سوز دروني دارد حتي آنجا كه هفت شبانه روز در جشن وصال دو يار ميخوانند. يالالايي مادري است براي خواباندن كودكش و آوازي است حزين زماني كه ره كوچ ميگيرد و از اين سوي به سوي ديگر سر مينهد. شايد ميخواهد سختي راه را كوتاه كند كه دل كندن هميشه سخت است، حتي اگر همه روزگار آواره باشي. همين آواز است كه ناخودآگاه تو را به سكوت وا ميدارد. آواز آنقدر در متن زندگي تنيده شده كه تو متوجهاش نميشنوي، اما ميشنوياش. همين است كه سكوت كردهاي. مهمان نوازند و دست و دلباز، آنقدر مهربان كه تو باور نميكني. فرقي ندارد تو از كجا آمدهاي و نژادت چيست، با چه لهجهاي صحبت ميكني، غريبگي را ازخاطرت پاك ميكنند و آنچه در چنته دارند، تقديمت ميكنند بيمزد و منت. مردم اين ديار به مهمان گاه و بيگاه عادت دارند. همين زندگي را دو چندان زيبا ميكند و صحنهاي در ذهنت به تصوير ميكشد به زيبايي همان گله اسبي كه در فاصلهاي نه چندان دور، سرازيري تپه را پشت سر مينهند، يال و كوپال به دست نسيم ميدهند، رو به سوي دشت ميآورند تا دمي در دل دشت قرار يابند و قرار از ما بگيرند به خاطر اين همه زيبايي. راه پر از است از اين لحظههاي ناب و زندگي جريان دارد روي بال نسيم. تازه خالي شدهاي از شلوغي و سرگيجه زندگي شهري كه چغازنبيل بزرگ وعظيم در دل چشمانت مينشيند. مات ميشوي. 3200 سال تاريخ. متعلق به تاريخي كه باستانشناسان از آن به عيلامي ياد ميكند. پر از رمز و رازست كه سوالات بيشمار در ذهنها آفريده و شفاف و آشنا كه يادگاري از گذشته توست. با تو مانوس است و تو غريبگي نميكني. ورود به شهر اونتاش چغازنبيل تسخيرت ميكند و تو را ميبرد به سالهاي دور. 3300 سال پيش يعني اوايل قرن 13پيش از ميلاد. اين شهر به وسيله پادشاه عيلامي اونتاش نپيريشا (Untash Napirisha) در نزديكي رود دز ساخته شده و دوراونتاش (Dur Untash) مينامندش. دوراونتاش يعني قلعه اونتاش. برخي از متون ميخي اين شهر را ال اونتاش (Al Untash) ناميده كه به معناي شهر اونتاش است. در دل شهر معبد عظيمي بوده در 5 طبقه كه امروزه 2 طبقه از آن هنوز پابرجاست، يعني همان زيگورات خودمان. عيلاميهاي آن روز، اين زيگورات يا ذيقورات را به 2 تن از خدايان بزرگ خويش يعني اينشوشيناك و نپيريشا اهدا كردهاند. معبد چغازنبيل بزرگترين اثر معماري برجاي مانده از تمدن عيلامي است كه تاكنون شناخته شده. ديواري معبد را دور ميزند و آن را چون نگيني در ميان ميگيرد. آرام آرام از از روي قلوه سنگهايي كه مسير ورود را مشخص كردهاند ميگذريم و وارد معبد ميشويم. چقدر كوچك ميشويم درمقابل اين همه عظمت و تو را با خود ميبرد به يك خواب بعد از ظهر تابستاني كه مزهاش زير دندانت باقي مانده، اما يادت نميآيد چه رويايي ديدهاي كه چنين ساكت شدهاي و بزرگ. آرام آرام معبد را دور ميزنيم تا در شمال غربي آن به معابد خدايان كريريشا، ايشنيكرب و هومبان ميرسيم. درست روبهروي چند درختي كه با برگهاي ريز خود و سبزي تيرهشان صحنهاي زيبا را آفريدهاند. شايد هنوز رويا ميبيني و از خواب شيرين نيمروز بيدار نشدهاي. شايد! اثباتش آسان نيست. معابد به وسيله كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري مرمت شده است، اما از معابد خدايان عيلامي در بخش شمال شرقي ديگر خبري نيست، ولي وجود داشتهاند. اين را مطالعات باستانشناسي نشان ميدهد. معبد خدايان به وسيله ديوار دومي محصور شده است. در سكوت از معبد بيرون ميزنيم و روانه شهر اونتاش ميشويم. هنوز ميشود بقايايي اندك از خانههاي شهر را روي سطح زمين ديد و بعد ديواري كه دورتادور شهر حلقه زده است. طول اين حصار خارجي نزديك به 4 كيلومتر است. در بخش شرقي شهر و در نزديكي همين حصار خارجي، كاخهاي شاهي قرار داشتهاند. در زير يكي از اين كاخها 5 مقبره زيرزميني كشف شده كه باستانشناسان با احتمال آنها را به خانواده شاهي نسبت ميدهند. كنار چند درخت و درست روبهروي شهر و روي ضلع شمال غربي حصار خارجي مخزني براي آب قرار دارد. باستانشناسان ساخته شدن اين زيگورات را در دو مرحله ميدانند. ابتدا طبقه نخست به صورت اتاقهايي كه حول محور يك حياط مركزي ساخته و در مرحله بعد طبقات بالايي به آن اضافه شده است. همه آنچه به تصوير كشيده شده از خشت و آجر جان گرفته و با وجود قدمت بسيار، بخش زيادي از آن به يادگار مانده است. روي همين بنا، آجرهاي كتيبه دار با خطوط ميخي عيلامي و اَكَدي به فاصله هر 10 رج در بنا تكرار ميشوند.همين كتيبههاست كه بخشي از راز اين بناي عيلامي را باز ميكند كه اين بنا متعلق به كيست و براي چه ساخته شدهاست. علاوه برآن، هزاران آجر ساده و كتيبهدار بناهاي شهر را آذين كردهاند. كاربرد آجرهاي لعابدار، ملاط قير طبيعي، اندودهاي گچي و گل ميخهاي سفالين نشان از ساخت مواد و مصالح به وسيله ساكنان اين منطقه در هزارههاي پيش دارد. درهاي معابد و كاخها از چوب بوده كه با ميلههاي شيشهاي تزيين ميشدهاند. باستانشناسان در كاوشهاي خويش، تكههايي از مجسمههاي سفالين و لعابدار گاوهاي نر را كه از دروازههاي ورودي بناي ذيگورات محافظت ميكردند، به دست آوردهاند. ظروف مختلف سفالي و سنگي، مهرهاي استوانهاي، اشياي فلزي، پيكركهاي سفالين و اشياي تزييني از جمله ديگر آثار به دست آمده از اين محوطه است. بيشترين اطلاعات اين مجموعه را باستانشناسي به نام رومن گيرشمن فرانسوي بهدست آورد. اهميت اين مجموعه آنقدر زياد بود كه همراه 2 اثر ديگر يعني تخت جمشيد و تخت سليمان درسال 1979 ميلادي در آثار جهاني يونسكو قرار گرفت. هاله ناشناختهاي از تاريخ، دورِ تو تنيده شده و تو را ميبرد تا دور، حتي درختاني كه رنگ سبز تيره دارند و تپهها را. سكوت است و زندگي عشاير كه هرسال تاريخي را پشت سر ميگذارد و سال ديگر دوباره از بر ميكند و آيند و روندها همچنان ادامه دارد. اگر جادهاي كه ما را به چغازنبيل كشانده ادامه دهي تو را به آبشارهاي شوشتر، شاهكارهاي آبي ايران باستان ميرساند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]