واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: وبلاگ نويسي ابطحي از زندان جام جم آنلاين: آقاي ابطحي آنقدر به وبلاگ نويسي علاقه دارد كه زندانبانان او نيز به اين مسئله پي بردهاند و پس از گذشت بيش از دو ماه لپ تاپ او را در زندان در اختيارش قرار دادند تا باز هم بنويسد. متن نوشتهاش را بخوانيد. امروز هم رفته بودم اطاق بازجوئي. زندان است و باز جوئي هاي مکررش. بازجو اطاقش را عوض کرده بود. همان بازجوئي که بارها گفته ام خيلي باهم دوست هستيم. کنار ميز اطاقش دو دستگاه کامپيوتر وصل به اينترنت بود. لب تاپ خودم را هم که شب دستگيري از منزل آورده بودند کنارش ديدم. نا خود آگاه آهي کشيدم. بازجو پرسيد چرا آه؟ گفتم ياد وب نوشت افتادم. که دو ماه و ده روز است از آن بي خبرم.. يک وقتي سايتم جزئي از خانواده ام بود. بازجو گفت از همين امروز مي تواني از همين جا آن را بنويسي و منتشر کني. براي يک لحظه شوکه شدم. ديدم شوخي نمي کند. فکر کردم اين هم تجربه اي است. تجربه ي وبلاگنويسي از داخل زندان. گفتم طبعا زندان شرايط خودش را دارد. بايد ملاحظات و کنترل شما را بپذيرم ولي آن چه که مي نويسم بايد حرف هاي خودم باشد. شما فقط مي توانيد بگوئيد بعضي چيزها را ننويس. قبول کرد. توکل بر خدا شروع کردم به نوشتن. نميدانم آيا هر روز اجازه ميدهند يا گاه به گاه. هروقت اجازه دادند مي نويسم. عجالتاً روز اولي چند نکته را مطرح ميکنم. 1- مي دانم اين دور وبر من و در اين اطاق هاي اطرافم خيلي از دوستانم زنداني اند. جسته گريخته بعضي اسامي را شنيدهام. فکر ميکنم همه در سخت بودن زندان شريکيم و از اينجا بودن گيجيم. ولي مي توانيم بفهميم که چرا ما را گرفتهاند. وقتي سران اصلي را نمي توانند بگيرند مارا که به زعم آنها مي توانستيم سران را پشتيباني کنيم و حرف بزنيم و بعضي ها که تشکيلات دارند، تشکيلات را به کار بگيرند، گرفته اند تا آشوبي که از توهم تقلب در حال شکل گرفتن بود مهار شود. اما گمان مي کنم اکثر اينهائي که زندانند مي دانند که نه تقلب تعيين کننده اي صورت گرفته ونه آشوب اجتماعي به نفع مردم ايران بوده ونه کساني که اين آشوبها را آفريدند و تشويق کردند دلشان براي مردم ايران مي تپيده. اين بحراني است که به اعتقاد من روح زندانيان سياسي اين ماجرا را اذيت مي کند. اميدوارم تصميم گيران اين نکته را درک کنند و اين مجموعه را زودتر آزاد کنند تا با آزادي اين ديدگاه هايشان را در جامعه مطرح نمايند. همان مطالبي که من سه هفته پيش وقبل از ديگران در دادگاه اعلام کردم و در روزهاي آينده توضيح بيشتري ميدهم. 2- ماه رمضان هر ساله تا نزديک صبح پاي کامپيوتر بودم. امسال که تنهائي داخل اطاقم مي نشينم وکتاب ودعا و قرآن ميخوانم، معنويت ويژه اي به دست آورده ام ولي نميتوانم انکار کنم که براي تک تک خوانندگان وبنوشت دلم تنگ شده است.شنيده ام اهالي عالم مجازي خيلي ابراز لطف کرده اند. نديدهام ولي خيلي ممنونم و از همه تون التماس دعا دارم. 3- دلم براي خانواده ام خيلي تنگ شده. در اين مدت فاطمه ليسانس گرفت. مبارکش باشدو امير علي نوه گلم راه افتاده. مبارک فائزه باشد و فريده تابستانش را منتظر من ماند و فهيمه، همسرم بار همه را به دوش کشيد. با آنها گاهي تماس تلفني و چند بار ديدار حضوري داشته ام. خيلي برايم دعا و تلاش کرده اند. شماهم دعا کنيد. تنهائي بد جوري دردناکه. 4- مثل همون موقعي که آزاد بودم مخلص همه تون هستم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]