واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تالابها و درياچههاي ايران خشك ميشوند؟
در ايران هر روز با يك خبر تأسفبار زيست محيطي روبرو هستيم. هر زمان منتظر شنيدن خبري هستيم مبني بر اين كه اثري طبيعي از بين ميرود يا گونهاي جانوري يا گياهاني در معرض نابودي است. در ايران كمتر كسي به فكر طبيعت است و دلسوزي براي از بين رفتن و آلودگي ثروتهاي ملي و بينالمللي بيهوده به نظر ميرسد. ايران يكي از كشورهايي است كه طبيعتي بينظير دارد با اين حال در تخريب آن نيز اقداماتي بينظير هم در سطح بينالمللي صورت ميگيرد.
در ميان آثار طبيعي، درياچهها آسيبپذيرترين هستند و در كشوري كه مشكل كمبود آب جدي است چرا بايد درياچهها و هر يك از منابع آبي آلوده يا خشك يا به حريم آن تجاوز شود. درياچه هامون به صورت باتلاق درآمده، درياچه جازموريان فقط دو ماه زمستان كمي آب دارد و به كوير تبديل ميشود، درياچه بختگان به كلي خشك شده و درياچه «تشك» از چند ماه قبل خشك شده است. درياچه بختگان كه پديدهاي بينظير از نظر تنوع زيستي در ايران محسوب ميشود چرا بايد به اين سرنوشت دچار شود؟
درياچه بختگان در استان فارس به عنوان چهارمين تالاب بينالمللي ايران در فهرست تالابهاي كنوانسيون رامسر به ثبت رسيده است و از نظر وسعت بعد از درياچه اروميه، دومين درياچه بزرگ ايران و در زمره يكي از درياچههاي شور كشور به شمار ميرود كه آب آن از طريق رودخانه كر فراهم ميشود. با توجه به اهميت و ارزش جهاني تالابها، خشك شدن يك تالاب بينالمللي، فاجعهاي زيست محيطي است كه زنگ خطر و هشدار را براي ديگر تالابها به صدا در ميآورد. اگرچه تنوع زيستي زياد و جلوههاي طبيعي زيبا، زمينه فعاليتهاي علمي، پژوهشي و گردشگري را در پارك ملي درياچه بختگان فراهم كرده است ولي بر اثر خشكسالي و برخي عوامل ديگر تبديل به شوره زار شده است.
مجموعه بختگان كه در سال 54 به عنوان تالاب بينالمللي انتخاب شد، جزيرههاي آن محلي مناسب براي زيست و تخمگذاري بسياري از پرندگان مهاجر و بومي محسوب ميشود و اين نكته موجب شده است پارك ملي بختگان از سوي سازمان بينالمللي حيات پرندگان به عنوان يك زيستگاه با اهميت شناخته شود. از جمله گونههاي مهم جانوري اين پارك شامل بز، قوچ و ميش، فلامينگو، اردك، پليكان سفيد و غيره است.
درياچه بختگان به عنوان يكي از اكوسيستمهاي بينظير طبيعت ايران همواره مورد تحسين گردشگران خارجي بوده است، ولي به طور طبيعي داراي شرايط زيستي حساس و تهديدات طبيعي است كه تبخير شديد، وضعيت حياتي آن را به خطر انداخته است.
كارشناسان محيط زيست معتقدند، وضعيت كنوني درياچه به دليل كم آبي نگران كننده بوده و مشكلات زيست محيطي براي تنوع زيستي پرندگان و جانوران ايجاد كرده است و اين در حالي است كه درياچه بختگان براي احياء دوباره در انتظار بارش باراني است تا به حيات خود ادامه دهد.
برخي ديگر از كارشناسان محيط زيست بر اين اعتقاد هستند كه مهمترين عوارض منفي خشك شدن بخش وسيعي از درياچه بختگان، كاهش تعداد گردشگران و بازديدكنندگان از پارك ملي و پناهگاه حيات وحش است.
خشكسالي و كم آبي درياچه بختگان نسبت به چهل سال گذشته بيسابقه بوده و وضعيت تالابهاي ديگر كشور نيز به همين صورت است. با توجه به اين كه ميانگين بارش باران استان در سال گذشته حدود 30 ميلي مترمكعب بود، بر اثر كم آبي و افزايش غلظت نمك، تنوع زيستي درياچه بختگان در معرض تهديد شديد قرار دارد، ولي بيتوجهي به محيطزيست، تنوع زيستي مناطق حفاظت شده، چشماندازهاي بديع و جاذبههاي گردشگري توسط برخي از ارگانها موجب شده است كه يكي از بزرگترين قطبهاي گردشگري، جاذبههاي طبيعي و پاركهاي ملي كشور در معرض نابودي قرار گيرد.
نبايد هميشه تقصير را بر گردن خشكسالي يا نباريدن باران بياندازيم، علاوه بر پديده خشكسالي، به رسميت نشناختن حقابه اين درياچه از رودخانه كُر باعث اين بحران شده است. ساخت چندين سد در بالادست منابع تامين كننده درياچه، بهره برداري بيرويه از منابع آب، توسعه كشاورزي و كاهش آب سفرههاي زيرزميني باعث نابودي و بروز فاجعه زيست محيطي در اين درياچه شده است. تاكنون بخش قابل توجهي از اين پناهگاه با ارزش حيات وحش به نمكزار تبديل شده است و نزديك به دو هزار قطعه جوجه فلامينگو در ضلع شرقي اين درياچه درهفتههاي اخير بر اثر كم آبي تلف شدهاند.
شايد برخي مواقع از سال اين درياچه پر آب به نظر برسد ولي جاي تأسف است كه همين پر آب ديدن درياچه باعث بيتوجهي دوباره ميشود.
تالابها نيز بيش از درياچهها تهديد ميشوند. به جرأت ميتوان گفت كه در ايران هيچ تالابي از آلودگي در امان نيست. گويي ما دشمن تالابها هستيم و وظيفه داريم كه هر تالابي در ايران وجود دارد را نابود كنيم. در اين ميان باتلاق گاوخوني نيز جان سالم بدر نبرده است. زايندهرود تنها منبع تأمين آب تالاب گاوخوني است و اگر زايندهرود كم آب يا خشك شود، تالاب نيز با اين مشكل مواجه ميشود. به دليل احداث سد روي رودخانه زايندهرود، آب در مسير طبيعي خود حركت نميكند و حق آبه بخشهاي مختلف مانند كشاورزي و صنعت از زايندهرود باعث شده است تا تالاب گاوخوني جدي گرفته نشود و حق آبهاي به آن اختصاص نيابد. افزايش مصرف آب توسط صنايع، شهركهاي صنعتي، پروژههاي استاني و انتقال آب به شهرهاي اطراف و ايجاد حق آببرهاي جديد كه حق برداشت آب از زاينده رود را دارند دليل اصلي تخصيص نيافتن حقآبه به تالاب گاوخوني است.
هم اكنون آبي از طريق زاينده رود به تالاب گاوخوني نميرسد و آب زايندهرود به اراضي كشاورزي كه در پايين دست قرار دارند، منتقل ميشود كه اين اراضي كشاورزي داراي زهكش شور است و علاوه بر آن حاوي كود و مواد شيميايي نيز هستند.
علاوه بر خشكي تالاب، زهكشيهاي شور و حاوي مواد شيميايي نيز وارد تالاب ميشوند در حالي كه در گذشته اين زهكشهاي با آب رودخانه مخلوط و رقيق ميشد ولي هم اكنون فقط آب شور وارد تالاب ميشود.
تالاب چغاخور ديگر تالاب نيست چرا كه عملاً به درياچه سد پايين دست چغاخور تبديل شده است و اين روزها خاك برداشت شده براي عمليات انتقال آب به بستر تالاب ريخته ميشود. سواحل نيزاري اين تالاب بهترين مكان براي تخمگذاري و آشيان گزيني پرندگان است ولي با خاكريزيهاي اخير تنوع زيستي منطقه با تنش مواجه شده است. تالاب چغاخور ديگر تالاب نيست چون ارتفاع آن با سد سازي در پايين دست نزديك به 10 متر بالا آمده و اصطلاحا به محيطي تالاب ميگويند كه كف بسترش محل تابش نور خورشيد باشد ولي ديگر در چغاخور اين اتفاق نميافتد و اين تالاب به نابودي نزديك شده است.
نيزارها يكي از مناسبترين محلهاي حضور حيات وحش، به ويژه پرندگان تالابي است و از اهميت زيستمحيطي فراواني برخوردار هستند. اين مناطق حساس و آسيب پذير حاشيه تالابها نه فقط درون خود گونههاي متنوع گياهي و جانوري را پرورش ميدهند بلكه سبب رشد قابل توجه جمعيت انواع بيمهرگان و پرندگان شده و سبب ميشود تالابها و مناطق اطراف آنها، بهشت پرندگان ساحلي لقب بگيرند.
اما چه بايد گفت از تالاب شادگان! تالابي كه زندگي بسيار از ساكنين جنوب غرب ايران به آن وابسته است و در زمان جنگ مانع نفوذ دشمن به خاك خوزستان شده است، اكنون به خاطر چند پروژه بياهميت كه فقط سود آن به جيب صاحبان آن ميرود بايد اين گونه آلوده و تخريب و خشك شود. در گذشته اگر ماهيگيران توري به تالاب ميانداختند، به قدري ماهي صيد ميشد كه مابقي آنها به آب رها ميشد ولي امروزه خبري از آن فراواني نيست. رودخانه جراحي به جاي آب، سيلي از مواد نفتي، شيميايي و سموم كشاورزي را به درون تالاب شادگان ميريزد. روزي دوستداران محيطزيست هشدار ميدادند كه تالاب هورالعظيم در خطر است اما امروز ميبينيم كه هورالعظيم به طور كامل خشك شد و گرد و خاك ناشي از خشك شدن آن هر از چند گاهي شهر اهواز و ديگر شهرهاي اطراف را ميپوشاند و زندگي و سلامت همگان را به خطر مياندازد كه به دنبال آن هزينههاي هنگفتي هم براي مهارش بايد قبول كرد. تمامي مواردي كه در رابطه با وضعيت زيستي درياچهها ذكر شد بر اساس گفته برخي از كارشناسان و مسئولان زيست محيطي بود ولي هيچ گاه به گفته آنان كسي اهميت نداد. تا زماني كه ثروتي را داريم، قدر آن را نميدانيم ولي همچنان كه آن را از دست ميدهيم، به دنبال راهحل ميگرديم. آلوده كردن آب در تمامي اديان گناه محسوب ميشود و گويا در برخي از كشورهاي مذهبي اين گناه مرسوم و رايج است.
* مرتضي جوهري
يکشنبه|ا|10|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 161]