محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840624269
زيان هاي مستقيم و غيرمستقيم غرب از تحريم هاي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: زيان هاي مستقيم و غيرمستقيم غرب از تحريم هاي ايران
حميد خوش آيند پژوهشگر سياسي و روابط بين الملل
پيشگفتار
تحريم هاي اعمالي از جانب قدرت هاي بزرگ غربي و در رأس آن ها ايالات متحده آمريكا بر عليه جمهوري اسلامي ايران مصداق عيني مثل معروف «كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي» مي باشد! حال سؤال اصلي اين است كه اعمال و گسترش تحريم هاي همه جانبه غرب و آمريكا بر عليه ايران آن هم در شرايط نابسامان اوضاع اقتصاد كنوني
غرب، جز «ضرر و زيان» و هيچ و پوچ چه دستاورد ديگري براي آنان داشته است و در پي خواهد داشت؟
تحريم هاي كنوني غرب بر عليه ايران كه به رهبري آمريكا طراحي گرديده و در حال اجراست، قبل از آنكه ذهن ناظران بين المللي را به اين نكته معطوف نمايد كه اصولاً تحريم ها چه سودي به حال غرب داشته و متعاقباً چه صدماتي را متوجه ايران خواهد نمود، برعكس، ذهن ها را بخصوص طي هفته هاي اخير به اين سمت سوق داده است كه اساساً استفاده از مكانيسم تحريم و توسل به اين «سناريوي تكراري» بر عليه ايران، آيا سياستي درست و رويكردي به جا و معقول و «نتيجه بخش» بوده است؟
سياستي كه نتيجه معكوس مي دهد!
محققاً مشاهده واقعيات جاري در رابطه با اثرات تحريم كه حصول «نتايج معكوس» و به دور از انتظار را براي غرب در معرض نمايش گذارده است، چيزي بر خلاف آنچه كه رهبران غربي و استراتژيست هاي آمريكايي بدنبال آن بوده اند را براي آن ها به ارمغان آورده است، چرا كه تحريم ايران به جاي اينكه مكانيسمي نظامند براي تحقق اهداف غرب در ابعاد مختلف وجودي بوده باشد، در كمال ناباوري و در ميان بهت و حيرت تئوريسين هاي سياسي و اقتصادي اروپا و آمريكا، به «تهديدي اساسي براي منافع غرب» بويژه در بخش «صنعت و انروژي» تبديل شده است چرا كه رهبران ايراني بصورت «هوشمندانه» به تحريم نه به عنوان يك تهديد بلكه به مثابه يك «فرصت» مي نگرند كه نقاط مثبت متعدد را نيز در در درون خود جاي داده است.
بطور حتم و يقين پتانسيل هاي سياسي، اقتصادي و امنيتي جمهوري اسلامي ايران به مراتب بيشتر از آنچه كه غربي ها تصور مي كننداز قابليت «مانور» برخوردار است و به گواه تاريخ توسل به ابزار تحريم نيز براي از كار انداختن نظام سياسي و اقتصادي ايران همچناكه جز بي ثمري نتيجه ديگري در پي نداشته است، در آينده نيز مفيد به فايده نخواهد بود، كما اينكه در ميان اين غربي ها خواهند بود كه متضرر شده و متوجه پيامدهاي منفي بي شمار خواهند شد.
تحريم هاي اخير كه توسط ايالات متحده آمريكا و با همراهي هم پيمانان غربي اش، بر عليه جمهوري اسلامي بصورت گسترده طراحي شده و در حال اجراست، برخلاف تحريم هاي گذشته با هدف «قطع خطوط مالي ميان ايران و مشتريانش»، نقاط حساس اقتصادي و صنعتي ايران يعني صنايع نفت و گاز و پتروشيمي و افزون بر آن ها «بانك مركزي» را نشانه رفته و آماج حملات خود قرار داده است، برخلاف تصور رايج غربي ها و در تعارض با «اهداف از پيش تعيين شده آن ها»، تبعاتي «منفي» و پيامدهايي جبران ناپذير چه بصورت «مستقيم و كوتاه مدت» و چه بطور «غيرمستقيم و بلند مدت» در پي داشته و مطمئناً در آينده نيز بر بار منفي اين پيامدهاي ناگوار افزوده خواهد شد.
پيامدهاي تحريم
بررسي و مطالعه «پيامدهاي منفي ناشي از تحريم ايران براي غرب» آن هم در موقعيتي كه غرب دچار بحران اقتصادي بوده و خاورميانه و شمال آفريقا در خيزش انقلابي به سر مي برند، در كانون توجه محافل رسانه اي جهان قرار گرفته و بيش از پيش توجه مراكز اطلاعاتي، امنيتي، سياسي و بخصوص اقتصادي را در اروپا و آمريكا به خود جلب نموده است.
بنابراين در ادامه با توجه به اهميت موضوع، و نيز با توجه به اين مسئله كه 20 درصد نفت اروپا بخصوص منابع نفتي «يونان، اسپانيا و ايتاليا» از ايران تأمين مي شود و نيز پنج قدرت بزرگ و نوظهور يعني «چين، هند، ژاپن، كره جنوبي و تركيه» بزرگترين واردكنندگان نفت از ايران محسوب مي شوند، به تحليل اين امر يعني زيان هاي مستقيم و غيرمستقيم غرب از تحريم ايران، مي پردازيم.
زيان هاي مستقيم غرب از تحريم ايران
تحريم هاي سياسي و اقتصادي «فراقطعنامه اي» اعم از يكجانبه يا چندجانبه كه توسط آمريكا و كشورهاي اروپايي «برخلاف تمامي قواعد بين المللي و مقررات حقوقي» بر عليه ايران اعمال مي شود، هزينه هاي «سنگيني» را بطور مستقيم و فوري آن هم در كوتاه مدت بر دوش اين كشورها مي گذارد.
براساس تحقيقاتي كه چندي پيش توسط مؤسسه اقتصاد بين الملل انجام پذيرفته ميزان خسارات سالانه شركت هاي آمريكايي و اروپايي از بابت تحريم هاي اعمالي بر عليه ايران بيش از 20 ميليارد دلار برآورد شده است. بر مبناي تحقيقات انجام يافته اين تحريم ها در زمان اجرا بر زندگي بيش از 200 هزار نفر از كارگران اروپايي و آمريكايي «اثر منفي» گذاشته و در آينده نيز خواهد گذاشت.
زيان ناشى از دست دادن منافع حاصل از تجارت و سرمايه گذارى، زيان هاى ناشى از عدم خريد كالا از اروپا و آمريكا توسط ايران، عدم خريد نفت ايران توسط آمريكا و اروپا و همچنين عدم سرمايه گذارى شركت هاى نفتى غربي در ايران از جمله «هزينه هاي مستقيم» تحريم هاي اقتصادي ايران براي غرب بوده است.
براساس مطالعات انجام شده شركت هاى آمريكايى عليرغم تحريم هاى يك جانبه، حدود يك چهارم نفت خام جهت فروش به ساير كشورها به مبلغ ۴ ميليارد دلار را از ايران خريدارى مي كردند و تجهيزاتى به مبلغ ۳ ميليارد دلار به ايران فروختند. حال با وجود گسترش تحريم ها كل منافع از دست رفته در اين زمينه براي آمريكا، سالانه صدها ميليون دلار برآورد شده است. ضمن آنكه ايران توانسته است به آن دسته از كالاهاى موردنياز خود كه منحصراً در آمريكا توليد مى شوند، از طريق صادرات مجدد به ساير كشورها دسترسى داشته باشد.
دسته اى ديگر از زيان هاى اقتصادى ناشى از تحريمها براى كشورهاي غربي نيز، در پى از دست دادن فرصت هاى سرمايه گذارى در ايران به وجود مى آمده است كه هر ساله بيش از ميلياردها دلار زيان در اين زمينه عايد غربي ها كرده و مي كند.
از دست رفتن فرصت هاى سرمايه گذارى شركت هاى اروپايي و آمريكايي در توسعه صنايع نفت و گاز ايران، يكى ديگر از زيان هاى مستقيم غرب از تحريم ايران مى باشد.
همچنين مجموعه ديگري از زيان هاي كوتاه مدت و مستقيم غرب از تحريم ايران را به شرح ذيل مي توان برشمرد؛ افزيش بهاي سوخت و نفت در آمريكا و اروپا بويژه دو برابر شدن قيمت سوخت در آمريكا طي 24 ماه آينده براساس پيش بيني هاي انجام يافته، بي ثباتي در بازارهاي انرژي، افزايش قيمت هاي در بازارهاي انرژي جهاني، افزايش بهاي نفت به ميزان 20 الي 30 درصد در كوتاه مدت و 30 الي 70 درصد در بلندمدت در صورت ايجاد هرگونه اخلال در روند عرضه نفت از سوي ايران، ضرر كمپاني هاي خارجي به سبب دشواري هاي مربوط به انتقال پول به ايران كه در اين زمينه مي توان از شركت نفتي «شل» كه يكي از هفت شركت نفتي دنيا محسوب مي شود نام برد كه بدنبال تحريم بانك مركزي ايران براي پرداخت يك ميليارد دلار بدهي خود به جمهوري اسلامي به تكاپو افتاده حتي بگونه اي كه براي حفظ مناسبات مالي خود با ايران دست به دامان انگليسي ها شده است تا اين بدهي را به ايران منتقل كنند، بي ثباتي در امنيت عرضه و تقاضاي انرژي در سطح جهان، تحميل هزينه هاي اضافي گزاف به مصرف كنندگان فرآورده هاي نفتي در اروپا، تشديد بحران اقتصادي در اروپا، افزايش قيمت جهاني نفت و كاهش نرخ رشد اقتصادي در كشورهاي غربي و مواردي از اين دست.
بنابراين تحريم نفت ايران و ايجاد اخلال در جريان صادرات نفتي جمهوري اسلامي به كشرهاي مقصد و مصرف كننده مطمئناً صدماتي را بر پيكره اقتصادي و صنعتي اين كشورها وارد خواهد ساخت كه در كوتاه مدت انتظار بازسازي آن نمي رود.
زيان هاي غيرمستقيم غرب از تحريم ايران
تحريم نفت ايران افزون بر زيان ها مستقيم و كوتاه مدتي كه براي غرب داشته و خواهد داشت، پيامدهايي را نيز بصورت «غيرمستقيم و در بلندمدت» متوجه اين كشورها خواهد نمود.
در واقع هزينه هاى غيرمستقيم تحريمها براى آمريكا و كشورهاي اروپايي به مراتب سنگينتر بوده و خواهد بود كما اينكه علائم آن از چندي پيش در حال رؤيت است. يكى از نتايج تحريم هاى اخير در ميان مدت، «افزايش تمركز توليد نفت در كشورهاى عضو شوراى همكارى خليج فارس» مى باشد.
منافع اروپا و بويژه آمريكا در «تنوع منابع توليد نفت» است تا در صورت بروز مشكل در هر يك از آنها، ميزان ريسك ناشى از اختلال بازار، كاهش يابد. لذا سياستى كه به طور همزمان توليد نفت در سه كشور عمده توليدكننده يعني «ايران، عراق و ليبى» را محدود كند، بر خلاف منافع ملى آمريكا در تنوع بخشيدن به منابع تأمين نفت خود خواهد بود.
اعمال تحريم و محدوديت خارجى بر توليد نفت كشورهاى عمده صادركننده از جمله ايران مى تواند موجب «كاهش عرضه جهانى نفت و افزايش قيمت» آن گردد. همانگونه كه بروز اثرات محدود ساختن سرمايه گذارى هاى خارجى در بخش نفت كشورهاى تحريم شده سالها طول مى كشد، تغيير روند حاصله نيز سالها زمان لازم خواهد داشت. لذا تحريم هاى نفتى عواقب بلند مدتى را دربردارند. در نتيجه محدوديت هاى سرمايه گذارى و كاهش قدرت توليد نفت، در آينده مصرف كنندگان به ناچار بايد هزينه بيشترى را براى خريد نفت پرداخت كنند و به نفع آمريكا يعنى بزرگترين واردكننده نفت جهان نخواهد بود كه فعالانه سياست كاهش عرضه را دنبال كند.
«بستن تنگه هرمز و ايجاد نسداد در مسير ترانزيت كشتي هاي حامل نفت»، به عنوان يك «واكنش استراتژيكي» از جانب جمهوري اسلامي در مقابل فشارهاي غربي كه با استفاده از تحريم درصدد ضربه زدن به ايران هستند، مهمترين و در عين حال «خطرناكترين» پيامد براي غرب ناشي از تحريم ايران خواهد بود.
اهميت اين موضوع از اين لحاظ كه روزانه بين «15 الي 16» ميليون بشكه نفت يعني چيزي در حدود «20» درصد نفت صادراتي جهان و نزديك به «25» درصد كل عرضه جهاني نفت از تنگه هرمز عبور مي كند كه برابر با يك سوم تا «يك چهارم» ميزان نفت توليد شده در دنيا است.
در واقع 88 درصد نفت عربستان سعودي، 90 درصد نفت ايران، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربي و 100 درصد نفت كشورهاي كويت و قطر از تنگه هرمز عبور ميكند كه در مجموع ميتوان گفت 90 درصد صادرات نفت توليد كنندگان خليج فارس توسط تانكرهاي نفتي از اين مسير عبور مي كند. همچنين بيش از 50 درصد معاملات تجاري اين كشورها نيز توسط تنگه هرمز صورت مي گيرد.
شايان ذكر است كه بيش از 75 درصد نفت وارداتي ژاپن و 50 درصد نفت وارداتي چين و نيز بيش از «10» درصد نفت مصرفي آمريكا از طريق اين تنگه ترانزيت مي شود.
حال با اين اوصاف، غربي ها بايد به اهميت موضوع پي برده باشند كه بستن تنگه هرمز كه «گلوگاه» ترانزيت نفت جهان است چه عواقبي مي تواند براي غرب كه چرخ هاي صنعت و تجارت شان با نفت مي چرخد، در بر داشته باشد.
بنابراين غربي ها بايد هوشيار باشند كه جمهوري اسلامي نه تنها از «توانمندي» بالا جهت ايجاد انسداد در تنگه هرمز برخوردار است بلكه در صورتي كه غرب بخواهد «پايش را بيشتر از گليم اش دراز كند» مطمئناً از طريق تنگه هرمز پاسخ خود را دريافت خواهد نمود.
پيامد غيرمستقيم و بلندمدت بعدي ناشي از تحريم ايران، براي غرب، «ايجاد و تقويت منازعات استراتژيكي و چالش هاي ژئواستراتژيكي» خواهد بود. چرا كه برخي از قدرت هاي بزرگ و متنفذ بين المللي از جمله چين، هند، ژاپن، كره جنوبي و همچنين تركيه جزو بزرگترين واردكنندگان نفتي از ايران هستند كه بطور مسلم اعمال فشار بر ايران از طريق تحريم مطلق كه موجب برآشفتن اين قدرت ها نيز خواهد شد، آمريكا را وارد يك منازعه خطرناك و استراتژيكي با اين قدرت ها خواهد نمود.
بنابراين با اينكه همواره نفت ايران مشتريان خود را دارد و مسلماً برخي شركت ها بر اين اعتقادند كه «جدا شدن از بازار نفت آمريكا بهايي است كه مي ارزد در برابر تداوم خريد نفت ايران بپردازند». اما در اين بين بايد رهبران آمريكا پاسخ دهند كه آيا متمايل هستند كه در برابر قدرت هاي بزرگي مثل چين، روسيه و هند «واكنش» نشان دهند؟!
تحريم؛ يك تير و دو نشان!
از يك منظر تحريم هاي اعمالي اخير بر عليه ايران را مي توان «بازي جديد آمريكا» در نظام بين الملل تلقي نمود. در واقع ايالات متحده با «يك تير دو نشان» رفته است. تير تحريم با هدف اوليه «مهار جمهوري اسلامي» و هدف ثانويه «تضعيف و تحليل بيش از پيش اقتصاد غرب»!
بحران اقتصادي اروپا بويژه بحران در منطقه پولي يورو آمريكا را شديداً دچار «وحشت» نموده است. ترس و وحشت از اينكه مبادا اروپا بتواند با استفاده از منابع پولي و مالي ساير قدرت ها مانند چين و روسيه جان دوباره اي به خود گرفته و در دامان شرق بيفتد. بنابراين برخي از تئوريسين هاي غربي بر اين باورند كه رهبران آمريكايي «استمرار وضعيت كنوني بحران در اروپا» را به حل و فصل آن توسط چين و روسيه و اعاده وضعيت به حالت سابق كه به نفع اين دو كشور باشد «ترجيح» مي دهند و در اين زمينه از هيچ كاري دريغ نمي ورزند.
به احتمال قريب به يقين بسته تحريمي پيشنهادي آمريكا مسلماً بر مشكلات اقتصادي اروپا خواهد افزود و اعضاي اتحاديه اروپا را مجبور خواهد كرد تا به دنبال منابع جديد نفتي باشند تا بتوانند نياز عمده خود به نفت را تأمين كنند كه اين نيز كار آساني نخواهد بود. بنابراين برخي تحليلگران، تمام اين اقدامات را به عنوان تلاش واشينگتن براي «بازي با كارت نفت ايران» ارزيابي مي كنند تا از اين طريق بتواند اقتصاد اروپا را كه بر خلاف اقتصاد آمريكا، بيش از 40 درصد وابسته به نفت ايران است را تحليل ببرد!
ارزيابي نهايي
كشورهاي غربي و در رأس آن ها ايالات متحده تاكنون تحريمهاي يكجانبه بسياري را عليه ايران به بهانه متوقف ساختن برنامه هستهاي كاملاً صلح آميز جمهوري اسلامي تصويب كردهاند، اما اين تحريمها بيش از اينكه به عنوان يك عامل «بازدارنده» عمل كند، نه تنها موفق نبوده بلكه به شكوفايي و «خودكفايي» بيشتر ايران نيز انجاميده است.
مشاهده واقعيات موجود نيز نشان داده است كه تحريم هاي اخير كه با شدتي به مراتب بيشتر از گذشته اعمال شده است نه تنها هنوز نتوانسته كاري از پيش ببرند بلكه به يك «فرصت طلايي» براي جمهوري اسلامي در راستاي استفاده بهينه از اين تهديد در جهت افزايش فرآيند توسعه داخلي و «گسترش مبادلات خارجي» تبديل شده است.
بايد به اين نكته توجه داشت كه تحريم هاي جديد مي تواند اثر قابل توجهي بر قيمت نفت داشته باشد اما شايد زياد نباشد. آن چه قيمت نفت را به سقف مي رساند «تشديد لفاظي هاي نظامي» است. جمهوري اسلامي نيز به خوبي اين را درك نموده و مسلماً از افزايش قيمت ها در سطح جهان «سود» مي برد.
تصميم دولت آمريكا و متحدانش در تشديد تحريم ها عليه ايران هرچند ممكن است «تنش» در بازار نفت را افزايش دهد، اما منجر به «توقف كامل صادرات نفت ايران نخواهد شد» و ايران همچان بازارهاي متعددي براي فروش نفت توليدي خود خواهد داشت.
در واقع تأثيرات مستقيم تحريم نفت ايران نسبتاً «محدود» است. چرا كه از نظر اقتصاددانان نفت «قابل تعويض» است، بدين معنا، نفتي را كه اتحاديه اروپا نخرد به ديگر كشورها فروخته مي شود. بنابراين تأثير نهايي اين مسئله، هزينه ناچيزي است كه تغيير مسير كشتي ها و تنظيم پالايشگاه ها براي استفاده از تركيب نفتي متفاوت به دنبال خواهد داشت.
بنابراين از نظر بسياري از تحليلگران جهاني همانگونه كه تحريم هاي قبلي قادر به كاهش يا جلوگيري از صادرات نفت ايران نبوده اند، به نظر نمي رسد كه تحريم هاي جديد نيز بتواند به اين هدف نائل شود. حتي تحريم كامل و فوري كل صادرات نفت ايران نيز قادر به «متوقف ساخت فعاليت هاي هسته اي ايران» نيست. بعلاوه، تحريم كامل نفت ايران نيز بعيد است تا پيش از آغاز مجدد صادرات نفت ليبي، بتواند اعمال شود.
با اين حال، به نظر مي رسد كه اين تحريم ها با توجه به تهديدات ايران مبني بر بستن تنگه هرمز، همانطور كه در گذشته شاهد آن بوديم، تنها تنش هاي موجود در بازار را افزايش مي دهد.
از اين رو، بعيد به نظر مي رسد، دولت هاي غربي كه با يكي از بحران هاي عظيم اقتصادي طول تاريخ خود مواجه اند، بتوانند نفت ايران را به طور كامل تحريم كنند. آن ها در عوض ترجيح خواهند داد به صورت جزئي تحريم هايي را وضع كنند تا بتوانند اين منبع عظيم درآمد اقتصاد ايران را كاهش دهند. چرا كه ايده غالب كنوني در بين كشورهاي غربي و در ميان اعضاي آژانس بين المللي انرژي اتمي، متوقف ساختن صادرات تجهيزات و امكانات فني مورد استفاده ايران در بخش اكتشاف و توليد نفت است. آن ها معتقدند كه اين كار در طي پنج سال آينده، مي تواند ظرفيت توليد نفت ايران را از 3.5 ميليون بشكه نفت در روز به كمتر از 3 ميليون بشكه برساند.
نهايتاً اينكه تحريم هاي اخير اعمالي بر عليه ايران از جانب آمريكا را مي توان «طناب پوسيده اي» تلقي نمود كه همواره مورد استفاده قرار گرفته است. حال بايد صبر كرد و ديد كه كدام يك از كشورهاي غربي حاضرند به اين طناب پوسيده «آويزان» شوند و تبعات منفي و پيامدهاي جبران ناپذير آن را آن هم درست در مقطعي كه دچار بحران فراگير اقتصادي هستند به جان بخرند.
جمعه|ا|8|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 159]
-
گوناگون
پربازدیدترینها