واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آزادگان بخشي از اين دلير مردان هستند که هنگام جهاد در کنار ديگر رزمندگان براي دفاع از اسلام و ميهن اسلامي، اسير دشمن شدند. ذکر خاطراتي از اين عزيزان که سالها در اسارت و چنگال رژيم بعث عراق گرفتار بوده اند به مناسبت سالروز آزاديشان ياد آور صبر واستقامت آنان براي دفاع از آزادي و آزادگي ملت بزرگ ايران است. مهدي رمضاني علوي از جمله آزادگان کاشاني است که موقع اسارت دانش آموز بود و 17 سال داشت. او در گفتگو با خبرنگار ايرنا اظهار داشت: چون دانش آموز بودم براي آنکه بتوانم به تحصيل نيز ادامه دهم تابستانها عازم جبهه مي شدم. رمضاني در سن نوجواني نخسين بار تابستان سال 61 به نداي امام راحل لبيک گفت و براي دفاع از ميهن اسلامي با ديگر همرزمان توفيق حضور در مناطق جنگي سومار و گيلانغرب را يافت. اين نوجوان بسيجي پس از چند ماه حضور در جبهه هاي نور عليه ظلمت، به کاشان برگشت و در تابستان سال 62 براي دومين بارراهي جبهه هاي جنوب و منطقه دارخوين شد. رمضاني پس از گذشت دو ماه در دارخوين براي شرکت در عمليات والفجر4 به مناطق عملياتي بانه و مريوان اعزام شد. وي در اين عمليات مورد اصابت شليک مستقيم گلوله دشمن قرار گرفت و با بدني مجروح و خون آلود به اسارت دشمن درآمد. اين آزاده از جان گذشته، علت شهيد نشدن را نخواندن دو رکعت نماز با اخلاص تا سن 17 سالگي مي داند و مي گويد : دوست داشتم دو رکعت نماز با اخلاص بخوانم و نزد پروردگارم بروم. رمضاني خاطره دوران اسارتش را چنين بازگو مي کند: با انجام يک شگرد خاصي راديو عراقيها را برداشتيم ، در بين ما چند جاسوس بودند که با عراقي ها همکاري مي کردند و تمام مسائل را به آنها مي گفتند، همه اسرا مي دانستيم که حکم برداشتن راديو اعدام است، براي آنکه جاسوسها ما را لو ندهند نام راديو را سفره حضرت عباس (ع) گذاشتيم تا به خاطر بزرگواري اين حضرت، جاسوسها از جريان راديو به عراقي ها چيزي نگويند. وي ادامه داد: براي حفظ سفره حضرت عباس ، آيه امن يجيب ... را مي خوانديم و خداوند تا پايان اسارت راديو را براي ما نگه داشت و راديو را پس از آزادي به ايران آورديم. اين آزاده کاشاني در پاسخ به درخواست ما براي گفتن در در باره شکنجه ي اسرا ي ايراني در حالي که بغض گلويش را گرفته بود، گفت: انواع شکنجه ها در اردوگاههاي عراق وجود داشت، از آويزان کردن اسرا به پنکه تا وارد کردن شوک الکتريکي و فرو بردن پاي اسرا تا ران در محلولي آميخته به اسيد، که عراقيها براي اقرار گرفتن از اسرا به آنها متوسل مي شدند. وي رد شدن از تونل مرگ را از جمله شکنجه هاي بعثي ها براي اسراي ايراني عنوان کرد و در تشريح اين تونل گفت: سربازان عراقي در دو رديف با کابل ضخيم مي ايستادند و بچه هاي ما بايد از اين تونل عبور مي کردند. اين آزاده سرافراز افزود: حداقل 10 کابل عراقيها به بدن اسراي در حال عبور اصابت مي کرد، خيلي از بچه ها از ناحيه چشم و مغز ضربه ديدند، يادم نمي رود که يک روز هنگام عبور از تونل مرگ، کابل عراقيها محکم به چشم يکي از بچه ها اصابت کرد و چشم اين آزاده نابينا شد. رمضاني در مورد نبود امکانات اوليه در زندانهاي بعثي ها و ابتکارات اسرا گفت: اسرا هسته هاي خرما را در آب خيس کرده و از آن تسبيج مي ساختند، از قوطيهاي رب، چاقو براي پوست کردن بادمجان ، پياز و سيب زميني درست مي کردند، اسرا خميرهاي نان را در آفتاب خشک و پس از با دست خرد کردن، آنها را مي سائيدند و با گوشت مخلوط و حليم درست مي کردند. رمضاني تنها راه مقاومت آزادگان در زمان اسارت را دعا و توسل به خدواند و ائمه اطهار (ع) دانست و افزود: مزدوران بعثي از ذکر دعا و توسل آزادگان خيلي ناراحت بودند. حسين عارف جانباز بالاي 70 درصد از ديگر آزادگان کاشاني است که بيش از هفت سال و نيم در اسارت بعثي ها بوده است. اين آزاده در بيست و دوم فروردين سال 62 در عمليات والفجر يک پس از آنکه بر اثر ترکش خمپاره مجروح مي شود به اسارت عراقيها در مي آيد. وي در گفتگو با خبرنگار ايرنا در مورد خاطراتش گفت: دوران اسارت که آن را بايد روايت استقامت ناميد، داراي خاطرات تلخ و شيرين است. عارف، به بازگو کردن خاطره اي از يک معلم شهيد به نام محمد فرخي اهل دزفول در دوران اسارت مي پردازد و مي گويد، اين معلم متعهد، دلسوز و مسئول در دوران اسارت براي تعليم به اسراي بيسواد، سر از پاي نمي شناخت. وي گفت: در اردوگاه هاي عراق، مداد و خودکار حکم اسلحه و کاغذ حکم نقشه نظامي داشت و اگر عراقي ها آنها را از اسرا مي گرفتند چه بلاهايي که سر او در مي آورند. عارف، که در 9 عمليات بزرگ دوران دفاع مقدس حضور داشته و بين رزمندگان و هم قطارانش به حسين ترکشي مشهور شده است، ادامه داد: فرخي با ته قاشق و يا چوب بر روي زمين و ديوارهاي اردوگاه، کلمات را مي نوشت و به اسرا ياد مي داد. به گفته وي، بر اثر تعليم اين معلم آزاده ، برخي اسرا در مدت کمتر از سه ماه زبانهاي انگليسي، آلماني، فرانسوي و ايتاليايي را فرا گرفته بودند. اين آزاده سرافراز که حضور بيش از دو سال و چهاره ماه در جبهه هاي نور عليه ظلمت را در کارنامه درخشان خود به ثبت رسانده است، يادآور شد: کارکنان صليب سرخ در مواجه با برخي اسرا و نحوه صحبت کردنشان به زبانهاي زبانهاي انگليسي و آلماني و ... ، متعجب و حيرت زده شده بودند که چگونه اين اسرا بدون امکانات ، پس از چند ماه اسارت، زبان خارجي ياد گرفته اند. وي از شهادت اين معلم آزاده به عنوان خاطره اي تلخ و فراموش نشدني ياد کرد و افزود: يکي از عناصر خود فروخته، اين معلم آزاده و دلسوز را به عراقيها لو داد و بعثيها، اين آزاده ي وارسته را با زبان روزه در ماه مبارک رمضان پس از تحميل شکنجه هاي فراوان به شهادت رساندند. آري، نه تنها استقامت آزادگان سرافراز در اردوگاه هاي دژخيمان رژيم بعث، بلکه صبر وپايداري خانواده هاي اين عزيزان ازجان گذشته ستودني است. 26 مرداد سال 69 سالروز ورود نخستين گروه از آزادگان به ميهمن اسلامي است. ک/4 562/554/ 607
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1223]