تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840674200




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قطار / سید عطاء الله مهاجرانی


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قطار / سید عطاء الله مهاجرانی  قطار نشانه رفتن است... هر گاه از خانه مان به مرکز شهر می روم. قطار سوار می شوم. دو جا هم خط عوض می کنم. هر خط به رنگی و نام و نشانی...از خانه که بیرون می آمدم نسخه روزنامه هرالد تریبون را که درست سر ساعت پنج صبح پشت در ورودی خانه مان می گذارند، بر داشتم. تصویر هتل تاج محل است که سوخته و آتش و دود تمام آن رنگ های روشن و شاد را تیره و تار کرده است. با خودم گفتم کتابی هم بر دارم، تا در میان راه ناخنکی بزنم. رباعیات خیام را برداشتم. در نوجوانی رباعیات را می خواندم. همه رباعیات را حفظ کرده بودم. حالا دارم ترجمه فیتز جرالد را می خوانم. در خانه را که باز کردم سرما به صورتم تیغ کشید. سرو های روشن و مخملی و سبز پررنگ هم با زنجیره ی شکسته ای از یخ می درخشیدند. چه در برابر سرما و سوز خوب ایستاده اند! بیتی از سایه را زمزمه می کنم:به سر بلندت ای سرو که در شب زمین کننفس سپیده داند که چه راست ایستادیازماشین خودکار بلیط می گیرم. تراولر کارت که می شود تمام روز با آن به هر مقصدی سفر کرد. هم بلیط قطار است و هم اتوبوس. با نوید روزنامه فروش ایستگاهمان سلام و علیک کردم. نوید مهندس است و از شیعیان هند. دقیق و نکته بین. فقط هم شیعیان را اهل نجات می داند! هر چه هم به نوید می گویم نوید : بهشت خداوند خیلی بزرگ است. عرضش به اندازه آسمان ها و زمین است؛ تا چه رسد به درازایش! نوید نگران خالی ماندن و کم رونقی بهشت خدا نیست. روزنامه تایمز امروز خریدم. مادر بزرگ اوباما قاب عکسی را به دست گرفته، که او و اوباما کنار همند و اوباما مثل جوانان روستا کیسه ی بزرگی را بر دوش کشیده. گزارش مفصلی ست در باره مبارزه پدر بزرگ اوباما با انگلیسی ها. داستان آزار ها و شکنجه های او توسط ماموران انگلیسی. توی راه سرمقاله هرالد را خواندم و گزارش تایمز را. پیرمردی روبرویم نشسته بود. نگاهش به همان عکس صفحه اول تایمز بود و کتابی در دستش. نام کتاب را خواندم:هدیه مرگ! از ژاک دریدا. تصویر روی جلد هم تکاندهنده بود. ابراهیم خنجر از میان بر کشیده و اسماعیل یا اسحاق(به روایت عهد عتیق) سر بر زانوی پدر نهاده و فرشته ای دست و بازوی ابراهیم را گرفته است.اشک از چشمان پیرمرد جوشید. نگاهم را بر گرداندم. او هم عینک پنسی اش را جا به جا کرد. اما اشک مجالش نمی داد. اشاره کردم که دوست دارد تایمز را ببیند. گفت : نه امروز تلخم!هر روز تلخم. تو هیچ وقت تلخ نیستی؟ گفتم چرا یکی از شاعران ما می گوید، حال انسان مثل برق است لحظه ای می تابد و همه جا روشن است و گاه خاموش می شود و همه جا تاریک... سکوت کرده بود. گفت: این ها بیرونی است. تلخی من از درون است.هشتاد و چهار سالم است. نه آرمانی دارم و نه آرزویی. نه فرزندی و نه دوستی. نه هم سخنی. تلخم مثل زهر افعی تنها! هیچ کس منتظر من نیست من هم منتظر کسی نیستم. انگار سرما به مغز استخوانم زد. نفسم و زبانم بند آمده بود. چه می توانستم بگویم؟صدای قطار می آمد و صدایی که گه گاه نام ایستگاه ها را اعلام می کرد. نگاهم به پیرمرد بود. کتابش را بسته بود و از پنجره به بیرون نگاه می کرد. در دفتر یادداشتم نوشتم. با خطی لرزان...تلخ...چون زمهریر زهر افعی تنهاییچنبره بر خویش زدهدر خویش گریستهاشک و زهرش در هم تنیدهباغریو غوغای هف هف و هی هایش...کجایی آفتاب شیرین شرق سوخته!گفت: نویسنده ای؟گفتم بله! چه نوشتی؟ یک پیشنویس شعر! شعر که پیشنویس ندارد. همان که می آید مثل کودکی ست که چشم به جهان می گشاید، فقط باید شستشویش داد! حالا چه نوشتی؟ برایش ترجمه شعر را خواندم. برای من گفتی؟ گفتم. تنهایی ات و بی آرزویی ت تکان دهنده است..شعر را از من گرفت. کتاب دریدا را داد و گفت شاید دوباره هم را ببینیم. اصلا چرا نبینیم. این شماره من. در خانه ام کتابخانه ای دارم به درد شما خواهد خورد. ناگاه به فارسی گفت: راستی من ده سال اصفهان بودم.فارسی می دانم! و من مات سرانگشت بازی تقدیر و صدای قطار و:ما لعبتکانیم و فلک لعبت باز/ از روی حقیقتی نه از روی مجاز!یک چند بر این بساط بازی کردیم/ رفتیم به صندوق عدم یک یک بازسایت مهاجرانی




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 399]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن