محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831551206
ما عقب نيفتاديم، اروپا جلو افتاد
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ما عقب نيفتاديم، اروپا جلو افتاد مازيار بهروز يكصدودو سال بعد از انقلاب مشروطه، ايرانيان اما هنوز در چالش ميان سنت و مدرنيته روزگار ميگذرانند. ناكارآمدي دستگاه قاجاريه در كنار شتاب دنياي غرب در توسعه و مدرنيزاسيون عملا آميزهاي از شوق و حسرت را در ايران زمان قاجاريه فراهم آورد تا با پيشگامي محصلان اعزامي بازگشته از فرنگ و روحانيون پرنفوذ، انقلاب مشروطه در قامت يكي از ماندگارترين كوششهاي دموكراسيخواهانه ايرانيان صورت پذيرد. علل عقبماندگي، موانع ساختاري و چالشهاي تاريخي در بحث مدرنيزاسيون در ايران، موضوع گفتوگو با دكتر مازيار بهروز، دانشيار گروه تاريخ دانشگاه ايالتي سانفرانسيسكو است. نويسنده كتاب پرسروصداي <شورشيان آرمانخواه؛ ناكاميچپ در ايران> معتقد است كه طرح سوال و آسيبشناسي علل عقبماندگي ايران، دقت و باريكبيني بيشتري را ميطلبد كه تاكنون از آن غفلت شده است. طي چند دور جنگ ميان ايران و روس در عصر قاجاريه و فتحعليشاه، صدمات جبرانناپذيري بر ايران وارد شد. به نظر شما علت اصلي اين امر چه بود و چه عاملي را ميتوان دليل اصلي مجموعه شكستهاي ايران دانست؟ در بررسي تاريخ كمتر ميتوان به يك <عامل اصلي> در توضيح پديدههاي تاريخي اشاره كرد و بهتر اين است كه به <دليلها> و <عوامل> توجه داشته باشيم. در مورد سوال بالا شايد بايد بررسي را با طرح سوال آغاز كرد، چراكه اين فقط ايران قاجاريه نبود كه مورد يورش استعمار ناشي از تحولات دنياي غرب قرار گرفت؛ در شرق ايران امپراتوري چين و در غرب ايران امپراتوري عثماني (كه هر دو قدمت حكومتهايشان بيشتر از حكومت تازه تاسيس قاجار بود) به سرنوشتي مشابه دچار شدند. بايد توجه داشت كه تمامي جهان به سرنوشت ايران دچار شدند. بنابراين پاسخ سوال به عواملي بر ميگردد كه ريشه در تحولات خارج از ايران داشت و به تحولات دنياي غرب بازميگردد. اين تحولات به صورت اجمالي و به ترتيب تاريخي عبارتند از رنسانـس 13000 ميلادي به بعد)، اصلاح در دين مسيحيت يا قيام پروتستان (رفورماسيون 1500 ميلادي به بعد)، كشف قاره آمريكا 14922)، تحولات فكري در غرب متجلي در يافتههاي جديد علمي و دوران روشنگري 17000-1600 ميلادي)، تحولات سياسي ناشي از انقلابهاي انگلستان 16400)، آمريكا 17766) و فرانسه 17899) و بالاخره آغاز روند انقلاب صنعتي 17800 به بعد.) اين تحولات جوامع غرب را از دوران قرون وسطي به دوران جديد سوق دادند و سپس نظام سرمايهداري را جايگزين نظام فئودالي كردند. اينها دلايل عمده شكست قاجاريه در جنگهاي ايران و روس بودند. در اغلب منابع تاريخي، فتحعليشاه را مقصر اصلي اين شكستها و وضعيت نابسامان ايران آن روزها ميدانند. آيا شما هم با اين نظر همعقيده هستيد و در مجموع چه عواملي را از جمله دلايل بنيادي عقبماندگي ايران عصر قاجاريه ميدانيد؟ از آنچه در بالا آمد مشخص است كه من با اين نظر موافق نيستم و از پايه آن را سادهانگارانه ميدانم. براي مشخص شدن ابعاد مساله بايد كمي به عقب بازگرديم. با سقوط حكومت صفويه 17222 ميلادي) ايراني كه ما امروز ميشناسيم وارد يك دوران سخت و خسارتباري شد كه شامل جنگهاي داخلي و خارجي و از همپاشيدگي اقتصادي بود. اتحاد ايران در دوران نادرشاه افشار 17377-1747 ميلادي) مشكل بالا را حل نكرد. نادرشاه، با سياستهاي نظامي و جهانگشاييهايش ايران را ورشكسته كرد و بلافاصله پس از قتل وي امپراتوري افشار از هم پاشيد و ايران وارد يك دوران جديد جنگ داخلي شد. 17477-1759) حكومت كريمخان زند 17599-1779) اگر چه به شكل نسبي دوراني آرام و با ثبات بود، اما بايد توجه داشت زنديه بر تمامي ايران آن روز (و حتي امروز) حكومت نميكرد و به هرحال با مرگ كريمخان دور جديدي از جنگ داخلي آغاز شد كه با تسلط ايل قاجار و با رهبري آغامحمدخان (محمدشاه اول) در 1796 به پايان رسيد. از نكات بالا چند نتيجهگيري كلي ميتوان گرفت؛ اول اينكه ايران در قرن 18 ميلادي دوران از همپاشيدگي، بحران اقتصادي و نابودي منابع و حتي نزول جمعيت را شاهد بود. اين مساله درست زماني اتفاق ميافتد كه اروپا <چهار نعل> در حال پيشرفت بود. دوم، اينكه بايد توجه داشت كه نه صفويه و نه افشاريه در اوج قدرت خويش با هيچ ارتش اروپايي نبرد نكردند. (برخورد نظامي بين ايران و پرتغال در خليج فارس و در زمان شاهعباس صفوي را بايد يك استثنا به حساب آورد) بنابراين، اولين برخورد جدي نظامي بين ايران و يك ارتش اروپايي در زمان قاجار و آن هم دوران سلطنت فتحعلي شاه (باباخان جهانباني) صورت گرفت. از اين منظر، دومين شاه قاجار نميتواند مسوول تمامي مشكلاتي باشد كه حكومت جوان و بيتجربه قاجار با آن روبهرو شد. حكومتهايي با تجربهاي به مراتب بيشتر در اين دوران (چين و عثماني) در اين برخورد چندان متفاوت عمل نكردند. اما در همين حال نميتوان و نبايد اشتباههاي هيات حاكمه آن دوران را ناديده گرفت. براي نمونه فرماندهان نظامي آن دوران در كنار وليعهد عباسميرزا و قائممقام فراهاني مخالف جنگ دوم ايران و روس بودند. اين جنگ به اصرار دربار تهران در سال 1826 از سوي ايران آغاز شد و منجر به شكست و عهدنامه تركمنچاي گشت. به نظر ميرسد اساسا تلقي درست و واقعبينانهاي از مناسبات بينالمللي و سياست خارجي در دربار فتحعليشاه وجود نداشت و هيچ كوششي در اين باره صورت نميگرفت. بهطوريكه برقراري صلح و آتشبس ميان روس و ناپلئون بناپارت، عملا ايران را از حمايتهاي فرانسه در برابر تهديد هميشگي روس محروم كرد. ايران نيز بار ديگر به دولت بريتانيا روي آورد و به عهدنامه گلستان تن داد. ديپلماسي از چه زماني در دربار قاجار و فتحعليشاه مورد توجه قرار گرفت؟ در اين برداشت و سوال نكات درستي وجود دارد. ببينيد، در سال 1796 ايل قاجار با دشواري و جنگهاي داخلي سخت و به رهبري آغامحمدخان ايران را بار ديگر يكپارچه كرد. حقيقت اين است كه اين يكپارچگي به همت تيغ آغامحمدخان و ايل قاجار و با قساوت بسيار صورت گرفت. آغامحمدخان در سال بعد، هنگامي كه به مصاف ارتش روسيه ميشتافت، در قلعه شوشه (شوشا) به قتل رسيد و جنگ ايران و روس تا سال 1801 به تعويق افتاد. ايل قاجار تا قبل از اين تاريخ سابقه حكومتي نداشت چه رسد به آگاهي از ديپلماسي پيچيده جهاني. فتحعليشاه يك رهبر ايلاتي بود كه تازه ميخواست خانواده خود را تبديل به يك سلسله سلطنتي كند كه به توفان رقابتهاي بينالمللي ناشي از انقلاب كبير فرانسه برخورد كرد. ديپلماسي در ايران سابقه طولاني دارد ولي شكل بينالمللي آن، آن هم در رابطه با استعمار اروپايي از همين زمان در ايران آغاز شد و از همين دوران بود كه براي درك مسائل و تحولات غرب (همچون دوران شاهعباس< )ايلچي> يا <سفير> به فرنگستان گسيل شد. از اين منظر، ايران اوايل دوران قاجار و دربار تهران (دارالخلافه طهران) بايد بسياري مسائل را از نو فرا ميگرفتند. عباسميرزا را شخصيت اصلي دوران فتحعليشاه ميدانند بهگونهاي كه در اسناد دولت وقت بريتانيا، از او بهعنوان مرد همهكاره و وليعهد فتحعليشاه نام برده شده بود. لطفا درباره جايگاه و عملكرد عباسميرزا براي خوانندگان ما توضيح دهيد. شاهزاده عباسميرزا قاجار 18333-1789 ميلادي) وليعهد را بايد اولين اصلاحطلب دوران معاصر ايران به حساب آورد. وي در هشت سالگي به ولايتعهدي منصوب شد و حاكم آذربايجان و قفقاز گشت و در دارالخلافه تبريز مستقر شد. مشخص است كه يك كودك هشت ساله نميتواند چندان اصلاحطلب باشد. از اين جهت در بررسي اصلاحات در اين دوران بايد به نقش وزراي وليعهد يعني دو قائممقام پدر و پسر توجه داشت. همكاري، همراهي و همت اين گروه و همكارانشان اصلاحات اوايل دوران قاجار را بهوجود آورد. دارالخلافه تبريز به دو دليل مركز كوششهاي اصلاحي در اين دوره شد. اول اينكه، آذربايجان و قفقاز به دليل نزديكي به روسيه و عثماني (چه به خاطر تجارت و چه به لحاظ مراودههاي سياسي) و دارا بودن اقليت مهم مسيحي، <اروپاييترين> خطه ايران به حساب ميآمدند. دليل دوم، اينكه چون امر دفاع از قفقاز بر عهده وليعهد بود، كمبودهاي نظامي و فني ايران آن دوره بر دارالخلافه تبريز مشخصتر بود. بنابراين اقدام آنان در يافتن راهحل طبيعي و منطقي مينمايد. اين اصلاحات بهطور كلي بر محور سازماندهي يك ارتش جديد به شكل اروپايي سازمان يافت و هرگونه مشتقات ديگر اصلاحات براي تامين <نظام جديد( >نام ارتش جديد) برنامهريزي شد. فكر نظام جديد نيز از عثماني به ايران آمد و در آنجا نيز نامش همين بود. نيروي نظامي جديد در اختيار وليعهد قرار داشت و در كنار قشون ايلاتي (ارتش قديم) كه تحت رهبري شاه بود اقدام به جنگ با روسيه كرد. با توجه به نفوذ عباسميرزا بر شاه و همچنين جايگاه وي در دربار، آيا ميتوان او را مرد شماره يك و تصميمگيرنده اصلي دانست؟ رابطه ارتش با شاه و عباسميرزا چگونه بود؟ اساسا ارتش و قواي نظامي چه جايگاهي در مختصات سياسي- اجتماعي داشت؟ در مورد سوال اول بايد گفت خير، اگر بتوان از فردي به نام <مرد اول> در اوايل قرن 19 در ايران نام برد، آن شخص همان فتحعليشاه است. وليعهد و گروه تبريز سعي در مديريت دربار تهران داشتند. مديريت از آن جهت لازم بود كه، در وهله اول، دو گروه درك مساوي و مشترك از وخامت اوضاع و نياز به اصلاح نداشتند. از اين منظر، تبريز از دربار تهران جلوتر بود. دوم، شاه بايد از لحاظ مالي حمايت ميكرد و تعهد درازمدت به اصلاحات ميداد در حاليكه ايران در اين دوران كشور فقيري بود. سوم، بودند نيروهاي محافظهكاري در دربار كه حتي با اصلاحات محدود پيشنهادي تبريز مخالفت ميكردند. از اين منظر رابطه همكاري ميان شاه و وليعهد بسيار مهم بود و وجود حقيقي داشت. در مورد سوال دوم، در اين دوران قشون (چه جديد و چه قديم) در اختيار شاه بود. وليعهد بهعنوان نماينده شاه اقدام به تاسيس قشون نظام جديد كرد. اين نيرو اگر چه در نهايت قادر به جلوگيري از روسها نشد، اما به فرمان شاه و با استفاده از قدرت آتش مدرن موفق به شكست تركمنها و بعدها افغانها در جنگهاي خراسان شد. اما بعد از فوت عباسميرزا اصلاحات نظامي در ايران رو به زوال رفت و به جز 4 سال دوران اميركبير نميتوان از ارتش واحد با كاربرد عملي سخن گفت. در زمان پهلوي اول نيز تيمورتاش، عملا مرد شماره يك و تصميمگيرنده اصلي بود. هرچند سرانجام رضاخان آنقدر به تيمورتاش بياعتماد شد كه اين داستان به حذف تيمورتاش انجاميد. آيا ميتوان از اين منظر به مقايسه تطبيقي عباسميرزا و تيمورتاش پرداخت؟ چرا ساختار سياسي ايران تا اين اندازه مستعد پرورش افراد در سايه و تصميمگيرندگان پنهان است؟ نه عباسميرزا از چنان قدرتي برخوردار بود و نه تيمورتاش. مقايسه اين دو نيز كمكي به درك تاريخ ايران نميكند. عباسميرزا فرزند و وليعهد فتحعليشاه بود و مورد اطمينان وي. او هرگز اقدامي كه اين حس اطمينان را خدشهدار كند عليه پدر انجام نداد. برعكس، وي با استفاده از اين اطمينان در راه پيشبرد اصلاحات كوشش كرد. از همين رو نيز پس از مرگ وليعهد، فتحعليشاه فرزند وي را وليعهد كرد كه از 1834 با نام محمدشاه دوم به سلطنت رسيد. تيمورتاش اگرچه شخصيت مقتدري در دربار پهلوي اول بود اما به سختي ميتوان وي را اصلاحطلبي جدي به حساب آورد. به هر حال او با جاسوسي براي شوروي به ولينعمت خود خيانت كرد بنابراين مقايسه اين دو شايد كمي بيانصافي نسبت به عباسميرزا باشد. امضاي عهدنامه گلستان در حالي صورت گرفت كه دنياي غرب، گامهاي مهمي را در مسير مدرنيزاسيون بر ميداشت. چقدر طول كشيد تا ايرانيان با اين تحولات گسترده روبهرو شوند؟ آغاز رويارويي ايرانيان و تاثيرپذيري عميق آنان از سير تجدد در اروپا از همين دوران شروع شد و به گمان من تا امروز ادامه داشته است. در پايان اجازه دهيد براي درك بهتر مسائل تاريخ معاصر كشورمان چند راهكار به علاقهمندان پيشنهاد كنم: اول اينكه شايد بهتر باشد در ريشهيابي مسائل دقت بيشتري شود، چراكه اگر ريشهيابي برمبناي ناصحيح باشد نتيجه دلخواه به دست نخواهد آمد. در اين راستا، پيشنهاد ميكنم سوالهاي اساسي [مربوط به عقبماندگي ايران] را به دو بخش <چه شد عقب افتاديم؟> و <چه شد نتوانستيم يا چرا نميتوانيم برسيم؟> تقسيم كنيم. لازمه و حسن اين تقسيم در اين است كه سوال اول كمتر به <ما> مربوط ميشود و در اساس پرسش غلطي است. هر چه زودتر به اين مساله واقف شويم، وقت كمتري تلف شده است. اين ما نبوديم كه <عقب افتاديم> بلكه اروپا و غرب بود كه از تمامي جهان جلو افتاد. بسياري از تمدنهاي جهان كه مشكلات ايران در قرنهاي 18 و 19 را نداشتند (يا كمتر داشتند) به سرنوشت مشابهي دچار شدند. از اين منظر، روند تجدد در غرب درواقع در گوشه كوچكي از جهان شكل گرفت و سپس دنيا را تحتتاثير قرار داد. حسن اين سوال در اين است كه در كنار بررسي <خويش> ناچاريم به بررسي <ديگري> نيز بپردازيم. همچنين، كوشش در يافتن پاسخ براي بخش دوم پرسش، يعني <چرا نميتوانيم برسيم؟> خود چالشي بزرگ است و نياز به دقت زياد دارد. هرچه جلوي سادهانگاري (مانند تقبيح يك گروه خاص براي تمامي ناكاميهاي تاريخي) زودتر و كاملتر گرفته شود زمان و نيروي بيشتري را ميتوان صرف اين چالش كرد. منبع: اعتمادملی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]
صفحات پیشنهادی
ما عقب نيفتاديم، اروپا جلو افتاد
ما عقب نيفتاديم، اروپا جلو افتاد مازيار بهروز يكصدودو سال بعد از انقلاب مشروطه، ايرانيان اما هنوز در چالش ميان سنت و مدرنيته روزگار ميگذرانند. ناكارآمدي دستگاه ...
ما عقب نيفتاديم، اروپا جلو افتاد مازيار بهروز يكصدودو سال بعد از انقلاب مشروطه، ايرانيان اما هنوز در چالش ميان سنت و مدرنيته روزگار ميگذرانند. ناكارآمدي دستگاه ...
محکومی که 3 بار از پای چوبهدار برگشت
محكومي كه 3 بار از پاي چوبهدار برگشت · تصاویر لباس پوشیدن ساده اما شیک جنیفر لوپز! ما عقب نيفتاديم، اروپا جلو افتاد · تذکر دلخوش در مورد شرایط کاندیداتوری .
محكومي كه 3 بار از پاي چوبهدار برگشت · تصاویر لباس پوشیدن ساده اما شیک جنیفر لوپز! ما عقب نيفتاديم، اروپا جلو افتاد · تذکر دلخوش در مورد شرایط کاندیداتوری .
-
گوناگون
پربازدیدترینها