واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: مذاكرات هستهاي شاهكليد حل اختلافات تهران-واشنگتن
گفتگو از: محمد عطايي/ ترجمه: آزاده افتخاري
ديپلماسي ايراني:گري سيك يكي از شناخته شده ترين تحليلگران آمريكايي در امور ايران است كه در زمان رياست جمهوري جرالد فورد و جيمي كارتر، سمت مشاور شوراي امنيت ملي ايالات متحده را بر عهده داشته است. وي همچنين نويسنده كتاب همه چيز فروريخت: رويارويي تراژيك آمريكا با ايران(1985)، سورپرايز اكتبر:گروگان هاي آمريكا در ايران و انتخاب رونالد ريگان(1991) و خليج فارس و هزاره: مقاله اي در سياست، اقتصاد، امنيت و مذهب(1997) و ويرايشگر همكار امنيت در خليج فارس: خاستگاه ها، موانع و جستجو براي پيامدهاست. ديپلماسي ايراني با گري سيك در خصوص روابط كنوني ايران و آمريكا، نقش اسرائيل و راه هاي مثبت براي شكستن بين بست هسته اي با وي مصاحبه اي داشته است.
اوباما در اجلاس ايپك از سخن پراكني درباره جنگ با ايران انتقاد كرد و گفت كه اينگونه سخن گفتن براي امنيت ملي آمريكا و اسرائيل تهديد آميز است. . پيش از آن نيز مقامات اسرائيلي گفته بودند كه بدون اعلام به آمريكا به ايران حمله خواهند كرد. به گمان شما چرا اسرائيل و آمريكا اكنون در مورد مساله هسته اي ايران دچار اختلاف نظر هستند؟
به طور بنيادين ايالات متحده بر اين باور است كه دستيابي ايران به سلاح هسته اي غير قابل پذيرش است و اسرائيل( رژيم صهيونيستي) نيز مي گويد حتي توانمندي ايران براي ساخت سلاح هسته اي نيز پذيرفتني نيست. به طور اساسي از نقطه نظر من، ايران هم اكنون از توانايي توليد سلاح هسته اي در صورتي كه قصد آن را داشته باشد، برخوردار است. اما بحث واقعي اينجا اين ست كه ايران مي گويد سلاح هسته اي نمي سازد و من فكر مي كنم كه رئيس جمهور نيز اين را درك كرده و جدي گرفته و اكنون به دنبال راهي ديپلماتيك براي مشكل است.
برخي بر اين گمانند كه آمريكا نگران حمله يكجانبه اسرائيل به تاسيسات هسته اي ايران است. بنابر برآورد هاي شما آيا اسرائيل مي تواند بدون كمك و آگاهي آمريكا، به ايران حمله كند؟
از آغاز اين ديدگاه من بوده است كه اولا، اسرائيل به تنهايي فارغ از آنچه انجام مي دهد، نمي تواند برنامه هسته اي ايران را متوقف كند. در واقع حمله اسرائيل عليه ايران حتي در صورتي كه حمله موفقي باشد نمي تواند همه هدف ها را مورد اصابت قرار دهد. ثانيا، اين اقدام به طور حتم واكنشي ملي گرايانه از سوي ايران به همراه خواهد داشت و مردم ايران از دولت حمايت خواهند كرد. سوما، اين رويداد به خروج ايران از پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي و بيرون راندن بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي از ايران و همچنين تصميم گيري براي ساخت سلاح هسته اي منجر خواهد شد كه ايرانيان گفته بودند آن را انجام نخواهند داد. بنابراين حمله همه چيز را از قبل بدتر مي كند . تحليل من است كه اسرائيل منطقي برخورد كرده و منافع ملي خود را دنبال مي كند . حمله يكجانبه منافع ملي اين رژيم را تامين نمي كند.
اينجا سئوال ديگري در مورد برنامه هسته اي ايران مطرح است. اينكه آيا اين مساله جوهر اصلي مشكل بين ايران و آمريكاست. برخي مي گويند كه برنامه هسته اي ايران تنها تيتري براي طيف وسيعي از اختلافات و درگيري ها بين ايران و آمريكاست مانند نفوذ ايران در عراق و افغانستان و نفت و موضوعات امنيتي در خليج فارس. آيا شما بر اين گمانيد كه اين درك درستي است كه گمان كنيم تصميم ايرانيان براي تعليق برنامه هاي هسته اي مشكلاتش را با آمريكا حل مي كند؟
موضوعات گسترده اي بين آمريكا و ايران وجود دارد و البته در خصوص شماري از مسائل هم، توافق نظر وجود دارد. ما با اين واقعيت كه به دنبال ثبات و امنيت دولت ها در عراق و افغانستان هستيم، موافقيم. ايالات متحده به مانند ايران در خصوص قاچاق مواد مخدر نگران است و مسائل ديگري هم وجود دارد كه ايران و ايالات متحده در آن منافع مشتركي دارند. البته ما در مورد بسياري از مسائل هم اتفاق نظر نداريم و اين شامل روابط سياسي بين دو طرف به خصوص مساله هسته اي است. از نظر من،تنها راهي كه مي توان با اين مشكلات كنار آمد مذاكره است و در صورتي كه به نوعي پرونده مساله هسته اي روي ميز باشد اين مذاكرات به طور قابل توجهي پيشرفت مي كند. اين يك اقدام اعتمادساز با اهميت زياد است كه حل مسائل ديگر را نيز ساده تر مي كند. اما اين در مرحله دوم قرار دارد و آنچه اكنون به آن نياز است، گامي بزرگ در جهت اعتمادسازي بين دو طرف است. هيچ يك از طرف ها به ديگري اعتماد ندارد. اما من فكر مي كنم كه اعتماد سازي امري غير ممكن نيست و در صورتي كه اين اقدام انجام شود، بقيه موضوعات ساده تر حل خواهند شد.
در صورتي كه درست فهميده باشم، شما بر اين باوريد كه ديگر موضوعات در درجه دوم نسبت به برنامه هسته اي ايران قرار دارند، صحيح است؟
به طور اساسي پرونده هسته اي ايران برجسته ترين مساله است چرا كه اكنون به شوراي امنيت سازمان ملل رفته و ايران تحت تحريم قرار گرفته است. پس براي ايران مهم است كه تحريم ها لغو شوند و براي آمريكا و ديگر كشور ها نيز اين نكته اهميت دارد كه به نوعي اطمينان در چارچوب بازرسي و نظارت بر برنامه هاي هسته اي ايران دست يابند. در صورتي كه پرونده ايران از شوراي امنيت خارج شود و تحريم ها ديگر اعمال نشوند، به گمان من احتمال همكاري در موضوعات ديگر از زمان حال بيشتر خواهد بود.
برخي بر اين گمانند كه حكومت ايران بر اين باور است كه تعليق برنامه هاي هسته اي همانگونه كه يكبار انجام شده كمك كننده نيست. چرا كه آنگاه ايالات متحده مسائل ديگري را مانند حقوق بشر و روابط ايران با حزب الله و حماس پيش مي كشد. اين نگاه تا چه اندازه درست است؟
مي دانم اين ايده ها از كجا مي آيند، طيفي از عهد هاي شكسته شده بين ايران و آمريكا در گذشته وجود دارد ، اما اين موضوعي دوطرفه بوده است: ايران در برخي موارد از آنچه كه به گمان ما اطمينان دادن بوده؛ عقب نشيني كرده است. ايالات متحده نيز هر از گاهي از تعهدات خود فاصله گرفته است. بنابراين اين ترديد ها وجود دارند. اما واقعيت اين است در صورتي كه مذاكره تدريجي در يافتن راهي براي بن بست هسته اي ايران به نتيجه برسد حل ديگر مسائل جاري بين ايران و آمريكا آسان تر خواهد بود. البته افرادي هم در آمريكا هستند كه مخالف تعامل با ايران تحت هر شرايطي هستند كه مي توانند حتي پس از پيشنهاد توافق نيز در اين راه مانع تراشي كنند. همچنين افرادي هم در ايران هستند كه نمي خواهند با آمريكا مذاكره كنند. به طور كلي تندروها در دو طرف يكديگر را تقويت كرده و شرايط را وخيم تر مي كنند. اما در عين حال مردماني نيز در آمريكا و ايران وجود دارند كه به واقع به دنبال راهي براي توسعه روابط دوجانبه هستند. بايد به آنها فرصت داد تا عمل كنند چرا كه تا كنون بيشتر مذاكرات بين تندرو ها بوده و اين راه حل مشكل نيست.
شما نقش ايپك و لابي اسرائيل در ايالات متحده را چگونه برآورد مي كنيد؟
آنها مشي بسيار تندرويي را هدايت مي كنند و موضع اسرائيل اين است كه پيش از متوقف كردن برنامه هسته اي ايران نبايد هيچ مذاكره اي با آن صورت گيرد. اين واضح است كه ايران چنين اقدامي انجام نخواهد داد. بنابراين آنچه اسرائيلي ها از آمريكا مي خواهند مذاكره نكردن با ايران و اتخاذ موضعي بسيار قوي در قبال اقدام نظامي است. ايپك و نمايندگان هم موضع اسرائيل در آن به دنبال مذاكره نكردن و جنگ هستند. به اعتقاد من سخنراني رئيس جمهور در ايپك نشان داد كه ترديد هايي در مورد ايران وجود دارد اما با اين وجود مذاكره بهترين راه است و نبايد جنگي را آغاز كرد كه براي جهانيان مصيبت بار خواهد بود. بنابراين در اين بخش، خبرهاي خوب و بد وجود دارد و با ملاقات نخست وزير اسرائيل با اوباما اين خبرها بيشتر شده اند.
گفته مي شود اوباما اخيرا براي مقام معظم رهبري در ايران نامه اي نوشته و برخي نيز خاطرنشان كرده اند كه اين نامه در بخشي تهديد كننده و در بخش ديگر محترمانه بوده است. اگر اين طور است به نظر شما قصد اوباما از ارسال اين نامه چه بوده است؟
به گمان من نمي توان نامه اي را نوشت و در آن به تحريم هاي شوراي امنيت عليه ايران اشاره نكرد. در صورتي كه موضوع احترام در ميان باشد راهي براي اجتناب از آن وجود ندارد. ايران و آمريكا اختلاف نظر جدي در اين مورد دارند. اما به ياد دارم در دوران بحران موشكي كوبا، خروشچف نامه اي بسيار شديد الحن براي آمريكا فرستاد كه در آن تهديد هاي زيادي مطرح شده بود اما در عين حال نشانه اي از تعهد نيز به چشم مي خورد. ايالات متحده به طور كلي تهديد ها را ناديده گرفت و به بخشي پاسخ داد كه مثبت بود. من به دولتمردان ايراني پيشنهاد مي كنم كه به جاي بررسي بخش هاي منفي، همين رويكرد را پيش گيرند تا بر مشكلات غلبه كنيم.
سئوالاتي هم در مورد سوريه و تاثير مساله سوريه به درگيري جاري بين ايران و آمريكا مطرح است. برخي مي گويند سقوط بشار اسد راه اقدام نظامي عليه ايران را هموار مي كند. آيا اين صحيح است؟
البته اين به عقيده من نتيجه قطعي نيست. به نظر من اسد سقوط خواهد كرد. مردم سوريه در يك انقلاب آزاد به سر مي برند و ارتش اسد مخالفان را تا جايي كه مي تواند به سرعت سركوب مي كند. اما مردم به اعتراض ادامه مي دهند. شايد اسد بتواند در كوتاه مدت به بقاي خود ادامه دهد اما در مورد اينكه اين روند طولاني باشد ترديد دارم. عوامل بسياري در حال فعاليت عليه وي هستند. اما اوباما در اجلاس ايپك تاكيد كرد كه جنگ براي همه فاجعه آميز خواهد بود.جنگ عليه ايران نه تنها براي ايران بلكه براي ديگران نيز پيامد هاي مخربي به همراه دارد و به نفع آمريكا نيست كه اين اقدام را انجام دهد. اوباما به روشني بيان كرد در صورتي كه همه راه هاي ديگر شامل مذاكره مسدود شده باشند احتمال اقدام نظامي وجود دارد. به گمان من آمريكا و ايران دلايلي خوبي براي وارد شدن به مذاكرات جدي دارند، البته نه فقط ژست مذاكره و گفت و گو كردن با يكديگر در رسانه ها.
در صورتي كه اوباما دوباره به رياست جمهوري آمريكا برگزيده شود، او در دور دوم رياست جمهوريش چگونه با موضوع ايران برخورد خواهد كرد؟
همه در حال گمانه زني هستند كه اوباما در دور دوم چگونه با ايران برخورد مي كند. بياييد تا زمان انتخابات صبر كنيم. من تقريبا در همه زندگيم تحولات سياسي آمريكا را از نزديك پيگيري كرده ام و به اين نتيجه رسيده ام كه پيش بيني من در مورد اينكه رئيس جمهور در دور دوم رياست جمهوري چه اقدامي انجام مي دهد همواره اشتباه بوده است. براي همين نمي خواهم پيش بيني كنم اما گمان مي كنم كه اوباما براي تعامل با ايران انگيزه دارد ، تعاملي كه در دور اول ]رياست جمهوري او[ به دليل برخي مشكلات از سوي ايران و آمريكا حاصل نشد. اما اوباما براي دنبال كردن استراتژي مذاكره ، آماده است. اين بهترين چيزي است كه اكنون به آن مي توانيم دست يابيم. اما همانطور كه ما يك مثل در آمريكا داريم، براي تانگو به دو نفر نياز است. آمريكا نمي تواند به تنهايي آن را انجام دهد و ايران نيز نمي تواند به تنهايي آن را انجام دهد. دو طرف بايد به گوش فرادادن به تندرو ها خاتمه داده و به مردماني گوش فرادهند كه به جستجوي نتيجه مثبت علاقمندند. البته هميشه حرف زدن از عمل آسان تر است اما به گمان من اهميت دارد.
چهارشنبه|ا|24|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]