محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831305599
آسيب شناسي تقريب مذاهب اسلامي ٍموانع رواني - رفتاريخبرگزاري فارس: يكي از تصورات نادرست كه در ذهن بسياري از پيروان و علماي مذاهب وجود دارد. بزرگ انگاري اختلاف ها و تفاوت هاي بين مذاهب اسلامي خصوصا بين شيعه و سني است كه ريشه در ناآگاهي و بي اطلاعي دارد به گونه اي كه هر نوع عملكردي را كه در راستاي تقريب صورت گيرد، مواجه با شكست و ناكامي مي پندارد.
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آسيب شناسي تقريب مذاهب اسلامي ٍموانع رواني - رفتاريخبرگزاري فارس: يكي از تصورات نادرست كه در ذهن بسياري از پيروان و علماي مذاهب وجود دارد. بزرگ انگاري اختلاف ها و تفاوت هاي بين مذاهب اسلامي خصوصا بين شيعه و سني است كه ريشه در ناآگاهي و بي اطلاعي دارد به گونه اي كه هر نوع عملكردي را كه در راستاي تقريب صورت گيرد، مواجه با شكست و ناكامي مي پندارد.
خبرگزاري فارس: يكي از تصورات نادرست كه در ذهن بسياري از پيروان و علماي مذاهب وجود دارد. بزرگ انگاري اختلاف ها و تفاوت هاي بين مذاهب اسلامي خصوصا بين شيعه و سني است كه ريشه در ناآگاهي و بي اطلاعي دارد به گونه اي كه هر نوع عملكردي را كه در راستاي تقريب صورت گيرد، مواجه با شكست و ناكامي مي پندارد.
مقدمه:
تقريب بين مذاهب اسلامي دعوتي است كه بر پايه علم و استدلال بوده و داراي رويكرد اصلاحي است و پشتوانه آن از همان آغازين روزهاي حركت تقريبي، علما و شخصيت هاي بزرگ اسلامي بودند كه در اين ميدان قدم گذاردند و از هيچ حمله و اعتراضي دچار اضطراب نشدند؛ و در اين فعاليت و تلاش خستگي ناپذير خود به هيچ گونه سود مادي و دنيوي نمي انديشيدند و اين دعوت، راه خود را ادامه داد و هم اكنون مناديان تقريب اين حركت الهي خود را دنبال مي كنند.
در حالي كه آسيب ها و موانع گوناگون در حيطه هاي سه گانه: رواني- رفتاري، فرهنگي و سياسي در برابر آن وجود دارند، به نظر مي رسد، مهمترين عوامل بازدارنده حركت تقريبي، در حيطه روان و رفتار وجود دارد كه در صورت از بين رفتن يا حتي كم رنگ شدن اين عوامل، شتاب فزاينده اي در راستاي تقريب بين مذاهب اسلامي و نيز انسجام امت اسلامي به وجود خواهد آمد، آنچه جايگاه اين بحث را روش تر مي سازد ابهاماتي است كه در نتايج تلاش هاي علماي تقريبي وجود دارند. در حالي كه بودجههاي هنگفتي از طرف برخي مجامع اسلامي در اين رابطه به مصرف مي رسد.
در اين جستار به مهمترين عوامل روحي رواني اشاره مي شود.
كليات:
در ابتداي بحث به مفهوم شناسي موضوع پرداخته مي شود:
1- آسيب يا مانع : عبارت است از عاملي يا عواملي كه بر سر راه يك حركت يا فعاليت اجتماعي، سياسي، فرهنگي يا اقتصادي قرار مي گيرند و آن را از رسيدن به هدف و مقصد نهائي شان باز مي دارد. كه به آن عامل بازدارنده نيز مي گويند و يا به واقعيت هائي گفته مي شود كه در مقابل اين حركت مقاومت مي كند و مانع رسيدن آن به نهايت مطلوب مي شود.
2- آسيب هاي رواني- رفتاري : موانعي است كه ريشه در درون انسان دارد كه منشأ عكس العملها و رفتارهايي مي شود كه فضاي سالم فعاليت ها را مكدر مي كند و از رسيدن آن به نتيجه مطلوب جلوگيري مي نمايد.
3- تقريب : تقريب در لغت به معناي نزديك كردن مي باشد. در اصطلاح، دعوتي است اصلاحي براي نزديك كردن شيعه و سني با حفظ كيان طرفين1 و اين دعوت بر پايه علم و خرد نهاده شده نه عواطف و احساسات زودگذر2.
و تلاش اصحاب تقريب به اين است كه عقل هاي متفكر و دانشمند و همچنين شخصيت هاي ديني را كه مورد توجه ويژه مردم اند، به سوي خود متوجه كند و آنان را قانع سازد. و مسلما وقتي طرفين دريافتند كه هر دو منابع و مباني شان يكي است و مستند شان قرآن و سنت است و نيز هر دو طرف راه اجتهاد را مي پويند، تفاهم ميان دو دسته ايجاد خواهد شد بدون اينكه اين كار موجب تقليد و پيروي يك طرف از طرف ديگر شود.
4- تفاوت وحدت با تقريب: وحدت داراي دو بعد است: بعد سياسي و اجتماعي، بعد علمي و فرهنگي مقصود از بعد اول اين است كه مسلمانان سراسر دنيا كه داراي زبان، رنگ، قوم و نژاد مخصوص به خودشان هستند به اسم مصلحت عليه اسلامي در صف واحد در برابر دشمنان اسلام قرار گيرند.3
مقصود از بعد دوم همان تقريب بين مذاهب اسلامي است، كه تحقق اين پديده منوط به اجماع دانشمندان بزرگ مذاهب اسلامي كه آگاه به آراء و نظرات همه مذاهب باشند و مطرح كردن مسائل اختلافي نظري در جوي سالم، آرام، صميمي و به دور از تعصب براي دستيابي به حقايق و واقعيت هاي اسلامي در ابعاد علمي، كلامي، حديثي، تفسيري، فقهي، اصول و ... و نشر نتيجه بحث ها و مناظرات براي پيروان مذاهب4.
آسيب شناسي تقريب:
آسيب ها رواني ـ رفتاري كه به عنوان عمده ترين موانع در راستاي تقريب بين مذاهب اسلامي وجود دارد ، عبارتند از:
1. تعصب
تعصب عبارت است از طرفداري ازعقيده و يا مذهب و فرقه خاص بدون استدلال و توجيه منطقي كافي5. اين پديده، هنجار روحي ـ رواني هم در رفتاري ظاهري انسان اثر مي گذارد و هم در قضاوت هاي عقلاني او، و چشمان انسان را از ديدن حقايق و واقعيت ها باز مي دارد به گونه اي كه در مقابل حقايق از خود مقاومت و سرسختي نشان مي دهد و به هيچ صورت آن را نمي پذيرد.
شيخ محمد تقي قمي، نماينده آيه الله بروجردي و از بنيان گذاران دارالتقريب در مصر در مورد نتايج تعصب چنين مي گويد: «چه مصيبت هائي كه اين تعصب (فرقه اي و مذهبي) بر سر مسلمين آورده است و خون هائي كه به واسطه آن ريخته شده و شمشيرهائي كه به جاي كشتن دشمن به روي برادر كشيده شده است.6
شيخ محمد جواد مغنيه زمان پيدايش فرقه هاي متعصب را بعد از پيامبر اسلام مي داند كه اين روحيه مخرب زاييده اوضاع سياسي و دنيوي براي ايجاد تفرقه و پراكندگي بين امت اسلام است7، و شيخ محمود شلتوت نيز در فتواي تاريخي خود در رابطه با جواز تعبد به مذهب اماميه مسلمانان و خصوصا اهل سنت را از تعصب در اين رابطه بر حذر داشته است.8 چون اسلام براي دستيابي به اصول انساني يعني مساوات و برادري، سعه صدر و پذيرش حق و حقيقت توصيه مي كند.9
در طول تاريخ تعصبات شديد مذهبي وجود داشته است و در عصر حاضر نيز به عنوان مهمترين و قدرت مند ترين عامل بازدارنده در راه حركت تقريبي مطرح است و به نظر مي رسد كه اگر با فعاليت هاي درست اين مشكل حل گردد بسياري از موانع ديگر به تدريج و با يك برنامه منظم و حساب شده بر طرف خواهد شد.10 چون تعصب مذهبي منجر به ايجاد اختلاف و شكاف ميان فرزندان امت اسلامي و متلاشي شدن وحدت و تقسيم شدن آن به گروه هاي متخاصم گشته است و استعمار و حكومت هاي دست نشانده آنها از اين نقطه ضعف امت اسلامي، استفاده مي كنند.
2. بدبيني
برخي از پيروان مذاهب اسلامي چنين مي پندارند كه پيروان مذهب ديگر، اسلام مخلوط به كفر دارند، چون اين ها معارف دين الهي را از خلوص و شفافيت انداخته اند و آن را آميخته به عقايد كفر آلود و شرك آميز خود كرده اند چون اعتقادات شان از پاكي و طهارت لازم برخوردار نيست پس ظاهرا پيرو اسلام اند در حاليكه در باطن كافر و مشركند.11
در حالي كه شرط اول براي دستيابي به نتايج مثبت در مناظرات تقريب و انسجام اسلامي، داشتن حسن نظر و دوري از سوء ظن و بدبيني است و بايد طرفين بحث در باطن به اين مطلب ايمان داشته باشند كه مسلماني كه به قرآن و سنت پيامبر ايمان دارد، از اجتماع مسلمين بيرون نرفته است و اخلاص و دوستي به پيامبر و تمايل رسيدن به حق را دارد، پس بايد هر دو طرف همديگر را ياري كنند كه به حقيقت برسند.
ذهبي مي گويد: «چناچه ما هر پيشوائي را كه در اجتهاد خود درباره مسائل جزئي اشتباه قابل گذشتي كند، بدعت گذار بدانيم و در مقابل او قيام كنيم و تبعيديش نمائيم، در آن صورت نه ابن نصر و نه ابن منده و نه كساني كه از آنها بزرگتر هستند، باقي نخواهند ماند. 12»
اين بد بيني و سوء ظن بين دو گروه تاحدي وجود دارد و شايد برخي از اهل سنت، بر اساس تصور نادرستي كه دارند شيعيان را به عنوان غالي مي شناسند كه امامان خود را تا درجه پيامبري و بلكه خدائي بالا مي برند13، در حاليكه اهل غلو در طول تاريخ شيعه، هميشه مورد خشم ائمه اهل بيت قرار داشتند. مطالعه زندگي امامان معصوم، و نحوه برخورد آن بزرگواران به اين گونه مسائل، بيان گر نفرت و انزجار آنها و پيروان واقعي شان از اهل غلو، مي باشد.
شيعيان همواره از غلات دوري مي جستند و همنشيني با آنها را حرام مي دانستند14 و نظر شيعه و پيشوايان الهي شان اين بود كه آنها بدتر از يهود، نصاري، مجوس و حتي مشركان هستند15 و اين ديدگاه موجب طرد آنها از جامعه اسلامي شد كه حتي معاملات و روابط اجتماعي به طور كامل با آنها قطع شد. پس شيعه هيچ ارتباطي به اهل غلو ندارند.
و از جانب ديگر بعضي از شيعيان اهل سنت را ناصبي و دشمن اهل بيت پيامبر مي پندارند در حاليكه مسأله محبت اهل بيت و دوستي خاندان رسالت امري مسلم و مورد اتفاق همه اهل سنت است و گروه اندكي كه بغض عداوت اهل بيت را در دل دارند در جامعه اهل سنت جائي ندارند و در طول تاريخ بزرگان اهل سنت از اين گروه بيزاري جسته اند.
پس شيعيان بايد بين اهل سنت و ناصبي ها تفكيك قائل شوند و در مواجهه با برادران مسلمان شان، به ديد ناصبي به آنها ننگرند بلكه اين نكته را مسلم بدانند كه آنها نيز به عنوان يك مسلمان، محبت اهل بيت را در ژرفاي وجودشان دارند. چون از ديدگاه همه مسلمانان اهل بيت براي دوستان و محبان حقيقي در دنيا، الگوها عملي و عيني انسان كاملند و آنان از سرگرداني و حيرت در اداي تكليف در عرصه هاي مختلف زندگي نجات مي دهند و مايه آرامش آن ها بوده و دوستي و ولايت آنان، در عالم قبر و برزخ و قيامت سودمند است.
زمخشري، فخر رازي و قرطبي، سه تن از مفسران طراز اول اهل سنت در تفاسير خود در ذيل آيه شريفه «قل ما سألتكم من اجر فهو لكم ان اجري الا علي الله» حديثي از رسول خدا در مورد آثار و فوائد محبت اهل بيت در عالم پس از مرگ نقل مي كنند كه: «هر كس با محبت آل محمد بميرد، شهيد، بخشوده و مؤمن كامل الايمان از دنيا رفته است، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مي دهند، و همراه با بشارت، او را به سوي بهشت مي برند، در قبر او دري به سوي بهشت گشوده مي شود، قبر او را فرشتگان رحمت زيارت مي كنند، بر سنت پيامبر و جماعت اسلام از دنيا رفته است و هر كس بغض و عداوت با آل محمد داشته باشد و از دنيا برود، روز قيامت در حالي وارد عرصه محشر مي شود كه بر پيشاني او نوشته شده «مأيوس از رحمت خدا» و كافر از دنيا مي رود و بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد.»16
پس شيعه و سني در صورتي مي توانند روند تقريب را پر شتاب سازند كه جريان هاي انحرافي كه به هر دو مذهب نسبت داده مي شود شناخته و آن را از واقعيت هاي موجود بين مذاهب، تفكيك كنند و با ديد تساهل و تسامح نسبت به يكديگر رفتار نموده و در اين مورد مسلمانان را از غير مسلمانان و توطئه گران را از دوستان و برادران خود باز شناسند17.
3. خود برتر بيني18
خود برتر بيني ناهنجاري رواني است كه مانع به وجود آمدن فضاي سالم گفتگو و بحث هاي تقريبي مي گردد، افرادي كه داراي اين ويژگي رواني هستند خود و اعتقادات خود را برتر از ديگران و باورهاي آن ها مي داند و به ديگران هرگز اجازه نمي دهند كه در مورد مسائل مربوط به آن ها سخن بگويند، به گونه كه خودشان را افرادي برگزيده و داراي معارف الهي و آسماني و ديگران افرادي داراي اعتقادات نادرست و بي اساس مي دانند كه صلاحيت گفت و گو با آنها را ندارند.
اما در گفت و گوهاي تقريبي اصل بر تساوي همه مذهب اسلامي است به صورتي كه هيچ مذهبي نمي تواند ادعا كند كه تمامي حقيقت دين اسلام در آن جمع شده است و بقيه مذاهب باطل يا ناقص است. بلكه پيش فرض مسأله تقريب اين است كه اسلام به عنوان كامل ترين شرايع آسماني داراي تنه قوي و مستحكمي است كه اجزاي آن را توحيد، نبوت و معاد تشكيل مي دهند و مذاهب اسلامي به عنوان شاخه هاي اين درخت تنومند مي باشند كه همه شاخه ها و پيروان آن با انسجام و هماهنگي كامل بايد در راستاي حفظ اصل اين شجره طيبه تلاش كنند.
قرائن و شواهد حاكي از وجود روح استغنا و بي نيازي در بين عده اي از انديشمندان اهل سنت است كه چنين مي پندارند كه مسأله تقريب را شيعيان به جهت نيازمندي خودشان مطرح كرده اند و اهل سنت به دليل داشتن اكثريت جمعيتي و منابع اقتصادي و مالي از اين گونه مسائل بي نياز است.
آنها از اين نكته غافل اند كه مسأله تقريب تنها به نفع شيعه نيست بلكه مسأله اي دو جانبه است كه در آن مصالح كلان هر دو طرف تأمين مي شود كه عبارت از صيانت از اسلام بوده كه ثمرات عايد حال هر دو طرف مي گردد و چيزي كه باعث استمرار حركت تقريبي شده است اسلام و مصالح عاليه آن بوده است و الا بدون اين نقطه اشتراك بين مذاهب، نه شيعه به سني احتياجي دارد و نه سني به شيعه.
پس بايد تلاش كرد تا اين مطلب به اهل سنت تفهيم شود و آنها نسبت به موقعيت اسلام و مسلمين آگاه گردد. تا تصور نيازمندي از يك طرف و بي نيازي مطلق طرف ديگر از بين برود. و از طرف ديگر بايد توجه داشت كه امروز مشكلات اهل سنت كمتر از گرفتاري هاي شيعيان نيست به عنوان مثال مساله فلسطين، كشمير، چچن و ... نمونه هاي روشن اين امر است كه بايد مسلمانان با وحدت و انسجام به حل بحران هاي موجود در اين گونه سر زمين ها همت گمارند.
4. نسبت هاي ناروا
از جمله اموري كه در طول تاريخ، صدمات فراواني به اسلام و وحدت مسلمانان وارد ساخته، نسبت¬هاي نسبت هاي نادرستي است كه از طرف برخي از نويسندگان نا آگاه نسبت به مذاهب اسلامي و خصوصا نسبت به شيعه و پيروان اهل بيت صورت گرفته و زمينه بدبيني دائمي فرضي اهل سنت را نسبت به شيعه فراهم آورده است به گونه اي كه آن ها شيعيان را از كافران و مشركات بدتر دانسته و ريختن خون او را مباح و گاهي واجب مي دانند كه بعضي از اين دروغ ها و تهمت ها عبارتند از:
1- شيعه در معني به خدا بودن علي معتقد است.
2- جبرائيل مأمور بود كه به علي نازل شود، اشتباها بر پيامبر نازل شد.
3- شيعه براي از بين بردن اسلام به وجود آمده است.
4- شيعه سوره هائي را جزء قرآن دانسته و مي خواند كه از قرآن نيست.
5- قرآن شيعه غير از قرآن ساير مسلمانان است.19
5- برخي هر عقيده خوبي را كه از شيعه شنيدند. حمل بر تقيه مي كنند بدون اينكه معناي تقيه و موارد استفاده از آن را در مذاهب شيعه بشناسند.
6- شيعه به جاي سجده بر خدا بر تربت علي يا تربت كربلا سجده مي كند.20
اين سخنان و امثال آن فضاي گفت وگوهاي تقريبي را با مشكل مواجه مي سازد به گونه اي كه شفاف سازي اين جو مسموم نياز به گذشت زمان و فعاليت هاي فراوان دارد.
علامه شرف الدين در كتاب الفصول المهمة كساني را كه در مورد شيعه نسبت هاي ناروا مي دهند به چهار گروه تقسيم مي كند كه عبارتند از:
1. كساني كه فقط براي تقرب و نزديكي به حاكمان اموي و عباسي دست به اين كار زدند21خصوصا بعد از جمگ صفين حكومت معاويه در اين راستا تلاش هاي بسيار فراوان نمود كه تنها به نسبت ناروا دادن بسنده نكرد بلكه تا مرتبه سب، دشنام و نيز لعن حضرت علي (ع) در منابر حتي در قنوت نماز پيش رفت22 در حالي كه شخصيت امير المؤمنين (ع)بر اساس آيات قرآن به عنوان نفس رسول خدا و ولي خدا معرفي شده و كلام نبوي نيز بيانگر اين است كه آن حضرت به عنوان وصي و جانشين و برادر پيامبر است و احاديث در مورد فضايل بي شمارآن بزرگوار كه در كتب فريقين بيان شده23 مساله اتفاقي و اجماعي است و تأويلاتي كه در اين مورد شده كه خواسته اند كار معاويه را وجهه شرعي و اجتهادي بدهند در مقابل تواتر نصوص و قدرت دلالي آن سست و ناپايدار است.
و اين عمل خاندان اموي و عباسي در مورد سب و دشنام و ظلم و ستم بر شيعيان و ائمه اهل بيت ادامه داشت كه منجر به زندان شدن و شهادت امام موسي كاظم(ع) و نيز شهادت ديگر ائمه اهل بيت شد و در اين مورد حاكمان به ظلم و ستم پرداختند و علماي سوء در نوشتارها و گفتارهايشان از هيچ تهمت و افترا و دروغي خود داري نكردند.
2. گروهي كه از گرايش مردم به طرف خاندان رسالت و امامان اهل بيت هراس داشتند و از اينكه اذهان مردم به سوي آنها تمايل پيدا كنند مي هراسيدند و به هر طريقي مي خواستند جلوي آنها را بيگيرند و در اين مورد سخنان بسيار ناصواب گفتند ولي ذهن هاي پاك مي دانند كه دامن اولياي الهي از اين افتراها و تهمت ها مبري است.24 و هر پژوهشگري به اين مطلب اذعان دارد.
3. گروهي امر براي شان مشتبه شده و بين شيعه اماميه و ساير فرقه¬هاي كه به آن منتسب هستند خلط كرده اند و عقايد فرقه-هاي نظير آغاخانيه، كيسانيه، ناووسيه، خطابيه، فطحيه، واقفيه و... را به جاي عقايد شيعه مورد نقد و بر رسي قرار داده اند و چنين تصور كرده اند كه اين اعتقاد همه شيعيان است و به اين دليل نسبت به شيعه واقعي تنفر پيدا كردند. در حالي كه برادران اهل سنت بايد بدانند كه در ميان فرقه هاي اهل سنت نيز چنين گروه هاي يافت مي شود كه داراي عقايدي است كه حتي اذهان انسان هاي ساده هم آن را نمي پذيرد در حاليكه هيچ شيعه اي اين آرا و اقوال و اعتقادات را به كل اهل سنت نسبت نداده اند بلكه آن را مربوط به همان گروه يا گروه هاي خاص دانسته اند.25 پس برادران اهل سنت نيز بايد در اين مورد تفكيك قايل شوند.
4. افرادي كه به نقل علماي گذشته در مورد شيعه اكتفا و اعتماد كردند بدون اين كه خود شان در اين مورد تحقيق نمايند و اگر به سخنان و اقوال علماي اماميه مراجعه مي كردند قطعا چه در اصول و چه در فروع در كتابهاي اماميه مطالبي مي يافتند كه با آن چه علماي گذشته در مورد شيعه گفته اند متفاوت است. پس اين افراد بايد تقواي الهي را در گفتار و نوشتار شان رعايت كنند و بدون تحقيق در اصل منابع مذاهب ديگر چيزي را به ديگران نسبت ندهند26 كه هم خود شان در بي خبري و ضلالت مي مانند و هم موجب گمراهي ديگران مي شوند و در اين مورد هيچ عذري از آن ها پذيرفته نيست چون كتب اماميه در اكثر ممالك اسلامي وجود دارد.
اين سخنان شرف الدين حاكي از وخامت اوضاع در كتب اهل سنت در مورد شيعه است كه نياز به فعاليت هاي فراوان از جانب علماي دلسوز فريقين در عصر حاضر دارد چون در ذهن مردم عادي اهل سنت و بعضي از علماي ساده لوح آن ها اين پندار به طور ريشه اي وجود دارد.
5. رفتارهاي حساسيت برانگيز
پاره اي از رفتارهاي شيعيان را مي توان رفتارهاي حساسيت بر انگيز دانست و در يك تقسيم بندي اين نوع رفتار ها دو گونه است: يكي رفتارهائي كه حاصل آن بدنام شدن شيعه است كه شيعه را به عنوان يك مذهب ضد عقل و پاي بند احساسات مطرح مي كند مانند افراط در انجام برخي از شعائر حسيني در ماه محرم و ديگر مناسبت هاي مربوط به مذهب تشيع مانند قمه زدن و زنجير تيغ دار و خواندن برخي از اشعاري كه نشان گر غلو و يا نا آگاهي خوانندگان از آموزه هاي واقعي اسلام مي باشد. ديگري لعن و سب خلفا و بعضي از صحابه كه اين عمل احساسات برادران اهل سنت را بر مي انگيزد و موجب بدبيني مي گردد و دشمني و خصومت را بين مسلمانان تشديد مي كند.
شيخ محمد حسين كاشف الغطاء در اين مورد مي گويد:
با اندكي تأمل مي توان در يافت اين موضوع را نمي توان دليل دشمني دانست. چون اولا: اين رأي و عقيده تمام شيعيان نبوده، بلكه عقيده شخصي برخي از آنان است و چه بسا بيشتر آنان بر اين امر موافق نيستند، زيرا در اخبار پيشوايان شيعه از اين كار نهي شده است. بنابراين صحيح نيست كه به خاطر روش نكوهيده بعضي از افراطي¬ها با تمام شيعيان دشمني ورزيد.
ثانيا: بر فرض تمام شيعيان اين چنين باشند، اين امر موجب كفر و خروج آنها از اسلام نخواهد شد، حداكثر مرتكب معصيتي شده اند و گناهكاران هم در بين شيعيان فراوان هستند و هم در بين اهل سنت و عصيان مسلمانان موجب قطع رابطه برادري با وي نمي شود.
ثالثا: چنانكه اين موضوع از اجتهاد و اعتقاد ناشي باشد گر چه خطاست ولي ممكن است داخل در معصيت نبوده و موجب فسق نگردد. زيرا باب اجتهاد باز است و نزد همگان مسلم است كه براي خطا كننده يك پاداش و براي به واقع رسيده دو پاداش مي باشد.
و علماي سني، جنگ هائي را كه در صدر اسلام، ميان اصحاب روي داده است مانند جنگ جمل و صفين، صحيح مي دانند كه زبير، طلحه و معاويه در اين موارد اجتهاد كرده و اگر چه در اجتهاد خود به خطا رفته اند ولي به عدالت آن ها لطمه اي وارد نمي سازد.
بنابراين اهل سنت وقتي رفتار آنها را نيكو مي شمارد و كشتن هزاران نفر و ريختن خون آن ها را جرم نمي داند پس بهتر است توهين برخي از افراطي ها را هم نسبت به خلفا جرم نداند. پس بر اساس دلايل عقلي و نقلي در مي يابيم كه اين رفتارهاي افراطي كه نوعي اختلاف رواني است. هيچ گونه موجبي براي دشمني و پراكندگي ميان گروه هاي مسلمين نيست.27
شيخ محمد جواد مغنيه در اين رابطه مي گويد: ممكن است كسي بگويد كه احاديث لعن در كتب اربعه شيعه وجود دارد. در جواب بايد گفت در ميان احاديثي كه در كتب معتبر شيعه است مانند احاديث كافي، استبصار، تهذيب و من لا يحضره الفقيه هم ضعيف بوده و هم صحيح و معتبر در آن وجود دارد. احاديث موجود در اين كتابهاي شيعه دليل و حجت عليه مذهب شان نيست.28
پس اگر چنانچه احاديثي وجود داشت كه مي توان عليه مسلمات شيعه به كار برد، بايد در صحت و استواري و حجت آن از لحاظ سند يا دلالت متن آن ترديد كرد. به عنوان نمونه امامان شيعه همواره بر برخورد اسلامي با اهل سنت تأكيد مي فرمودند به گونه اي كه حتي امام علي (ع) كه خود را شايسته ترين فرد براي حكومت و خلافت مي دانست همواره در مسائل مهم خلفا را مورد حمايت قرار مي داد تا خطر هاي كه اصل اسلام را تهديد مي كرد از بين برود و ساير امامان شيعه نيز پيروان خود را به شركت در نماز جماعت اهل سنت تشويق مي فرمودند و آن را به واسطه اهميت وحدت اسلامي مساوي با نماز خواندن با رسول خدا مي دانستند و از جانب ديگر ارتباط و پيوند زنا شويي را با آن ها جائز دانسته و بر خوردهاي اخلاقي و اجتماعي را در راستاي وحدت امت اسلامي امري حياتي مي دانستند.29
دلايل و توجيهاتي كه توسط اين دو شخصيت بزرگوار ذكر شده است دقيق و ترديد ناپذير است اما واقعيت اين است كه در بين شيعيان افرادي هستند كه اين گفتار حساسيت برانگيز را دارند كه موجب جريح دار شدن عواطف برادران اهل سنت مي شود. و براي مسأله تقريب، بايد جلوي اين سخنان گرفته شود و اين جز با تبليغات علماي شيعه و فرهنگ سازي بين اقشار مختلف جامعه تشيع امكان پذير نيست.
6. تساهل اصحاب تقريب
در سال 1317ش شيخ محمد تقي قمي به نمايندگي از آيت الله بروجردي به مصر مسافرت كرد و با همكاري شخصيت هاي برجسته الازهر دارالتقريب را تأسيس كرد و زحمات زيادي از جانب ايشان و علماي مخلص و دلسوز اهل سنت كشيده شد و حتي شيخ شلتوت فتواي تاريخي خود را مبني جواز پيروي از مذهب اهل بيت به عنوان يكي از مذاهب اسلامي به كشورهاي اسلامي صادر كرد.30
مي توان گفت حاصل زحمات اصحاب تقريب در آغاز فعاليت چشمگير بوده است و در محيط الازهر تحولات فراواني را به وجود آورد كه به دليل جايگاه علمي الازهر در عالم اسلام، اين وضعيت اميد بخش بود. واز سوي ديگر آيت الله بروجردي همواره با نامه ها و پيام هاي خود اين حركت مقدس را تأييد مي كردندو به اين فكر دلبستگي عميق داشتند31.
ثمرات مثبتي از اين تلاش نصيب عالم اسلام شد و پس از آن هر چند حركت هاي تقريبي از طريق سازمان هاي همچون «ميثاق مؤسسان» تأسيس شيخ محمد مهدي شمس الدين، مؤسسه خيريه آيت الله خويي و سازمان علمي، آموزشي و تربيتي كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي و مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي ادامه يافت 32 ولي از پيشرفت تلاش ها و حركت هاي تقريبي از سرعت اوليه خود باز ماند. چرا؟
يكي از عواملي كه در كنار ساير عوامل مي توان به آن اشاره كرد، سهل انگاري و يا محافظه كاري33 اصحاب تقريب است در حاليكه به نظر مي رسد ده ها كنفرانس، همايش و ... در اين مورد دائر شده است و صدها عنوان كتاب در اين مورد به نگارش در آمدند.
در حالي كه نتيجه ملموس و بالفعلي را نمي توان براي اين زحمات طاقت فرسا بيان كرد چون غالبا ميهمانان اين گونه جلسات به حضور فيزيكي بسنده مي كنند و هيچ گونه اقدامي عملي در كشورهاي متبوع شان در اين مورد انجام نمي دهد و اين به دليل ترس از فضاي موجود، سهل انگاري و محافظه كاري بيش از حد است كه بسياري از شخصيت هاي جهان اسلام و خصوصا مدعيان تقريب به آن مبتلايند.
حتي افرادي را مي توان نام برد كه مقالات فراواني در رابطه با مسائل تقريب و لزوم وحدت اسلام نوشته اند و مصاحبه هاي گوناگوني در اين مورد انجام داده اند ولي در سايت هاي شان و نيز در مجامع و كنفرانس هاي موجود در كشورشان يا در بين طرفداران شان بر خلاف مذاهب ديگر مواضع بسيار تند كه حاكي از كينه دروني و تعصب مذهبي شديد است، اتخاذ مي كنند.
7. اجتناب از گفت وگوي عقلاني
يكي از روحيه هاي كه در بين برخي از علماي مذاهب اسلامي وجود دارد، اجتناب از مناظره هاي منصفانه و عقلاني است به گونه اي كه وارد شدن در گفت¬وگوهاي مذهبي و اعتقادي را كاري خطرناك و چه بسا گناهي نابخشودني مي دانند و حتي افرادي كه در اين رابطه داراي روحيه اعتدالي هستند نيز بحث را تا جائي كه اهميت چنداني ندارد ادامه مي دهند و از ابراز نظر در موردي كه صحت و سقم باورها مشخص مي شود، خود داري مي كنند و به اين دليل، مناظرات تقريبي در اين گونه موارد با شكست مواجه مي شود و يا اصلا مناظره اي صورت نمي گيرد.
و بعضي از افراد هم مسائل بين مذاهب اسلامي و خصوصا شيعه و سني را از مسائل بسيار پيچيده مي دانند34 كه حل آنها بسيار مشكل و چه بسا غير ممكن است و وارد شدن در اين حوزه اتلاف وقت است چون اگر اين مسائل قابل حل بود، از گذشته تا حال حل مي شد در حاليكه بنيان گذاران و علماي متقدم مذاهب در اين رابطه با هم بحث ها و مناظرات گوناگوني داشتند كه نتيجه مثبتي را در پي نداشت و كتب تاريخي و نيز كلامي آكنده از اين نوع بحث و جدال ها بين نظريه پردازان اسلامي بوده است در حاليكه اختلاف بين مذاهب همچنان به قوت باقي است و اين گونه فعاليت ها نه تنها شكاف و گسست بين امت اسلام را درمان نكرده، بلكه آن را وسيع تر ساخته است.
اين روحيه باعث مي شود كه راه هر گونه تفاهم بسته شود و هر كس در همان چارچوب عقيده خويش بماند و هيچ گونه شناختي نسبت به ديگر مذاهب صورت نگيرد.
8. بزرگ نمايي اختلافات
يكي از تصورات نادرست كه در ذهن بسياري از پيروان و علماي مذاهب وجود دارد. بزرگ انگاري اختلاف ها و تفاوت هاي بين مذاهب اسلامي خصوصا بين شيعه و سني است كه ريشه در ناآگاهي و بي اطلاعي دارد به گونه اي كه هر نوع عملكردي را كه در راستاي تقريب صورت گيرد، مواجه با شكست و ناكامي مي پندارد در حالي كه اختلاف بين مذاهب يك اختلاف سطحي و روبنائي است35 و هرگز نزاع بر سر مسائل اساسي و بنيادين كه پذيرش يا عدم آن موجب خروج از اسلام و مسلماني شود نيست، بلكه تمامي مشاجرات كلامي يا فقهي در اطراف مسائل فرعي است كه تأثيري در اصل ديانت ندارد. شيخ عبدالمجيد سليم، فقيه و رئيس فقيد دانشگاه الازهر، اسلام را داراي دو نوع تعليمات معرفي مي كنند.
1- آموزه هاي قطعي و ترديد ناپذير كه هيچ گونه اختلاف و بحث و اجتهادي را نمي پذيرد و براي مسلمانان اختلاف در اين موارد جائز نيست مانند عقايد اساسي و قوانيني كه به وسيله تواتر ثابت شده و اخبار صريح در آن دلالت آشكار مشخص دارد كه در اصول عقايد مي توان به اتصاف خداوند به هر كمالي و تنزه وي از هر نقصي، وجود پيامبران و رستاخيز و ... و در فروعات فقهي مي توان به نمازهاي پنج گانه و تعداد ركعات آنها، روز، ماه رمضان، حج، ... اشاره كرد.
2- نوعي ديگر تعاليم و آموزه هاي ظني كه محل نظر يا اجتهاد فقها يا متكلمين است يعني هر مسأله اي كه از شرع دليل وافي بر آن نرسيده و عقل حكم واجب و قطعي در آن مورد ندارد مانند اختلاف در مسح سر در وضو يا در وقوع سه طلاق به يك لفظ و يا كلاله زن بارداري متوفي. و نيز مانند اختلاف متكلمين در وجوب امري بر خداوند يا واجب نبودن آن، و اينكه صفات خداوند عين ذات اوست يا خير؟ و...36 تمامي اختلاف بين مذاهب اسلامي در مسائل فرعي و از نوع دوم است و اين گونه اختلافات هيچ خطري براي امت اسلامي در بر ندارد و ضربه اي بر روند تقريب نمي زند زيرا:
اولا: هدف همه فقيهان يا متكلمان يكي است و آن رسيدن به حكم خدا و رسول يا رسيدن به شناخت بالاتر در مورد خداوند متعال و اسماء و صفات اوست.
ثانيا: باعث گسترش فقه از جهت مصاديق و يا موجب تعميق مسائلي عقلي و كلامي در مورد مباحث توحيد و خداشناسي مي گردد.37
بايد اين نكته را در نظر داشت كه سر منشأ اختلاف هوي و هوس و نيز تعصب نظريه پردازان عرصه فقهي يا كلامي نيست، بلكه منشأ اختلاف در فقه برداشتهاي فقها از اصول شريعت و مآخذ آن است كه فقيهان در مقام استنباط به آن تكيه مي كنند و در مورد مباحث كلامي نيز اين اختلافات به تفاوت ادراك و تفكر عقلي و نحوه برداشت آنها از كتاب و سنت بر مي گردد. كه تقريبا بازگشت آن نيز به منابع و مآخذ مورد استناد و استنباط است. پس: اختلاف در فروع ديني با حفظ وحدت اصول و بنيادها منجر به ايجاد اختلاف در قلب ها و تفرقه بين امت اسلامي نخواهد شد38 چون همه در راستاي رسيدن به حقيقت مي كوشند.
9. احساس حقارت در برابر بيگانگان
روند سريع و رو به رشد تكنولوژي غرب خصوصا در قرن حاضر، مطرح شدن برخي از موضوعات جديد در عرصه سياست و اجتماع از جانب متفكران اروپايي نيز وابستگي شديد برخي از دولت هاي اسلامي به غرب و فرآورده هاي تكنولوژي و فرهنگي آن و فقر و نابساماني حاكم بر جوامع جهان سوم و خصوصا اسلامي، جو خودباختگي شديدي را در بين اكثر انديشمندان اسلامي به ظاهر دگر انديش پديد آورده است و حتي عالمان سنتي اكثر ممالك اسلامي با اينكه فرهنگ و انديشه ليبراليسم _ سرمايه داري غرب را نمي پذيرند اما آن را داراي قدرت و نفوذي مهار ناشدني مي دانند به گونه اي كه هيچ جامعه اي نمي تواند در برابر تأثير گذاري جنبش سخت افزاري و نرم افزاري جهان جديد مقاومت كند و جهان اسلام را فاقد هر نوع قدرت و توانايي در برابر اين موج سهمگين تصور مي كنند و هر گونه تلاشي را در راه تحكيم روابط مسلمانان و نيز اقتدار جهان اسلام، اقدامي بي فايده مي پندارند.
چون در ديدگاه اين افراد چه جهان اسلام و مذاهب موجود در آن پراكنده و متشتت باشند يا اينكه به صورت امت واحده مستحكم در آيند، تفاوتي ندارد چون جهان سوم كه اكثرشان ملت ها و دولت هاي اسلامي است، فاقد هر گونه امكانات صنعتي و حتي تفكر پيشرو و سازنده است و لذا وحدت و انسجام يك عده افراد ناتوان و فاقد فكر و امكانات، تأثيري در روند فزاينده و متعالي حركت مدرن نخواهد داشت.
اين روحيه انفعالي هر نوع تلاش و فعاليت را عبث و مقرون به شكست مي داند در حاليكه روند تقريب بر اساس توانائي ها و ظرفيت ها و استعدادهاي موجود در عالم اسلام، مسأله تقريب اذهان و انديشه هاي عالم اسلام را مطرح مي كند و لي اين وضعيت روحي – رواني به عنوان مشكل جديدي در مقابل فعاليت هاي تقريبي قد علم كردهاست چون دارندگان چنين روحيه با هرگونه تلاش و كوششي مخالفت مي ورزند. چون جهان اسلام را بسيار ناتوان و ضعيف مي پندارند و دشمنان آن را بسيار قوي مي شمارند و تنها راه موفقيت را در پيروي از اصول و شاخصه هاي تمدن جديد مي دانند. حتي آنها اسلام را از روابط اجتماعي و سياسي، بيگانه انگاشته و مي كوشند تا فرآورده هاي تفكر مادي غرب را، جايگزين قوانين و مقررات اسلامي نمايند.39
راه جبران و درمان اين پريشاني روحي و رواني و يا روحيه انفعالي آگاهي بخشي در راستاي شناخت اسلام و توانائي هاي مسلمانان و استعدادهاي بالفعل آنها در جهان معاصر است. كه عبارتند از:
1- تعداد مسلمانان ازنظر كميت جمعيتي: بر اساس آماري كه در برخي از منابع ذكر شده، مسلمانان از حيث جمعيت سومين راه جمعيتي را در نمودارهاي آماري نشان مي دهد كه اين شاخصه بسيار مهم و اساسي قدرت مسلمانان در جهان است كه تعداد آنها بر اساس جدول آماري رتبه و پراكندگي كشورهاي با اكثريت اديان مختلف در سال 2000، 4/1164 ميليون نفر بوده و 64/19 درصد جمعيت كل جهان را تشكيل مي دهند.40
2- حوزه پراكندگي مسلمانان در سراسر جهان به گونه اي كه فقط در 41 درصد از كشورهاي جهان احتمال حضور مسلمانان صفر است و در 51 درصد يعني 99 كشور جهان به نوعي حضور دارند، كه ترتيب قلمرو تأثير و فعاليت آنها نسبت به پيروان عموم ساير آئين ها و تشكيل ها به مراتب بيشتر است و از اين حيث نيز جهان اسلام در رتبه سوم قرار دارد.41
3- تراكم جمعيت مسلمانان نيز نسبت به ساير اديان در وضعيت مناسبي قرار دارد به گونه اي كه تنها 52/18درصد آنها در كشورهائي زندگي مي كنند كه اقليت به شمار مي روند و مابقي يعني 48/81% در كشورهائي مي باشند كه اكثريت جمعيت آنها مسلمان مي باشند، بدين ترتيب بهره مندي ايشان از موقعيت اكثريتي نيز بر قلمرو نفوذ و قدرت آنها مي افزايد.
4- رشد جمعيت پيروان اديان مختلف به گونه اي تخمين زده مي شود كه تا سال 2035 مسلمانان بيشتري سهم از اين افزايش را خواهند داشت.
5- از حيث اقتصادي سهم در خور توجه كشورها از توليد نفت را نمي توان ناديده گرفت و با توجه به اهميت و جايگاه اين ماده در اقتصاد جهاني، مي توان به نقش سازنده و بالقوه جهان اسلام در مديريت اين كالا پي برد.
6- افزون بر نفت كشورهاي اسلامي با توجه به مزيت نسبي اي كه دارند كه عبارتند از توليد پاره اي از كالاي استراتژيك مي باشد با مديريت و تجميع آنها در ذيل اقتصاد واحدي، مي تواند تأثير گذاري بالائي در جريان سرمايه جهاني داشته باشد.42
7- از حيث نرم افزاري، وجود ايدئولوژي اسلامي به عنوان يك منبع قدرت اعتقادي نقش بي بديلي را در اين حوزه ايفا مي نمايد كه ساير ايدئولوژي ها در مقابل آن ضعيف به شمار مي روند. از سوي ديگر، شمول و گستردگي مخاطبان از نظر زماني و مكاني بي نظير است كه هيچكدام از مكاتب الهي نو بشري به اين اندازه از قدرت معرفتي برخوردار نيست.
پي نوشت ها:
1. بي آزار شيرازي ، عبدالكريم ، اسلام ، آئين همبستگي ، انتشارات بعثت 1354، بي نا ، ص 24.
2. همان ، ص 25.
3. مزيناني ، محمد صادق ، مقاله شهيد منادي وحدت ، مجله حوزه ، ش 80 و 79 ، سال 1376 ، ص 156 / جناتي ، محمد ابراهيم ، همستگي اديان و مذاهب اسلامي ، قم ، انتشارات انصاريان ، چاپ اول ، 1381 ، ص503.
4. جناتي ، محمد ابراهيم ، همبستگي اديان و مذاهب اسلامي، 502.
5. جناتي ، محمد ابراهيم ، همبستگي اديان و مذاهب اسلامي ، قم ، انتشارات انصاريان ، چاپ اول ، 1381 ، ص22.
6. جناتي ، محمد ابراهيم ، همبستگي مذهب اسلامي ، ص138.
7. براي تفصيل بيشتر ر.ك: مريناني ، محمد صادق ، شهيد صدر منادي وحدت ، مجله حوزه ، 1376 ، ش 80 و 79 ، ص157 الي 159 و نيز ص 177 تا 180.
8. ميز گرد تقريب بين مذاهب اسلامي ، خسروشاهي ، سيد هادي ، قم ، كلبه شروق ، مركز بر رسي هاي اسلامي ، اول ، 1381، ص169.
9. بي آزار شيرازي ، عبدالكريم ، اسلام آئين همبستگي ، تهران ، انتشارات بعثت ، ش1354 ، ص179.
10. براي تفصيل بيشتر ر.ك: اسماعيلي ، اسماعيل ، قلمرو تسامح در نظر شهيد مطهري ، مجله حوزه ، 1379، ش 97، ص145 الي 180.
11. علامه فضل الله به اين مانع اشاره نموده و به نقد و بر رسي آن پرداخته اند ر.ك: فضل الله ، محمد حسين ، الحركه الاسلاميه ، هموم و قضا ، ص312.
12. ذهبي ، ابوعبدالله محمد بن احمد ، سير اعلام النبلاء ، تحقيق شعيب ارناقروط ، محمد نعيم عرقوسي ، بيروت ، مؤسسه الرساله ، چاپ نهم ، 1413، ج 14، ص640.
13. به عنوان نمونه ر.ك: بغدادي ، عبد القاهر ، الفرق بين الفرق ، ترجمه محمد جواد مشكورت هران ، امير كيير ، دوم ، 1344ش، ص4ـ6
14. نوري ، ميرزا حسين ، مستدرك الوسايل ، قم ، مؤسسه آل بيت ، ج 12، ص 315 / براي تفصيل بيشتر ر.ك: همبستگي مذاهب اسلامي ، مقاله محمد جواد مغنيه تحت عنوان غلات از نظر شيعه اماميه ، ص231الي236.
15. شيخ طوسي، محمد بن الحسن، اختيار معرفه الرجال (رجال كشي) ، تصحيح مصطفوي ، مشهد ، دانشگاه مشهد ، ص300.
16. زمخشري ، جار الله ، تفسير كشاف ، بيروت ، دارالكتب العربي ، بي تا ، بي نا ، ج4، ص 220و 221/ فخر رازي ، محمد بن عمر ، التفسير الكبير ، تهران ، دارالكتب العلميه ، الطبعه الثانيه ، بي تا ، ج 27، ص 166 و 165. قرطبي، ابو عبد الله، الجامع الاحكام القرآن، بيروت، دار الاحباء التراث العربي، بي نا، 1405 ه.ق ، ج8 ، ص 58.
17. ر.ك: اسماعيلي ، اسماعيل ، قلمرو شاهل و شامح ، مجله حوزه ، 1379، شماره 80 و 79، ص 145 الي 180 و نيز مقاله خودي و غير خودي در فرهنگ ديني ، ص 181 الي 226.
18. همان ، ص 411.
19. ميز گرد تقريب بين مذاهب اسلامي ، سيد هادي خسروشاهي ، مركز بررسي هاي اسلامي ، چاپ الهادي ، چاپ اول 1380، ص 78 و 77 / آية الله خويي در مقاله صيانت قرآن از تحريف بر اساس كلام علماي شيعه عدم تحريف قرآن را امر اجماعي ميداند و نسبت به افترائات در اين مورد جواب هاي مستدلي ارائه مي دهد . براي تفصيل بيشتر ر.ك: همبستگي مذاهب اسلامي، ص 248 الي 254.
20. جناتي ، همبستگي مذاهب اسلامي ، ص 118 لي 121.
21. شرف الدين موسوي ، عبد الحسين، الفصول المهمة في تأليف الامة، قم، مكتبة الداوري، پنجم، بي تا، ص 154.
22. همان ، ص 126.
23. همان ، ص 129و 130
24. همان ، ص 155.
25. همان ، ص 155و 156.
26. همان ، ص156.
27. جناتي ، همبستگي مذاهب اسلامي، ص 94 و 95.
28. همان ، ص206.
29. براي تفصيل بيشتر ر.ك: وحدت مسلمين (مجموعه مقالات كنگره جهاني ائمه جمعه و جماعات) مقاله ، وحدت امت در قرآن و سنت ، صادقي اردستاني ، قم ، الهادي ، اول ، ص497 الي 509.
30. ايرانعلي ، مصطفي ، اسلامنا في التوفيق بين السنه و الشيعه ، بيروت ، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات ، چاپ اول ، 1404، هـ.ق ، ص79.
31. همبستگي مذاهب اسلامي ، زير تصوير آيت الله بروجردي.
32. تسخيري ، محمد علي ، ايده هايي درباره استراتژي پيشنهادي تقريب ، هجدهمين كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي ، ص 5 الي 16.
33. محسني ، آيت الله محمد آصف ، مقاله استراتژي ، و عوامل تقريب مذاهب اسلامي ، هجدهمين كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي ، ص 4.
34. حب الله ، حيدر ، مقاله مشروع التقريب و اشكالات الوعي الديني ، هجدهمين كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي ، 1384، ص 13 و 14.
35. براي تفصيل بيشتر ر.ك: شهيد صدر منادي وحدت ، مجله حوزه ، ش 80 و 79، ص 160 الي 163.
36. جناتي ، همبستگي مذاهب اسلامي ، ص 256 و 257.
37. جناتي ، همبستگي اديان و مذاهب اسلامي ، ص 498 و ص 320 - 319.
38. مقاله اجتهاد فقهي و تأثير آن در تقريب مذاهب اسلامي ، ابراهيم الهيتي ، عبدالستار ، ص 26، ارائه شده به هجدهمين كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي.
39. اسلام آئين همبستگي ، ص62.
40. ر.ك: افتخاري ، اصغر ، مقاله مهندس استراتژي تقريب ، زمينه سازي براي تأسيس اتحاديه كشورهاي اسلامي، هيجدهمين كنفرانس دولت هاي اسلامي. ص 20.
41. جهان شمولي اسلام و جهاني سازي ، ج1، ص 273، مجموعه مقالات شانزدهمين كنفرانس بين المللي مذاهب اسلامي.
42. همان ، ج2، ص11 الي 60.
سيد محمد كيكاوسي كارشناس ارشد فقه و حقوق
منبع : پژوهه
انتهاي متن/
سه|ا|شنبه|ا|16|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 259]
-
گوناگون
پربازدیدترینها