واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: تل آويو خطر مشترك ايران- روسيه
گفتاري از امير موسوي، كارشناس مسايل استراتژيك، در رابطه با قرارداد نظامي ميان آذربايجان و اسراييل، براي ديپلماسي ايراني.
ديپلماسي ايراني: در ريشه شناسي تاريخي تنش ميان ايران و آذربايجان، به دليل تمايلي كه باكو همواره به اسراييل و امريكايي داشته مشكل در اين گرايش آذربايجان بوده و هست. بنابراين از روزهاي نخستين تشكيل ، اين كشور با جمهوري اسلامي ايران داراي اختلاف هاي استراتژيك بوده است. آذربايجان در اين سالها كاملا مورد حمايت امريكا و اسراييل و تركيه نظامي(پيش از اردوغان) قرار گرفته و حالت رقابت منفي با ايران را همواره حفظ كرده است. از سوي ديگر ديپلماسي ايران نيز در اين روند فعال نبوده و براي بهبودي روابط و جذب جمهوري آذربايجان تلاش نكرده است.
به عبارت روشنتر ديپلماسي ايران در حدي نبوده كه طرف مقابل را به دشمني عليه جمهوري اسلامي ايران وا دارد و همزمان در حدي هم نبوده كه بتواند روابط را به سمت دوستي بيشتر هدايت كند. در نتيجه به اين رويكرد ميتوان نام شكست ديپلماسي را نهاد، چراكه آذربايجانيها از روز اول حساسيتهاي قومي و مذهبي داشتند و ايران بايد تلاشهايي ميكرد تا آنها را از اين نگراني خارج كند، اما متاسفانه با توجه به وجود زمينه دشمني و تحريك ديگران، ايران هم به صورت قوي به سمت ايجاد ارتباط صميمانه با آنها پيش نرفت. در نهايت تمامي اين مسايل دستبه دست هم داد تا كشوري با گرايش هاي خصمانه در كنار جمهوري اسلامي ايران نفس بكشد.
اما در خصوص تشديد قراردادهاي نظامي رژيم صهيونيستي با ديگر كشورها از جمله آذربايجان، بايد اعتراف كرد كه اين قبيل قراردادها بسيار خطرناك است، به ويژه آنكه هواپيماهاي بدون سرنشين هم در اين قرارداد وجود داشته است. اين هواپيماها ميتواند تجسسي و تخريبي باشد. از نظر تجسسي ميتواند مرزها را كنترل كند و به نفع رژيم صهيونيستي حركتهايي داشته باشد. رصد كردن برخي مسايل داخل ايران از طريق اين هواپيماها قابل دسترسي است. همچنين هواپيماهاي تخريبي ميتواند بر اينترنت و ارتباطات بيسيمي اثرگذار باشد. اگر بنا بر اين باشد كه از اين هواپيماها استفاده شود، بسيار خطرناك خواهد بود، كه در نهايت حالت دشمني به حالت جنگي تبديل خواهد شد.
علاوه بر هواپيماهاي بدون سرنشين ، هليكوپترها، جنگندهها و بهينهسازي سلاح و نيروي هوايي و حتي دريايي آنها در زمره تحولات اخير نظامي رژيم صهيونيستي است. اخيرا بحث شراكت اسرائيل در پروژه سپرضدموشكي هم پررنگ شده است. در نتيجه آذربايجان ميتواند امتدادي باشد براي اين سپرموشكي، تفاوتي ندارد كه در سطح راداري باشد و يا در سطح ضدموشكي. همچنين آموزش نيروي انساني و تاكتيكهاي جنگي و انتقال تكنولوژي ارتباطات و بحث جنگ الكترونيكي وجود دارد كه اين روند ميتواند خطر بزرگي براي امنيت جمهوري اسلامي ايران باشد. با توجه به اينكه آذربايجان با تركيه و از سوي ديگر با اسراييل رابطه خوبي برقرار كرده است و تمامي اين كشورها در نهايت با امريكا رابطه دوستي خوبي دارند، ميتوانند قوس و محيط نا امني را براي ايران ايجاد كنند.
تنها راه مقابله با اين تحرك:
1. ديپلماسي ايران بايد حركت بيشتري كند
2. هشدارهاي جدي بايد به آنها داده شود تا خيلي در مسير دشمني با ايران و دوستي با اسراييل حركت نكنند. چراكه آنها در منطقه منافعي دارند كه ايران هم ميتواند تحركات موزيانهاي در برخورد با آنها انجام دهد.
ايران هيچگاه شروع كننده نبوده است،اما اگر اين كشورها قصد داشته باشند كه شروع به حركتهايي عليه ايران كنند، در توان جمهوري اسلامي ايران است كه عمل بازدارندگي را انجام دهد. بنابراين آذربايجانيها هم به نفعشان نخواهد بود كه شروعكننده باشند، به دليل آنكه شرايط داخلي آذربايجان خوب نيست و بر همين اساس هم به سمت اسراييل رفتند تا از بحران داخلي كه وجود دارد، دور شوند. بحران درون آذربايجان در زمينه اقتصادي، امنيتي و اجتماعي است. بنابراين شرايط خوبي براي دولت آذربايجان نيست و تلاش دارند تا ضعف خود را با قراردادهاي نظامي جبران كرده و توان نظامي خود را بالا ببرند، چراكه ظاهرا دولت نتوانسته شرايط داخلي خود را به درستي جلو ببرد.
در اين شرايط متزلزل داخلي و هراسي كه از ايران دارند، از نظر فرهنگي و بافت اجتماعي و حتي ديني و مذهبي اثرگذار است. آذربايجانيها از اين مسايل بيم زيادي دارند.اين تحركات از طريق فعال كردن ديپلماسي و تذكر به آذربايجانيها كه اين تحركات به نفع آنها نيست،قابل مهار است.
تلاشهاي جديد رژيم صهيونيستي
اسراييل با امريكا اين تلاش را دارند كه در محيط اطراف ايران تحركاتي عليه ايران بوجود آورند. آنها تلاش كردند در رابطه با پاكستان سياست خود را به پيش ببرند، اماموفق نبودند. پاكستان نيز به دليل شرايط داخلي و فرهنگي و سياسي خود زيربار نرفت. در افغانستان هم تلاشهاي فراواني كردند تا پايگاههايي ايجاد كرده و جمهوري اسلامي ايران را از شرق محاصره كنند. افغانستان هم خيلي در اختيار امريكا قرار نگرفت،يعني ايران در هم در دولت و هم در پايگاههاي مردمي افغانستان حضور خوبي دارد. مرحله بعدي نفوذ در آسياي ميانه است، از گذشته هم شروع كرده بودند اما با احتياط بيشتري ولي اينبار آذربايجان با روش ناردرست و شتابزدهاي عمل كرده است. همچنين در رابطه با كشورهاي حوزه خليجفارس، امريكا كاملا موفق شده و حضور بسيار سنگيني در اين مرحله در اين منطقه دارد. اما امريكا عراق را از دست داده است، پايگاهي كه ميتوانست از نظر امنيتي و سياسي و نظامي بسيار تاثيرگذار باشد. امروز دولت و مردم عراق با جمهوري اسلامي ايران كاملا همگون هستند و هيچ حضور موثري از سوي امريكا ونيروهاي خارجي به دليل توافقنامه امنيتي كه آقاي مالكي با امريكا امضاء كرده است، وجود ندارد. بنابراين عراق نسبت به امريكا تعهدات خاصي ندارد. مشكلي كه امروز وجود دارد كشورهاي آذربايجان و حوزه خليج فارس و پايگاه ناو پنجم امريكا دربحرين و حضور بسياري از نيروهاي امريكايي در قطر است، علاوه بر ناوبرها و زيردرياييهاي كه در منطقه حضور دارند.
به نظر ميرسد امريكاييها زماني كه از عراق مايوس شدند و پاكستان و افغانستان را كامل در اختيار نگرفتند، به سمت آسياي ميانه رفتند. من بر اين باورم روابط ايران و روسيه اينگونه توافقات اسراييل در آسياي ميانه را ميتواند بياثر كند. بنابراين اگر ايران رابطه خود را با روسيه مستحكم و از نظر استراتژيك قويتر برخورد كند ميتواند يكي از عوامل مختلف بازدارندگي حضور رژيم صهيونيستي و امريكا در منطقه باشد، چراكه روسيه هم از گسترش حضور اسراييل در اين كشورها راضي نيست. در نهايت ايران و روسيه ميتوانند بر پايه منافع مشترك فعاليت هاي مخرب رژيم صهيونيستي در منطقه را خنثي كنند.
14
پنجشنبه|ا|11|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]