واضح آرشیو وب فارسی:مهر: دفتر تحكيم وحدت:اصولگرايان منتقد بايد پاسخگو باشند
اصولگرايان منتقد بايد پاسخگو باشند
دفتر تحكيم وحدت با صدور بيانيه اي به اهميت انتخابات مجلس نهم پرداخت و با انتقاد از عملكرد اصولگرايان منقد دولت آورده است: اصولگرايان منتقد بايد پاسخگو باشند كه چرا با كساني ائتلاف كرده اند كه در حوادث فتنه، مواضع صريح و شفافي را اخذ نكرده اند؟ چرا با كساني هم راستا شده اند كه تكليف خود را با جريانات فرصت طلب و انحرافي، شفاف نمي كنند؟.
به گزارش خبرگزاري مهر، متن بيانيه دفتر تحكيم وحدت به شرح زير است:
1- نهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي در پيش است. اين آزموني براي همه ما و بخصوص براي خواصي است كه آزمون گذشته را در فتنه 88 با نمرات كمابيش قابل قبولي پشت سر گذشته اند. برگزاري شفاف و موفق انتخابات توسط نهادهاي مجري، شركت پرشور عموم مردم، انعكاس درست و به حق توسط رسانه ها و رقابت ارزشي و اخلاقي كانديداها در آن، چهار ضلع انتخابات هستند كه مي بايد در كنار هم و با اتكا به تجربه هاي متعدد ديگر - با ميانگين يك انتخابات در هر سال از عمر با بركت نظام مقدس جمهوري اسلامي - برگ زرين ديگري در تاريخ انقلاب اسلامي ايران بيافريند.
2- شوراي نگهبان قانون اساسي اين بار با نظارت دقيق و بي واهمه خود، يكي از بالاترين نمرات ممكن را كسب مي كند. هرچند كه هنوز هم مردم تشنه دانستن علت برخي رويكردها هستند و مي خواهند بدانند كه چه كساني و به چه دلايلي ديگر صلاحيت حضور در اين مسندها را ندارند. نبايد اينگونه باشد كه تنها دو نماينده و كانديداي مجلس به كمك شوراي نگهبان بيايند و از يك سو مدارك مستند در اختيار شورا قرار دهند و از سوي ديگر خود برخي را افشا كنند.
شوراي نگهبان بايد خود نقاط مبهم عملكرد خويش را باز كرده و همچنين نقاط قوت عملكرد اين بار خود را بر شمرد. سرنوشت مردم و آينده انقلاب اسلامي چيزي نيست كه به بهانه حفظ آبروي افراد بتوان آن را سرپوش نهاد و يا كورمال كورمال از كنار آن گذشت.
3- فراموش نكنيم كه ساخت مجلسي انقلابي و انتقادي تنها با رويكردهاي نظارتي و بهتر بگوييم سلبي ممكن نخواهد بود. اين مرحله، يكي از آخرين گام ها و ابزارها براي بناي مجلس متناسب با آرمانهاي انقلاب است كه البته كاملا هم به جا و قانوني است. اما نخستين گام ها از درون ملت و سپهر اجتماعي انقلاب شكل مي گيرد كه همانا دعوت همه اقشار و بخصوص نخبگان جامعه از متخصصان متعهد براي شركت در انتخابات مجلس است. بايد پرسش كرد كه چرا برخلاف انتخابات مجلس هفتم و هشتم، چهره هاي دانشگاهي و حوزويِ متخصص و متعهد، كمتر به ميدان انتخابات آمده اند و تركيب كانديداهاي شاخص مجلس عموما با محوريت چهره هاي سياسي و اصحاب قدرت است؟ چرا گروه هاي مردمي، دانشگاهي و حوزوي پيش از شروع مراحل قانوني انتخابات، به صحنه نيامدند و حضور خواص را در ميدان انتخابات مطالبه نكردند؟ چرا نخبگان خود از وظيفه انقلابي خويش غفلت ورزيدند؟ و چرا سياست پيشگان و سياست بازان از حضور چهره هاي مردمي و انقلابي كه مي توانست در پوست اندازي انقلاب موثر باشد، ممانعت كردند؟
4- تاكيد بر تخصص نبايد با ظاهر سازي و ساده لوحي لوث شود و نبايد محتواگرايي و حقيقت طلبي را به صورت گرايي و ظاهرسازي وانهاد. بايد به آرمانهاي نخستين انقلاب بازگشت و پرسيد كه آيا مصوبه مجلس هشتم كه ورود به انتخابات را مشروط به داشتن مدارك عاليه قرار داده، مي تواند زمينه ساز افرادي باشد كه به تعبير حضرت امام (ره)؛ "از طبقهاى باشند؛ كه محروميت و مظلوميت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فكر رفاه آنان باشند، نه از سرمايه داران و زمين خواران و صدرنشينان مرفه و غرق در لذات و شهوات كه تلخى محروميت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمىتوانند بفهمند"، آيا صرف داشتن مدرك، مي تواند نقايص مجالس گذشته را حل كند؟ آنهم در شرايطي كه بحران مدارك تقلبي در مديران كلان كشور و از جمله نمايندگان مجلس بيداد مي كند؟
5-اصولگرايان در هر تشكل و تجمعي كه هستند، نبايد خود را از پيش برنده انتخابات خوانده و پاسخگويي به مردم را از ياد برند. اين هشدار زماني مهم مي نمايد كه در مي يابيم وضعيت اصولگرايان در آستانه انتخابات نهم، چيزي شبيه انتخابات مجلس هشتم و به مراتب فروتر از وضعيت انتخابات هفتم است. همچنان ائتلاف هاي شخص محور و همچنان رقابت هاي كودكانه بدون تعريف ايدئولوژي و يا حداقل گفتمان، حاكم بر جريانات انتخاباتي است و شكي نيست كه فرداي انتخابات كه عده اي به مجلس راه يافتند، باز همان اختلافات و هم دشمني ها و يا همان چاپلوسي ها و در عين حال فرصت طلبي ها و بده بستان هاي سياسي را شاهد باشيم.
معلوم نيست چگونه از وحدت اصولگرايان سخن گفته مي شود در حالي كه انگيزه وحدت؛ كسب كرسي مجلس و محور وحدت؛ افراد هستند. معلوم نيست كي قرارست آن نهادِ متشكلِ مبتني بر انديشه انقلابي - كه واسط ميان دولت و ملت واقع شده و بر اساس انديشه خود نقد مي كند و نقد مي شود- تعريف و تثبيت شود. وگرنه با اين شرايط تا ده انتخابات ديگر هم شاهد همين ائتلافات فرد محور و دشمن محور خواهيم بود. ائتلاف هايي كه از يك سو با فرض حقانيت يك فرد و از سوي ديگر با فرض باطل بودن يك جريان يا فرد ديگر تشكيل شده و بيش از آنكه ايجابي باشند، سلبي اند. بدين معنا كه اصولگرا كسي است كه اصلاح طلب نباشد و اصلاح طلب كسي است كه اصولگرا نباشد. خارج از دعواي زرگري اين دو جريان كه امروزه به درون جريان اصولگرايي و اصلاح طلبي هم رسوخ يافته و به جاي پويايي و انتقاد درون گفتماني به شكاف و اختلافات كاذب انجاميده، بايد به سوي تبيين مباني انديشه سياسي- اقتصادي و اجتماعي خود حركت كنيم و فراتر از اين انتخابات ها، نگذاريم كه تحقق ايران 1404 مبتني بر پيشرفت و عدالت، با اين بي برنامه گي ها به تعويق افتد.
يك سوي ديگر اين ماجرا؛ افراد و بخصوص چهره هاي شاخص حوزوي ما هستند كه محور ائتلاف ها واقع شده اند البته بايد از ايشان بواسطه نقش آفريني در انتخابات و تلاش بر محوريت ائتلاف ها حول انديشه ولايت فقيه سپاسگزار بود و از سوي ديگر بايد انتقاد كرد كه چرا افرادي را ذيل پرچم خود پذيرفته اند كه در تناقض آشكار با انديشه و سابقه بزرگواران قرار دارند و يا عباي آن حضرات آيات را پوششي براي انكار خطاهاي بزرگ خويش نموده اند.
بايد با اتكا به شخصيت اخلاقي و علمي بزرگواران حوزه؛ طرفين ماجرا را دعوت به تامل و تعمق در رفتارهاي خود نمود. نبايد به بهانه افشاگري و روشنگري؛ بي اخلاقي هاي فردي و گروهي جامعه را فراگيرد، همچنان كه نبايد به بهانه سو استفاده دشمنان از انتقاد درون گفتمان انقلاب غفلت كرد و از وظايف خود كوتاه آمد.
6-اصولگرايان منتقد بايد پاسخگو باشند كه چرا با كساني ائتلاف كرده اند كه در حوادث فتنه، مواضع صريح و شفافي را اخذ نكرده اند؟ چرا با كساني هم راستا شده اند كه تكليف خود را با جريانات فرصت طلب و انحرافي، شفاف نمي كنند؟ آيا قرار گرفتن در يك ليست مشترك - ولو اينكه به شرف حضور در مجلس انقلاب و خدمت به مردم منجر شود- ارزش پا گذاشتن روي اعتقادات و مباني ديروز را دارد؟
همچنين اين سوال مطرح مي شود كه آيا منتقدان دولت، در يكشنبه سياه مجلس هم انتقاداتي مشابه داشتند و چه بر مجلس هشتم رفت كه در آزمون دانشگاه آزاد اسلامي مردود شد؟
و نيز برخي اصولگرايان منتقد بايد پاسخ دهند كه آيا همانقدر كه به دولت انتقاد كرده اند به جريان ماقبل و ماسبق آن هم انتقاد داشته اند؟ و آيا در انتقادات خود، گفتمان يا ايدئولوژي دقيقي را مد نظر قرار داده اند كه در فقدان دولت دهم هم با همان كميت و كيفيت بر همان اساس ادامه يابد؟ فراموش نكنيم كه تنها يك سال از عمر مجلس آتي همزمان با حضور دولت دهم است و مجلس نهم مي بايست دولت بعدي را با همان شرايط رصد كند. اينگونه نباشد كه تجربه سكوت اكثريت مجلس هفتم در مقابل دولت نهم - پس از يك سال طوفاني و مواجهه انتقادي در مقابل دولت خاتمي- تكرار شود.
7- حضور اصلاح طلبان معتقد و ملزم به قانون اساسي در انتخابات را مي بايد غنيمت شمرد. نبايد گذارد كه عده اي فرصت طلب، مسئله انتخابات و جبهه بندي هاي ديگر نظام را به دوقطبي هاي عوام فريبانه اي كه بر اساس آن اصولگرايان حق مطلق و اصلاح طلبان، باطل مطلقند، تقليل داده و منتقدان خود را به چوب ضديت با انقلاب و ولايت فقيه برانند. شكي نيست كه بخشي از اصولگرايان در انتخابات 88 نمره قابل قبولي كسب نكرده اند و برخي ديگر،با دميدم در آتش فتنه، فتنه را شعله ور تر نموده و متأسفانه به زعم خود از جريان فتنه كاسبي نموده اند.عجيب تر آنكه همينان خود را داراي صلاحيت تشخيص ساكتين فتنه دانسته اند. از سوي ديگر عده اي از اصلاح طلبان هم بودند كه پاي روي مواضع كلي جريان خود گذارده و مصالح انقلاب را بر منافع حزبي و جريان خود ارجح دانستند. بي شك همگرايي خواص اين دو جريان بر سر آينده انقلاب اسلامي - با وجود تمام اختلافات و انتقاداتي كه با و به هم دارند- مي تواند در بنا شدن يك مجلس پويا – به معناي قوه ارشد و در راس امور- موثر باشد.
نبايد ساده انديشانه حق را به افراد و احزاب تقليل داد؛ همچنان كه پير و مرادمان فرمود: "اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمانهاست"، «كى و از كجاست» مطرح نيست، از هر گروهى باشد، حزب باشد يا غيرحزب، نه حزب اسباب اين مىشود كه غيرآن فاسد، و نه صددرصد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست."
8- و اما آخرين گام در ساخت مجلس به معناي عصاره ملت، دعوت عموم مردم ايران براي ثبت يك مهر ديگر در كارنامه انقلاب است. اين مهر اگرچه بر شناسنامه هاي يكايك مردم ما نقش مي گيرد، اما يك برگ دگر از تاريخ انقلاب اسلامي را ممهور به مهر تأييد ملت مي سازد و در عين حال مهر محكمي با نقش «باطل شد» بر ادعاهاي دشمنان انقلاب اسلامي است.
دفتر تحكيم وحدت به عنوان يكي از نهادهاي انقلاب برآمده از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب اسلامي كه امروزه دهه چهارم فعاليت خود را مي گذراند و نيز به پشتوانه 7 دهه فعاليت انجمن هاي اسلامي خود در جريان نهضت اسلامي ايران تاكنون؛ عموم جريانات، ائتلافات و گروه هاي سياسي و اجتماعي همچون خود را دعوت به پيوستن به اقيانوس ملت قهرمان ايران مي كند تا يك بار ديگر در آزمون هاي پيش رو شركت و به پشتوانه «وحدت كلمه و كلمه توحيد» ذيل انديشه ولايت فقيه و رهبري عالمانه رهبر معظم انقلاب، حضرت آيت الله خامنه اي، در اين آزمون پيروز شويم.
بويژه آنكه انقلاب ما الگويي براي انقلاب هاي مردمي جهان اسلام است و انتخابات اخير مي تواند بهترين نماد حاكميت توامان مردم سالاري و دين باشد. نيز آنكه حضور پرشور مردم پاي صندوق هاي راي، نمايانگر اعتماد بالاي آنان به نظام است، عليرغم همه كژكاركردهاي اخير و از جمله اختلاس بزرگ كه اگر نبود پيگيري نهاد مستقل قضا در آن، شايد بسياري از مسئولين نظام دلسرد مي شدند.
9- اما صرف حضور در انتخابات كافي نيست، بايد به جملات حضرت امام بازگشت و به كساني راي داد كه: "متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسئوليت كنند، و طعم تلخ فقر را چشيده باشند، و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمين، اسلام مستضعفين، اسلام رنجديدگان تاريخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاك طينتان عارف، و در يك كلمه، مدافع اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله وسلم- باشند. و افرادى را كه طرفدار اسلام سرمايه دارى، اسلام مستكبرين، اسلام مرفهين بىدرد، اسلام منافقين، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان، و در يك كلمه، اسلام امريكايى هستند طرد نموده و به مردم معرفى نمايند."
10- بر همين اساس؛ دفتر تحكيم وحدت، ضمن پرهيز از تكرار تجربه تلخ ورود به عرصه معرفي مصاديق كه آلوده به فرصت طلبي و قدرت خواهي خواهد شد، و نيز ضمن هشدار به تشكلهاي دانشجويي متاخرتر از خود، معيار كانديداي اصلح مجلس انقلاب را منويات امام عزيز و رهبر بزرگوار انقلاب دانسته و دعوت به شناخت آن معيارها به مثابه نقشه راه مي نمايد.
© 2003 Mehr News Agency .
شنبه|ا|6|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]