واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: تكنولوژي چگونه هنر را متحول ميكند؟ / بررسي هنر ديجيتال با حضور مقيمنژاد و كامراني در خبرآنلاين
تجسمي - آيا استفاده از نكنولوژي و تكنيكهاي ديجيتال به توليد اثري با مولفههاي هنر ديجيتال منتهي ميشود؟
آزاده سهرابي: اگرچه 6 دهه از عمرهنر ديجيتال در جهان ميگذرد،اما تازگيها در ايران شاهد تجربههاي پراكندهاي در اين زمينه هستيم. اين تجربهها در حالي صورت ميگيرد كه نه دانشكدههاي هنري ما آموزشي در اين زمينه ارائه ميدهند و نه گالريهاي زيادي هستند كه رغبتي براي ميزباني ازهنر ديجيتال داشته باشند. از طرف ديگر مرجع قابل اعتنايي هم در اين زمينه وجود ندارد و تنها ميماند مقالههاي خارجي كه بايد در گوگل جستجوكرد تا به شناخت بيشتري در اين زمينه دست يافت و با تجربه ديگر كشورها آشنا شد. چندي پيش در گالري محسن و به واسطه حضور يك اسپانسر نخستين جشنواره هنر ديجيتال برگزار شد و چندين اثر به نمايش درآمد. اين خبر خوب در حاشيه همان نمايشگاه شنيده شد كه مهدي مقيمنژاد هنرمند عكاس و استاد دانشگاه كتاب جامعي را در اين زمينه ترجمه كرده كه به زودي وارد بازار ميشود. به بهانه بحث درباره هنر ديجيتال قراري با مهدي مقيمنژاد و بهنام كامراني ديگر هنرمندي كه در اين زمينه تجربههاي مختلفي دارد، گذاشتيم و در كافه خبر ميزبانشان شديم. حاصل اين نشست پيشروي شماست.
بيش از 6دهه از شكل گيري هنر ديجيتال ميگذرد. در واقع اولين ظهور اين هنر در سال 1965بود اما به نظر ميرسد تازه دارد در ايران به اين عرصه به صورت مستقل نگاه ميشود. نمونهاش برگزاري نخستين جشنواره هنر ديجيتال كه همين چندي پيش در گالري محسن و با داشتن اسپانسر برگزار شد. اما ما در كشورمان هنوز با تئوريهاي اين هنر آشنا نيستيم. منبع فارسي هم در دسترس دانشجويان و علاقمندان به اين حوزه وجود ندارد. براي همين شايد در تعريف اين هنر در كشورمان دچار مشكل باشيم. بگذاريد براي شروع بحث و رسيدن به يك توافق به يك تعريف واحد درباره هنر ديجيتال برسيم.
مهدي مقيمنژاد: اگر بخواهيم خيلي كلي به داستان نگاه كنيم و يك تعريف ارائه بدهيم كه دربرگيرنده انواع تجربياتي باشد كه در اين حيطه انجام شده، بايد مسئله را ساده سازي كنيم و بگوييم هنر ديجيتال، هنري است كه در پروسه ساخت و توليد آن اثر از تكنولوژي بهره گرفته شده باشد. در واقع هنر ديجيتال به ناگزير با تكنولوژي گره خورده است. پيشتر گاهي در معناي گستردهتر به اين هنر «نيوآرت» هم ميگفتند كه نام كاملي نبود.
البته بايد دقت كنيم منظورمان از اينكه در پروسه توليد از تكنولوژي بهره گرفته شده، صرفا منظورمان اين نيست كه براي بيان ايدههاي هنرمند اين اتفاق بيافتد. بلكه تكنولوژي بايد نقش ساختاري و با اهميتي در شكل ارائه داشته باشد و آن سوژه را فقط از اين طريق بتوان ارائه داد.
بهنام كامراني: در حال حاضر تعريف اين هنر مشكل شده است. چون هنر ديجيتال با توجه به خصلتاش، در تمام حوزههاي هنري وارد شدهاست.
اين هنر ابتدا به عنوان كامپيوتر آرت شناخته ميشد و بعد مولتي مديا آرت به آن گفته شد و حالا ديجيتال آرت كه زير شاخه مالتي مديا (هنر چند رسانهاي) قرار ميگيرد. اما اگر خيلي ساده بخواهيم تعريفي از آن ارائه بدهيم باييد بگوييم شما در عكاسي به محض اينكه آن را اسكن ميكنيد، اين اثر ديجيتالي شده است؛ يعني جايي كه تمام اطلاعات هنري تبديل به كد ميشود و به همين واسطه قابل انعطاف است. حالا اما اختلاف نظرهايي هم هست. مثلا ميگويند ويدئو آرت زير مجموعه اين شاخه نيست، اما واقعيت اين است كه عكاسي ديجيتالي و ويدئو آرت آنقدر خودشان مستقل شدند كه شما در جشنوارههاي ديجيتال كمتر آنها را ميبينيد.
مهدي مقيمنژاد
از نظر تاريخي اگر بخواهيد بگوييد اولين اثر هنر ديجيتال چه بود، بايد به كدام تاريخ بازگرديم؟
كامراني: اولين ظهور اين هنر در بردارهاي خطي خود را نشان داد. در سال 1965 برنامههايي نوشته شد كه بردارهايي را روي كاغذ رسم ميكرد كه شكلي از اثر انتزاعي را تداعي ميكرد. كم كم اين كارها پيشرفت كرد و بعد تغييراتي در هنر عكاسي پيش آمد و به ديجيتال پيوند خورد و بعدتر اينترنت آمد و دسترسي به فضاي مجازي دنياي جديدي را گشود.
به طور مثال پيتر بروك يكي از تئاترهايش را به صورت مجازي برگزار كرد به اين صورت كه بازيگرانش در نقاط مختلف دنيا بودند و از طريق اينترنت همزمان روي صفحه بزرگي ديده ميشدند. در واقع هنر ديجيتال يك تكنيك و يك شاخه است كه همه هنرها را در خود جاي ميدهد و ماهيت آنها را هم در عين حال در رسانه خود تغيير ميدهد.
آيا ميشود جايي ميان اين هنر و ديگر هنرها تفكيكي قائل شد؟ مثلا به همين اثر پيتربروك چرا نگوييم تئاتر و بگوييم هنر ديجيتال؟
كامراني: اين خط كشيها براي بهتر طبقهبندي كردن به وجود ميآيد، اما شما حتي در تعريفي كه از هنر كلاسيك ارائه ميدهيد هم ميتوانيد هنرمندي را پيدا كنيد كه در همان حيطه كار كند، اما چهارچوب را نقص و يا تعريف را گسترش دهد.
مثلا نميتوان گفت هنر ديجيتال يك ويژگي دارد و آن اين است كه ميان سه محور ايده و دخالت مخاطب در اثر و فضاي مجازي در جريان است؟
كامراني: نه. چون ايده هنري اصلا در اين تكنيك زير سوال است. چون برخي از اين آثار اصلا به شكل گروهي شكل ميگيرد و شما با يك فرد هنرمند طرف نيستيد و نميتوانيد بگوييد كدام قسمت ايده مربوط به چه كسي است. حتي الان شما در ويدئو آرت هم بخشهايي مثل كليپ و فيلم كوتاه ميبينيد. همه اينها ميگويد ما با مرزهاي غير شفافي رو به رو هستيم. ميشود يك فاكتورهايي براي شناخت پيدا كرد اما همواره هنرمنداني هستند كه آن را نقض ميكنند يا فراتر ميروند.
مقيمنژاد: ببينيد همچنان ميشود دو راهكار براي اين طبقه بندي لحاظ كرد. يكي آثاري را كه منحصرا در فرايند تكنولوژي شكل گرفته باشند، در اين طبقه قرار دهيم و دسته ديگر آثاري كه در رسانه ديگري مثل نقاشي يا موسيقي و پرفورمنس شكل گرفتهاند و خواستگاهشان آنجاست، اما در عرصه ديجيتال ارائه ميشوند و تغيير ماهيت هم ميدهند. مثل همان تئاتر پيتر بروك كه به صورت آنلاين ارائه ميشود.
بهنام كامراني
كامراني: در همان كار پيتر بروك شما ميبينيد سر بازيگران در تصوير ديده ميشود و بدنشان يك كوزه است.
مقيمنژاد: در واقع اگر اينترنت نبود اصلا اين تئاتر شكل نميگرفت.
كامراني: ببينيد كلا تعريف سبك و طبقه بندي كردن سخت است. اما شما ميبينيد در همين عصر كه نميشود خيلي مرزها را شناخت مدياهاي سنتي دارد مستقلتر ميشود. مثلا طراحي كه روزي زير شاخه نقاشي بود هر روز دارد مستقلتر ميشود.
واقعا الان به عصري رسيديم كه مديا مهم نيست و نبايد فكر كنيم مثلا هنر ديجيتال نوآورانهترين شكل خلق است. شايد از نظر تكنولوژي بتوان اين را گفت اما از نظر نوآوري هنري نه. چه بسا يك هنرمند با يك مداد طراحي كاري بكند بسيار خلاقانهتر.
مقيمنژاد: بگذاريد يك نكته ديگر را هم بگويم. در ديجيتال آرت كساني هستند كه خودشان تنهايي بار تكنولوژي كار را به دوش ميكشند و گاهي يك تيم براي يك هنرمند اين كار را ميكند. حتي اين هم گاهي مطرح ميشود كه آيا يك هنرمند براي ورود به اين عرصه نياز است كه برود ليسانس علوم كامپيوتري بگيرد يا كسي كه تحصيلات در اين زمينه دارد بايد بيايد و هنرمند شود. خب هيچ قاعدهاي وجود ندارد. اما يك چيز قطعي است و آن اينكه شناخت اين علوم كمك ميكند براي خلق ايده تا جايي كه تقريبا بدون اين شناخت نميتواني وارد اين عرصه بشوي.
شما چقدر با تكنولوژي عرصه هنري خود آشنا هستيد؟
مقيمنژاد: شايد ما (عكاسان) اولين كساني بوديم كه با اين پديده مواجه شديم. من شخصا يك عكاس كلاسيك به حساب ميآيم و مباني اعتقادي خاصي دارم. من فتوشاپ را بلدم اما خودم ياد گرفتم. كارهايم محصول تواناييام در دانش تكنولوژي است كه آن را به آرامي و به تدريج ياد گرفتم. يعنيگاه ميل به اجراي يك ايده آنقدر در من قوي بود كه مجبور شدم ياد بگيرم. نميدانم در اين حد براي يك هنرمند ديجيتال كافي است يا نه اما من نزديك به ده سال است اين راه را ميروم. ديدگاه سنتي من به من ميگويد لزومي ندارد خيلي چيزها را بلد باشي چون بالاخره يك چيزي هست كه بلد نيستي. اما لزوما حرف من درست نيست چونگاه آگاهي از يك تكنيك جديد ميتواند تو را يك قدم جلو ببرد. اما من معتقدم ايده مرا محال است كس ديگر بتواند اجرا كند.
مثلا شما ببينيد در عرصه گرافيك ما هم هنرمندان همه كارها را خودشان انجام ميدهند، اما مثلا سبك آمريكايي، سبك گروهي كار كردن است و شما براي يك پوستر شناسنامه ميبينيد. خب ما خيلي تحت تاثير معناي مولف بودهايم. هميشه به ما گفتهاند يك نفر بايد حرف اول و آخر را بزند.
اين با هنر ديجيتال تناقض ندارد؟
مقيمنژاد: چرا. شايد.
كامراني: شخصا به عنوان كسي كه سنتيترين مديوم هنري كه نقاشي و طراحي است را كار ميكنم، بايد بگويم براي من همواره رفت و آمد ميان اين عرصه هنري و هنر ديجيتال جذاب بوده است.
اگر به ايران برسيم در حال حاضر چقدر استقبال از اين هنر را پويا ميبينيد؟
كامراني: جغرافيا كه تغيير ميكند، اين تغيير جغرافيا خصلتهاي خودش را هم ميآورد. فرهنگ و زمان و مكان و.. همه روي مديومهاي هنري تاثير ميگذارد.
مقيمنژاد: اگر اشتباه نكنم ما در دوره آقاي سميع آذر دو نمايشگاه برگزار كرديم كه يكي هنر مفهومي بود و ديگري هنر جديد كه در يكي از آنها نمونههاي اندكي از اين هنر ارائه شد و بعد هم در دوره آقاي صادقي در مديريت موزه يك نمايشگاه برگزار شد كه كار تعدادي هنرمند خارجي در عرصه هنر جديد در آن به نمايش در آمد. از اين نمايشگاهها كه توسط مهمترين نهاد دولتي ارائه شده كه بگذريم ما نمونه نمايشگاه ديجيتال نداشتيم مگر نمايشگاههاي گاه و بيگاه گالري محسن يا طراحان آزاد.
چرا؟
كامراني: مهمترين دليلش شايد اقتصادي باشد.
مقيمنژاد: شما توجه كنيد اين هنر، هنر جديدي در دنياست.
اما 6دهه از عمر آن ميگذرد.
مقيمنژاد: نبايد اينگونه نگاه كرد. شما ببينيد اولين موزه هنر ديجيتال سال 1993 راه اندازي شد. گاهشمار هنري شايد 6 دهه را نشانمان دهد، اما واقعيت اين است كه اين هنر از دهه 90 آغاز شد و شروع قرن 21 آغاز گسترشش بود، تا جايي كه يكي از مهمترين سالهاي هنر ديجيتال در جهان 2001 بود. پس اولا هنر جواني است و نبايد توقع داشت اينقدر سريع نفوذ كند و دوم اينكه هنرمندان ما خيلي با تكنولوژي عجين نيستند و ضعف داريم در اين زمينه. سوم اينكه گالريهاي زيادي نيستند كه اين آثار را به نمايش بگذارند. هزينهاي هم كه هنرمند براي كارش بايد كنار بگذارد زياد است و اسپانسر زيادي در اين زمينه نيست.
كامراني: اما مطمئنا تاثيرش را خواهد گذاشت. همان طور كه پرفورمنس تاثيرش را در جريان تئاتر ما گذاشت. از طرف ديگر نسل كه عوض شود همه چيز تغيير ميكند. الان پسر 4 ساله من چشمش را كه باز كرده آي پد و ال سي دي و كامپيوتر ديده. من هنوز يك پايم در نقاشي است و پاي ديگرم در ديجيتال اما پسرم كه بزرگ شود، شايد اصلا طرف نقاشي نرود و برنامه نويس شود و با آن كار آفرينش اثر هنري بكند.
مقيمنژاد: نكته ديگري كه ميخواهم در اين زمينه بگويم، اهميت آموزش است. خب در دانشگاههاي ما كه اين اتفاق نميافتد و شما ميبيند حتي در رشتهاي مثل گرافيك هم ما در بخش ديجيتال قوي عمل نميكنيم. در حد دو واحد مثلا طراحي وب داريم يا عكاسي محدود به چند كلاس فتوشاپ است، اما از اهميت آموزش نبايد گذشت و اين به نظرم دارد به شكل خود جوش اتفاق ميافتد. اما زماني هنر ديجيتال فراگير ميشود در ايران كه بچهها بروند و ياد بگيرند. البته من خوشبينانه نگاه ميكنم و معتقدم نسل جديد موجب تحول ميشوند. البته اين را هم بگويم كه من اميدوارم الزام هنر ديجيتال در ايران الزام يك پديده جديد نباشد و برويم به سمت ايدههايي كه فقط از اين طريق ممكن است اجرا شوند.
كامراني: من هم معتقدم الزاما تكنيكهاي ديجيتال به مفهوم هنر ديجيتال منتهي نميشود.
5757
يکشنبه|ا|30|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]