واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: كارتر: گروه مهندس بازرگان به ما خيلي كمك كرده اند
شايد يكي از ناراحتي هاي اعضاي دولت موقت، تلاش هاي نافرجام آن ها براي سيطره بر نهادهاي انقلابي و مردمي مثل كميته انقلاب اسلامي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، جهاد سازندگي، دادگاه انقلاب و... بوده است. در اولين روزهاي پيروزي انقلاب فردي به نام سرهنگ توكلي سعي داشت كنترل كميته هاي انقلاب اسلامي را به دست گيرد. او همزمان به عنوان دستيار سرلشكر قرني براي تسلط بر ارتش رهيده از رژيم سلطنت تلاش مي كرد. در همان روزها جزئياتي از گفت وگوي سرهنگ توكلي با يك مأمور CIA به نام رالف شانمن فاش شد. اين جاسوس به عنوان عضو هيئت اجرايي كميته آمريكايي حقوق بشر در ايران فعاليت مي كرد. براساس اظهارات شانمن، توكلي به اين مأمور CIA تأكيد كرده بود:
اگر آمريكا و انگليس از او و ديگر افسران قابل اطمينان و واقع بين حمايت كند، در آينده منافع غرب و به ويژه اين دو كشور را حفظ خواهد كرد.
پس از افشاي اين مذاكرات، سرهنگ توكلي از مسئوليت رياست ستاد عملياتي ارتش كناره گيري كرد. او در مصاحبه اي با مطبوعات با بيان اين ادعا كه «سرلشكر قرني به دليل 25 سال دوري از ارتش، مسائل را آنچنان كه بايد درك نمي كند»، گفت: من شخصا مايل بودم ستاد ارتش را برعهده گيرم. اما اگر فرماندهي نيروي زميني را هم بدهند، قبول مي كنم.
واقعيت اين است كه ارتش به دليل نوع نگاه بازرگان و يارانش تا مدت ها با گرايشي متفاوت با اهداف و نيازهاي انقلاب اداره مي شد. آيت الله سيدعلي خامنه اي كه در آن زمان به نمايندگي از امام راحل در جلسات «شوراي عالي دفاع» شركت مي كردند، آن دوره را اين گونه به ياد مي آورند:
تا چند ماه بعد از انقلاب دستگاه مستشاري ارتش آمريكا در يكي از نيروهاي سه گانه ارتش دم و دستگاه خودشان را داشتند.
ايشان همچنين ماجراي جلوگيري از «تصويب نامي جديد براي تثبيت جايگاه مستشاري آمريكا را اين گونه ذكر مي كنند:
در يكي از جلسات آن زمان متوجه شديم كه مصوبه اي را مي خواهند در شوراي عالي دفاع بگذرانند كه براساس آن، اسم مستشاري سابق آمريكا در ايران عوض شود و يكي از نام هاي پيشنهادي آنان تصويب شود. يعني در حقيقت وجود مستشاري را شوراي عالي دفاع امضاء كند. آنجا فهميديم كه مستشارها هنوز در ايران هستند. گفتيم اين آقايان اينجا چه مي كنند؟ اول اصل (ضرورت) وجود خودشان را ثابت كنند بعدا به اسمشان برسيم. خدا رحمت كند مرحوم چمران عزيز را؛ او هم كمك كرد تا مصوبه اي گذرانده شود، هر چه زودتر اين افراد از ايران بيرون بروند.
نگرش بسيار خوش بينانه بازرگان و اطرافيانش به دموكرات هاي آمريكايي در همان ساعات اول پيروزي انقلاب اسلامي موجبات اميدواري آمريكايي ها را فراهم آورده بود چنان كه جيمي كارتر رئيس جمهور وقت ايالات متحده در يادداشت شخصي روز 12 فوريه 1979 (23 بهمن 1357) خود چنين مي نويسد:
گروه مهندس بازرگان خيلي به ما كمك كرده اند و پيغام فرستاده اند كه مي خواهند روابط خود را ادامه دهند.
در دومين روز آغاز به كار دولت موقت نيز كارتر در يادداشت شخصي اش نوشت:
گزارش امروز خيلي بهتر است. به نظر مي رسد كه ]امام[ خميني به قم مراجعت خواهد كرد و اجازه خواهد داد، بازرگان دولت را اداره كند. بيشتر وزيران او در غرب تحصيل كرده اند و يا وابستگي به كشورهاي غربي دارند.
نگاه بازرگان و همكارانش به نحوه تعامل با آمريكا به شيوه فعاليت سياسي او و دوستي اش با مأموران آمريكايي مربوط مي شد. براي نمونه، ارتباط گسترده معاون او عباس اميرانتظام با آمريكايي ها از دهه 40 آغاز شده بود و در زمان حضور اميرانتظام در دولت موقت نيز اين ارتباط در قالب ارائه اطلاعات از آخرين وضعيت دروني نظام نوپا به مأموران لانه جاسوسي آمريكا ادامه يافت. براساس اسناد لانه جاسوسي اميرانتظام در اين ارتباطات با چند اسم رمز در بين آمريكايي ها شناخته مي شد.
در شرايطي كه ارتباط اميرانتظام با مأموران اطلاعاتي آمريكا پس از انتصاب وي به سفارت ايران در كشورهاي اسكانديناوي ادامه داشت، نخست وزير دولت موقت او را به عنوان نماينده ويژه خود در مذاكره با آمريكا، شوروي و اروپا برگزيد. اميرانتظام همان كسي است كه طرح انحلال مجلس خبرگان را به دليل تصويب اصل ولايت فقيه به بازرگان ارائه كرد؛ طرحي كه اگر مخالفت آيت الله سيدعلي خامنه اي (عضو برجسته شوراي انقلاب) در جلسه هيئت دولت موقت نبود، به صورت نامه اي سرگشاده به حضرت امام(ره) ارائه مي شد. حضرت آيت الله خامنه اي درباره اين ماجرا مي گويند:
در آن جلسه مطرح كردند كه از اين تاريخ مجلس خبرگان نماينده مردم نيست و ما مي گفتيم كه اين طور نيست و مجلس خبرگان يقينا نماينده مردم است و بايد قانون اساسي را تمام كند. البته آقايان تندي كردند و حتي به ما اهانت نمودند. اما بالاخره اظهارات ما موانع را روشن كرد و فهميدند كه تا قبل از اين كه به امام برسد در مقابل توطئه هايي كه عليه مجلس خبرگان ممكن است انجام گيرد، ايستاده ايم. ما توانستيم آن ها را قانع كنيم كه آن ها بروند و قبلا مسئله را با امام در ميان بگذارند و نامه اي را كه نوشته اند در سطح عموم مطرح نكنند، افكار مردم را ناراحت و مضطرب نكنند و برنامه شان را خدمت امام ارايه نمايند. امام به طور قاطع بدون اندكي ترديد اعلام كرده بودند كه اگر مي خواهيد، استعفا بدهيد، مجلس خبرگان بايد باشد و به كار خود ادامه دهد.
پاورقي
چهارشنبه|ا|26|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]