واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نقد نوين در حوزه شعر-2/كاشيگر: نقد خوب بايد در مخاطب سوال ايجاد كند
كاشيگر: نقد خوب بايد در مخاطب سوال ايجاد كند
مديا كاشيگر در جلسه نقد كتاب «نقد نوين در حوزه شعر» گفت: نقد به اعتقاد من اين نيست كه براي شما همه چيز را روشن كند. بلكه نقد آن مطلبي است كه تازه سوالات جديدي را در شما برانگيخته كند تا كنجكاو شويد.
به گزارش خبرنگار مهر، جلسه نقد و بررسي كتاب « نقد نوين در حوزه شعر» نوشته پروين سلاجقه، سهشنبه شب 18 بهمن با حضور حسين پاينده، مديا كاشيگر، نويسنده اثر، محمود حسينيزاد، منوچهر حسنزاده مدير انتشارات مرواريد و ديگر چهرههاي عرصه نقد ادبي در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد.
كاشيگر در قسمت دوم اين برنامه گفت: به نظر من هم واژه نقدِ نقد، بيمعناست. مگر در فلسفه كه انديشه را نقد ميكنيم. روشي كه مسلط بر نقدهاي كتاب پروين سلاجقه است، نقد ساختارگراست. من به عنوان مترجم و منتقد به اين نكته اشاره ميكنم كه وقتي نقدهاي ساختارگرا را ترجمه ميكردم، پدرم درآمد. نقد ساختارگرا، نقدي است كه در آن فرم از محتوا جداست.
وي افزود: مترجمها در برخي مقاطع ناچار به خيانت هستند. بدترين ترجمهاي كه كردم كتاب «گربهها» بود و در آن مجبور شدم از اين خيانتها بكنم تا مخاطب متوجه مقصود نويسنده شود. من واقعا از نويسنده اين كتاب تشكر ميكنم كه نقد ساختارگرا را بر شعرهاي كهن و نوين فارسي نوشته است. در مقاله اول كتاب كه درباره حافظ است، براي اولين بار نمونه يك نقد ساختارگرا را ديدم و لذت بردم.
اين مترجم در ادامه گفت: يكي از درخشانترين مقالات هم درباره سهراب سپهري بود كه از كنار هم گذاشتن معناي منفرد گزارهها ساخته شده است. حكم صادر كردن كار سادهاي است. همانطور كه براي سپهري هم حكم صادر كردند. اما نويسنده در مقاله درخشاني كه درباره سپهري نوشته است، به آنهايي كه حكم صادر كردند، ميگويد « نه خير، اشتباه ميكنيد؛ همانطور كه آرنولد هاوزر اشتباه ميكرد. سپهري از شاعران بزرگ است و شما نفهميديد كه او شاعري اجتماعي است.» بنابراين نميتوان گفت اكثر كساني كه سپهري ميخوانند، بيشعور هستند و بايد به سليقه ديگران احترام گذاشت.
كاشيگر گفت: سلاجقه ابتدا نيامده بگويد سپهري شاعري اجتماعي است بلكه تك تك گزارهها را تعريف كرده است و تا جايي پيش رفته است كه همه مسائل را براي ما، كه گويي دانشآموزان دبيرستاني هستيم، گشوده است و تا حدي مخاطب را خسته ميكند. نقد به اعتقاد من اين نيست كه براي شما همه چيز را روشن كند. بلكه نقد آن مطلبي است كه تازه سوالات جديدي را در شما برانگيخته كند تا كنجكاو شويد. نتيجهگيريهاي سلاجقه درباره فروغ فرخزاد كاملا درست است و در اين زمينه بزرگراهي را براي تحقيق گشوده است. جالب است كه او تمام گزارهها مانند گزارههاي اخباري شعر فروغ را شمرده است. كاري كه من حوصله انجامش را ندارم.
اين منتقد ادبي ادامه داد: در شعر فروغ، هرچه گزارههاي اخباري بيشتر ميشود، او خودش را بيشتر به عنوان سوژه مطرح ميكند تا ابژه. اين وجه از شعر فروغ با خواندن مقاله اين كتاب بود كه براي من مشخص شد. اين كتاب به نظرم اشكالاتي هم داشت كه يكي از آنها عدم سنخيت موضوعي بود. من حضور چند مقاله را نميتوانم در اين كتاب بپذيرم. به نظرم 3 مقاله آخر ميتوانستند در كتاب نباشند و متوجه نشدم كه جايگاهشان در اين كتاب كجاست. به اين ترتيب يك عدم هارموني در ميان مقالات وجود دارد كه با يكدستي ميتوانست دلپذيرتر باشد. مثلا بيتهاي شعرها در برخي مقاطع با «علامت اسلش» از هم جدا شدهاند و در برخي مقاطع زير هم آمدهاند البته باز همين كه كتاب چاپ شده است، نعمت است.
وي افزود: اين كتاب بايد پشتوانه دولتي داشته باشد. وظيفه دولت است كه براي كتابهايي كه تجارت ميخواهد محكوم به مرگ شوند، حيات دوباره رقم بزند.
كاشيگر در پايان سخنانش گفت: من خيلي نقد ميخوانم چون ما مترجمها بايد به عمق معني برسيم. اما معني در ديكشنريها نيست و در خود متن است. مهمترين ابزاري هم كه در اين زمينه داريم، كتابهايي نظير اين كتاب، يعني «نقد نوين در حوزه شعر» است. اميدوارم روزي به جايي برسيم كه به جاي انتشار كتابي كه نقد آثار شاملو، اخوان، فروغ و ... را در خود داشته باشد، كتابي چاپ كنيم كه حاوي 360 صفحه مطلب در نقد يكي از غزليات حافظ باشد و با چاپ چنين كتابهايي واقعا وارد حوزه تاويل شويم.
© 2003 Mehr News Agency .
چهارشنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]