تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838455935
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز رفاه طلبي مسئولان آفت تداوم انقلاب
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز رفاه طلبي مسئولان آفت تداوم انقلاب
جام جم آنلاين: «غلبه بر چالش ها»،«خطبه پيشگيرانه»،«پاتك مردم به تهاجم منفعلانه دشمن»،«اين حق نمايندگان مجلس است»،«رفاه طلبي مسئولان آفت تداوم انقلاب»،«اگر مجلس درراس نيست چرا اين همه تقلا ؟»،«شاخصهاي گفتمان امام خميني (ره)»،«حكايت يك تصويرسازي»،«بودجه 91 و شرايط اقتصادي پيشرو»،«شفافيت و پاسخگويي، دو روي يك سكه»و...كهبرخي از آنها در زير ميآيد.
جام جم:پاتك مردم به تهاجم منفعلانه دشمن
«پاتك مردم به تهاجم منفعلانه دشمن»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد؛در يك برداشت حداقلي ميتوانيم دخالت مردم و درگير شدن آگاهانه با حوزه سياست را «مشاركت سياسي» بناميم. و «رأي دادن» يكي از سلسله مراتب مشاركت سياسي است و ميزان مشاركت سياسي با مقبوليت نظام، ارتباطي مستقيم، وثيق و تنگاتنگ دارد.
رابطه و تأثير مشاركت سياسي بر امنيت ملي نيز از جمله مباحث مهمي است كه امروز ذهنها و انديشههاي زيادي را متوجه خود كرده است و اين جمعبندي را ارائه كرده كه بدون ترديد، ميزان مشاركت سياسي از شاخصهاي مهم تعيين ضريب امنيت ملي در يك كشور است. توجه و دقت در اين امر مهم، پاسخ اين پرسش را روشن ميكند كه چرا پس از پيروزي انقلاب اسلامي، يكي از خطوط مورد تأكيد دشمنان انقلاب اسلامي تلاش در جهت كاهش مشاركت سياسي مردم در مقاطع حساس از جمله انتخابات يا مراسم سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي بوده است. و همچنين چرا نظام جمهوري اسلامي بر اين مشاركت تأكيد ورزيده و تحت هيچ شرايطي، حتي در دوران جنگ و زير بمباران دشمن اجازه نداده است اين مشاركت دستكم گرفته شود چه برسد به اينكه متوقف شود. دشمنان براي دستيابي به خواسته خودشان يعني كاهش مشاركت سياسي و در نتيجه كاهش ضريب امنيت ملي و نهايتا عملي كردن تهديدات خود، ترفندهايي را مورد استفاده قرار داده و ميدهند. ايجاد يأس و نااميدي، القاي ناكارآمدي نظام، القاي عدم رقابت و ارعاب و تهديد از جمله اين ترفندهاست.
بديهي است در مقاطعي كه تهديدهاي امنيتي عليه يك كشور فزوني مييابد، اهميت ميزان مشاركت سياسي نيز بيش از پيش است و امروز دقت در آنچه پيرامون ما ميگذرد و همچنين انديشه در تحولات جهان اين واقعيت را آشكار ميسازد كه مقطع كنوني از جمله حساسترين شرايط دوران پس از انقلاب اسلامي است. اشاره حكيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي در خطبههاي نماز جمعه اخير مبني بر اينكه «هر قدر حضور مردم در پاي صندوقهاي رأي بالاتر باشد اعتبار و ارزش ملت بالاتر ميرود و امنيت و مصونيت كشور بيشتر و آينده ايران عزيز تأمين و تضمين ميشود» نيز با توجه به اشراف ايشان به تحولات پيراموني و آن چيزي است كه در جهان در حال وقوع ميباشد.
دشمن براي ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي ايران كه جايگاهش نزد ملتها و خصوصا ملتهاي مسلمان و بويژه در منطقه استراتژيك خاورميانه روزافزون است همه قواي خود را به ميدان آورده و با گسيل همه ظرفيتهاي خود اعم از سياسي، اقتصادي و حتي احيانا نظامي ميكوشد اين كانون الهامبخش را خاموش سازد؛ اما به هيچيك از اين اقدامات به اندازه تأثيرگذاري بر حضور و مشاركت مردم در انتخابات 12 اسفند دل نبسته است. تمركز تعداد قابل توجهي از انديشكدههاي غرب و خصوصا آمريكا از جمله انديشكدههاي «ويسلون»، «انستيتو صلح آمريكا» و «شوراي روابط خارجي آمريكا» روي انتخابات پيش رو، دليل روشني بر اين مدعاست. پاسخ و پاتك اين تهاجم منفعلانه دشمنان علاوه بر تدابير سياسي و اقتصادي و همچنين بالا بردن آمادگيهاي دفاعي، حضور و مشاركت مردم بويژه در دو رويداد مهم پيش رو يعني مراسم 22بهمن و انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي است. پاسخي كه به فضل الهي همچون گذشته قاطع و كوبنده خواهد بود.
كيهان:غلبه بر چالش ها
«غلبه بر چالش ها»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛«مهمترين نقطه قوت ما در اين سي و دو سه سال عبارتست از غلبه بر چالش ها... ما تا امروز بر همه اين چالش ها غلبه پيدا كرده ايم... ما بحمدالله راهمان را با قامت استوار ادامه داده ايم. اين مهمترين نقطه قوت ماست.»فرازي از خطبه هاي تاريخي نماز جمعه ولي امر مسلمين 14 بهمن 90
چالش در علوم سياسي و اجتماعي به فضاي مابين «بحث» و «خطر» اطلاق مي گردد و دو مرحله تا رسيدن به وضعيت بحران فاصله دارد، در واقع اگر مديريت جامعه «بحث»هاي امنيتي را درست ادراك نكرده و آن را هدايت نكند، آن بحث به چالش تبديل مي شود و اگر چالش مديريت و هدايت نشود، آن چالش به خطر تبديل مي گردد و اگر مرحله خطر با مديريت به چالش تبديل نشود به بحران منتهي مي شود. به عبارت ديگر اگر يك مجموعه سياسي نتواند بر چالش غلبه كند به استقبال خطر و سپس به استقبال بحران رفته است.
غلبه بر چالش يك هدف مهم و اساسي است ولي نوعاً اينگونه تصور مي شود كه غلبه بر چالش به معناي از ميان برداشتن چالش است در صورتي كه غلبه بر چالش معناي اعم تري داشته و شامل خنثي سازي چالش هم مي شود به اين معنا كه چالش وجود دارد ولي تاثير عمده اي برجاي نمي گذارد، مثلا در هر جامعه اي يك گروه معارض وجود دارد و گريزي هم از آن نيست در اكثر مواقع نه مي توان با آن به صلح رسيد و نه امكان ريشه كن كردن آن وجود دارد، هنر مجموعه اي كه خود را با گروه معارض مواجه مي بيند، مديريت صحنه تعارض است به گونه اي كه معارضين از حد چالش فراتر نروند و به خطر و سپس تهديد تبديل نشوند.
در فضاي مناسبات ايران و آمريكا در فاصله سالهاي 1357 تا 1390، همواره چالش وجود داشته است اين چالش گاهي به نقطه خطر هم نزديك شده علامت هاي هشدار ميان دو طرف به صدا درآمده اند ولي در اغلب موارد اين علامت ها گمراه كننده بوده اند در عين حال در بسياري از مواقع غرب و بخصوص آمريكا تلاش كرده است تا طرف مقابل- يعني ايرانيان- اين چالش ها را «خطر» و حتي «بحران» تلقي كنند و در اكثر مواقع بزرگترين مشكل آمريكا اين بوده كه طرف ايراني به اين بازي توجهي نشان نداده است.
وقتي كه افغانستان و عراق به فاصله كوتاهي از همديگر به اشغال آمريكا درآمدند، مقامات آمريكايي و اروپايي دنبال اثرگذاري آن بر جمع بندي طرف ايراني بودند. آنان مي خواستند ايران شرايط را خطرناك و حتي بحراني ارزيابي كرده و به سرعت تسليم شود. اين پيام در داخل ايران منعكس گرديد. بعضي از دستگاههاي مسئول در ايران اين پيام را همانگونه كه غرب مي خواست، ترجمه كردند. 127 نماينده مجلس ايران در نامه اي خطاب به رهبري از چنين شرايطي خبر دادند و در همان وقت يك فاكس از سوي وزارت خارجه ايران به وزارت خارجه آمريكا ارسال شد كه در آن از آمادگي ايران براي حل و فصل همه اختلافات خود با آمريكا خبر مي داد كه البته اين به هيچ وجه موضع نظام نبود.
اگر اين دو نامه را با دقت تجزيه و تحليل نمائيم درمي يابيم كه در آن زمان مجلس و دولت ايران درصدد بودند حل مسئله را از طريق پاك كردن چالش ميان دو طرف بدست آورند و حال آنكه چنين رويه اي به معناي واگذاري ميدان به حريف بود. در اين صورت قطعاً دشمن بر دامنه تهديدات خود مي افزود و آنگاه خطر و بحران واقعي كه قرباني كردن اصول و مباني نظام و انقلاب بود، بروز و ظهور پيدا مي كرد. اما رهبري انقلاب با درك دقيق تر، دريافت كه غرب در مورد اينكه هدف حمله بعدي ايران است، «بلوف» مي زند و واقعاً چنين قصدي وجود ندارد، ضمن آنكه اگر واقعاً هم غرب دنبال حمله به ايران بود، راه دفع حمله بالا بردن دست ها نبود.
به هر صورت رهبري ايستاد و برنامه اي را براي خنثي كردن چالش امنيتي غرب به اجرا گذاشت كه نتيجه آن اين بود كه غرب بارها اعلام كرد كه «حمله به عراق و افغانستان شكست خورده و به نفع ايران تمام شده است» دست آخر هم غرب از عراق خارج شد بدون آنكه از مرزهاي غربي يك گلوله به سمت ايران شليك شود و به يك شهروند در درون مرزهاي جمهوري اسلامي آسيبي وارد شود. در واقع انقلاب توانست با روش خاص خودش چالش مورد اشاره را خنثي كند.
يكي ديگر از چالش هاي مهم در مناسبات ايران و آمريكا، چالش اقتصادي بود. غرب تلاش فراواني كرد تا ايرانيان دريابند كه با محاصره و تحريم اقتصادي راهي براي فرار نداشته و بايد تسليم شوند. آمريكا در فاصله آبان 1382 تا خرداد 1389 يك اجماع جهاني را روي ميز گذاشت و وانمود كرد كه ايران بايد ميان انزواي جهاني و ادامه برنامه هسته اي يكي را انتخاب نمايد. در داخل ايران، بعضي ها كه سالها تجربه ديپلماسي هم داشتند، اين پيام را خيلي جدي گرفته و از مسئولين مي خواستند كه به تعليق هسته اي بازگردند. اين افراد نام اين موضع را «خردمندي» و «دلسوزي» مي گذاشتند و حال آنكه تعليق در واقع تمكين به فشار حريف بود و پرواضح است كه با هر تمكين فشار جديدي وارد مي شود اما انقلاب به روش خود بر اين چالش نيز فايق آمد و امروز ديگر از آن باصطلاح اجماع جهاني خبري نيست و اتحاديه اروپا ناچار است خود ريسك كند و تحريم هاي نه چندان صريحي را به ميدان بياورد.
در واقع جمهوري اسلامي چالش اقتصادي غرب را با تكاپوي داخلي پاسخ داد و كاري كرد كه تهديد و چالش اقتصادي عملاً خنثي شود. ايران امروز در اكثر زمينه هاي اقتصادي به مرحله اي از خودكفايي رسيده است و مي تواند در امور اساسي زندگي مردم نظير اقتصاد معيشتي، بهداشت و درمان، فن آوري ارتباطات، امور آموزش و پرورش، محصولات كشاورزي، صنعت و تكنولوژي به خود تكيه نمايد و از بازارهاي بين المللي بي نياز باشد. اما البته ايران نمي خواهد بازارهاي بين المللي را به روي خود ببندد چرا كه حضور در اين بازارها امكان مبادله كالا را براي ايران فراهم مي كند.
در اينجا بد نيست به ياد بياوريم روزي كه در تحريم نبوديم و غرب با رژيم حاكم بر ايران هيچ مشكلي نداشت در آن وقت كادر اصلي پزشكي كشور ما را پزشكان همسايه هاي شرقي ما تشكيل مي دادند، صنعت ما از مرزهاي غربي وارد مي شد و كشاورزي ايران زمين خورده بود و حكومت ايران قادر به تأمين نيازهاي 30 ميليون ايراني از جغرافيايي به وسعت 6/1 ميليون كيلومتر مربع در سرزميني با تنوع آب و هوايي ايران نبود. كشوري كه درصد باسوادان آن 46 درصد بود و عدد دانشجويان ايراني حدود 100 هزار نفر بود. بيماري هاي ساده بالاترين رقم مرگ و مير را در ايران تشكيل مي داد و نزديك به سه چهارم از جمعيت حدود 30 ميليون نفري ايران از يك وعده غذاي سير محروم بودند.
اين ارمغان دوره اي است كه ما با غرب- علي الظاهر- هيچ مشكلي نداشتيم. حالا مي توانيم وضع خود را با آن دوره مقايسه كنيم در شرايط فعلي تقريبا هيچ آبادي- با خانوار 20 تايي- نيست كه از امكانات اوليه كه يك انسان شرافتمند به آن نياز دارد نظير آب، برق، گاز، تلفن، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، جاده آسفالته، امكانات ارتباطي، غذا، لباس، مسكن و... بهره مند نباشد.
اين يك ادعاي گزاف نيست كه امروز كف امكاناتي كه در اختيار معدل شهروندان ايراني است از كف امكاناتي كه در اختيار معدل شهروندان اروپايي است بالاتر است و قطعا حداقل هاي زندگي در ايران از حداقل هاي زندگي در اروپا بالاتر است و البته همانگونه كه رهبر معظم انقلاب اسلامي فرمودند اين كف عدالت اجتماعي است و تا رسيدن به نقطه قابل قبول فاصله زيادي وجود دارد.
يكي ديگر از چالش هاي غرب با ايران چالش فرهنگي بوده است. غرب در طول 30 سال با استفاده از همه ظرفيت هاي خود- كه فراوان بوده اند- سعي كرده است كه فرهنگ انقلاب را از ميان بردارد و فرهنگ خود را مسلط گرداند. امروز بعد از 33 سال زمان خوبي براي ارزيابي است. غرب امروز احساس مي كند كه فرهنگ انقلاب از ايران نه تنها به كشورهاي همجوار و كشورهاي دوردست در شمال آفريقا و آسياي جنوب شرقي رفته بلكه به اروپا و آمريكا هم رسيده است.
وقتي همين ديروز و پريروز بيش از 80 شهر آمريكايي و كانادايي شاهد تظاهرات مردمي در حمايت از ايران و حق آن بود و وقتي در مجامع روشنفكري اروپا و آمريكا چهره هاي شاخص و برجسته دانشگاهي از ايران و منطق ايران حمايت مي كنند و در روزنامه هاي مشهور آمريكايي و اروپايي هر روزه مقالاتي در دفاع از ايران نوشته مي شود و زماني كه فيلمسازان معروفي نظير اليور استون يك جبهه هنري را در مقابل غرب شكل مي دهند و به ايران سفر كرده و روايت زلال انقلاب را به آمريكايي ها ارائه مي دهند و زماني كه سخنراني يك مقام ايراني هزاران دانشجو و استاد آمريكايي را به سالن و حياط دانشگاه كلمبيا مي كشاند، كاملا معلوم است كه فرهنگ چه كسي روي ديگري اثر مي گذارد و چه كس ديگري را در حاشيه قرار داده است. امروز در عرصه رسانه اي هم رسانه هايي نظير العالم و پرس تي وي عرصه رسانه اي را فراخ كرده و انحصار غرب را شكسته اند به گونه اي كه اروپايي ها تاب نياورده و شبكه ايران را از سيستم ماهواره اي حذف مي نمايند.
كاملا پيداست كه غرب در عرصه رسانه قافيه را باخته است. غرب البته رسانه دارد كم هم از آن استفاده نمي كند يك گزارش بيانگر آن است كه فقط آسوشيتدپرس روزانه 3 ميليون كلمه را توليد مي كند اما كدام كلمه، كلمه اي كه حريف را به تبعيت وامي دارد يا او را وادار به واكنش مي كند. امروز آسوشيتدپرس، فرانس پرس و... ديگر قادر به قرنطينه مخاطبان نيستند، توسعه شبكه هاي ارتباطي اين امكان را از بين برده است.
رسالت:خطبه پيشگيرانه
«خطبه پيشگيرانه»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دكتر حشمت الله فلاحتپيشه است كه ر آن ميخوانيد؛محافل سياسي مختلف، تفاسير متعددي از خطبه جمعه گذشته مقام معظم رهبري ارائه دادهاند. بنده با نگاهي راهبردي، اين خطبه را، موضعي تاريخي ميدانم كه آثار سياسي، استراتژيكي عمدهاي بر تحولات حال و آينده خاورميانه خواهد داشت.
در تحليل بيانات ايشان ميتوان گفت: جمهوري اسلامي ايران استراتژي خود را با تفكيك سه حوزه راهبردي سامان داده است:
1- حوزه كشورهاي اسلامي كه در آن ايران مداخله نميكند و در عين حال هرچه خواست مردم اين كشورها باشد براي ما معتبر است.
توجه به اين موضوع بويژه در اوج بهار انقلاب در كشورهاي اسلامي ضروري است.
2- حوزه كشورهاي غربي و يا بازيگران خارجي تحولات خاورميانه كه ايران نگاهي خصومتآميز به آنها ندارد و اصولا در راهبرد دفاعي جمهوري اسلامي حتي آن دسته از تجهيزات نظامي كه ممكن است شائبه اقدام نظامي عليه آن كشورها را تقويت كند، در برنامههاي دفاعي ايران قرار ندارد. لذا برخلاف ادعاهاي رسانهاي، تبليغي برخي قدرتها و كشورها، ايران تهديدي براي كشورهاي غربي نيست و برخي از اين كشورها در راستاي لابيگري با خطرناكترين بازيگر امروز خاورميانه و انحراف كلي تحولات منطقه، موضوع تهديد ايران را مطرح كرده و پرونده كشورمان را ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار دادهاند.
3- "بازيگر خطرناك خاورميانه"، رژيم صهيونيستي است. رهبر معظم انقلاب تاكيد كردند كه ايران در فتوحات 33 و 22 روزه لبنان و فلسطين نقش داشته و اگر كشور اسلامي ديگري به مقاومت بپيوندد، در كنار آن خواهيم بود.
محافل و رسانههاي خارجي، تلاش كردند كه اين خطبه را، موضعي تهديدآميز نشان دهند اما واقعيت اين است كه موضع فوق، يك "خطبه پيشگيرانه" بود پيشگيري از موضع قدرت. و آنهايي كه سابقه راه انداختن جنگهاي نابرابر را دارند، به خوبي ميدانند پيشگيري از موضع قدرت در معادلات نظامي، چه معنايي دارد. براساس منطق و برآوردهاي سياسي- راهبردي، تداوم اقدامات تحريمي و تنبيهي عليه جمهوري اسلامي ايران، قابل توجيه نيست اما روابط خاص برخي كشورهاي غربي با لابي صهيونيسم، زمينه "اشتباهات استراتژيك" تازه را فراهم ميكند. اين مجموعه بايد بدانند كه ايران كشوري متفاوت با همه "هدف" هاي گذشته آنها است.
تجربه جنگهاي 33 روزه لبنان و 22 روزه فلسطين نشان داد كه جمهوري اسلامي ايران داراي يك عمق استراتژيك بينظير است. ضمن آنكه به خوبي دشمن خود و عامل تضيع حقوق مسلمانان و تضعيف كلي آنها، يعني اسرائيل را شناخته است. كساني كه ادعاي تهديدآميز بودن مواضع اخير مقامات سياسي ايران را دارند، به خوبي ميدانند كه از سال 1995 ميلادي تاكنون مقامات رژيم صهيونيستي، به طور ميانگين هر ماه يك بار خواست حمله نظامي به ايران را تكرار كردهاند.
آنها پيش از سلسله جنگهاي بعد از سال 2001 ميلادي نيز همواره خواستار حمله به ايران بوده و معتقد بودند پيش از افغانستان و عراق بايد به ايران حمله ميشد و زماني كه طبق طرح نظامي محافظهكاران آمريكايي، قرار شد لبنان، فلسطين و سوريه، به عنوان بازيگران نزديك به ايران هدف تهاجم نظامي قرار گيرند، صهيونيستها لابي كردند تا ايران به عنوان "تنه درخت" مقاومت مورد حمله قرار گيرد اما بعد از شكست آنها در "جنگهاي نيابتي" گذشته، كينه بيشتري نسبت به جمهوري اسلامي ايران پيدا كردهاند.
آنچه در اين رابطه بر نقش پيشگيرانه "عمق استراتژيك" ايران ميافزايد، فتوحات بيسابقه لبنان و فلسطين است. در طول جنگهاي مختلف 1948 ، 1956 ، 1967 (جنگ شش روزه) و 1973 (جنگ رمضان) همواره كشورهاي عربي در مقابل رژيم صهيونيستي و حاميان غربي آن شكست خوردهاند، اما براي اولين بار در دو جنگ 33 و 22 روزه، اسرائيل در حالي شكست خورد كه بسيار قويتر از دهه 1970 ميلادي بود و اين بار علاوه بر كشورهاي غربي مقامات برخي كشورهاي عربي را نيز در كنار خود داشت. در واقع نخستين جنگ فراگير ضد صهيونيستي، با الگوگيري از انقلاب اسلامي ايران شكل گرفت. ناوچههاي اسرائيلي غرق و تانكهاي اين رژيم در مقابل الگوي جنگ نامتقارن زمينگير شدند.در طول سالهاي اخير كه مقامات رژيم صهيونيستي و آمريكا كينه خود را از شكلگيري توازن نظامي جديد پنهان نميكردند از اذعان به ايفاي نقش ايران در فتوحات گذشته ابا داشتند، چون به خوبي آگاه بودندكه همين اعتراف به شكست در عمق استراتژيك جمهوري اسلامي، توازن نظامي منطقه را بر هم خواهد زد.
حالا كه بيش از هميشه نواي جنگ از اردوگاه صهيونيستي بر ميآيد، دشمنان ايران زمين بايد آگاه شوند كه برنده جنگ احتمالي با جمهوري اسلامي نيستند. جنگ با ايران،تنها جنگي است كه اسرائيل را به محو كامل نزديك ميكند. از سال 1357 جمهوري اسلامي از معدود كشورهايي بوده است كه با فكر مقاومت، صادقانه برخورد كرده است. ايرانيها بهاي دفاع از حقوق برحق فلسطينيها، تماميت ارضي لبنان و سرزمينهاي از دست رفته عربي را پرداختهاند و شكي نيست كه اگر روند تحولات خاورميانه در مسير كمپ ديويد ميافتاد، اكنون اثري از مقاومت نبود و طرح اسرائيل محور خاورميانه بزرگ به جاي طراحي در سالهاي اخير، 30 سال پيش عملياتي ميشد.
سياست روز:اين حق نمايندگان مجلس است
«اين حق نمايندگان مجلس است»عنوان يادداشت روز روزنامه سياست روز به قلم محمد حيدري است كه در آن ميخوانيد؛سوال از رئيسجمهور؛ موضوعي كه چند ماه است، ذهن مجلس و افكار عمومي را به خود درگير كرده است، گذشته از كش و قوسها، كنشها و واكنشهاي صورت گرفته به اين موضوع، سرانجام روز گذشته اعلام وصول شد و۱۰ پرسش نمايندگان از رئيسجمهور در صحن علني مجلس خوانده شد.
اين حق مجلس است كه در زمان مقتضي و هنگامي كه نياز است و مشكل و معضلي پيش آمده از رئيسجمهور وقت، سوال كند. اين اختيار را قانون اساسي براساس اصل ۸۸ به مجلس داده است.
اما در كنار اين حق قانوني بايد مواردي را هم در نظر داشت. شرايط سياسي، موقعيت زماني، شرايط بينالمللي، وضعيت اقتصادي، تحريمها و تهديدات آمريكا و غرب عليه جمهوري اسلامي ايران همه و همه ايجاب ميكند تا در اين زمينه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي تجديدنظر كنند و در اين برهه، از حق خود البته فعلا بگذرند و آن را به زمان ديگري موكول كنند.
اين طرح ميان نمايندگان كميسيونهاي تخصصي كه مورد بحث و بررسي قرار گرفت و سپس نمايندگان رئيسجمهور نيز براي توضيح و پاسخ در اين جلسات شركت كردند، نمايندگان امضاءكننده را قانع نكرد. قانع نشدن آنها به اينجا رسيد كه طرح سوال اعلام وصول شد و طبق قانون، رئيسجمهور بايد براي پاسخ به اين ۱۰ پرسش در صحن علني مجلس حاضر شود.
اگر اين اقدام در همان ابتدا و چند ماه پيش از اين صورت گرفته بود شايد راحتتر ميتوانست اجرا شود، اما شرايط از چند ماه پيش تاكنون بسيار تفاوت كرده است و نمايندگان مجلس بايد اين موضوع را در بطن درخواست خود براي سوال از رئيسجمهور بگنجانند.
هوشياري، زمانسنجي و موقعيتشناسي نمايندگان دراين برهه ميتواند، ظهور كند و از بسياري از مسائلي كه پس از حضور رئيسجمهور در صحن علني مجلس و پاسخهاي او به پرسشهاي نمايندگان، پيش خواهد آمد، جلوگيري كند.
كمي به آينده اين اقدام بينديشيم متوجه خواهيم شد كه اكنون زمان مناسبي براي طرح سوال از رئيسجمهور نيست. اگر نمايندگان از پاسخهاي مستقيم رئيسجمهور باز هم قانع نشدند، آيا قصد دارند مرحله بعدي كه در قانون گنجانده شده است را هم پياده كنند؟
حمايت:رفاه طلبي مسئولان آفت تداوم انقلاب
«رفاه طلبي مسئولان آفت تداوم انقلاب»عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت است كه در آن ميخوانيد؛بيانات مقام معظم رهبري در نماز جمعه هفته گذشته تهران، آن قدر از ابعاد و جهات مختلف داراي اهميت است كه هر يك از فرازهاي اين سخنان ميتواند، موضوع چندين يادداشت يا حتي سخنراني و گفتوگو باشد.ايشان از طريق تريبون بسيار مهم نماز جمعه و از اين آوردگاه سياسي – الهي به تبيين دلسوزانه مهمترين نقاط قوت و ضعف نظام اسلامي پرداختند و در اين بين، در خصوص نقاط ضعف، بر روي آفت بسيار مهمي دست گذاشتند و فرمودند: «يكي از اين ضعفها، گرايش برخي مسئولان به دنيا طلبي، مادي گرايي، ثروت، تجمل، تشريفات و اشرافيگري است كه نتيجه اين گرايش نيز، گسترش اين روحيه در ميان مردم و جامعه است».
رهبر معظم انقلاب همچنين با اظهار تأسف از وجود روحيه اسراف و مصرفزدگي در جامعه تأكيد كردند: «بايد تلاش شود تا مصرفزدگي و حرص به دنيا كاهش پيدا كند و اين نقيصه از جامعه برطرف شود».شكي وجود ندارد كه ترويج فرهنگ دنياگرايي و دنياطلبي در جامعه اسلامي، آفت خطرناكي است كه انقلاب اسلامي را تهديد ميكند؛ خاصه آن كه اين فرهنگ غير ديني در بين مسئولان وجود داشته باشد.
دنياگرايي در واقع از جمله مهمترين آسيبهاي فرا روي انقلاب اسلامي است كه بخش اعظم آن متوجه مسئولان است؛ چرا كه اگر مسئولي در كشور، به سمت دنياگرايي حركت كند، مردم هم ناخودآگاه به اين سمت و سو كشيده ميشوند، كما اين كه اميرالمؤمنين، علي (ع) در بيان گهرباري ميفرمايند: «مردم به دينِ حاكمان و مسئولان خويش هستند».
اين نكته از آن جهت مهم و قابل توجه است كه ميدانيم گرايش مسئولان به دنياطلبي به طور خاص ميتواند در سوق يافتن مردم به تجمل گرايي و مصرفزدگي تأثير بسيار زيادي داشته باشد.ايام الله دهه مباركه فجر فرصت بسيار ارزشمندي است كه باري ديگر، نگاهي به آرمانهاي انقلابي مان بيندازيم كه از آن جمله ميتوان عدالتطلبي، سادهزيستي، فريادرسي از مظلومان، توجه به پابرهنگان و مهمتر از همه اسلام خواهي را نام برد.امام عظيمالشأن (ره) كه همه ما حقيقتا مديون ايشان و خدمات ماندگارشان براي هميشه تاريخ هستيم، بزرگ رهبر جهان اسلام به شمار ميرفتند كه در كمال ساده زيستي و مردمي بودن به دور از هر شعار و ژستي، محبوب قلوب بودند.
آن عزيز سفر كرده ضمن آن كه در طول حيات نوراني خويش پس از پيروزي انقلاب، همواره مسئولان نظام مقدس جمهوري اسلامي را از دچار شدن به آفت تجملات و هواي نفس بر حذر ميداشتند، تصريح ميكردند: «فقرا و متدينين بيبضاعت، گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلابها هستند». (صحيفه نور، ج ۲۰، ص ۲۳۵)ايشان همچنين در جايي ديگر خطاب به مسئولان هشدار ميدهند كه: « خدا نياورد آن روزي را كه سياست ما و سياست مسئولين كشور ما، پشت كردن به دفاع از محرومين و رو آوردن به حمايت از سرمايه دارها گردد و اغنيا و ثروتمندان از اعتبار و عنايت بيشتري برخوردار شوند». (صحيفه نور، ج ۲۰، ص ۱۲۹)از ديدگاه امام علي (ع) نيز يكي از سه عامل اصلي انحطاط و سقوط حكومتها، وجود روحيه تكاثر و جمع مال در بين دولتمردان و مسئولان است.شهيد مطهري، نظريهپرداز بزرگ انقلاب اسلامي نيز در گفتاري عوامل مهم تشديد شكاف طبقاتي در جامعه را فاصله گرفتن مسئولان از مردم به جهت سطح زندگي، اشرافي گري آنان و تسري اين مسئله در بين مردم عنوان ميكند.
به هر روي، اين اميد وجود دارد كه در زمانه اي كه انقلاب اسلامي به الگويي بيبديل در بين مردم منطقه و جهان تبديل شده است، همچنين با توجه اوضاع نابسامان اقتصاد امروز دنيا كه ضرورت سادگي و اداره كم هزينه امور را به نوعي ديگر گوشزد ميكند، مسئولان كشور بيش از پيش، به رهنمودهاي امام و رهبري در مقوله ساده زيستي و پرهيز از دنياگرايي عمل كنند.
مردم سالاري:اگر مجلس درراس نيست چرا اين همه تقلا ؟
«اگر مجلس درراس نيست چرا اين همه تقلا ؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم سيد عليرضا كريمي است كه در آن ميخوانيد؛
1- به جرات مي توانم بگويم عده اي اگرچه دم از انقلاب و ارزش ها مي زنند اما كوچك ترين اعتقادي به نهاد هاي مردمي مصرح در قانون اساسي ندارند. يكي از همين نهاد ها كه مهم و تعيين كننده نيز مي باشد مجلس است. اين عده كه خود را انقلابي تر از همه مي دانند و كوچكترين انتقاد را تضعيف نظام قلمداد مي كنند براحتي نهادي كه به نظر امام (ره) در راس امور است را به نازل ترين سطح ممكن مي رسانند.اگر امام (ره) عزيز است و اوامر او واجب الاطاعه مشخص نيست چرا با رفتار گزينشي، تنها بر امور دلخواه و در جهت منافع سياسي تاكيد مي شود؟
2- همين چند روز پيش غلامحسين الهام وزير و سخنگوي سابق و مشاور كنوني دولت، صريحا به نكاتي اشاره كرد كه حاكي از نيت ها و اهداف برخي گروه ها داشت. وي براساس گزارش خبرگزاري هاي اصولگرا، مجلسي را مطلوب دانست كه همسو با دولت باشد.از ديد الهام مجالس اصولگراي هفتم و هشتم همسو با دولت احمدي نژاد نبودند و در نتيجه با شاخص هاي يك مجلس واقعي فاصله داشته اند. مشاور رييس دولت همچنين به انتقاد از نمايندگاني پرداخته كه در طول عمر دو مجلس، موضع انتقادي نسبت به دولت داشته و ازديد وي نبايستي اينگونه باشد.البته اينگونه سخنان از سوي الهام براي نخستين بار نيست.وي زماني كه سخنگوي دولت بود و هنوز كسي از اصولگرايان در مورد جريان موسوم به انحرافي سخني نمي گفت همزمان با اواخر عمر مجلس هفتم در مورد كارنامه اين مجلس با ژستي عجيب و ناشي از برخي روحيات بيان داشت:"مجلس آمادگي همراهي با برنامه هاي دولت را در كل نداشت."اما تنها همين نبود.الهام در مقطعي ديگر در همان سال 1386 مي گويد:"قوه مجريه در حوزه مربوط به خودش بايد از همه اختيارات و ظرفيت هاي قانوني اش ،برخوردار و مورد حمايت باشد... متاسفانه در اين دولت، منتقدين (منظور بيشتر متوجه نمايندگان منتقد مجلس است) توانمندي اجرايي اين قدرت را هم وارد ايراد و انتقاد و تحديد به معناي محدوديت قرار دادند... امروز براي يك تصميم رييس جمهور در اعمال همين اختيار و تغيير ساختار اداري و تشكيلات مديريت و برنامه ريزي كشور در استان ها، حوزه هاي نظارتي مختلف، از مجلس، سازمان بازرسي و ديگر نهادها و منتقدين مختلف، اختيار دولت را به چالش جدي حقوقي و محدوديت از طريق قانون گذاري و ساير محدوديت هايي كه به عنوان كاركردهاي غيركارشناسانه، غيرحقوقي و غيرقانوني مورد تهديد و فشار قرار مي دهند صورت مي گيرد".
البته مثل روز روشن بود كه مواضع آن روز سخنگوي وقت دولت در مورد جايگاه قانوني مجلس ناشي از برخي دلبستگي ها به مافوق بود چرا كه وي در جاي ديگر در مورد موضوع "اختيارات دولت در برابر مجلس "با انتقاد از دولت اصلاحات بيان مي كند:"ترديد نداريم كه قبل از اين دولت (احمدي نژاد) تلاش مي شد اختيارات رييس جمهور در يك عرصه افراطي تحليل شود".
3- با اين وصف اينگونه به نظر مي رسد كه گروه مذكور ضمن اينكه در مورد جايگاه مجلس اعتقاداتي شناور دارد اما بهر حال در مقطع كنوني مجلسي بي خاصيت و سرسپرده دولت را مجلسي مطلوب و شايسته مي دانند.اين عده در ماه هاي گذشته در حالي نسبت به عملكرد مجلس هشتم و حالا مجلس هفتم انتقاد داشته اند كه از نظر اغلب ناظران اين دو مجلس مصلحت انديش بوده و از خطا هاي دولت چشم پوشي كرده است.در مواقعي هم كه مجلس اصولگرا واكنشي نسبت به بي قانوني هاي دولت داشته اين اقدامات غالبا بي نتيجه بوده است. مثال بارز آن تحقيق و تفحص هاي مهمي است كه بي سرانجام مانده و بعيد به نظر مي رسد مجلس هشتم زمان كافي براي بررسي آن ها داشته باشد.پس در حقيقت اين دو مجلس از ضعف نظارت و عدم تاثير گذاري رنج مي بردند.حال همين مجلس هاي از نظر عملكرد نصف و نيمه و ضعيف مورد انتقاد گروه مورد اشاره اين سطور قرار گرفته كه چرا با دولت همسو نبوده و سنگ اندازي كرده اند. واقعا براي بنده مشخص نيست از نظر اين گروه چه مجلسي ايده آل است؟ به نظر مي رسد آنچه كه مدنظر اين افراد است نام ديگري جز مجلس دارد و آن چيزي نيست كه پير جماران بر آن تاكيد داشتند.شايد بتوان گفت اين گروه اصولگرا بيشتر به يك ماشين قانون ساز كه فرمان آن در دست دولت باشد نياز دارند تا يك مجلس پويا و مردمي.
4- نكته پاياني و جالب اين است كه همين عده اي كه چنين اعتقاداتي در مورد مجلس دارند بيشترين تلاش را براي رسيدن به كرسي هاي آن مي كنند.ضلعي كه چندي پيش از اصولگرايان سنتي جدا شده در شرايطي مجلس ضعيف شده را مي پسندد كه از ماه ها يا شايد سال هاي پيش براي رسيدن به صندلي هاي سبز آن برنامه ريزي كرده است.معلوم نيست اگر مجلس به معناي واقعي آن تنها مانعي براي دولت اصولگرا است چرا اين عده براي ورود به آن زنبيل گذاشته اند؟ اگر مجلس واقعي مجلس همسو با دولت است ديگر چه نيازي به وجود چنين مجلسي است؟ آيا اين سخن ها و تقلا براي نماينده شدن يك پارادوكس آشكار نيست؟
جالب اينجاست همين عده وقتي بازار انتخابات داغ نبود گفته بودند جبهه آنان تنها مربوط به انتخابات مجلس نبوده و اعضاي آن كانديدا نخواهند شد اما امروز مي بينيم كه از ماه هاي قبل از انتخابات ليست خود را منتشر كرده و براي 12 اسفند روزشماري مي كنند.عطش اين عده براي رسيدن به نهادي كه از منظر آنان بايد بي خاصيت و همسو با دولت باشد به قدري است كه اكنون به رفيقان سابق خود نيز اعتنايي نكرده و به قول معروف براي آنان تره هم خرد نمي كنند. سوال روشن از اين عده اين مي تواند باشد كه اگر مجلس در راس امور نيست چرا اين همه تقلا ؟
تهران امروز:شاخصهاي گفتمان امام خميني (ره)
«شاخصهاي گفتمان امام خميني (ره)»عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم دكتر محمد مهدي مظاهري است كه در آن ميخوانيد؛انقلاب اسلامي ايران بدون نام معمار بزرگ انقلاب امام خميني (ره) در هيچ جاي دنيا شناخته شده نيست و انديشههاي ايشان همواره الهام بخش انقلابهاي جهان بوده و هست. جوهره اين انديشه را بايد در رد سلطه پذيري و سلطهگري جستوجو نمود. به طوري كه امروزه نيز اثرات اين تفكر و انديشه اسلامي در مطالبات مردمي كشورهاي شمال آفريقا و خاورميانه تبلور عيني دارد. در اين مسير بهرغم تلاشهاي گسترده غرب براي مصادره انقلابهاي اخير مردمي در شمال آفريقا و جهان عرب هنوز اين انقلاب الهامبخشي خود را حفظ نموده است. بايد گفت كه تعريفي كه امام از واژه سياست و حكومت داشتند بسيار متفاوتتر از آنچه در علم سياست و سياستمداران به كار ميبرند، است.
ايشان عنصر دين را وارد سياست نمود و بحثي را تحت عنوان سياست الهي و حكومت الهي مطرح ساخت كه در قاموس لغات سياسي از آن تعبير به حكومت خوبان و صالحان ميشد، وي همواره در سياست سه حوزه را متمايز ميساختند ابتدا سياست را سياست شيطان و سياست حيوان و نهايتا سياست الهي كه مداوم به دنبال اجراي عملي آن بود. از ديدگاه امام خميني(ره) سياستهاي آمريكا در جهان مصداق عيني سياست شيطاني بود چراكه با افترا، تهمت، حيله، نيرنگ و فريب آميخته است و به تعبير ديگر، ماكياوليستي يا همان سياستي كه هدف وسيله را توجيه ميكند است. در اين راستا آمريكا به عنوان نمونه آشكاري از استعمار نوين با به كارگيري قدرت زور و تزوير و فريب ملتها به دنبال تداوم سلطه و چپاول ثروتهاي جهان سوم بود.
در مرتبه بعدي امام خميني، به سياست مادي گرايانه يا همان سياست حيواني هم كوچكترين ارزشي در مقام عمل قايل نبودند و از نظر وي انديشههاي الهام گرفته از انديشههاي ماترياليستي هيچ شأن و منزلتي ندارد، انديشهاي كه وي مبتكر و معمار آن در جهان معاصر بود.
تحت عنوان سياست الهي ياد ميشد و منجر به پايه گذاري حكومت اسلامي يا سياست الهي گرديد. نكته اساسي كه امام همواره در سياست خارجي بر آن تاكيد داشت نقش ملتها در ترسيم آينده و هموار نمودن بستر مناسب براي حكومت اسلامي است و بحث مردم در اين سياست به قدري است كه مشروعيت سياست اسلامي به نوعي با هم پيوند خورده است، از اين رو ميبينيم كه در همان وقوع انقلاب اسلامي بحث ارتباط با ملتها به عنوان عنصر اساسي در سياست خارجي ايران در دستور كار قرار ميگيرد و در اين مسير سياست و حكومت همان تدبير امور اداره كشور و جايگاه حكومتي است و مبناي تدبير در كلام ايشان قسط و عدالت فردي و اجتماعي و ممانعت از تبعيضها و كج روي در جامعه است.
براي موشكافي بيشتر ديدگاههاي امام خميني(ره) لازم است مصاديقي كه ذكر شد نگاهي هم به نحوه توزيع قدرت در سطح نظام بينالملل داشته باشيم، نظام بينالملل در زمان وقوع انقلاب اسلامي ايران بر اساس دوقطبي عمل مينمود يعني جهان كمونيستي به رهبري شوروي سابق و جهان آزاد به رهبري آمريكا و كشورهاي ديگر مجبور به تبعيت و پيروي از يكي از قطبهاي تعريف شده بودند و خارج از اين تقسيمبنديها و بلوك بنديهاي ابرقدرتهاي آن زمان بين خود انجام داده بودند هيچ گونه تغيير و تحول اساسي صورت نميگرفت لذا جهان سوم براي مبارزه و نيز رشد اقتصادي و توسعه موجب پذيرش يكي از الگوهاي رايج سوسياليستي يا ليبراليستي بود. تئوري كه امام خميني (ره) مبتكر آن در سياست خارجي ايران و در دنيا بود، نفي گفتمان وضع موجود و تكيه بر گفتمان عدالتطلبانه طرد اساسي خشونت ساختاري نظام دوقطبي است.
به تعبير ديگر تئوري امام خميني (ره) بر اساس تئوريهاي انتقادي روابط بينالملل قابل فهم و درك است، تئوري كه اساس نظام موجود را قبول ندارد و هدفش نقد نظام موجود است. در ميان ما شاهد خشونت ساختاري در داخل در دوره رژيم شاه بوديم، خشونتي كه ماهيت سلطه گونه ميان واحدهاي سياسي كشور را به وجود آورده كه با حضور گفتمان انقلاب امام اين حوزه كاملاً از هم پاشيد. حوزه ديگر جنبه خشونت ساختاري در رابطه ايران و بلوك غرب بود به طوريكه ايران در سالهاي 1320تا 1357 قدرت ميان بلوك غرب و شرق تقسيم شده و عمده تلاش امام خميني(ره) نفي اين سلطه بود.
بنابراين انقلاب اسلامي و گفتمان انقلابي امام، مدل جديدي از حكومت بود كه آزادي، استقلال و خود اتكايي از مشخصات بارز آن را تشكيل ميداد واژگاني كه براي مدتها در حوزه بينالملل از آن ياد ميشد به طوريكه بسط و گسترش اين واژگان هنوز هم در دنياي معاصر ادامه دارد. نكته ديگر كه در گفتمان امام و تبلور آن را در سياست خارجي نيز ميتوان مشاهده نمود، نگاه جهانشمولي ايشان به مسائل بينالملل است. بهطوري كه اين رويكرد نه در قالب نگاه هابزي(واقعگرايي) نه نگاه كانتي(آرمانگرايي) نميگنجد. ايشان بر پايان ظلم در جهان و قيام تودهها و حكومت مستضعفين تاكيد داشتند و به نوعي استكبار جهاني را عامل اساسي بدبختيها و تبعيضها و جنگها اعلام مينمودند. از اين منظر در ديدگاه امام خميني (ره) آگاهي بخشي به تودهها و ملل مستضعف بسيار مهم قلمداد ميشد در اين مسير براي برپايي عدالت و نفي ظلم در سراسر دنيا، امام(ره) همواره بر ايجاد طرح نو و تحولآفريني در كشورهاي جهان سوم تاكيد ميورزيد و تحجر و پذيرش وضع موجود را عامل تداوم ظلم و استكبار جهاني اعلام ميكرد. لذا نگرش حضرت امام (ره) آگاهي بخشي و
بستر ساز حقوقي مثل عدالت آزادي و سربلندي و عزت است كه دين اسلام بارها بر آن تاكيد داشته است. شواهد نشان ميدهد الهامبخش بودن رهنمودهاي امام خميني (ره) در دنياي معاصر هنوز هم از جايگاه مناسبي برخوردار است.
در آستانه سي و سومين بهار انقلاب اسلامي ايران و گسترش بيداري اسلامي، غرب تلاش دارد با مصادره انقلابهاي مردمي ضمن مما نعت از الگوپذيري ان از گسترش بيشتر آرمانهاي انقلاب و اهداف الهي درمنطقه نيز جلوگيري كند، لذا شاهد گسترش تشديد تحريمها و اقدامات خصمانه دشمن هستيم، در داخل نيز متاسفانه برخيها با اقدامات سخيف درتلاشند كه آرمانهاي امام خميني(ره) و تاكيدات ايشان مبني بر حفظ وحدت كلمه كم اثرتر گردد. دميدن بر تنور اختلافات و القاي تقابل بين جمهوريت و اسلاميت نظام از جمله آسيبها و آفتهاي موجود جامعه است. از اين رو تنها گزينه برون رفت از مشكلات فعلي در داخل و پايداري در قبال تهاجم همه جانبه غرب عليه ايران، بازگشت به اهداف و آرمانهاي انقلاب و نيز ديدگاه امام خميني(ره) و نيز توصيهها و رهنمودهاي حكيمانه رهبر معظم انقلاب در امر حكومتداري است.
ابتكار: بازار مكاره سياست
«بازار مكاره سياست»عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار به قلم غلامرضا كمالي پناه است كه در آن ميخوانيد؛بارها و بارها از زبان اين و آن شنيدهايم كه سياست، غيراخلاقي است؛ آن را با اوصاف غيراخلاقي تعريف كرده و متدينان را از ورود بدين عرصه بر حذر ميدارند. اينگونه هست يا خير، سياستمداران، خود بهتر ميدانند زيرا پدر اين فرزند متهم، آنان هستند. گاهي آدم چيزهايي را در همين نزديكيها؛ يعني در همين زمان و مكاني كه زندگي ميكند، ميبيند و ميشنود كه به اين نگاه سرد ايمان ميآورد.
براي نمونه، به همين بازار شوريده و پرآشوب سياست در كشور خودمان نگاه كنيد؛ آدمهايي كه هنوز حي و حاضرند و سرشان به تنشان ميارزد و زماني آنان را همه اگرنه، دستكم باورمندان به نظام و انقلاب، در حد پرستش محترم و معظم ميشمردند، اكنون چه جايگاهي پيدا كردهاند؟! كاري به اصلاحطلبان و شاخصهاي آنان نداريم. درميان همين اصولگرايان، چندين نفر را سراغ داريم كه پر و بالشان به تيرهاي زهرآلود كمان سياستبازان جديد زخمي نشده باشد؟ هاشمي و ناطقنوري را از حيثيت، كه چه عرض كنم بلكه از كار انداختهاند. اخيراً هم، مهدويكني را هدف گرفتهاند.
زماني كه وي رياست مجلس خبرگان را از همقطار خويش، هاشمي تحويل گرفت بسياري از همين دوستانش پر درآوردند و نقل و نبات پخش كردند اما امروز همان دوستان! عليه وي اعلاميه پخش ميكنند. اصلاً همين آقاي احمدينژاد را در نظر بگيريد؛ وقتي به پيروزي رسيد، گفتند كه وي مامور امام زمان (ع) است، برآمده از نذر و نيازهاي محرومين و مومنان است، اصلاً ليست وزراي ايشان به تاييد و امضاي امام زمان رسيدهاست و نامهاش به سران بلاد كفر، الهامي الهي بودهاست.
او معجزه هزاره سوم است و اگر بنا بود پيامبري بعد از رسول(ص) بيايد، بيگمان خدا او را انتخاب ميكرد و از اين قبيل حرفها. اكنون، اما چه ميگويند؟ وي را سردسته منحرفان قلمداد ميكنند. حتي به طعنه، احمدينژاد را ياور و همراه استكبار براي اثبات تاثير تحريمها بر ايران، به شمار ميآورند و ميگويند: داستان قيمتهاي افسانهاي سكه و ارز در همين راستا بودهاست.
اين چه سياستي است؟! اسلامي است؟ ايراني است؟ غربي است؟ بيترديد هيچكدام. در اسلامي كه پيامبر(ص) و علي(ع) الگوي سياستمدارانش بودهاند؛ هيچگاه به چنين رفتارهايي بها نميدادند. آنان حتي دشمنان خود را محترم ميشمردند؛ امام علي(ع) در يكي از خطبههاي خود در جنگ صفين، يارانش را نصيحت ميكند كه از دشنامگويي و بهكارگيري القاب زشت درباره دشمنان پرهيز كنند. در فرهنگ ايراني هم چنين چيزي نبودهاست؛ شاهنامه را به دقت بخوانيد و ببينيد مبارزان در ميدان رزم، چگونه با هم صحبت ميكردند.
تا جايي كه داريم ميبينيم و ميشنويم در كشورهاي غربي هم، اينگونه همديگر را لت و پار نميكنند. رؤسايجمهور بعدي و مردم همواره از نخبگان و سران پيشين سياسي خود به نيكي ياد ميكنند اما در ايران آخرين مسئولين را با لگدمال كردن حيثيت و بد و بيراه گفتن، بدرقه ميكنيم. ما غافل از آنيم كه روزي همين برسر خودمان هم خواهد آمد. « گفتا كه، كه را كشتي تا كشته شدي زار؟»
خردمندان هم ماندهاند كه اين بازار مكاره سياست در ايران، كي سر و سامان ميگيرد و به راه راست ميآيد؟!
آفرينش:گاز ايران و فرصت طلبي تركيه
«گاز ايران و فرصت طلبي تركيه»عنوان سرمقاله روزنامه روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛
«در صورتي كه تهران با درخواست آنكارا براي كاهش بهاي گاز صادراتي موافقت نكند، تركها از ايران در دادگاه داوري بين المللي شكايت مي كنند» سخنان فوق را اخيرا تانر ايلديز وزير انرژي تركيه در مورد قيمت گاز صادراتي ايران به اين كشور اعلام كرده است. سخناني كه نشان از رويكرد نويني از طرف آنكارا در زمينه مسائل اقتصاد و انرژي با ايران است .
اگر به گذشته صادرات گاز ايران به تركيه نگاهي داشته باشيم بايد گفت در واقع اولين قرارداد صادرات گاز طبيعي ايران حدود 15 سال گذشته امضا و قرار شد ايران سالانه 10 ميليارد متر مكعب (به طور متوسط روزانه 30 ميليون متر مكعب) گاز طبيعي به اين كشور همسايه صادر كند. در اين بين با گذشت نزديك به 13 سال از ارسال گاز تركيه بارها به قيمت گاز اعتراض كرده امري كه موجب شد تا چندين بار صادرات گاز به تركيه به دليل قيمت قطع شود.
اكنون نيز كه از ابتداي سال جاري هم تا حال حدود هشت ميليارد متر مكعب گاز به تركيه تحويل شده است ولي ترك ها اكنون بر اين نظرند كه ايران مي بايد قيمت گاز را كاهش دهد .در اين بين اگر به استدلالها و نگاه تركيه به قيمت كنوني گاز صادراتي ايران توجهي داشته باشيم بايد گفت ترك ها معتقدند كه از يك سو نحوه خريد گاز از ايران مشكل دارد و تركيه بايد در هر سال ميزان واردات گاز از ايران را مشخص كند.
از سويي هم بهاي گاز صادراتي ايران بالاتر از كشورهاي ديگر است و اگر تهران با درخواست ما موافقت نكند شكايت از اين كشور را در دادگاه بين المللي مطرح مي كنند.در اين بين ترك ها براين نظرند كه با گذشت چند ماه از اختلافات گازي مسكو- آنكارا و بسته شدن بخشي از گاز روسيه بر روي تركيه چون روسها به اين درخواست كاهش قيمت آنان پاسخ مثبت داده اند در تداوم همين سناريو ايران را نيز وادارند كه قيمت گاز خود را كاهش دهد. امري كه تاكنون با مخالفت مقامات ايراني روبرو شده است . در واقع از سويي اكنون آنكارا مي كوشد تا با توجه به تحريم هاي اخير ايالات متحده و اروپاعليه ايران و نفت كشور در صدد فرصت طلبي برامده و از آب گل آلود ماهي كاهش قيمتي خود را بگيرند.
از سويي ديگر نيز با نظر به اينكه روابط تهران و آنكارا در ماه هاي اخير با چالش هايي در مورد سوريه و...روبرو بوده است به نظر مي رسد تركيه اهرم مناسبي را براي اعمال فشار اقتصادي به ايران برگزيده و حتي در نظرد ارد تا اين موضوع را به داوري بين المللي سپارد.هر چند كه اكنون به نظر نميرسد ترك ها وارد چالش سياسي جدي بر سر اين مساله با ايران شوند اما آنان اميد دارند با توج�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]
-
گوناگون
پربازدیدترینها