تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بزرگ ترين مصيبت ها، نادانى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818890136




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مدیریت تئاتر اصلا ‌آش دهان‌سوزی نیست


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تئاتر  - رئیس مرکز هنرهای نمایشی و دبیر جشنواره تئاتر بیست و هشتم اعتقاد دارد کارهای زیادی برای سر و سامان دادن به تئاتر کشور انجام داده، اما دیده نشد. فروغ سجادی: مدیریت حسین پارسایی در تئاتر از پنج سال پیش و از مجموعه تئاتر شهر آغاز شد و دایره آن سریع به مدیریت کل تئاتر کشور کشیده شد. او هم مانند بسیاری از مدیران کشور منتقدان و موافقان خود را داشته اما آنچه در عرصه مدیریتی او مانند بیشتر مدیران دولت نهم مشهود است؛ حاشیه‌ها و فراز و فرود‌هایی است که به گفته خودش برخاسته از شرایط مختلف کشور بوده. به گفته پارسایی، او کارهای زیادی برای سر وسامان دادن به تئاتر کشور انجام داده اما دیده نشد و اگر این چهار سال مدیریت او در چهار سال قبل اتفاق افتاده بود، این کارهای او نیز بیشتر به چشم می‌آمد. پارسایی که تصمیم جدی خود را برای کناره‌گیری از سمت مدیریتش پس از جشنواره بیست و هشتم تئاتر گرفته، از موافقت مدیران رده بالای خود درباره این کناره‌گیری صحبت می‌کند و می‌گوید تصمیم دارد به جای مدیریت از این پس به عنوان هنرمند در صحنه تئاتر حضور داشته باشد. گفت‌وگوی زیر یک گفت‌وگوی چالشی درباره چهار سال مدیریت او، حاشیه‌ها و فراز و فردوهایش در مرکز هنرهای نمایشی است که در آستانه جشنواره تئاتر فجر انجام شده است.  اول از حاشیه شروع کنیم یا متن؟ فرقی نمی‌کند.  شما بیشتر حاشیه‌های تئاتر را دوست دارید یا متن را؟بهر حال این دو همیشه در کنار هم هستند.   پس از صحبت خودتان در نشست مطبوعاتی شروع می‌کنم درباره رفتنتان از مر کز هنرهای نمایشی؛ گفتید که پس از جشنواره از سمت خود کناره می‌گیرید و به منزل می‌روید، به منزل رفتن شما تیتر یک روزنامه هم شد چرا منزل؟این یک مزاح بود اما دوستان تیترش کردند. کسی به منزل باز نمی‌گردد، منزل برای استراحت است نه کار. من به صحنه بازمی‌گردم. می‌خواستم بگویم به صحنه بازمی‌گردم اما چون فضای جلسه مطبوعاتی صمیمی بود خواستم مزاح کنم.  به صحنه تئاتر یا صحنه مدیریت‌های دیگر، مثل مدیریت در نهاد و سازمان​هایی همچون حوزه هنری؟نه اصلا، به صحنه تئاتر باز می‌گردم.  شما در طول مدیریت خودتان بر مرکز هنرهای نمایشی به ویژه سال گذشته بارها صحبت از رفتن و بازگشت به صحنه تئاتر کرده‌اید اما در عمل این اتفاق نیفتاد و شما هرگز از مدیریت خود کناره‌گیری نکردید. به ویژه سال گذشته در آخرین گفت‌وگویی که داشتیم گفتید که دیگر تصمیم به رفتن دارید و نمی‌توانید فشارهای حوزه تئاتر را تحمل کنید و حتی پایان سال مالی در مرکز هنرهای نمایشی را پایان کار خود اعلام کردید، چطور خود شما نمی‌دانید که جایگاه مدیریت​تان چگونه است؟چرا من می‌دانم. من گفتم با پایان دولت نهم می‌روم و دولت نهم هم تازه شهریور و مهر ماه تمام شد و دولت دهم سر کار آمد من می‌خواستم مهر ماه بروم اما نشد دوباره خواهش کردم پس از پایان جشنواره تئاتر فجر بروم که با این خواهشم موافقت شد و این بار دیگر مشکل و نگرانی نیست، جشنواره تمام شده و معضلی هم وجود ندارد بنابراین این با رفتن من قطعی است.  فکر می‌کنید هنرمندان چه واکنشی نسبت به این رفتن داشته باشند. همانطور که می‌دانید جمعی از هنرمندان، موافق رفتن شما نیستند چون معتقدند با رفتن شما فضای تئاتر بسته‌تر خواهد شد و جمع دیگری امیدوارند که با رفتن شما اتفاقات بهتری برای حوزه تئاتر بیفتد.بله من هم امیدوارم و آرزو دارم که با تغییر مدیریت اتفاقات بهتری برای حوزه تئاتر بیفتد.  یعنی خودتان هم فکر می‌کنید شرایط بهتر می‌شود؟ گفتم امیدوارم. اما هیچ تضمینی نمی‌دهم و مانند دوستان تئاتری آرزو می‌کنم با تغییر مدیریت وضعیت تئاتر هر روز بهتر از روز دیگر شود و با رضایت بچه‌های تئاتر همراه باشد. ضمن این که خیلی‌ها خواستار ماندن من هستند و به همان میزان هم عده‌ای مشوق رفتنم هستند. شما اگر موافقان و مخالفان رفتن مرا در کفه ترازو قرار دهید می‌بینید برابر هستند.  چرا؟به دلایل مختلف، هر مدیری که صاحب ایده و برنامه باشد موافق و مخالف دارد اگر همه مخالف من بودند قطعاً من مدیر خوبی نبودم و اگر همه موافق بودند، قطعاً من سوءمدیریت داشتم. چون وقتی مدیری ایده و برنامه دارد، دیدگاه‌های او با سایرین متفاوت است؛ حال یا به شیوه جرایی بر می‌گردد یا به سلیقه دیدگاهی افراد مختلف.  فکر می‌کنید این افرادی که مخالف شما هستند چقدر دراین سال​های مدیریتتان شرایط کار کردن و اجرا برایشان فراهم بوده؟ فکر نمی‌کنید این افرادی که موافق نیستند کسانی هستند که در این سال​ها چندان به آنان توجه نشده یا امکان حضور در صحنه برایش فراهم شده؟شاید امکانش هست. شاید تسهیلاتی که برای دیگران وجود داشته برای آنان فراهم نشده. دست بر قضا دوستانی هم که در این چند ساله پر کار بوده اند، خیلی دوستانه به من می‌گویند دیگر در این مسند ننشین. واقعیت این است که ریاست مرکز هنرهای نمایشی خیلی ‌آش دهان سوزی نیست. حداقل برای من این طور بوده. یک تعابیری وجود دارد ممکن است برای سایرین، البته منظورم هنرمندان نیست، کسانی که علاقه مدیریتی دارند شاید بگویند خوش به حال رئیس مرکز هنرهای نمایشی چون همیشه به سفر خارجی می‌رود، حقوق خوب می‌گیرد و هنرمندان با او همیشه در تماس هستند. اما واقعا آش دهان سوزی نیست.  اگر ‌آش دهان سوزی نبوده پس چطور شما بیش از چهار سال است که در این سمت دوام آوردید؟من مسئولیتی را در دوره‌ای پذیرفتم که باید این دوره را کامل می‌کردم. این خودخواهی است که تا وقتی شرایط با من است باشم و به محض این که شرایط علیه من می‌شود همه چیز را رها کنم. من نپذیرفتم که با هر بحران و تنگ نظری شانه خالی کنم و بگویم من نیستم. من مدیریت جامعه‌ای را پذیرفتم که پر از نخبه و دانشمند به معنای دانشگاهی و ... است، همه این سلیقه‌ها را کنار هم بگذارید و ببینید از کودکی که در دبستان به تئاتر علاقه​مند است تا استادی که در مجامع بین‌المللی تئاتر خوش می‌درخشد همه مطالباتشان را از مرکز هنرهای نمایشی می‌خواهند. این مطالبات نه در ساختار و نه در بودجه مرکز هنرهای نمایشی می‌گنجد، به همین دلیل هم هست که سالن تئاتر کم است یقه مرا می‌گیرند، در شهرستان به تئاتر بی‌توجهی می‌شود، من باید پاسخگو باشم، نمایشی به خاطر کیفیت رد می‌شود باز هم من متهم می‌شوم، دو روز دسترس نباشم و پاسخ ندهم باز هم من زیر سؤال می‌روم. شرایط به گونه‌ای است که انگار همه مطالبات و خواسته‌های تئاتری کشور باید از مرکز هنرهای نمایشی تأمین شود در حالی که ساختار این مرکز این​گونه نیست.مرکز هنرهای نمایشی سیاست​گذار عرصه نمایش، ناظر بر توسعه و اهداف عالی تئاتر و حامی جریان تولیدی است. باقی کار ما نیست و ما نباید کار اجرایی کنیم. این وظیفه دستگاه‌های اجرایی است که طبق تعریف اساسنامه​شان باید بیایند کار اجرایی کنند. وقتی در این پنج سال ما باید هم سیاست‌گذار بودیم، هم اجرا‌کننده و خودمان توضیح دادیم، تعریف و تکمیل کردیم خوب مشخص است که باید خودمان هم جمع کنیم و طبیعی است که این میزان مطالبات، مناظرات که شما اسمش را حاشیه می‌گذارید زیاد می‌شود. همچنین این موضوعات فقط به دوره خاصی محدود نمی‌شود شما به دوره مدیربت تئاتر آقای علی منتظری نگاه کنید، همان زمان که ایشان به تئاتر خدمت می‌کرد، خون به جگرش کردند و الان به عنوان یک مدیر موفق می‌شناسندش. ما همیشه چند سال بعد به شایستگی‌ها و دستاورد‌های افراد می‌پردازیم. البته خودم را نمی‌گویم. آقای منتظری مثل من که الان این همه منتقد دارم در دوره مدیریتش کلی منتقد داشت. روزی که ایشان برای تحصیلات تکمیلی ایران را ترک می‌کرد به نقل از یکی از دوستان مشترکمان از دست تئاتری‌ها خون گریه می‌کرد و الان ایشان را به عنوان یک مدیر تأثیر‌گذار در تئاتر می‌شناسند. البته ایشان دوست عزیز من و عضو شورای عالی تئاتر کشور هستند و به ما مشورت هم می‌دهند اما آقای منتظری در چه سالی مدیر بودند؟ با چه شرایطی؟ آیا میزان مطالبات اجتماعی و تئاتری در سال​های67 با الان قابل مقایسه است؟  بودجه تئاتر هم در ان سال​ها خیلی کم بود؟فرق می‌کند، در آن سال​ها چند تا گروه تئاتری داشتیم؟  اما فراموش نکنیم در همان سال​ها که ممیزی در اوج خود بود آقای منتظری با درایت خاصی توانست خیلی از هنرمندان را در صحنه و راضی نگه دارد.بله اما منتقدانی هم داشت. شما که درآن زمان نبودید.   به​ هرحال مطالعه داشتم و از هنرمندان شنیدم.باید بریده جراید آن زمان را مطالعه کنید و من بریده جراید آن زمان را دارم ، روزنامه کیهان و اطلاعات که در آن سال​ها پر تیراژ بودند را مطالعه کنید ببینید مصاحبه‌ها و مطالب درباره ایشان با صحبت​های امروز هنرمندان یکی است. وقتی در مقام مقایسه هستیم یعنی به دنبال یک ایده​آل می‌گردیم.  حالا من زیاد بحثم درباره دوره مدیریت آقای منتظری نیست. درباره مطالبات تئاتری‌ها صحبت می‌کردم. دردوره مدیریتی شما این طور به نظر می‌رسد که همواره عده‌ای اجراهای خود را هر ساله دارند از امکانات و بودجه تئاتر برخوردارند و عده‌ای دیگر نمی‌توانند از این امکانات استفاده کنند و عملاً حذف هستند. در واقع این طور عنوان می‌شود که حسین پارسایی در سال​های اخیر در حوزه تئاتر یک خودی و غیر خودی راه انداخته. حالا به​هر دلیلی هم که عده‌ای نبودند یا نیستند عنوان می‌شود که شما تمایلی به حضورشان در صحنه ندارید. یا برخی امکانات و سالن خوب دارند اما اجرا. . .اجرای خوب ندارند. بله درست است.  پس شما خودتان هم قبول دارید؟ من بخشی از صحبت‌های شما را درباره امکانات قبول دارم و درباره بقیه توضیح می‌دهم. وقتی یک اندوخته مشخص داری، آدم​های شناخته شده که امتحان خودشان را به خوبی پس داده‌اند و یک سالن و تعدادی جوان که مشتاق و پر انرژی پیرامون مسئولیت تو حرکت می‌کنند و کمی دورتر بچه‌های شهرستاتی هستند و مسائل پژوهشی و غیره را هم باید توجه کنی. وقتی می‌خواهی ساختار و نظام بدهی باید بروی آدم​های خود آن تشکیلات را بیاوری نمی‌توانی بروی از بیرون آدم بیاوری. حالا هر آدمی را که می‌آوری به یکی از این حوزه‌ها بر می‌خورد. وقتی می‌روی آدم از درون خود تشکیلات تئاتری می‌آوری مانند شورای تئاتر دانشگاهی یا دفتر تولید تئاتر عروسکی یا دیگر دفاتر که در دوره من شکل گرفت، بازهم مشکل است. اینها را که قبول دارید؟ دفتر تولید تئاتر کودک و نوجوان، دفتر خیابانی و غیره اینها خودشان می‌آیند می‌نشیند و برنامه‌ریزی می‌کنند و بعد برای تصمیم‌گیری نهایی طرحشان را به مدیر مرکز ارائه می‌دهند به طور طبیعی بخش عظیمی از این هنرمندانی که گفتید حضور نداشتند به تشخیص همین دوستان هنرمند در شوراها، آثارشان از کیفیت لازم برخوردار نیست یا توافق بر سر تولید اثر و بودجه با مرکز هنرهای نمایشی پیدا نمی‌کنند.مثلاً در حوزه تئاتر عروسکی شما می‌بینید 10 گروه کار می‌کنند اما پنج گروه که توسط همان دوستان عروسکی خود کنار گذاشته شده‌اند معترض می‌شوند و تمام اینها پای مدیر ارشد حسین پارسایی نوشته می‌شود. به نظر شما من به تنهایی همه این کارها را می‌کنم و این تصمیمات را می‌گیرم؟ یعنی تمام این اتفاقات در اتاق من روی می‌دهد و رأی من گرفته می‌شود  ومن امضا می‌کنم تا آنان فقط اجرا کنند یا نه یک سیاست‌های کلی وجود دارد که قدرت انتخاب و تصمیم به این گروه‌ها و افراد محول شده؟  یعنی می‌خواهید بگویید مقام دیگری جز شما مثلاً یک مقام بالاتر درنهایت تصمیم می‌گیرد؟ خیر. من واگذار کرده‌ام به خانواده‌های تئاتر با گرایش‌های تخصصی خودشان نه مقام بالاتر. اصلاً بالاتر از من در تئاتر وجود ندارد و هیچ تصمیم و اراده​ای ورای اختیار من و از بیرون به من تحمیل نمی‌شود. من همواره به عنوان آخرین فرد تصمیم گیرنده در تئاتر بوده​ام.  پس طبیعی است که شما باید پاسخگو باشید. یعنی همه تصمیم​ها، تحریم‌ها و تهدیدها به خواست من است؟  به​ هر حال طبق گفته خودتان با نظر شما و موافقت نهایی شما اتخاذ می‌شود. همه، چطور ممکن است؟  شورای نظارت زیر نظر شما تصمیم می‌گیرد.خیر. شورای نظارت یک بخشی از کار ماست. در جشنواره تئاتر آیینی، سنتی عده‌ای هستند و عده‌ای نیستند، آیا من در این باره تصمیم گرفته​ام؟ در پژوهش و انتشارات تعدادی از کتاب​ها چاپ نمی‌شوند آیا این به خواست من است؟  در اجرای عمومی که شما تصمیم گیرنده نهایی هستید. شورای نظارت براساس آیین نامه خود تصمیم می‌گیرد که در اجرای عمومی عده‌ای باشند و عده‌ای نباشند.  بر خلاف صحبت​های شما، مدیرانتان معتقدند که شما در حوزه اختیاری آنان بسیار اعمال نظر می‌کنید. مثلاً ؟  مثلاً مدیر مجموعه تئاتر شهر، یک بار هم در مصاحبه‌ای که با او داشتم، به این موضوع اشاره کرد که انتخاب نمایش​های این مجموعه همیشه به اختیار من نیست. یا درباره خانه نمایش، خانم معترف می‌گوید من تصمیم نمی‌گیرم و از مرکز هنرهای نمایشی کار‌ها به ما معرفی می‌شود و من فقط یک نظر دارم. یا آقای موسوی رئیس شورای نظارت شما هم از یک تصمیم گیرنده دیگر در انتخاب نمایش​ها صحبت می‌کند...نه من فکر می‌کنم. این یک جور گریز از پاسخ دادن است. همه این مسئولان که نام بردید از دوستان من هستند. نباید برای پاسخ گریز زد.  یعنی شما هیچ گاه به آقای حیدری مدیر تئاتر شهر نمی‌گوید که باید این نمایش در فلان تالار تئاتر شهر اجرا شود؟از لفظ «باید» استفاده نمی‌کنم بلکه پیشنهاد می‌دهم.  پس تصمیم گیرنده نهایی خود مدیران تالار‌ها هستند؟نه تنها درمورد تئاتر شهر حتی درباره اجراهای خانه نمایش و خانم معترف هم مدیر سالن باید تصمیم بگیرد که نمایش معرفی شده حتی توسط مرکز هنرهای نمایشی، آیا مناسب اجرا در این سالن و مطابق ابعاد سالن هست یا خیر.اگر مدیر بنا به هر دلیلی بگوید این نمایش مناسب سالن مجموعه من نیست چه می‌شود؟نمایش بلافاصله از لیست اجرای آن سالن خارج می‌شود. البته برخی از این تالارها وظایفی دارند. مثلاً وظیفه مدیر تالار خانه نمایش این است که در جشنواره‌های مختلف حضور داشته باشد و گروه‌های جوان و خوب را کشف کند و به آنان اجرا بدهد.  پس با این وجود مدیران تالارهای شما ضعیف عمل کرده‌اند. حالا من وارد این موضوع نمی‌شوم چون خودشان اینجا نیستند.  وقتی من به مدیرتئاتر شهر می‌گویم چرا این نمایش با این شکل و ضعف اجرایی بدون مخاطب در سالن اصلی شما اجرا می‌شود، مدیرتان می‌گوید این انتخاب من نبوده است.بله این انتخاب یک جمع و شوراست و طبیعت خرد جمعی ایجاب می‌کند که وقتی پنج نفر می‌نشینند و یک تصمیمی را می‌گیرند از یک جمع پنج نفره که دونفر رأی مخالف دارند، تصمیم نهایی را سه رأی موافق می‌گیرند.  خرد جمعی قوانینی دارد و بر حسب اساسنامه و اصول مشخصی تصمیم می‌گیرند. آنچه معلوم است ما اصول مشخص و آیین نامه‌ای برای تعیین و ارزیابی نمایش​ها در مرحله انتخاب نداریم.چرا داریم. دقیقا مجموعه تئاتر شهر به طور مشخص تعیین شده که برای چه گروه‌هایی است. شورای نظارت، شورای ساخت و شورای انتخاب آثار مشخص هستند. ارزشیابی هم صرفاً به معنای ارزشیابی محتوایی نیست و بیشتر به معنای ارزشیابی کیفی است. حالا این قدر این موارد حاد شده یا بدیهی شده که همه این موارد در دایره ارزیابی نظارتی قرار می‌گیرد و کمتر به ارزشیابی هنری آثار می‌پردازیم و این به تعارف داشتن ما مدیران با هنرمندان بازمی‌گردد و نمی‌توانیم به هنرمند مورد نظر بگوییم اثرت فاقد کیفیت است و اجرا نکن. بر خلاف نظر کلی جامعه تئاتری من معتقدم اتفاقا در این دوسال اخیر ارزشیابی نظارتی کمتر بوده و از نظر کیفیت نسبت به نمایش​ها ارزیابی درستی صورت نگرفته و ما شاهد اجراهایی هستیم که شاید در چهار سال پیش هیج گاه از نظر محتوایی امکان اجرا نداشتند و بیشتر از نظر کیفیت در این سال​ها اهمال شده است. ما نمی‌توانیم طبیعت و بضاعت تئاتر کشور را خیلی تغییر بدهیم.  چرا تئاتر در دوره شما افت کیفی داشته؟من مسئولش هستم؟  شما مسئول تئاتر هستید. من مسئول دانش و مطالعه و استعداد هنرمندان که نیستم؟حالا خودتان نه به عنوان مدیر به عنوان هنرمند، به عنوان کسی که تحصیلکرده تئاتر است، بررسی کنید چرا باید تئاتر آقای ایکس از چهار سال پیش تاکنون افت کند؟همه ما یک دوران شکوفایی داریم و پس از آن یک دوره‌های را تجربه می‌کنیم که اگر آدم باهوشی باشیم باید کناره‌گیری کنیم. من معتقدم امروزه حذف یک آدم که در گذشته شاهکار هنری خلق کرده تبعات روانی​اش بیشتر از ارائه یک اثری است که کیفیت آن پایین‌تر از گذشته آن هنرمند است. ما نمی‌توانیم به آن پیشکسوت بگوییم ما به تو اعتماد نداریم و باید با چشم خودمان دوباره کارت را ببینیم. به نظرم در خانواده تئاتر این رسم نیست. پس حرمت نگه می‌داریم.چرا این رسم فقط دردوره شما بوده؟اشتباه نکنید، فقط در دوره مانبوده، در همه دوره‌ها، عده‌ای قدیمی از اوج و شهرت خود به پایین رسیدند و عده‌ای جوان به اوج رسیده‌اند.  شما چند جوان را نام ببرید که در این چهار سال به اوج رسیده​اند؟ من می‌گویم اما شما اسم نبرید.  چهار جوان فقط نام ببرید؟یاسر خاسب، رضا گوران، همایون غنی‌زاده و اصغر خلیلی  حتی این افرادی که نام بردید کار‌های اولیه‌اش در این چهار سال بهتر از کارهای آخرشان بوده...به​هر حال در حال تجربه کردن هستند. این افراد معرفی شدند و رشد کردند.  کلی‌تر بگویید. در این چند سال کارهای این گروه‌های جوان، چند درصد رشد کیفی داشته است؟من الان نمی‌توانم بگویم. نمی‌خواهم دروغ بگویم. من فکر می‌کنم شما کمی سلیقه‌ای برخورد می‌کنید و کمی هم واقعی که به ما ربطی ندارد. ما باید امکانی فراهم کنیم که هنرمندان کار کنند نه دانشگاه می‌بریمشان و نه قراراست به آنان چیزی یاد بدهیم. تولید اندیشه مال هنرمند است و حمایت مال دولت. اگر فراز و فرودی می‌بینید، افت کیفیت مر بوط به بضاعت تئاتر کشور است و ربطی به سیاست‌گذاری ما ندارد.  البته این افت کیفیت در هنر فقط منوط به تئاتر نیست و در همه حوزه‌ها در سال​های اخیر رخ داده، هم سینما و هم ادبیات، هم دیگر هنرها، اما فکر می‌کنید چرا باید این طور شود؟این چرایی خیلی پیچیده است و نمی‌شود درباره آن صحبت کرد.در شرایطی که بودجه تئاتر اضافه شده چرا ما با ید با افت کیفیت مواجه باشیم؟همیشه مشکل با پول حل نمی‌شود. چند عامل در کنار هم توسعه تئاتر را همراه دارد.  اما بودجه هم بسیار مهم است. بودجه تولید می‌آورد و می‌تواند بخش علمی و پژوهشی تئاتر را پربار‌تر کند.چند بار ما کارگاه آموزشی خوب در بخش پژوهش برگزار کردیم و تئاتری​ها نیامدند؟ چند بار پول خوب دادیم تا تئاتر خوب تولید کنند و تولید ارزشمندی نداشتند؟ مشکل پول نیست. در شرایط کنونی باید بررسی کرد و دید چرا فارغ​التحصیلان ما دیگر آن آدم​های تأثیر‌گذار گذشته نیستند. چرا اجناس در مغازه‌ها هم فاقد کیفیت قبل هستند. این یک فرایند اجتماعی است که باید بررسی شود.  هنرمندان ما معتقدند این افت کیفیت به دلیل بسته شدن فضای کار و اعمال ممیزی سلیقه‌ای ایجاد شده. شما چطور فکر می‌کنید؟من معتقدم این یک رویه متعادل بوده و هیچ فرقی نکرده، نه ما کاری کردیم که دایره سانسور برای خوشآمد کسی باز شود و نه شرایط ویژه‌ای ایجاد کرده‌ایم که عده‌ای بروند. هیچ فرقی نکرده، یک آیین نامه مشخص از شورای عالی انقلاب فرهنگی در این میان وجود دارد که ممکن است تفسیر به رأی شود و سلیقه یک مدیر آن را تحت تأثیر قرار دهد اما اصل را نمی‌تواند زیر سؤال ببرد.  همین بحث سلیقه‌ای شدن که گفتید را هنرمندان طرح می‌کنند. ما می​بینیم این روزها نمایش​های بسیار شعاری متداول شده که مسائل روز و داغی که در مطبوعات هم امکان درج آن نیست را در این تئاتر‌ها خیلی رو شعار می‌دهند ولی هیچ کدام اندیشه‌ای پشت خود ندارد که جریان ساز شود. در واقع تئاتر اندیشمند نداریم و وقتی می‌رویم دنبالش می‌بینیم بله این شوخی‌های دم دستی امکان اجرا دارند اما یک تئاتر پربار و اندیشمند امکان اجرا نمی‌یابد. آیا شما جلوی اندیشه را گرفته اید؟ من می‌گویم شما از همان هنرمند بپرسیدکه این تئاتر شما یک بذله و شوخی سردستی است فورا برمی‌گردد و می‌گوید من یک آدم متفکرم و اثرم بسیار عمیق و صاحب اندیشه است. بعد اگر کمی جست‌وجو کنید و بگویید پس چرا لایه‌های سطحی اجتماعی با یک ادبیات رایج عرضه شده، فورا پاسخ می‌دهد چون دیگر آثار من را نمی‌پذیرند و من مجبور شدم این را کار کنم و وقتی می‌پرسی چه آثاری بوده، می‌گوید من ترجیح دادم این نمایش را اجرا کنم. باید کمی با خودمان صادق باشیم. من هم تئاتری بودم، من هم نق می‌زدم اما 50 درصد آن چیزهایی که من طلب می‌کردم واقعاً نیاز نداشتم و چندان در کیفیت اجرای من تأثیر نداشت. خیلی وقت​ها ما هنرمندان دچار ظواهر می‌شویم پس می‌خواهیم ضعف کارمان را با یک هنرپیشه سینمایی پر کنیم.  ظاهراً این حضور بازیگران وچهره‌های سینمایی در تئاتر که در این سال​ها مطرح شده، پیشنهاد خود شما بوده است؟ هرگز. من هرگز به این موضوع اعتقادی ندارم و این هم از کم لطفی دوستان تئاتری است. من از حضور چهره‌های تئاتری که در سینما شهرت پیدا کرده​اند، استقبال می‌کنم و قدمشان روی چشم اما از چهره‌هایی سینمای بدون پشتوانه تئاتر اصلاً استقبالی نمی‌کنم.  اما با تصویت آیین نامه و شیوه​نامه پرداخت دستمزد‌ها، خلاف این گفته را ثابت می‌کنید؟اصلاً در آیین نامه چنین نیست.  در آیین نامه رتبه‌بندی دستمزدها و گرو ه‌ها پیشترین امتیاز و دستمزد به همین هنرمندان چهره اختصاص داده شده؟به هنرمندان چهره که پشتوانه تئاتری دارند.    به​هر حال خودتان هم می‌دانید که همه بازیگران مطرح تئاتر بعد از مدتی سراغ سینما می‌روند و سینمایی می‌شوند در حالی که ممکن است در میان جوانان تئاتری استعداد‌های ناب و خوبی باشند که به خاطر کم تجربه بودن و نداشتن امتیاز لازم امکان حضور در گروه را پیدا می‌‌کنند و کارگردان برای بالا بردن سابقه و امتیاز و درجه‌بندی گروه خود ترجیح می‌دهد از بازیگران چهره استفاده کند.آیا با اضافه کردن دستمزد تئاتری​ها، کیفیت کار آنان تغییر کرد و این موضوع بر کیفیت آثارشان تأثیر گذاشت؟ باید صادق باشیم. این تصور خودشان است. من امیدوارم در آینده نزدیک که می‌آیم کنار بچه‌های تئاتر می‌نشینم و مقابل مدیر بعدی تئاتر قرار می‌گیرم به چنین روزگاری گرفتار نشوم که ضعف‌های خودم را پای دیگران بنویسم.این صفت خوبی نیست که انسان آنچه را که باید خودش پاسخگو باشد از دیگران بپرسد. چه پول زیاد بدهی و چه به موقع، چه سالن خوب بدهی و چه در فصل خوب اجرا باز هم ناراضی هستند. وقتی حرفی برای گفتن و انرژی لازم برای تولید اثر نداری نباید بیایی آدم​ها را در تعارف قرار دهی و مجبور کنی تا به تو امکان اجرا بدهند، بعد هم بگویی من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود.  شما از تعارف با هنرمندان صحبت می‌کنید، به نظرم درست نیست که یک مدیر در این شرایطی که بودجه و امکانات کم است و باید آن را عادلانه تقسیم کند و به بهترین‌ها و شایسته‌ها بدهد، بحث تعارف را مطرح کند.ما با هنرمندان تعارف داریم.  چطور می‌شود؟ یعنی شما به خاطر تعارف با یک هنرمند قدیمی راحت حاضر می‌شوید 130 میلیون از بودجه اندک تئاتر را به یک هنرمند بدهید؟ما به کسی بالاتر از 70 میلیون نمی‌دهیم.   دراین اواخر یک گروه از شما 130 میلیون گرفت. باقی بودجه‌اش از گیشه بوده. سقف حمایت دولتی از یک تئاتر 70 میلیون تومان است.  حتی 70 میلیون تومان. چرا وقتی با این پول می‌توانید یک چند گروه جوان با آثار خوب را حمایت کنید این کار را نمی‌کنید و اصرار به حضور پیشکسوتان حتی با اجراهای ضعیف دارید؟به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی، شما با در خواست​هایی مواجه می‌شوید که پشتوانه آنها یک سلسله اتفاقاتی است که یک هنرمند را شاخص کرده و برای آن اعتبار آورده. شما نمی‌توانید اعتبار یک هنرمند را نادیده بگیرد و در طول اجرای اثر برخورد کنید. در جشنواره فجر هم خیلی‌ها اثرشان نیست. ممکن است پز بدهند و بگویند خودمان نخواستیم در فجر باشیم اما واقعیت این است که ما نخواستیم باشند.  یعنی ملاکتان کیفیت بوده که حذفشان کرده​اید؟تا جایی که من تصمیم گیرنده بودم، بله. من به شورای انتخاب گفتم آثاری را بیاورید که مردم وسط اجرا سالن را ترک نکنند و حداقل به اسم آدم​های حرفه‌ای سالن پر نشود.  بعد از جشنواره نتیجه‌گیری می‌کنیم.ممکن هم هست نباشد. من یک سوپری دونبشم که باید جنسم جور باشد. حالا اگر شما یک جنس جدید را بردی خانه و کیفیتش خوب از کار درنیامد، دیگر نمی‌خری اما ما تئاتری​ها و مدیران تئاتر این طور نیستیم. به یک کار ضعیف و کارگردان ضعیف 10 بار اجرا می‌دهیم. این ناشی از یک خصلت تاریخی ما ایرانی‌هاست که نسبت به یک سری آدم​ها حساسیت‌های ویژه‌ای داریم و با آنان تعارف داریم.  حتی اگر این تعارف، عملکرد مدیریتی شما را زیر سؤال برده باشد؟اگر در راستای وظایف مدیریتی من باشد.  یعنی حاضرید تمام کارهای مثبتتان دیده نشود به خاطر جلب رضایت چند هنرمند قدیمی که آثارشان ضعف اجرایی دارند؟این دیگر بی‌انصافی است. معمولاً نکات خوب کارنامه یک مدیر هیچگاه بررسی نمی‌شود و تنها نکات منفی آن است که آگراندیسمان می‌شود. من عادت کرده‌ام و اگر الان بعد از چهار سال کسی از نکات قوت مدیریتم صحبت کند، تعجب می‌کنم اما تا دلتان بخواهد انتقاد، گلایه و اطلاعات فرضی هنرمندانی که بعضاً خواسته خودشان را با زبان خودشان می‌گویند.  به نظرتان چرا این قدر مدیریت شما حاشیه داشته؟کدام مدیریت تئاتری بدون حاشیه است که مال من باشد؟  به هر حال مدیریت شما یکی از پرحاشیه‌ترین مدیریت‌های تئاتری در این سال​ها بوده است. حاشیه‌هایی که از متن اصلی تئاتر می‌آیند و من یکی یکی به آنها اشاره می‌کنم و شما هم خلاصه پاسخ بدهید؛ مثلاً انجمن نمایش در دوره شما پس از سال​ها فعالیت منحل شد.ورای اختیارات من بود و من هیچ سهمی در این منحل شدن نداشتم.  و هنرمندان اخراجی آن هنوز بلاتکلیف مانده‌اند. نه، همه مطالباتشان از طریق دستگاه قضایی تعیین شده و قابل پرداخت است.  موضوع افزایش بودجه تئاتر و تأثیر کمرنگ آن در جلب نظر هنرمندان و رشد تئاتر؟بله. چون به میزان افزایش بودجه افزایش تقاضا داشتیم و بخشی از حفره‌های کشور باید پر می‌شد. از سوی دیگر بحث حمایت از تئاتر شهرستان هم مطرح است. من باید یا به شهرستان پول می‌دادم که باید 30 میلیون به هر شهرستان در 30 استان پرداخت شود که این مبلغ با کلی زیرمجموعه اندک است یا باید با این میزان کم از آنان حمایت کنم یا نکنم؟من 30 استان را به طور میانگین با توجه به رویدادهای منطقه‌ای و استانی حمایت کنم حداقل است در واقع حمایت ما تنها یک سوم پول تئاتر هر استان است و برای برگزاری جشنواره‌های استانی و منطقه‌ای در استان​ها از اعتبارات استانی کمک می‌گیریم. با وجود این من از شش میلیارد بودجه تئاتر، سه میلیارد آن را به شهرستان‌ها اختصاص داده​ام.  اما بازهم نارضایتی هنرمندان شهرستانی را شاهدیم؟بله چون حمایت کم است. یا باید مثل سال​های گذشته هیچ حمایتی از شهرستان نشود و اگر هم حمایت کنیم باز می‌گویند کم است. یک پدر باید براساس حقوقی که می‌گیرد برای فرزندان و خانواده‌اش هزینه کند.  بله و باید سعی کند با عدالت رفتار کند، یعنی نباید برا ی یک فرزند لباس بخرد و برای دیگری هیچ چیز نخرد؟بله اما به اندازه حقوقش برنامه‌ریزی می‌کند. چطور ممکن است پارسایی مدیر تئاتر باشد و بعد همه بودجه را برای تهران هزینه کند. خدا شاهد است که من وقتی رئیس مرکز هنرهای نمایشی شدم تنها 50 میلیون بودجه برای تئاتر شهرستان در نظر گرفته بودند که از این میزان 30 میلیون آن برای مجله و فصلنامه‌های نمایش صرف می‌شد. که طبیعی بود که با افزایش بودجه باید این بودجه در جاهای خشک و بایری مثل شهرستان​ها هزینه می‌شد.  سؤال من این است پس چرا اتفاق بزرگی در تئاتر شهر ستان نیفتاد و استعدادهای تئاتری آن در این میان شناخته نشدند؟بهتر است بگویید اتفاقات زیادی نیفتاد نه این که اصلاً نیفتاد.   چرا اتفاقات زیادی نیفتاد؟باز هم محصول شرایط است. خیلی‌ها در این سال​ها معرفی شدند.   نام ببرید لطفا.خیلی‌ها بودند که من الان حضور ذهن ندارم. مثلاً آقای خسرو امیری در کرمانشاه. خیلی‌ها در این سال​ها معرفی شدند و پرورش پیدا کردند. من اصلاً مدعی نیستم که کار خارق​العاده‌ای در دوران مدیریتم کرده‌ام اما خیلی کار کردم و خیلی وقت گذاشتم. اما اگر این کارهایی که من در این چهار سال کردم در یک چهار سال دیگر می‌کردم خیلی برجسته‌تر بود و به چشم می‌آمد.  این حرفتان را قبول دارم اما یک مشکل دیگر به این باز می‌گردد که کارهای شما طرح​های خوبی بودند که زیربنایی انجام نشدند. مثلاً درمورد آیین نامه پرداخت دستمزد‌های تئاتر که خواستید آن را در دوره خودتان تصویب کنید اما...من خواستم، خواسته تاریخی خانه تئاتر را با این ادعا که اینها کارشناسی است و در آینده قابل اصلاح و تکمیل است انجام داده باشم. به نظر شما من اگر به خواسته هنرمندان توجه کنم مدیر خوبی هستم یا اگر حرف خودم را بزنم. آیا من به خواسته هنرمندان در این چند ساله توجه نکردم؟پس چرا هنرمندان رضایتمند زیاد نیست؟باید کمی از این موضوع را در دیگران جست‌وجو کنید و نباید یکطرفه قضاوت کنید.من قضاوت نمی‌کنم. براساس موارد عینی صحبت می‌کنم. مورد بعدی پرداخت​ها، از زمانی که مدیر شدید صحبت از پرداخت به​موقع دستمزدها کردید و گفتید پرداخت​ها باید به​موقع باشد. شاید چون خودتان هم هنرمند بودید و از نزدیک با این مشکل دست و پنجه نرم کرده بودید.بله.  اما این پرداخت​ها هنوز هم با تأخیر انجام می‌شود و درست نشده است.این جزو برنامه‌های من بود اما موفق نشدم و هیچ مدیری هم پس از من موفق نخواهد شد.چرا؟بروید از نظام پرداخت​های وزارتخانه ارشاد بپرسید.  چرا یک هنرمند تئاتر باید الان کار کند اما شش ماه بعد حقوق بگیرد؟چون وزارت ارشاد به همین نسبت در پرداخت‌های خود تأخیر دارد و نصف پولی که ما لازم داریم به ما می‌پردازد.  به هنرمندان تئاتر در این باره حق اعتراض می‌دهید؟بله. من اگر جای آنان باشم اصلاً تئاتر کار نمی‌کنم.  به نوعی هم همین شده چون بیشتر تئاترها سطحی شده و هنرمندان بدون دلخوشی کار می‌کنند.این ورای اختیار من است. آیا قبل از من در دوران طلای​ای که شما صحبت می‌کنید، پرداخت​ها به موقع بود؟ مثل این که قبل از من اتفاق‌های بزرگی افتاده که بسیار در تئاتر تأثیر‌گذار بوده.  من گفتم شما از وقتی آمدید وعده پرداخت به موقع را دادید، نگفتم در گذشته چطور بود.اشتباه کردم. برنامه‌های من بود، برنامه پرداخت به موقع دستمزدها، مثل ساخت سالن، ایجاد عدالت و دیگر ایده‌های من بود که برخی عملی شد و برخی عملی نشد، آنهایی که نشده دیگر تیغ رئیس مرکز نبریده است. درباره قراردادها بگویید. هرچند قرادادهای تئاتری در دوره شما سر و سامان گرفت اما گذاشتن بندهای تحمیلی باز هم نارضایتی هنرمندان را به دنبال داشت.چه بندهایی؟ مثلا شما با هنرمند قرارداد اجرای عمومی بسته‌اید، اما به شرط  یک یا دو اجرا در جشنواره تئاتر رضوی یا جشنواره تئاتر فجر. در واقع از قدرت مدیریتی خود استفاده کرده اید و  با گذاشتن شرط  برای استفاده از امکانات هنرمندان را مجبور به شرکت در جشنواره‌‌ای می کنید که مورد نظرشان نیست؟اصلا  این طور نیست.  این هم یکی از همان کم لطفی‌هاست که دوستان تقصیرش را گردن ما می اندازند. ما با آقای اصغر خلیلی، رضا صابری و هادی مرزبان در  جشنواره تئاتر رضوی صحبت کردیم  و از آنان خواستیم در صورت تمایل یک نمایش برای اجرا در جشنواره و اجرا  عمومی به عنوان تولیدات مرکز هنرهای نمایشی برای جشنواره فجر داشته باشند که پذرفتند. به نظر شما اگر موافق نبودند نمی توانستند بگویند نه تمایلی نداریم. از طرف دیگر تعدادی هنرمندان زمانی که می آیند و می گویند به ما بیشتر از 70 میلیون تومان برای اجرا بدهید، من بگوبم در این صورت باید بیشتر به ما سرویس بدهید و علاوه بر اجرای عمومی در جشنواره فجر هم اجرا بروید تا من بتوانیم بقیه بودجه را از بودجه جشنواره تأمین کنم و آنان می پذیرند، اما بعد به شما می گویند در قرارداد به من اجرای جشنواره را تحمیل کردند. عده‌ای هم با التماس آمدند و با تمایل خودشان در بخش مسابقه تئاتر فجر شرکت کردند. من واقعا دیگر  بر نمی تابم و دیگر صحیح نیست که مثل این بایگانی‌چی‌ها برویم اسناد را بیاوریم و در روزنامه ها منتشر کنیم که چه کسی راست می گوید و چه کسی دروغ. فکر می کنید چرا فضای تئاتر به ویژه در این سالها صادقانه نیست؟من واقعا نمی‌دانم. من دروغ نمی گویم. ممکن است بخشی از یک واقعیت را نگویم اما دروغ نمی گویم و صادقانه  صحبت می کنم.حالا صادقانه بگویید بودجه تئاتر چقدر است؟14 میلیارد و 600 میلیون  تومان که به من 7 میلیارد در سال 87   برای کل هزینه های تولید ، جشنواره و شهرستانها پرداخت کردند. بدهی تئاتر چقدر است؟هیچی ما  الان در یک سطح یکسانی قرار گرفته ایم. الان به همه گروه‌هایی که اجرا رفته اند دستمزدهایشان را پرداخت کرده اید؟ما با گروه هایی که تا پایان شهر یور اجرا رفته اند تسویه حساب می کنیم. با گروه هایی که تا پای دی ماه اجرا رفته اند  70 درصد پرداخت می کنیم و گروه هایی که در بهمن و اسفند اجرا می روند هم 20 درصد از حقوقشان را و مابقی در سال آینده پرداخت می شود.درباره جایگاه تئاتر در داخل و خارج هم بگویید. در این چهار سال گذشته با وجود  ارتباطاتی که گروه های تئاتری با خارج از کشور داشتند، اما جایگاه تئاتر ایران در خارج از کشور تثبیت نشد و  در داخل کشور هم ماشاهد اجراهای خارجی بزرگی نبودیم.با وجود این که در عرصه بین الملل گروه ها انفرادی شرکت کردند و به توفیقاتی هم رسیدند کمی وضعیت متغیر بود و به سیاست های کلی دولت باز می گشت. در مجموع ما تابع  وضعیت جاری و حاکم در کشور  بودیم.شما در نشست مطبوعاتی خود صحبت از انتقاد هایی کردید که دوست دارید و گفتید از منتقدان خود استقبال می کنید.گفتم به آنان احترام می‌گذارم. بله احترام می گذارید و در ظاهر هم  همین طور است اما در دوره شما بیشترین برخورد ها با منتقدان تئاتر شد و فضای بسته ای  در این  رابطه  به وجود آمد، به طوری که برخی اصلا این حرفه را کنار گذاشتند و در دوره  کوتاه مدیریتی خود در تئاتر شهر  شمشیر را برای منتقدان خود از رو بستید.من آن زمان شناخت درستی از خبرنگاران و منتقدان نداشتم و اساسا در یک سال اول مدیریتم در تئاتر شهر متوجه  ظرفیت مطبوعات شدم و فکر می‌کردم ایده های یک مدیر باید قاطعانه شکل بگیرد. بنابراین در ابتدای مدیریتم کمتر با بچه های منتقد و خبرنگار تعامل  برقرار کردم و مشورت داشتم اما بعد فهمیدم هیچی مانند تعامل و همراهی با مطبوعات نیست و  فهمیدم تعامل با مطبوعات به منزله گسترش  دایره ارتباطی با هنرمندان است. بسیاری از  هنرمندان منتقد شما هم می گویند به خاطر نقدهایی که از عملکرد شما در مطبوعات کرده اند از داشتن امکانات  اجرا محروم شده اند. بسیاری از هنرمندان هم به کنایه به من می گویند که ما شنیدم  که اگر از تو در مطبوعات انتقاد کنیم به ما امکانات می دهی. پس شما هیچ گاه منتقدان خود را از صحنه حذف نکرده اید؟هرگز  یا کار نداشتند یا کارشان شرایط لازم برای اجرا را پیدا نمی کند. الیته مواردی هم از چشم من دور می ماند . مثلا در مورد اجرای «اتاق شماره 6» ناصر حسینی مهر  من بعد متوجه شدم که مدیر تالار مولوی از طرف من به ایشان گفته بود که شما باید 6 اجرا کمتر برود. شما به هیچ هنرمندی نگفته اید که اگر با فلان سایت یا رسانه خارجی مصاحبه کنید از اجرا 10 سال محروم می شوید؟خیر اصلا این در حیطه وظایف من نیست و من اصلا چنین روحیه  بگیر و بندی ندارم. من نمی دانم چقدر این مصاحبه  صمیمی است و آیا من می توانم نام ببرم؟ اگر مایلید نام ببرید.من حتی از آقای همایون غنی زاده دعوت کردم که کار کند و گفتم  به خاطر من خودت را محروم نکن . تو جوان مستعدی هستی و خدا را خوش نمی آید کار تئاتر نکنی، من دارم می روم تو بیا کار کن! به نظرتان چنین مدیری می خواهد عوام فریبی کند؟ چرا باید این کار را بکند؟ اگر  این قدر خودرأی و دیکتاتور است پس چرا از دروازه ای می رود داخل؟ این طور نیست . این تصوراتی است که از بیرون  بر اساس مصادیقشان  منتشر می کنند. شما در ابتدای مدیریتان از سیاست در اتاق باز صحبت کردید اما باز هم خیلی از هنرمندان در پشت در اتاق شما ماندند؟  همچنین از دوربین های مداربسته برای کنترل  رفت و آمدهای هنرمندان  استفاده کردید.آن افرادی که ضرورت داشته من ملاقات کرده ام و آن افرادی  که اموراتشان با معاونان  انجام می شد به آنان  وصلشان کردم.  در مورد دوربین نیز بد کردم خواستم با استفاده از این دوربین ها  از مراجعه کردن هنرمندی که صاحب عزت و احترام است استقبال کنم و نگذارم  پشت در بماند. یک پارسایی در  روز با چند نفر می تواند ملاقات کند؟ چند تا کار انجام دهد. بهتر است کمی انصاف داشت. من یک تئاتری به عشق  همین بچه ها  آمدم و تصورم این بود که کمی کمک کند و آرزوی کمک به  تئاتریها را داشتم. الان هم که دارم می روم با همین آرزوست و هر مدیری هم که پس از من بیاید به او کمک می کنم. الان که دیگر می‌خواهید به عنوان هنرمند به صحنه بازگردید به نظرتان قوانینی که دراین دوره مدیریتی تصویب کردید از نظر حقوق صنفی برای شما راهگشاست؟ما قصدمان خیر بوده و من امیدوارم همین طورباشد. چقدر مدیر بعد از خود را به عنوان هنرمند درک خواهید کرد؟خیلی و قطعا این بار که به صحنه برمی‌گردم نسبت به قبل توقعاتم از مدیر مرکز هنرهای نمایشی تغییر خواهد کرد. بخش اول این گفت‌و‌گو را اینجا بخوانید.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 252]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن