واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دربندی، محمدرضا - پیچیدگی امر فرهنگ در گستره ملل و تعامل فرهنگی با جوامع بشری، کاری نیست که صرفا به شناخت شاخه هایی از فرهنگ و هنر و تبادل آنها محدود شود، بلکه مستلزم در اختیار داشتن رویکردی است که از روزنه ای فراگیر، به وجوهی بنیادی تر از جوامع دست یابد، تا برنامه تعامل فرهنگی، به صورت هر چه منطقی تر و نافذ تر، بر پایه آنها استوار گردد. دستیابی به این رویکرد ، موجب می شود تا دریافت ریشه های هر چه عمیق تر پدیده های سیاسی و فرهنگی جوامع تسهیل شود و برنامه¬هایی را برای روابط فرهنگی پیش چشم آورد که از لایه های سطحی و گذرایی چون افکار عمومی، به لایه¬هایی ژرف¬تر نفوذ کرده و پی¬آمدهایی ماندگارتر و موثرتر از خود بر جای بگذارد. همانطور که می دانیم ، ظرفیت تصویر سازی یک کشور به عنوان یکی از منابع اصلی قدرت یک ملت، سابقه¬ای بسیار دیرینه دارد، که در هر عصر با توجه به زمینه¬های ارتباطی موجود ، شکلی خاص به خود می¬گرفته است. با توجه به زمینه -هایی چون عصر ارتباطات و برجسته شدن نقش و اهمیت فرهنگ در عرصه روابط بین الملل و جلو دار شدن قدرت نرم، کشف هر چه بیشتر نقش و پی¬آمدهای کاربرد فرهنگ و جایگاه آن در دیپلماسی فرهنگی از لوازم کار است. قدرت نرم، چه در شکل رسمی¬ آن در دیپلماسی فرهنگی و چه در شکل مردمی آن در دیپلماسی عمومی، با فرهنگ عمومی سروکار دارد. اما به گمان ما، در بعدی راهبردی، بخش خاصی در فرهنگ عمومی جامعه مخاطب و خودی وجود دارد که می¬تواند جایگاه ، منبع، مقصد، محل وقوع و کاربرد دراز مدت قدرت نرم را اشغال کند ، این بخش تحت عنوان فرهنگ سیاسی شناخته می شود.لازمه حضور در این میدان، قبل از هر چیز، آشنایی با مفهوم، ساز و کار و پدیده¬های فرهنگ سیاسی جوامع است. در واقع ، فرهنگ سیاسی در بردارنده باورها، ارزش¬ها، احساسات و نگرش¬های سیاسی یک جامعه است که نشان دهنده جهت¬گیری سیاسی مردم در راستای ابعاد گوناگون سیاست می باشد. نقش فرهنگ سیاسی در شکل¬گیری نظام¬های سیاسی و رفتار سیاسی کشورها، از نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. امروزه این مفهوم به عنوان رهیافتی بنیادین برای شناخت و پیش بینی شکل نظام¬های سیاسی و رفتار سیاسی کشورها از اهمیت بسیاری برخوردار شده است، رویکردی که در عصر جهانی شدن و کشف اهمیت و ظرفیت فرهنگ در عرصه روابط بین الملل ، نقش و وظیفه تعیین کننده¬ای در کاربرد قدرت نرم بر دوش دارد. اگر قدرت سخت، در راستای ظرفیت تحمیل اراده خود بر اندیشه و عمل دیگران، بر زور تکیه دارد، و اگر نفوذ، به معنای ظرفیت کنترل و تعدیل نظرات دیگران، بر صرف وجود قدرت و پول تکیه داشته باشد؛ قدرت نرم، به عنوان سلاحی بسیار کارا، فراگیر و بدون تبعات منفی، بر جاذبه تکیه دارد که منبع آن ، ارزش های مشترک موجود در فرهنگ عمومی و بطور خاص در فرهنگ سیاسی است ، بنابراین به عنوان یک رویکرد ، نیازمند به شناخت مفهوم، ساز و کار و ظرفیت فرهنگ سیاسی و نقش آن در برنامه ریزی فرهنگی هستیم . آنچه بیان شد ، انگیزه اصلی تدوین کتابی است که به سفارش اداره کل اروپا وآمریکا ی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و به همت جناب آقای محمد قالیباف خراسانی، به بازار کتاب عرضه شده است و به سوالات زیر پاسخ می گوید : چرا نظام سیاسی برخی کشورها همواره به گونه¬ای خاص شکل می¬گیرد، و برخی دیگر دستخوش تغییر می¬گردد؟ چرا این تغییر، گاه دوام می¬آورد و گاه دوامی نداشته، و مجددا شکل قبلی احیاء می¬گردد؟ در این میان، در پشت صحنه تغییر یا ثبات، چه عامل یا عوامل مهم و تعیین کننده¬ای ممکن است از چشم ما مغفول و یا پنهان مانده باشند؟ چرا سیاستمداران جوامع مختلف به گونه معینی رفتار می-کنند، و به همین ترتیب، چگونه است که فرایندهای سیاسی در جوامع مختلف، به جهت گیری از پیش تعیّن یافته¬ای سوق می-یابند، و در صورت ایجاد تغییر، این تغییر در بسیاری موارد امری موقتی است، و مجددا به رفتار و مسیر قبلی رجعت می-کنند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 587]