واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - ادعاهای اخیر آقای علیرضا رییسیان در برنامه دو هفته پیش «هفت» در مورد اینکه چرا فیلمش، «چهلسالگی» توسط داوران انجمن منتقدان برگزیده نشده، واکنشهایی را برانگیخت که موجب صدور یک بیانیه و چند فقره صحبت از ناحیه همکاران در این باب شد. راستش نگارنده در آغاز چندان انگیزه و تمایلی برای ورود به این بحث نداشت، چه آنکه بههرحال در هر محفلی که داوری دربرداشته باشد، حرف و حدیثهایی در پی خواهد داشت و همواره چنین بوده است و خواهد بود. ما هم به هر روی منتقد هستیم و به عنوان کسانی که آثار دیگران را نقد میکنند، لازم است نظر اعتراضی دوستان سینماگری را که ایرادهایی به انتخابهای ما دارند بشنویم و بدانها احترام بگذاریم، اما استدلالهای سست و به دور از شأنِ هنرمندیِ آقای رییسیان، چنان فارغ از این جریانِ عادی مینمود که سرانجام و برخلاف رویه معمولم، تصمیم گرفتم به عنوان یکی از اعضای این هیئت داوری چند سطری بنگارم. اگر به شیوه منطقدانها، سیر استدلالهای آقای رییسیان را بازخوانی کنیم و صغری و کبرای فلسفه ایشان را کنار هم بنشانیم، به چنین فرایندی میرسیم: •1- گزاره اول: رئیس انجمن منتقدان خواستار اعدام یک فیلمساز بوده است.•2- گزاره دوم: داوران این انجمن «چهلسالگی» را برنگزیدند.•3- نتیجه: رأی داوران غلط بوده است.هرکس اندک بهره و سوادی از علم منطق داشته باشد، به این شیوه استدلال خواهد خندید و نیازی به تلاش برای رد آن نخواهد بود؛ حالا بگذریم از این که گزاره اول این معادله هم از اساس نادرست است. اینجانب خود در موارد عدیدهای با آقای مستغاثی اختلاف جدی در سلیقه و عقیده دارم، کما اینکه ایشان هم احتمالا بسیاری از دیدگاههای مرا نمیپسندد، اما شگفتآور است که در رسانهای فراگیر به خود اجازه دهیم در جلوی دوربینی که دریچهاش منتهی به چشمان میلیونها بیننده میشود، با خونسردی و خنده، نسبتی چنین ناروا به کسی دهیم که ولو دیدگاهش را نمیپسندیم. شاید امروزه در غوغاسالاریهای سیاسی، زدن انگهای آنچنانی به همدیگر ، همچون نقل و نبات رایج شده، اما تعجب از آقای رییسیان است که صرفا به دلیل انتخاب نشدن فیلمشان، به دور از وجهه روشنفکرانهشان و همچون پوپولیستها با استناد به معادلهای عوامانه، سعی در خلع سلاحکردن طرف مقابل دارند. حتی به فرض هم که آقای مستغاثی چنین چیزی گفته باشد - که نگفته - باز هم کوچکترین ربطی به انتخابهای ما ندارد. البته به نظرم ایرادهایی که آقای رییسیان به برنامه «هفت» گرفت، کم و بیش درست است، اما انصافا واکنش ایشان به رأی ما هفت نفر از رفتار متمدنانه و روشنفکرانه بسیار دور بود و توهینی ناروا دربرداشت. به هرحال اجازه دهید در این مجال و به بهانه مدعیات آقای رییسیان، چند نکته درباره ماجرای این داوری مطرح شود. در آخرین روزهای جشنواره 28، نایبرییس انجمن منتقدان از تعدادی از منتقدان و از جمله اینجانب دعوت کرد داوری فیلمهای جشنواره به عهده بگیرند. در نهایت 7 نفر در این زمینه مشخص شدند. این 7 نفر، از منتقدان شناختهشده سینمایی هستند و اغلب در نشریات معتبری همچون فیلم، فیلمنگار، دنیای تصویر و صنعت سینما...قلم میزنند.(البته امیدوارم آقای رییسیان برای اثبات بیاعتباری ما به مدیران این نشریات معتبر، انگهای آن چنانی نزنند! بد نیست ایشان به عنوان نمونه، برگزیدگان منتقدان مجله فیلم را از جشنواره 28 در شماره 407 این نشریه ملاحظه کنند تا دریابند در آنجا فیلم «چهلسالگی»شان چه جایگاهی داشته است). ما هفت نفر یکی دو هفته بعد از اتمام جشنواره آراء خود را درباره بهترینها در فرم مربوط نوشتیم و به مدیریت انجمن ارسال کردیم. حاصل برآیند و معدل این آراء ، طبق الگویِ متداولِ تعلقِ بیشترین رأی، مشخص شد و بر حسب آن کاندیداها هم بر مبنای تعداد متعارف معین شدند، اما این پایان ماجرا نبود. اردیبهشت امسال اعضای داوری طی جلسهای گرد هم آمدند و جدا از هویت فردی انتخابهای خود، توجه خویش را به هویت جمعی این گروه هم معطوف کردند. به عبارت دیگر ، ما تنها به قالبِ اکثریتیِ آراءِ خود روی کاغذ اکتفا نکردیم و در آن جلسه سعی کردیم دلائل خود را برای همدیگر جهت انتخاب فلان فیلم و بَهمان سینماگر شرح دهیم و یکدیگر را متقاعد کنیم تا آراء خود را به هم نزدیکتر سازیم و با همدلی بیشتری نتایج نهایی را رقم بزنیم. با توجه به اینکه ما هفت نفر در برخی موارد دیدگاههایی نزدیک و در برخی مسائل نیز دیدگاههایی فاصلهمند از هم داشتیم ، روند این جلسه به شدت صمیمانه و در عین حال جدی بود. دو نکته اساسی در روند این جلسه قابل ذکر است. نخست آنکه در فرایند تصمیمگیری هیچ نوع پیشنهاد و توصیه ولو ضمنی از سوی هیچ احدالناس یا جریانی اعمال نشد. هیچ نفرِ هشتمی به گروه هفتنفره ما اضافه نشد و تنها فردی که در جلسه ما حضور داشت، نائبرئیس انجمن بود که او نیز به هیچ عنوان دیدگاه و سلیقه خود را به زبان نیاورد، چه رسد به اینکه بخواهد دخالت کند. حضور او نیز صرفا برمبنای نگارش صورتجلسه و نیز یادآوری مقررات متداول در امر داوری به لحاظ تعداد کاندیداها و عناوین جوایز و غیره بود. نکته دوم برمیگردد به تفاوت سلیقه و نگاههای فردی هر یک از ما هفت نفر با آنچه در فرایند تصمیم جمعیمان نمود یافته است. اغلب ما در همان روزهای جشنواره و نهایتا یکی دو هفته بعدش، نظرات خود را درباره برگزیدههایمان در نشریاتی که معمولا مینویسیم، درج کردیم. علاقهمندان با رجوع به این نشریات بهسادگی میتوانند دریابند که نظر فردی اشخاصی مانند امیر قادری یا حمید گرشاسبی یا خود بنده چه بوده است، اما حاصل بحثهای ما در فرایند این داوری تا حدی متفاوت از نگاههای فردیمان است. من خودم ممکن است به لحاظ شخصی برخی از اسامی موجود در لیست را چندان نپسندم و یا حتی جای نام برخی را خالی بینگارم، کما اینکه قطعا شش نفر دیگر هم همین حس را دارند، ولی قاعده بازی در ساختار داوری ایجاب میکند که نظر جمعیمان را برمبنای رای اکثریت یا متقاعدشدگی حاکم بر فضای جلسه، بر نظر فردیمان غلبه دهیم و صدالبته این الگوی کوچکی از یک موقعیت مدنی است. در عین حال، ما تصمیم گرفتیم به عنوان اعضایی از جامعه منتقدها در مواردی دست به معرفی الگو بزنیم و با توجه به نیازهای امروز سینمای ایران، حساسیت خویش را در قبال جلوههای بیرونی این سینما هم بدینوسیله نشان دهیم. برای همین هریک از ما در عین حفظ دیدگاههای فردیمان، روی نتایج داوریمان در انجمن نیز ثابتقدم هستیم. ما اگر ادعای روشنفکری و تمدن داریم؛ اگر اثر هنری دراینباره خلق میکنیم و اگر نقد هنری در این باب مینگاریم، باید در رفتار و منش و آداب خود نیز به همان شیوه تأسی کنیم. این امر، اصلیترین نکته رعایت قواعد بازی اجتماعی در فراگردی متمدنانه است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 542]