تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826053228




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

به هیچ چیزی اعتماد نکن


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > بادی، نزهت  - در جزیره شاتر با داستانی پیچیده و چندلایه روبرو هستیم که نه فقط نمی توان قطب خیر وشر را از هم تفکیک کرد، بلکه هویت واقعی و جعلی شخصیتها نیز قابل تشخیص نیست. نگاهی به فیلم جزیره شاتر به هیچ چیزاعتماد نکنجزیره شاتر فیلمی است که با تماشای آن بیشتر به یاد تریلرهای معمایی- روانشناختی پولانسکی می افتیم تا اسکورسیزی. بنابراین با اینکه فیلم چیزی از یک اثر خوب و درخشان کم ندارد، ولی طبیعی است که طرفداران جدی اسکورسیزی را زیاد راضی نکند.در جزیره شاتر با داستانی پیچیده و چندلایه روبرو هستیم که نه فقط نمی توان قطب خیر وشر را از هم تفکیک کرد، بلکه هویت واقعی و جعلی شخصیتها نیز قابل تشخیص نیست. درواقع ما چنان در جهان متزلزل و نامطمئن فیلم گرفتار می شویم که نمی دانیم به چه چیزی اعتماد کنیم .داستان فیلم درباره ورود یک مارشال ایالتی به یک تیمارستان در جزیره ای دورافتاده است که جنایتکاران با سابقه جنون را در آن زندانی کرده اند. در ظاهر مارشال برای حل پرونده مفقود شدن یک زن بیمار روانی که بچه هایش را به شکل دردناکی کشته، به جزیره آمده است. اما درواقع او به دو دلیل شخصی این ماموریت را پذیرفته است، یکی یافتن قاتل همسر و فزرندانش که خودش را به عنوان یک دیوانه جا زده تا از مجازات نجات یابد و دیگری سر در آوردن از تحقیقات مشکوکی که بر روی بیماران انجام می دهند تا از آنان برای اهداف جنگ سرد سوءاستفاده کنند.ما مدام میان مرز عینیت و ذهنیت حرکت می کنیم و هر چه جلوتر می رویم واقعیت و خیال بیشتر درهم آمیخته می شود تا جایی که دیگر نمی توان تمایزی میان آن دو قائل شد. یعنی بجای اینکه با نزدیک شدن به پایان فیلم، گره های ماجراها باز شود و ما بفهمیم که کدام بخشهای داستان واقعی و یا خیالی بوده است، با سوالات و معماهای بیشتری روبرو می شویم که به ابهام و عدم قطعیت فیلم می افزاید.در فیلم با دو نوع روایت روبرو هستیم. روایت اول لئوناردو دی کاپریو را یک مارشال ایالتی نشان می دهد که توطئه تشکیلات امنیتی- حکومتی را در جهت تبدیل زندانیان به موجودی بی اراده در راستای اهداف تروریستی کشف می کند. روایت دوم او را یک بیمار روانی معرفی می کند که نمی تواند فاجعه دردناک قتل همسرش را باور کند و دچار روان پریشی، کابوس و هذیان گویی شده است. درنهایت هم معلوم نمی شود کدام روایت در فیلم واقعی است. در نیمه های پایانی فیلم به نظر می رسد که واقعیت این است که دی کاپریو یک بیمار روانی است و همسرش را بخاطر اینکه فرزندانش را در آب خفه کرده، کشته و حالا برای گریز از واقعیت تلخ در گذشته اش دست به انکار آن زده و برای خود هویت یک مارشال را جعل کرده که در جستجوی قاتل همسرش است.اما در آخرین لحظات فیلم دی کاپریو خودخواسته ترجیح می دهد به عنوان یک قربانی تحت آزمایشات خطرناک قرار بگیرد و مثل یک قهرمان با رویای عاشقانه همسرش بمیرد تا اینکه به عنوان یک هیولا با کابوس قتل همسرش زندگی کند. همین رفتار به ظاهر کوچک و ساده همه یافته های ما را زیر سوال می برد و دوباره شک و تردید را به جانمان می اندازد که بالاخره هویت واقعی دی کاپریو کدام است.اسکورسیزی برای ایجاد چنین فضای غیر قابل اطمینان و مبهمی از چند تمهید استفاده کرده است. نخست نوع زاویه دید روایت است که چون ما همه وقایع را از نگاه دی کاپریو می بینیم، در جهان آشفته و نامطمئن ذهن او پیش می رویم و نمی توانیم نسبت به نوع روایت با قطعیت تصمیم بگیریم.مورد دیگر بهره گرفتن از یک جزیره دورافتاده به عنوان محل وقوع قصه است. محصور و زندانی شدن دی کاپریو در جزیره به نوعی یادآور اسارت او در کابوس عذاب آور گذشته اش است که گویی از آن رهایی ندارد.زوایای نامتعارف و حرکات بی قرار و مضطرب دوربین و رنگ و نور تیره و دلگیر نیز به خوبی در القای فضای برزخ گونه فیلم موثر است.اما بیش از هر چیزی بازی دی کاپریو است که مخاطب را با کابوس ها و رویاهای خود همراه می کند. او هر چه در مسیر حرفه ای اش جلوتر می رود، بیشتر ثابت می کند که چه مهارت و تسلط بی نظیری برای ایفای نقش های درونی با مشکلات ذهنی دارد. بازی او از نوعی ابهام و چندگانگی برخوردار است که برای نمایش فروپاشی روانی شخصیت بسیار کارآمد است، بطوری که ما هم هر بار که او مورد پرسش دختربچه اش قرار می گیرد که چرا ما را نجات ندادی، دچار احساس گناه، اندوه و حسرت می شویم و به یاد اشتباهاتمان در گذشته می افتیم.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن