واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: كريگ بلامــي: از فوتبال لذت ميبريد؟
در خانه كريگ بلامي نشسته ام، خانهاي دنج و آرام در ليورپول. تلويزيون روشن است و در حال پخش مصاحبهاي از نواك جوكوويچ. صداي تلويزيون اما بسته است و بلامي هم در حال صحبت كردن. از روزهايي ميگويد كه قلبش شكست اما بعدا فهميدم بارها و بارها اين احساس تلخ را تجربه كرده است.
مهاجم ليورپول در اعترافي دوستانه گفت تا همين چند ماه قبل به قدري از شكست ميترسيده و باخت را مايه خجالت ميدانسته كه اصلا به ياد نميآورده آخرين بار كي از يك مسابقه فوتبال لذت برده اما تراژدي مرگ صميمي ترين دوستش يعني گري اسپيد شرايطي را مهيا كرد كه بلامي نگاهي دوباره به زندگي اش داشته باشد.
به كريگ گفتم «مردم ميگويند اگر بلامي را عصباني كني او حتي به اندازه نصف يك بازيكن هم كارآيي ندارد.»
او گفت: «حالا خودم هم اين را ميدانم. ميداني، بايد بازيكن بهتري باشم.اين روزها اين موضوع به يكي از دغدغههاي فكريام تبديل شده است.»
بلامي در پنج سال گذشته زمان زيادي را براي كمك به ديگران اختصاص داد اما در هشت هفته اخير اتفاقاتي دست به دست هم داد تا قبول كند كه بالاخره ياد بگيرد به خودش هم كمك كند: «بچه كه بودم در خيابانهاي كارديف فوتبال بازي ميكرديم. فوتبال همه بچهها به اندازه من خوب بود. حرفه من از خيلي جهات مديون آن روزهاست اما من والدينم را داشتم. فداكاريهاي پدرم باعث شد بتوانم به راهم ادامه دهم. او سعي ميكرد شرايط را براي دوستانم هم فراهم كند اما واقعا سخت است كه بخواهي نقش والدين ديگران را بازي كني. حالا و بعد از سالها قلبم ميشكند كه چرا همبازيهاي دوران كودكيام نميتوانند لذتي را كه من ميچشم تجربه كنند.»
مدتي طول كشيد اما بلامي بالاخره راه كمك به كودكان را پيدا كرد. پنج سال پيش او براي ملاقات دوستش به شهر كونو در شمال سيرالئون سفر كرد. اين سفر زندگي او را تغيير داد: «هميشه دوست داشتم در يكي از مراكز خيريه انگليس فعاليت كنم اما سفر به سيرالئون باعث شد به اين فكر كنم كه «ما در اينجا شرايط بدي نداريم.» بچههايي كه من در سفر ديدم هيچ چيز نداشتند.اصلا فوتبال بازي نميكردند. در عوض مشغول كار بودند. شايد با جوراب چيزي شبيه توپ درست ميكردند يا دنبال پرتقال ميدويدند اما عشق آنها به فوتبال چيزي شبيه بيست يا سي سال قبل ما بود... شما در انگليس ديگر به ندرت بچهاي را ميبينيد كه در خيابان بازي كند.اين موارد مرا به فكر برد بهتر است در سيرالئون كاري بكنم.»
آنچه بلامي انجام داد تزريق 2/1 ميليون پوند از دارايي اش به يك آكادمي فوتبال در خارج از پايتخت بود كه در حال حاضر فضاي مناسب را براي بيست بازيكن جوان آينده دار و مستعد فراهم كرده است و به زودي پذيراي بيست نفر ديگر خواهد بود.
يونيسف هم اعتبار اين پروژه را بالاتر برد. يونيسف در حمايت از حركت بلامي و در كنار او «ليگ كريگ بلامي» را در سراسر اين كشور راه انداخت و خيلي زود تيم دختران و تيمي متشكل از بي خانمانهاي به جامانده از جنگهاي داخلي تشكيل شد.
بلامي در اين باره ميگويد:« اينكه ميتوانم به افرادي كه در بدترين شرايط زندگي ميكنند، كمك كنم، چنان احساس رضايت و خشنودي به من ميدهد كه مطمئنم حتي بزرگترين موفقيتها در دنياي فوتبال چنين تاثيري رويم نخواهد داشت. آيا ميتوانستم در 22 يا 23 سالگي چنين كاري بكنم؟ البته كه نه. حالا سنم بالاتر رفته و ثبات و امنيت مالي خوبي دارم اما اين معناي زيادي برايم ندارد.
طبيعتا از ارزش خودم بهعنوان يك بازيكن آگاهم اما آيا واقعا نياز دارم خانهاي گرانقيمت براي تعطيلاتم بخرم و تنها دو هفته از سال آنجا باشم؟ البته كه نه. اين هدر دادن پول است. چرا اين پول را به افرادي ندهم كه ميتوانند با آن كاري كنند و زندگي شان را بهتر كنند؟
مثل بسياري از پروژههاي ديگر يونيسف به كمك من هم آمد تا در كنار هم به كودكان بيشتري براي تجربه يك زندگي واقعي كمك كنيم.اگر بخواهم واقعبين باشم بايد بگويم شايد به تنهايي قادر به انجام تمام اين كارها نبودم. وقتي به سيرالئون ميروم مردم بارها وبارها از من تشكر ميكنند اما صادقانه ميگويم اين من هستم كه بايد از آنها به خاطر آنچه براي من بهعنوان يك انسان انجام دادند تشكر كنم.»
عليرغم احساس رضايت قلبي بلامي از كار در سيرالئون، او نتوانست از فوتبال حرفهاي به طور كامل لذت ببرد. بعد، در 27 نوامبر سال گذشته خبر خودكشي مدير تيم ولز در خانهاش قلب كريگ را شكست.
بلامي بازي آن روز مقابل منچستر سيتي را از دست داد اما سران ليورپول به قدري او را به لحاظ روحي آشفته ديدند كه از استيو پيترز، يكي از بهترين روانشناسان ورزشي كمك خواستند.
بلامي هنوز هم با مرگ گري اسپيد كنار نيامده. در دو ساعتي كه در منزلش بودم حتي برايش سخت بود كه نام اسپيد را به زبان بياورد...
بلامي ميگفت:« او فقط يك هم تيمي قديمي نبود. او اسطوره من در دنياي فوتبال بود. او دقيقا همان كسي بود كه سعي ميكردم باشم. در 10 سال گذشته هفتهاي يك بار با او صحبت ميكردم اما حالا فرزندانش را ميبينم. هر چند روز يك بار با آنها صحبت ميكنم زيرا مرا به ياد او مياندازند.»
مهاجم ليورپول اما در اوج افسردگيها و ناراحتيها يكي از كتابهاي پيترز را مطالعه كرد؛كتابي درباره ريشههاي انسان و جنگ بين جنون و منطق.
بلامي در اين باره ميگويد: «مطالعه اين كتاب نگاهم را به زندگي تغيير داد. آيا هر وقت فوتبال بازي ميكنم درباره آن فكر ميكنم؟ البته كه اينطور است. بيشتر شبها قبل از خواب در اين باره فكر ميكنم. شايد سخت باشد اما در عين حال به من كمك كرد ابعاد بيشتري از شخصيت خودم را كشف كنم. وقتي فوتبال بازي ميكنم بخش هيجاني و غير منطقي و جنون آميز وجودم آشكار ميشود. چرا يك روز بعد نميتوانم به تماشاي بازي خودم بنشينم؟ چون اين من نيستم. از بلامي كه تماشا ميكنم متنفرم. از تماشاي برخوردهايي كه با داور يا بازيكنان حريف داشتم متنفرم. اين بخش از وجودم را دوست ندارم.
سعي ميكنم در زمين روي حركاتم فكر كنم، حتي اگر زمان و انرژي زيادي از من بگيرد. هميشه به خودم ميگويم «اين تو هستي، خوب بازي كن.بايد بهتر وبهتر شوي.» سابقا ذهنم پر از اين افكار ديوانه كننده بود كه بايد در تمام بازيها ببرم و جامها را درو كنم. در غير اين صورت حرفهام چيزي جز يك شكست بزرگ نخواهد بود. مسخره است. آيا يك مدال رنگي مرا بهعنوان يك انسان تغيير خواهد داد؟ البته كه نه. آيا از من بازيكن بهتري خواهد ساخت؟ البته كه نه. پس نگران چه مسائل بيارزشي بودم.»
بلامي كه بحران را پشت سر گذاشته، هفته گذشته گلي حساس در بازي برگشت مرحله نيمه نهايي كارلينگ كاپ وارد دروازه منچستر سيتي كرد و يكي از بهترين دورههاي فوتبالش را تجربه ميكند: «حمايت مربي، بازيكنان و هواداران ليورپول و البته كمكهاي هاي استيو پيترز مرا به اين نقطه رساند. در نيمه نهاييها يا بازيهاي حساس زيادي حضور داشتم اما يا مجروح ميشدم يا نمايشي ضعيف داشتم. معتقدم همه اينها فقط به خاطر استرس و نگراني بيجا بود. هميشه از مزاياي مشاوره با روانشناسان ورزشي شنيده بودم اما نوعي ترس از اين گفتوگوها داشتم اما حالا به همه ميگويم اين فرصت را از دست ندهند.
پيترز نميخواست از من بازيكن بهتري بسازد. البته اگر به فوتبالم هم كمك ميكند كه چه بهتر اما بهتر اين است كه به زندگي بعد از فوتبالم كمك شود. اين روزها دايما از مردم ميشنوم كه درباره برنده شدنم در اينجا و آنجا صحبت ميكنند اما من رويام را يافتهام وهمين حالا برنده شدهام. اين روزها وقتي فرزندانم از بازي فوتبال برمي گردند ازآنها ميپرسم... آيا از فوتبال لذت برديد؟»
مترجم: فاطمه حلاجي
چهارشنبه|ا|12|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]