واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
مرد جوان 32 ساله با دادن وعده ازدواج به دختران جوان از آنها كلاهبرداري ميكرد و اموال آنها را به سرقت ميبرد.يكي از روزهاي مرداد امسال زن جواني با مراجعه به شعبه هشتم بازپرسي دادسراي ناحيه يك تهران بازپرس دادسرا را از وقوع يك حادثه با خبر كرد. مرد جوان با وعده ازدواج از دختران كلاهبرداري ميكرد خبرگزاري فارس: مرد جوان 32 ساله با دادن وعده ازدواج به دختران جوان از آنها كلاهبرداري ميكرد و اموال آنها را به سرقت ميبرد. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، يكي از روزهاي مرداد امسال زن جواني با مراجعه به شعبه هشتم بازپرسي دادسراي ناحيه يك تهران بازپرس دادسرا را از وقوع يك حادثه با خبر كرد. اين زن جوان خطاب به روستا، بازپرس پرونده گفت: در مسير دانشگاه به منزل در محدوده خيابان وليعصر (عج) تقاطع پارك وي منتظر ماشين بودم كه با يك مرد جوان كه لباس خلباني به تن داشت آشنا شدم. وي ادامه داد: اين مرد جوان خود را خلبان و استاد زبان انگليسي معرفي كرد و مدعي شد كه پدر و مادرش را از دست داده و ديگر اعضاي خانوادهاش هر يك دنبال كار و زندگي خود هستند و عليرغم اينكه شغل و درآمد مناسبي دارد به شدت احساس تنهايي ميكند و مدتي است كه دنبال يك شريك خوب براي زندگي مشترك ميگردد. زن جوان مدعي شد: اين فرد در ادامه حتي اشك ريخت و چنان با حرفهاي خود و رفتارش مرا تحت تأثير قرار داد كه من هم فكر كردم با يك جوان پاك و با روحيه لطيف و مهربان آشنا شدهام كه ميتواند مرا خوشبخت كند. وي ادامه داد: به اين ترتيب من هم در مورد احساسات و آرزوها و علاقههايم و همچنين شرايط فردي و خانوادگيام با وي صحبت كردم. در موقع خداحافظي بسيار هنرمندانه مدعي شد يكي از بستگانش را ديده كه قصد عزيمت به شهرستان دارد و تمام پولهايش را به او داده و هم اكنون براي كاري نياز به پول زيادي دارد. زن جوان گفت: من هم كه كاملاً تحت تاثير حرفهايش قرار گرفته بودم، مبلغ موجود در كيف را كافي نميديدم. گوشواره و دستبند و گردنبندم را به ارزش 5/1 ميليون تومان به وي دادم و از يكديگر خداحافظي كرديم، اما در تماسهاي بعدي پاسخگوي تلفن من نبود. به دستور بازپرس روستا پرونده جهت رسيدگي تخصصي و شناسايي و دستگيري متهم به كارآگاهان مبارزه با كلاهبرداري پايگاه يكم ارجاع شد. كارآگاهان در نخستين اقدام خود تحقيقات مقدماتي را از اين شاكي آغاز كردند اما مالباخته هيچ نشاني و مشخصات دقيقي از متهم نداشت، حتي در چهرهنگاري نيز نتوانست اطلاعاتي در اختيار كارآگاهان قرار دهد. يك ماه بعد پروندهاي از شعبه ديگري از دادسراي ناحيه يك شميران به كارآگاهان پايگاه يكم پليس آگاهي ارجاع شد. در اين پرونده شاكي كه دختر جواني بود به كارآگاهان گفت: در مسير برگشت به منزل با خودرو شخصيام بودم كه در ميدان توحيد ابتداي بزرگراه شهيد چمران يك جوان را كه لباس خلباني به تن داشت سوار كردم. اين دختر جوان مدعي شد فرد سوار شده بر خودروي من مسيرش را چهارراه پارك وي اعلام كرد و در طول مسير خود را خلبان و استاد زبان انگليسي معرفي كرد و در ادامه كه سر صحبت را با من باز كرد ادعا كرد پدر و مادرش فوت كرده و فردي تنهاست. شاكي دوم پرونده نيز مدعي شد: من هم كه از ظاهرش خوشم آمد در طول مسير با وي صحبت كردم و آدرس و شماره تلفن و مشخصاتم را به او دادم و در ميدان تجريش از هم خداحافظي كرديم. وي ادامه داد: روز بعد با من تماس گرفت و با يكديگر در يك پارك در شمال شهر قرار ملاقات گذاشتيم. در ملاقاتمان از شرايط خود، شغل و وضعيت خانوادگي و روحياتش طوري صحبت كرد كه من شيفتهاش شدم. قرار بعدي را روز جمعه همان هفته براي رفتن به كوه گذاشتيم اما در مسير كوهپيمايي از مبلغي صحبت كرد كه يادش رفته در منزل بردارد كه بايد به يك نفر بدهد و من هم كه پول زيادي همراهم نبود از من خواست تا گردنبند و دستبندم را به او بدهم من هم اين كار را كردم اما در روزهاي بعد و در تماسهاي بعدي جواب تلفنهاي مرا نداد و فهميدم كه اين فرد يك كلاهبردار است. كارآگاهان در پرونده مشابه قبلي كه تحقيقات آنها به نتيجه نرسيده بود با تحقيق از شاكي دوم و بررسي وضعيت ظاهري اين شياد، احتمال اينكه متهم هر دو پرونده يكي باشد از نظر كارآگاهان قوت گرفت. با بررسي موارد مشابه در دادسراي ناحيه يك، در روزهاي بعد نيز پروندههايي از شعب مختلف اين دادسرا به پايگاه يك ارجاع شد و در تمامي اين پروندهها شاكيان دختران جواني بودند كه در خيابان يا پارك با يك جوان حدود 30 ساله آشنا شده كه اغلب خود را خلبان يا فردي تنها، داراي شرايط مناسب شغلي و زندگي معرفي ميكرد و اينكه قصد دارد براي زندگي آينده خود دختر ايده آل و مناسب خود را پيدا كند. اين فرد آنها را اغفال با شيوهها و بهانههاي مختلف و اقدام به گرفتن وجه، گوشي تلفن همراه و طلا طعمههاي خود كرده و بعد از آن به تماسهاي آنان پاسخ نميداد. در تمامي اين كلاهبرداريها وي با ظاهري آراسته و شيك و با روشهاي متعددي مالباختگان را طعمه قرار داده و در همان ملاقات اوليه و يا ملاقاتهاي بعدي از آنان با وعدههاي ازدواج و يا دوستي كلاهبرداري كرده بود. همچنين مشخص شد در برخي از اين پروندهها متهم چنان نقش بازي كرده بود كه با اشكهاي خود از تنهايي و... اشك مالباخته را نيز درآورده بود در مواردي نيز مالباخته وي را سوار خودرويش كرده بود و به اين ترتيب متهم در يك فرصت بدست آمده از داشبورد خودرو هم سرقت كرده بود. كارآگاهان مبارزه با كلاهبرداري پايگاه يكم پس از اين مراحل كليه پروندهها را از شعبات متعدد دادسراهاي مختلف، درشعبه هشتم بازپرسي دادسراي ناحيه يك تجميع كردند و به دستور روستا تيم ويژهاي از كارآگاهان با نظارت وي و رئيس پايگاه، تحقيقات گستردهاي را جهت شناسايي و دستگيري متهم مورد نظر اجرا كردند. با كمك تعدادي از مالباختگان از متهم چهرهنگاري شد اما در دي امسال شاكي ديگري اظهار داشت در لحظه خداحافظي از اين فرد كه به بهانههايي از من طلا و پول نقد گرفته بود من هم كيف پول وي را برداشتم. وي متوجه شد اما به روي خود نياورد كه پس از رفتنش ديدم چيز خاصي در كيف نيست. كارآگاهان از طريق چهرهنگاري و با تحقيقات وسيع ميداني و محلي، در نهايت نشانيهايي از متهم در خيابان ميرداماد بدست آوردند كه در تاريخ 19 بهمن موفق شدند وي را در يك مغازه شناسايي و دستگير كنند. با مواجهه حضوري اين متهم 32 ساله به نام علي، با تعدادي از مالباختگان وي به بزه انتسابي اعتراف كرد و گفت: بيش از يك سال است به اين فكر افتادم تا به شيوه فوق از دختران جوان كلاهبرداري كنم. وي ادامه داد: در اين مدت از دهها نفر به عنوان طعمه استفاده كردم و با وعدههاي ازدواج به بهانههايي به راحتي موفق شدم مبالغي وجه نقد، گوشي تلفن همراه، يا طلاي آنان را بگيرم. سپس طلا را به طلا فروشيهاي متعددي در مركز يا شمال شهر برده و با ادعاي اين كه فاكتور خريد را به همراه نياوردهام و به پولش احتياج مبرم دارم با قيمت پايينتري فروختم. با اين اعترافات كارآگاهان در تلاشند تا ساير مالباختگان را شناسايي كنند كه تا كنون يا اقدام به شكايت نكرده يا در ساير مراجع قضايي و انتظامي طرح شكايت كردهاند و اين در حالي است كه شناسايي طلافروشيهاي متعددي كه متهم طلاجات را بدون ارائه فاكتور به آنان فروخته در دستور كار قرار دارد. ارزش اموال سرقتي از حدود 50 شاكي بيش از يكصد ميليون تومان برآورد شده است و اين نكته حائز اهميت است كه متهم متأهل، بيكار و ساكن منزل پدرياش در شمال پايتخت است. با توجه به اعترافات متهم به نظر ميرسد بسياري از مالباختگان به علت حفظ آبروي خود و خانواده اقدام به طرح شكايت نكردهاند زيرا با تحقيقات انجام شده مشخص شد در برخي از موارد اين فرد به بهانه ازدواج به منازل مالباختگان نيز راه پيدا كرده كه در تعدادي از اين موارد خانوادهها شرايط دعوت متهم را به منزل براي آشنايي بيشتر فراهم كردهاند. بازپرس پرونده دستور چاپ عكس بدون پوشش متهم را در رسانهها صادر و از شهرونداني كه در يك سال اخير توسط متهم از آنان كلاهبرداري يا سرقت شده دعوت كرد به پايگاه يكم پليس آگاهي تهران بزرگ واقع در ميدان تجريش ـ سه راهي ياسر يا شعبه هشتم بازپرسي دادسراي ناحيه يك شميرانات مراجعه كرده و يا با شماره تلفن 21868306 تماس بگيرند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]