تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831293097




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

12 بهمن1357


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: 12 بهمن1357
خبرگزاري فارس: روز 12 بهمن هواپيماي حامل امام در فرودگاه مهرآباد به زمين نشست قبل از اينكه امام از داخل ترمينال بيرون بيايند ديدم كه مجاهدين خلق در ميان روحانيون ايستاده اند به همين دليل روي پله‌ها رفتم و گفتم صف اول بايد روحانيون باشند


به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس به نقل از سايت مركز اسناد انقلاب اسلامي، در 26 دي 1357، محمدرضا شاه پهلوي ناچار به خروج از ايران شد. امام كه دولت بختيار را غير قانوني اعلام كردند و شوراي انقلاب را تشكيل داده بودند با فرار محمدرضا شاه از ايران، آماده عزيمت به ميهن اسلامي شدند. بختيار فرودگاه ها را بست و پرواز امام يك هفته به تأخير افتاد اما سرانجام روز 12 بهمن 1357 حضرت امام پس از 15 سال تبعيد به ايران بازگشتند. ورود امام به ميهن با استقبال ميليون ها نفر از تهران و ساير نقاط كشور روبرو شد.

محسن رفيق دوست راننده اتومبيلي كه امام را از فرودگاه به بهشت زهرا برد در اين باره چنين روايت مي كند:«بزرگان شوراي انقلاب خبر دادند كه امام 12 بهمن به ميهن بازخواهند گشت و در جلسات شوراي انقلاب بازرگان با بختيار براي تحويل فرودگاه مهرآباد و هرچه بهتر برگزار كردن مراسم استقبال رايزني هايي كرده بودند. روز دهم رفتيم و ترمينال شماره يك فرودگاه مهرآباد را تحويل گرفتيم ...

شب يازدهم بهمن بچه هاي اسكورت به منزل ما آمدند ولي چون منزل ما گنجايش آنها را نداشت به خانه باجناقم در خيابان 17شهريور رفتيم و شب را در آنجا گذرانديم. شهيد محمد بروجردي رئيس اسكورت با افرادش آنجا بودند...

صبح زود از خواب برخاستم و ماشين بليزر را روشن كردم و پس از خواندن آيت الكرسي و ان يكاد به سوي فرودگاه به راه افتادم. ساعت 6به فرودگاه رسيدم هنوز كسي نيامده بود ولي ديدم كه دو نفر پاسبان از نيروهاي خودمان جلوي در فرودگاه ايستاده­اند كه آنها را مرخص كردم چون قرار نبود آن روز كسي در آن مكان باشد زيرا براي استقبال كنندگان كارت فرستاده بوديم و قرار نبود هر كسي به داخل فرودگاه وارد شود.

نيروها را جلوي در متمركز كرديم، سپس فرودگاه را سامان داديم و به تدريج ميهمانان هم آمدند. روز 12 بهمن هواپيماي حامل امام در فرودگاه مهرآباد به زمين نشست قبل از اينكه امام از داخل ترمينال بيرون بيايند ديدم كه مجاهدين خلق در ميان روحانيون ايستاده اند به همين دليل روي پله­ها رفتم و گفتم صف اول بايد روحانيون باشند.

براي اينكه كارم را تكميل كنم رفتم دست اسقف مانوكيان، خليفه ارامنه را كه در صف سوم بود گرفتم و به صف اول آوردم و به اين ترتيب مجاهدين صفوف دوم و سوم رفتند ما پيوسته اخبار مربوط به فرود هواپيما را از برج مراقبت مي­گرفتيم و با آنها در ارتباط بوديم.

وقتي هواپيما به زمين نشست ابتدا قرار نبود كسي به روي باند برود و فقط آقاي مطهري رفتند و باايشان هم امام پايين آمدند بعد از آن امام به سالن كوچكي كه در چند متري محوطه باند بود و ما به زور آن را خالي نگه داشته بوديم تشريف آوردند. اما توقف امام در آن مكان كوچك نه ميسر بود و نه امكان اينكه امام را از اينجا بيرون ببريم وجود داشت چون مردم هم بيرون مي آمدند و مانع سوار شدن ايشان مي شدند.

بنابراين تصميم گرفتيم امام را دوباره به باند ببريم تا بعد ماشين را به سوي باند بياورم. امام چند دقيقه صحبت كردند و گفتند كه وعده ما بهشت زهرا.

من هم رفتم ماشين را كنار باند آوردم همان لحظه ديدم امام و حاج سيد احمد آقا سوار يك بنز شدند كه متعلق به نيروي هوايي بود بلافاصله رفتم و ضمن عرض ادب گفتم كه آقا شما قرار است در اين ماشين بنشيند آقا فرمودند چه ضرورتي دارد؟ گفتم:اين ماشين كوتاه است و جمعيت زياد بنابراين ما يك ماشين بلند براي شما در نظر گرفته­ايم كه مردم بتوانند شما را ببينند.

در همين زمان شهيد عراقي به امام گفتند:آقا شما تشريف بياوريد عقب اين ماشين سوار شويد. بنابراين امام از آن ماشين پياده شد. قرار بود آيت الله مطهري در صندلي عقب كنار امام بنشيند و حاج احمد آقا كنار دست من و هاشم صباغيان هم بي سيم به دست پشت سر امام اوضاع را كنترل كند.

اما آقاي مطهري گفتند مي خواهند خودشان به بهشت زهرا بروند ولي امام اجازه نداد. صباغيان سوار شوند و فرمودند فقط من و احمد كس ديگري در اين ماشين نباشد.امام صندلي جلو كنار من نشستند و حاج احمدآقا هم صندلي عقب. در طول مسير امام در حالي كه لبخند محبت آميز بر لبانشان بود و مدام به احساسات مردم با لبخند و تكان دادن دست پاسخ مي­داد نشسته بودند...

وقتي كه به بهشت زهرا رسيديم مردم گاهي خودشان ماشين را حركت مي­دادند ... تااينكه به نقطه آخر رسيديم كه امام قرار بود پياده شوند و از قرار معلوم بچه ها هماهنگ كرده بودند كه هلي­كوپتر بياورند و در 500متري آخرين محل توقف بليزر قرار دهند. حاج احمد آقا در انتهاي خيابان شهيد رجايي بي هوش شد و بعد از مدتي به هوش آمد. حال من هم چند بار به هم خورد ولي امام كاملا سالم و با نشاط بودند. در بهشت زهرا قرار بود امام به قطعه 17 بروند ولي با ازدحام جمعيت اين كار ممكن نبود آنجا متوسل به حضرت زهرا(س) شدم كه نجاتم دهد. يكباره ديدم آقاي ناطق نوري بدون عبا و عمامه روي دست مردم به طرف ما آمد.

من در طرف خودم را بازكردم و به او گفتم به امام بگوييد بيرون نروند ايشان رفتند و به امام گفتند چند لحظه منتظر باشيد تا نزديك هلي كوپتر برويم اما امام دائما اصرار مي كردند مردم را بيشتر از اين منتظر نگذاريد.. ماشين خاموش شده بود تا اينكه عده اي از جوانان يا كريم گويان ماشين را بلند كردند و نزديك هلي كوپتر بردند. آقاي ناطق بالاي پله هلي كوپتر رفت من هم امام را بغل كردم و دستش را به دست آقاي ناطق دادم بعد حاج احمد آقا وارد شد و در آنجا يكي از جوانها پايش را روي سينه من گذاشت و داخل هلي كوپتر رفت.

خستگي رانندگي در مسير متراكم و درد سينه باعث شد بيهوش شوم وقتي به هوش آمدم ديدم برادران صالحي و دكترعارفي پزشك مخصوص امام به من تنفس مي دهند و امام هم فرياد مي زنند :«من دولت تعيين مي كنم من توي دهن اين دولت مي زنم» بعد ازاينكه به هوش آمدم همراه با برادران به مدرسه رفاه برگشتيم تا اوضاع را مرتب كنيم.

رسول سليماني

انتهاي پيام/

چهارشنبه|ا|12|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن