واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسي آماري و محتوايي فيلمهايي كه از خطوط قرمز گذشتند و روانه اكران شدند(3)
خبرگزاري فارس: آژانس شيشهاي به دليل نوعي تقابل ذاتي در متن مناسبات اجتماعي و ماهيت پارادوكسيكال واقعگرايي و آرمانگرايي كه ميتواند به واسطه شاخص بودن آن با شرايط انقلابي جامعه ما پويايي خود را حفظ كند، فيلمي متعلق به همه دوران است، بهعلاوه اينكه به دليل تلاقي ساخت فيلم با شرايط متأثر از جريان دوم خرداد و تناقضهاي ذاتي شعارهاي اين دوره با موضوع آرمانگرايي ميتواند بخشي از هويت تاريخي ما را نمايندگي كند.
در دو قسمت نخست به بررسي آماري و محتوايي فيلمهايي پرداختيم كه در سي سال گذشته مشمول مميزي و توقيف شدهاند. در كنار اين فيلمها بودهاند فيلمهاي قابل ملاحظهاي كه عليرغم داشتن خطوط قرمز، موفق شدند از مانع مميزي عبور كنند و خود را به اكران برسانند.
درباره اين فيلمها گفته ميشود كه عموما مسأله مميزي چنداني نداشتهاند و بيشترين حساسيت درباره آنها پس از اكران و انعكاس رسانهاي ايجاد شده است. اما اگر قرار بر بررسي محتواي اين گونه فيلمها باشد، نتيجه چيز ديگري خواهد بود. شايد بتوان ادعا كرد برخي اين فيلمها چنان مسألهدار و هنجارشكنانه بودهاند كه تجربه تكرار آن امكان ناپذير مينمايد. اين گزارهها در مورد فيلمهايي است كه پس از نمايش، حساسيتهاي مورد اشاره را برانگيخته و جامعه را متوجه ابعاد وسيع هنجارشكنيهاي خود نمودند. هر چند برخي از آنها نيز بر خلاف حساسيتهاي مورد اشاره، از جهات و جنبههاي متفاوتتري باعث تنش و حساسيت شدند.
بهعنوان مثال فيلم آژانس شيشهاي در همان نمايش جشنواره فجر، با توجه به فضاي خاص آن دوره و كنايههايي كه فيلم به شعار جامعه مدني و بحث توسعه سياسي ميزد، اين حدس را تقويت ميكرد كه فيلم دچار مميزي و توقيف خواهد شد؛ اما بر خلاف تصورات، اكران شد، هر چند بعد از اكران بحثها و موضعگيريهاي زيادي را در جامعه ايجاد كرد. با اين حال در بررسي اين گونه فيلمها به دلايل متني آنها نيز جهت فرار از مميزيهاي رايج اشاره خواهيم كرد. تلاش ميكنم اين بحث را با همين بخش خاتمه دهم، اما معلوم نيست اتفاقهاي زمان بررسي اين فيلمها تا چه اندازه خاتمه بحث را اجازه دهد.
از همين جا اعلام ميكنم ميتوان اين بحث را باز در يك قسمت ديگر و به بهانه بررسي موضوع كارگردانهاي توقيفي دنبال كرد. پس اگر موفق به خاتمه بحث نشدم، در قسمت بعد به بررسي مواضع و ديدگاههاي فيلمسازاني خواهم پرداخت كه فيلمهايشان به نوعي دچار توقيف يا شبه توقيف شدهاند. در اينجا بحث را با محوريت مرور آثار مسألهدار اما به نمايش درآمده ادامه ميدهم.
آثاري كه از خط قرمز گذشتند و توقيف نشدند
1. اجاره نشينها (داريوش مهرجويي):
رويه كمدي فيلم مهرجويي از علتهاي اصلي توقيف نشدن «اجارهنشينها» بود زيرا درونمايه فيلم با آن منطق نماد محور مميزان اول انقلاب، پتانسيل بالايي براي به مشكل خوردن داشت و همين جنس كمدي اثر سبب شد تا كسي حرفهاي سختگيرانه مميزها را جدي نگيرد.
يكي از مسائلي كه قبل و بعد از انقلاب باعث توقيف برخي فيلمها گرديد، مسأله نمادسازي و توسل به سمبلها و نشانهگذاريهاي كنايي و غيرمستقيم براي بيان مفاهيم واقعي يا انتزاعي بود. سفر سنگ مسعود كيميايي در آخرين سالهاي رژيم شاه يكي از اين نمونهها بود كه با موضوع رابطه رعيت و فئودال تلاش داشت كليت جامعه ملتهب و برآشفته عليه رژيم را بازنمايي كند.نقطه كانوني فيلم، هر چند پرداختن به يكي از اصول انقلاب سفيد شاه يعني حذف فئودالها از روستاها بود، اما متن فيلم به نوعي شموليت اين نگاه را متوجه كليه مناسبات اجتماعي و سياسي نموده بود. با اين حال فيلم توانست به نمايش در آيد.
بعد از انقلاب نيز همين حساسيت به نوعي وجود داشت. بخصوص اين حساسيت روي برخي فيلمسازان از جمله مهرجويي، بيضايي و... مضاعف بود. به اين دليل كه اين فيلمسازان بر اساس تجربههاي قبليشان اساسا نوع رويكردشان به موضوعات از پايه و اساس نمادين بود. آثار بيضايي به دليل نگاه اسطوره شناسانه بر گزارهها و نمادها تاكيد تماتيك و هستيشناسانه دارد.
مهرجويي اما به شكل واقعگرايانهتري از اين نوع سينماي مشابهت سازانه و تاويلگر بهره ميبرد. جنبههاي واقعي در فيلمهاي مهرجويي به مراتب زمينههاي بيشتري براي بروز سوء تفاهم ايجاد ميكند. فيلمهاي دايره مينا، پستچي، آقاي هالو از مهرجويي تماما بر اين نوع نگاه بنا شده بود. اجاره نشينها به نوعي در ادامه فيلم دايره مينا، كانون توجه خود را بر مناسبات خاصي بنا گذاشته بود كه بيش از هر چيز عنصر تأويل و معناگرايي را در ذات خود مستتر داشت.
اين رويكرد بخصوص در انتخاب شخصيتها و نوعيت مناسبات آنها بيشتر به چشم ميخورد. با اين حال تم كمدي و از سويي نياز جامعه به فيلمهاي كمدي خوشساخت و باكيفيت اجازه نداد حساسيتهاي معمول بر فيلم اجارهنشينها سايه افكند. هر چند مميزان تا حد توان شان براي توقيف فيلم تلاش كردند، اما در نهايت نتوانستند نهاد مجوز نمايش را مجاب به صادر نكردن پروانه اكران فيلم نمايند.
2. عروسي خوبان (محسن مخملباف):
مخملباف در اين فيلم هرچه دلش خواست به كاراكترهاي ارزشي آن دوران و مناسبات جنگ، نقدهاي گزنده وارد كرد اما وي آن دوران هنوز مورد تأييد بود و چنانچه نقدي مطرح ميكرد، با سعه صدر از سوي مديران روبهرو ميشد. اگر در بعضي موارد، ملاك اصلي براي عبور برخي فيلمها از نظارت را اصل خودي و غيرخودي تعريف كنيم، بايد اذعان داشت در اين حوزه از مناسبات، مخملباف جزو اولين كساني بود كه موفق ميشد از اين مرزبندي به نفع بيان ديدگاهاي انتقادي و بعضا تند و تيز نسبت به مناسبات اجتماعي و برخي گروهها درحاكميت استفاده كند.
از اين حيث شايد نمايش عروسي خوبان باعث واكنشهاي زيادي از سوي ساير فيلمسازان گرديد. جواب اين بود كه اول دوستيتان را ثابت و بعد ادعاي ارث كنيد. نگاه مخملباف در عروسي خوبان به طور مشخص متوجه بخش سنتي حاكميت و حضور بازاريان در جامعه شده بود. بهعلاوه نگاه وي به زن نيز به نوعي در نقطه مقابل رسمي جامعه قرار داشت.
يكي از نكات جالب توجه فيلم، پيشبيني و پيشداوري مخملباف در عروسي خوبان نسبت به توقيف فيلم او بود. در فصلي از فيلم، نيروي انتظامي جلوي فيلمبرداري را ميگيرد. مخملباف از اين طريق تاكيد كرده بود كه فيلم او توقيف خواهد شد؛ با اين حال فيلم توانست اكران شود. هنوز هم به نظر ميرسد فيلم عروسي خوبان يكي از معدود فيلمهايي است كه اگر كس ديگري جز مخملباف ميساخت، در توقيف ميبود.
3. نرگس (رخشان بني اعتماد):
تم داستاني اثر طبق برآوردهاي امروز تعريفي جز سياهنمايي ندارد، اما اين فيلم تصوير دقيقي از مناسبات جامعه آن روز به شمار ميرود و البته به دليل آن كه تلاش بود تا مميزيهاي نمادگرايانه به كناري رود و تنها به مصاديق بارزي از درنورديدن خط قرمزها توجه شود، نرگس بهعنوان يك قصه اجتماعي كه در عين حال نقدهايي نيز مطرح ميكند، از گذرگاه مميزي عبور كرد.
نرگس، گذشته از فضاي تيره و تاريكي كه ميتوانست باعث توقيف فيلم شود، به دليل ديگري ميتوانست به محاق توقيف رود و آن حضور يك زن خياباني در كانون فيلم بود. اين براي اولين بار بود كه پس از انقلاب فيلمسازي جسارت جاي دادن چنين زناني را در فيلم، آن هم در محور داستان به خود داده بود. رخشان بني اعتماد كه تا آن زمان چندان مطرح نشده بود، با ساخت نرگس خودش را در كانون توجه قرار داد. صرف نظر از جنبههاي يادشده، بايد اذعان داشت نرگس تا اينجا كماكان بهترين فيلم رخشان بني اعتماد است.
4. پناهنده (رسول ملاقليپور):
ارائه تصويري خاكستري از منافقان كه دلشان براي وطن تنگ شده بود. اما هنوز مدت چنداني از عمليات مرصاد نميگذشت و بخشش مجاهدين خلق كار آساني نبود. البته شخصيتپردازي زاپاتا با بازي احمد نجفي بهعنوان يك تصوير حقيقي از منافقان تا حدودي در جلب نظر مميزان موفق عمل كرد و چنين شد كه پناهنده به نمايش عمومي درآمد.
به جز اين جنبه بايد اذعان كرد حضور مرحوم ملاقليپور بهعنوان فيلمساز پناهنده، نقش تعيينكنندهتري داشت. پناهنده صرفنظر از درونمايهاش كه پس از سالها به موضوع سازمان منافقين ميپرداخت، ميتوانست به دليل نگاه ضدكليشهاي شخصيتهاي اطلاعاتي به قربانيان سازمان دچار مشكل شود. به علاوه او براي اولين بار تلاش كرده بود تصويري ضدكليشهاي نيز از اعضاي سازمان به جا بگذارد. فيلم به نوعي محل تلاقي اين دو تيپهاي ضدكليشهاي با همديگر بود.
5. ليلي با من است (كمال تبريزي):
حتي طرح داستاني فيلم نيز پتانسيلهاي يك توقيف دائمي را در مسير كمدي جنگي تبريزي قرار ميداد اما هنر بازي با مؤلفههايي كه تا آن زمان كسي جسارت طرح رسمي آن را نداشت، يك كمدي متفاوت را موجب شد. شايد هنوز هم تماشاي فيلمي مثل ليلي با من است، احساس كاملا متفاوتي به آدم بدهد. اگر مسير فيلمهاي تبريزي را از ليلي با من تا امروز دنبال كنيم، متوجه خواهيم شد تم فيلم در حال تكرار است، با اين تفاوت كه هر بار با موضوع و بستر ديگري.
فيلم تلاش ميكرد جنبههاي تناقضآميز فردي را در مواجهه با يك وضعيت بحراني يعني حضور در جبهههاي جنگ به نمايش گذارد. شوخيهاي تبريزي با آدمهاي مهم جبهه و جنگ، و... چيزهايي نبود كه در آن زمان بتوان ناديده گرفت و با اين حال فيلم توانست بهراحتي روانه اكران شود.
6. آژانس شيشهاي (ابراهيم حاتمي كيا):
بهترين فيلم سياسي تاريخ سينماي ايران كه در شرايط خاص پس از تحولات دوم خرداد، نمايشي درست و قاعدهمند از بحثهاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي داشت. تم محوري و تحولات درونمتني فيلم چنان مسألهدار به نظر ميرسيد كه شانس كمي را در اكران فيلم به وجود ميآورد اما ارتباطگيري تمامي اقشار جامعه با هر نوع نگاه و تفكر با شخصيتهاي قصه و اين كه شمايل كاريزماتيك سلحشور و حاج كاظم به درستي يك فضاي دو قطبي نه چندان همگرا و البته تا حدود زيادي مفاهمه برانگيز را تداعي ميكرد، در تلطيف فضا و زمينهسازي براي نمايش عمومي فيلم تأثيرگذار بود.
در اهميت و تاثيرگذاري و زنده بودن فيلم كافي است همين قدر اشاره كنيم كه پس از گذشت قريب دو دهه هنوز فيلم قابليت ديده شدن دارد. دليلش نمايش با بهانه و بي بهانه سيما و حتي شبكههاي ماهوارهاي براي پخش فيلم است.آژانس شيشهاي به دليل نوعي تقابل ذاتي در متن مناسبات اجتماعي و ماهيت پارادوكسيكال واقعگرايي و آرمانگرايي كه ميتواند به واسطه شاخص بودن آن با شرايط انقلابي جامعه ما پويايي خود را حفظ كند، فيلمي متعلق به همه دوران است، بهعلاوه اينكه به دليل تلاقي ساخت فيلم با شرايط متأثر از جريان دوم خرداد و تناقضهاي ذاتي شعارهاي اين دوره با موضوع آرمانگرايي ميتواند بخشي از هويت تاريخي ما را نمايندگي كند.
7. مرد عوضي (محمدرضا هنرمند):
نمونه برجستهاي از يك كمدي جنسيتي با مؤلفههاي بومي كه اين روزها در تجربهاي چون «زنان ونوسي مردان مريخي» نيز بسيار كمرنگتر ديده ميشود. فيلم هنرمند با بهرهگيري از هجو كلامي، بصري و استفهامي يك نمونه حسابشده از كمدي ايراني است؛ فيلمي كه در بهترين موقعيت به نمايش درآمد و به آرشيو ذهني جامعه ايران پيوست.در ميان تمامي فيلمهاي اين بخش، مرد عوضي به جهات زيادي قابليت توقيف داشت؛ از جمله شوخيهاي كلامي و دو پهلوي فيلم كه براي اولين بار وارد حوزههاي جنسي و جنسيتي شده بود، مسأله تعويض و جابجايي دو شخصيت و رابطه زناشويي منبعث از آن، بحث تعدد زوجات كه براي اولين بار به شكلي كاملا جانبدارانه و حمايت آميز در كانون توجه قرار ميگرفت.
مسأله مهمتر، پيوند اجزاي انسان بود كه تا آن زمان، فتواي صريح و مستقيمي درباره آن وجود نداشت. اينها در ظاهر امر ميتوانستند دلايل كافي براي توقيف فيلم باشند. اما با اين احوال فيلم روانه اكران شد. در توفيق فيلم براي نمايش ميتوان به فاكتور حضور مديران دوم خردادي و اصلاحطلب بر سينماي آن دوره اشاره كرد. نمايش اين فيلم در مقايسه با خيل فيلمهاي تين ايجري آن دوره و عشقهاي دو ضلعي و سه ضلعي و شكسته شدن برخي تابوها و هنجارهاي اجتماعي، ميتوانست دليل موجهي براي نمايش آن باشد. ضمن اينكه تهيه كننده فيلم يعني سازمان تبليغات اسلامي به نوعي نقش واسطهاي پرقدرتي در جلوگيري از توقيف فيلم بازي ميكرد.
8. نيمه پنهان (تهمينه ميلاني):
حتي عنوان فيلم بدون توجه به خط داستاني آن شبهه برانگيز بود و موضوع انقلاب فرهنگي و جريانهاي پيراموني آن نيز خط قرمز به نظر ميرسيد. هرچند اين بار نيز فضاي خاص آن مقطع به كمك فيلم آمد و نمايش داده شد.
نيمه پنهان، پرسروصداترين فيلم ميلاني بعد از دو زن بود. هر چند فيلم اول به اندازه خودش جسارت آميز بود، اما نيمه پنهان، يكسره سياسي بود.
كانون توجه فيلم، بازخواني اوضاع سياسي دانشگاههاي ايران در پس از انقلاب و دستجات سياسي برخاسته از متن انقلاب و كشمكشهاي ميان آنها با حاكميت بود.
موضوع ديگر فيلم انقلاب فرهنگي بود كه با نگاه يكسره نكوهش گرايانه ميلاني آن را به مركز اتفاقها و بحرانهاي مختلف سياسي و اجتماعي و حتي خانوادگي و فردي تعميم داده بود. از فاكتورهايي كه ميتوانست باعث توقيف فيلم شود، نگاه خاكستري و گاه جانبدارانه از عناصر و افراد وابسته به گروههاي سياسي چپ و مشخصا حزب توده و سازمان منافقين بود.
از سوي ديگر ميلاني با محور قرار دادن شخصيت يك حزب اللهي سعي كرده بود مسأله زاويه گرفتن اصلاحطلبان از اصولگرايان را به نوعي جريانوار و ريشهاي مورد بررسي قرار دهد. تغيير و تحول شخصيت حزب اللهي در انتهاي فيلم و بخصوص برخورد او با شخصيت زن فيلم و... هر كدام به تنهايي براي توقيف فيلم كافي به نظر ميرسيد؛ اما با اين احوال فيلم به دليل ساخته شدن در زمان اصلاحطلبها به سادگي توانست سكوي پرش خود را به اكران هموار كند. در سالهاي بعد از كنار رفتن اصلاحطلبان بيشتر اين فيلمها و از جمله همين نيمه پنهان، سندي براي نقد حوزههاي فرهنگي مديريت اصلاحطلبان شدند.
اميد رهگذر
منبع : هفته نامه پرتو سخن
ادامه دارد.....
سه|ا|شنبه|ا|11|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]