واضح آرشیو وب فارسی:ايران: يادداشت به نام افغانستان به كام امريكا
موسي محمدي افغانستان در ماههاي گذشته مجموعهاي از پيمانهاي راهبردي را با همسايگان و ساير كشورهاي خارجي منعقد كرده كه هر كدام به درجات مختلفي حساسيت برانگيز بوده است.دولت حامد كرزاي رئيس جمهور افغانستان ابتدا در سفر به دهلي نخستين پيمان راهبردي خود را با هند امضا كرد. در روزهاي اخير نيز خبرهايي درباره تلاش ايتاليا و انگليس براي امضاي پيمانهاي مشابه با كابل منتشر شده است. اما بحثبرانگيزترين پيمان به توافقنامه همكاريهاي راهبردي ميان افغانستان و امريكا مربوط ميشود.در كابل، تنها حلقه كوچكي از اطرافيان كرزاي در مذاكره با امريكا پيرامون اين پيمان شركت داشتند و جزئيات آن در اختيار ساير دولتمردان و افكار عمومي قرار نگرفته است.
براي اينكه تصوير روشني درارتباط با اين پيمان داشته باشيم توجه به چند نكته زير ضروري است.
الف - رفتار امريكاييها در رابطه با اهداف ماهوي پيمان بشدت مبهم وغير شفاف است.
- امريكاييها تاكنون ملاحظات و ديدگاههاي دولت افغانستان در ارتباط با مفاد اين پيمان را نپذيرفتهاند. علت عمده تأخير در امضاي اين پيمان نيز ناشي ازهمين سياست امريكاست.
- تلاشي درجهت رفع نگراني كشورهاي همسايه افغانستان از ادامه حضور نظامي در اين كشور، توسط امريكا، صورت نميگيرد. با وجود اينكه تقريباً تمامي همسايههاي افغانستان از ادامه حضور نظامي امريكا در اين كشور به صورت آشكار يا غيرعلني انتقاد وابراز نارضايتي كردهاند اما تاكنون اقدام مشخصي از سوي اين كشور در جهت ابهامزدايي ازاين ادامه حضور نظامي به عمل نيامده و اينگونه به نظر ميرسد كه تمايل دارند ازاين موضوع به عنوان اهرم فشاري در تعاملات آتي خودشان در منطقه بهرهجويي كنند.
- آشكارا در روابط دوجانبه افغانستان و همسايگان اين كشور دخالت ميكنند. به عنوان مثال ميتوان به ممانعت همراه با تهديد به منظور عدم مشاركت برخي مهمانان اجلاس بيداري اسلامي در تهران، اشاره كرد.
- محدوديت زماني براي ادامه حضور نظامي در افغانستان تاكنون نپذيرفتهاند. امريكاييها نه تنها با هرگونه سقف زماني براي ادامه حضور نظامي خود در افغانستان، مخالفند بلكه با هر موضوعي كه براي اقدامات نظامي آنها ايجاد محدوديت كند نيز مخالف بوده وتوقع دارنداز آزادي كامل در فعاليتهاي خود برخوردار بوده و هرگونه رفتار و عملكرد آنها در حوزههاي مختلف، برمبناي توافقات مندرج در پيمان، مورد ارزيابي قرارگرفته و قوانين ملي افغانستان ناظر بر رفتارها و اقدامات آنها در حوزههاي مختلف نباشد.
- رفتاري غيرسازنده درارتباط با فرآيند صلح در افغانستان ازخود نشان دادهاند. در اين رابطه ميتوان به برگزاري چند دور مذاكرات پنهان با نماينده طالبان و بدون حضور نماينده دولت افغانستان يا حتي اطلاع آنها اشاره كرد. اين در حالي است كه دولت افغانستان با تشكيل شوراي عالي صلح درواقع درصدد تمركز درتمامي فرآيندهاي منتهي به توافق سياسي با گروههاي شورشي بوده است. نتيجه طبيعي اين موضوع، عدم تمايل گروههاي مختلف شورشي براي دستيابي به هرگونه تفاهم با دولت افغانستان و تضعيف نقش اين دولت در فرآيند مذكور خواهد بود.تعهدي در خصوص تكميل همه بخشهاي نظامي افغانستان خصوصاً دفاع ضدهوايي و نيروي هوايي ارائه نكرده و اصرار دارند بخشي از ظرفيتهاي نظامي قابل تعريف براي افغانستان در انحصار آنان باقي مانده و از بوميسازي آن تا آيندهاي غيرمشخص خودداري كنند.
درك چرايي اصرار امريكا در ادامه حضورنظامي در افغانستان
مجموعه موارد فوق نشان ميدهدكه امريكا ادامه حضور نظامي درافغانستان را لزوماً و تنها راه مبارزه با تروريسم ندانسته و اهدافي غير از آن را دنبال ميكنند. در چنين شرايطي و خصوصاً با توجه به اينكه حضور نظامي خارجي عمدهترين عامل بقاي منازعات در افغانستان است، تأكيد بر ادامه حضور نظامي در قالب پايگاههاي دائمي نه تنها نميتواند روشي كارآمد براي مبارزه با شورشگري و تروريسم تلقي شود بلكه در واقع موجب ادامه حيات افراطگرايي و تروريسم نيز خواهد بود. با عنايت به اين موارد ، به نظر ميرسد كه هدف امريكا از ادامه حضور در افغانستان را بايد با توجه به استراتژيهاي ترسيم شده اين كشور در قرن 21 و در اين منطقه جستوجو كرد. افغانستان به لحاظ جغرافيايي نه تنها نقطه وصل آسياي ميانه با جنوب آسياست بلكه با ايران ،آخرين كشور استراتژيك ترين منطقه دنيا، يعني خاور ميانه در شرق همسايه است، از سال 2001 تاكنون، اين فرصت براي امريكا مهيا بوده تا ساختار اين كشور را برمبناي الگوهاي مطلوب ترسيم و اجرا كند. سقوط رژيم صدام و ساختار قدرت شكل گرفته پس از آن در عراق، موجب برهم خوردن توازن قدرت درمنطقه به نفع ايران شده واحتمال استفاده از قدرت اجتماعي جهان اسلام براي تقويت جوامع سياسي دراين منطقه، خصوصاً بعد از بهارعربي افزايش يافته است، تلاش براي مهار قدرت نرم ايران و انتقال تقابل نرم و در صورت لزوم سخت با ايران به حوزه جغرافيايي در حريم امنيتي ايران، اعمال مديريت بر منابع انرژي آسياي ميانه و توسعه نفوذ پايدار در اين منطقه،كنترل پاكستان به عنوان كشوري هستهاي، منبع افراطگرايي و تروريسم با ظرفيتي بالا در باجخواهي بينالمللي، مديريت روابط هند و پاكستان به عنوان منبعي بالقوه براي تنش درجنوب آسيا، تلاش براي حضور جديتر و نزديكتر به منظور مهار روسيه و چين در حوزههاي نظامي واقتصادي را ميتوان از جمله اهداف قابل تصور امريكا در ادامه حضور نظامي در افغانستان تلقي كرد.
رمزگشايي از نگاه افغانستان نسبت به پيمان استراتژيك
به نظر ميرسد دولت افغانستان در شرايط متضادي قرار دارد، از يك سو هر پيماني كه استقلال وحاكميت افغانستان را با ابهام مواجه كند، به طور طبيعي و در بستر زمان، مورد مخالفت مردم و گروههاي افغاني قرارگرفته و ميتواند منبعي براي كاهش مشروعيت فعلي دولت در افغانستان و ادامه تحرك گروههاي شورشي به بهانه مبارزه با آنها شود، ضمن اينكه افغانستان علاقه دارد ميزان تأثيرگذاري امضاي اين پيمان در روابط دوجانبه با ديگر كشورهاي منطقه را به حداقل رسانده و از تبديل آن به منبع جديدي براي افزايش تنشها ممانعت كند.از سوي ديگر، دولت افغانستان براين تصور است كه ادامه حضور نيروهاي خارجي تضمينكننده تكميل بازسازي نيروهاي امنيتي اين كشور، استمرار منابع مالي از سوي كشورهاي غربي و مشخصاً امريكا، ادامه فشار به گروههاي شورشي و ممانعت از بازگشت آنان به قدرت و نهايتاً اهرمي جهت فشار به جناحهاي پاكستاني حامي گروههاي شورشي وجلوگيري از توسعه نفوذ آنان در افغانستان خواهد بود.
پرسش مهم در اينجا اين است كه امريكا درطول قريب به 10 سال حضور همهجانبه در افغانستان به كدام يك از اهداف اوليه خود از جمله ريشهكني تروريسم، محدوديت توليد و قاچاق مواد مخدر و تضعيف طالبان نائل شده است؟ با آنكه دهها كشور عضو و همپيمان ناتو، نيروي نظامي خود را در اختيار امريكا قرار دادهاند، اين كشور به عنوان مدير بحران چه اقدام مثبت امنيتي انجام داده كه اينك درصدد حضور نظامي طولاني در افغانستان است. سال 2010 از سوي گروههاي مدافع حقوق بشر، مرگبارترين سال در افغانستان نام گرفت. سال 2011 نيز با تلفات پرشمار غيرنظاميان آغاز شد و ادامه يافت. طي ماههاي اخير بيش از صد نيروي نظامي ناتو و قريب به 200نفر غير نظامي در حوادث خشونتبار افغانستان كشته شدهاند. براين اساس چه كشور يا نهاد بينالمللي پاسخگوي تبعات وخسارات جاني و مالي ناشي از حضور ناتو و امريكا در افغانستان است؟
ايجاد پايگاههاي نظامي خارجي با جهتگيري كلي دولت افغانستان و جامعه جهاني در مسير تمركز بر راهحلهاي صلحآميز مغايرت دارد. امضاي اين پيمان و رشد نظاميگري درافغانستان، موجب رشد و پايداري افراطگرايي در منطقه خواهدشد و تهديدات امنيتي جديدي را ايجاد ميكند كه اين امر موجب به حاشيه رفتن مبارزه با تروريسم براي كشورهاي منطقه خواهد شد.به دليل تهديدات جدي امنيتي اين پيمان براي منطقه و همسايگان افغانستان، رقابتهاي امنيتي ميان كشورهاي قدرتمند ازجمله روسيه وچين با امريكا تشديد شده و پاكستان و طالبان نيز دليلي براي پيوستن به روند صلح در افغانستان نميبينند و همه اين تحولات، استقرار صلح و ثبات در منطقه را با تهديد جدي مواجه ميسازد.
جمهوري اسلامي ايران و بسياري از كشورهاي جهان معتقدند كه رويكرد منطقهاي و بومي ميتواند براي ايجاد امنيت و ثبات در افغانستان يك رويكرد و راهكار اصلي باشد. حمايت ايران از نشست سه جانبه رؤساي افغانستان ،پاكستان و ايران هم درراستاي تأكيد براستفاده از ظرفيتهاي همسايگان افغانستان وكاهش نظاميگري و تهديدات امنيتي كشورهاي فرامنطقهاي ميباشد.
اصرار امريكا در خصوص انعقاد پيمان استراتژيك با افغانستان و قانونمندسازي وجود پايگاههاي نظامي خود، نشان ميدهد كه واشنگتن تحقق اهداف فرامنطقهاي خود را بر استقرار صلح و امنيت درافغانستان ترجيح ميدهد و موضوع ريشهكني تروريسم تنها بهانهاي براي حضور بلندمدت امريكا در افغانستان و منطقه بوده است.
سه|ا|شنبه|ا|11|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 94]