تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816307964
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
خبرگزاري فارس: برخي روزنامههاي صبح امروز سرمقالههاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.
* كيهان
روزنامه كيهان دريادداشت روز خود با عنوان "اين فقط يك احتمال است !"به قلم حسين شريعتمداري آورده است :از عنوان اين يادداشت پيداست كه آنچه درپي خواهد آمد فقط يك «حدس» و «گمانه» است. گمانه اي كه برخي از شواهد و قرائن موجود، احتمال وقوع آن را قوت مي بخشند و اما، از آنجا كه موضوع اين گمانه مخصوصا در شرايط كنوني از اهميت فراواني برخوردار است «احتمال»ها را حتي اگر درصد اندكي داشته باشند، نمي توان و نبايد دستكم گرفت. ماجرا درباره آشفتگي و نابساماني اخير در بازار سكه و دلار است كه غيرطبيعي و سؤال برانگيز بود و خوشبختانه با ورود - هرچند ديرهنگام- دولت محترم، اكنون به «سامان نسبي» رسيده است.
در يادداشت روز چهارشنبه كيهان 5/11/90 با عنوان «چه كساني تحريم را بزك مي كنند؟!» به ريشه بيروني اين آشفتگي اشاره داشتيم و با استناد به برخي از شواهد محسوس آورده بوديم افزايش مصنوعي و پرشتاب بهاي سكه و دلار كه افزايش قيمت ساير كالا و خدمات را نيز به دنبال داشت يك «پروژه» تعريف شده در ادامه تحريم نفتي اخير اتحاديه اروپا بوده و با اين انگيزه كليد خورده بودكه تحريم ها را موثر جلوه داده و از اين طريق، ضمن مخدوش كردن الگوي ايران اسلامي در نگاه ملت هاي مسلمان منطقه، انتخابات پيش روي مجلس نهم را نيز تحت تاثير قرار دهد و...
اكنون اما، اين احتمال- با درصد قابل توجهي- در پيش است كه «پروژه» ياد شده در ميدان ديگري كليد بخورد و حريف بيروني براي رد گم كردن، ماجراي پلشت افزايش مصنوعي بهاي سكه و ارز را به يكي از مراكز و كانون هاي نظام نسبت دهد. اين كانون، مطابق آنچه از بررسي و رصد پروژه هاي مشابه استنباط مي شود، بايد اولا؛ مورد وثوق و اعتماد توده هاي مردم باشد و ثانيا؛ از اصلي ترين موانع پيش روي توطئه هاي دشمن باشد. چرا؟! و چگونه؟!... بخوانيد؛
1- «رابرت هلوي»، يكي از نظريه پردازان و مديران اجرايي «جنگ سرد» است. او افسر اطلاعاتي سازمان «سيا» و سرهنگ بازنشسته نيروي دريايي آمريكاست. هلوي از دستياران ارشد جين شارپ- پدر كودتاهاي مخملي- است. كتاب «جامعه مدني، مبارزه مدني» گزيده اي از مجموعه آثار جين شارپ و هلوي است كه در سال 1386 با ترجمه مهدي كلانترزاده و زير نظر شهلا لاهيجي- مسافر برلين- از سوي انتشارات «روشنگران و مطالعات زنان» چاپ و منتشر شد. هلوي پروژه هاي ناكام و مهره هاي سوخته آن را به «مبل هاي شكسته» تشبيه مي كند و مي گويد «اگرچه براي توليد گرما در بخاري و شومينه به هيزم يا زغال سنگ نياز است ولي مبل شكسته اي كه براي نشستن به كار نمي آيد نيز مي تواند به جاي سطل زباله، درون شومينه جاي بگيرد و با سوختن خود، حرارت توليد كند»!
از نگاه مشترك «جين شارپ» و «رابرت هلوي» وقتي يك پروژه با ناكامي روبرو شده و سمت و سوي ضديت آن با برنامه هاي حريف برملا مي شود، مي توان اين پروژه سوخته را به يكي از مراكز و كانون هاي وابسته به نظام حكومتي حريف نسبت داد و از اين طريق اعتبار مركز مورد اشاره را در افكار عمومي با ترديد روبرو كرد! «جين شارپ» و دستيار ارشد او «رابرت هلوي» معتقدند اگر اين جابجايي با مهارت و دقت صورت پذيرد و براي آن شواهد و نمونه هايي نيز ارائه شود، از يكسو، كانون اصلي پروژه پنهان مي ماند و از سوي ديگر يكي از مراكز نظام حكومتي حريف به تلاش و برنامه ريزي در انجام پروژه سوخته متهم مي شود.
2- ورود دولت به بازار سكه و دلار كه هرچند وزير محترم اقتصاد و دارايي تاخير و ديرهنگامي آن را پذيرفت ولي نهايتا و تاكنون مهار نسبي اين بازار آشفته را در پي داشته است و پروژه افزايش بهاي طلا و ارز را كه با هدف افزايش قيمت ساير كالا و خدمات كليد خورده و توهم پراكني همراه با ايجاد نارضايتي در مردم را دنبال مي كرد، ناكام گذاشت. اما، چه كساني اين پروژه را كليد زده و به ميدان آورده بودند؟ در اين باره اشاره به چند خبر موثق ضروري به نظر مي رسد. ضمن آن كه تلاش مراكز اطلاعاتي و امنيتي كشورمان در پي گيري اين موارد قابل تقدير است.
الف: در آشفته بازار سكه و ارز طي چند روز گذشته، 50 نفر، خريدار كلان بوده اند كه فقط يكي از آنها 17 ميليارد تومان طلا خريده است!
ب: در همين مدت كوتاه بيش از 15 تن سكه پيش فروش شده بود.
ج: شايد تعجب كنيد و تعجب آور نيز هست كه گروهي متشكل از بهايي ها- مرتبط با محافل صهيونيستي- با همكاري افرادي از انجمن حجتيه- كه شايد وابستگي به انجمن حجتيه پوشش آنها بوده است!- در آشفته كردن بازار سكه و دلار طي دو هفته اخير نقش موثري داشته اند. اين گروه از كلان سرمايه داران يا دلال هاي وابسته به آنان، از يكسو با بهره گيري از عوامل ميداني خود در داخل كشور و حمايت و پشتيباني محافل بيروني، مردم را به خريد سكه و دلار تشويق مي كردند و با توهم پراكني و شايعه سازي از آنها مي خواستند كه خانه ها و املاك خود را نيز بفروشند و سكه بخرند! و از سوي ديگر، با فروش سكه و دلار كه به بهاي كمتر خريده و با قيمت بيشتر مي فروختند، به خريد خانه و مستغلات مي پرداختند!
و....
3- طي دو هفته گذشته، رسانه هاي خارجي بيشترين برنامه هاي خود را به آشفتگي بازار سكه و دلار اختصاص داده بودند و اين آشفتگي را نتيجه مستقيم تحريم نفتي ايران از سوي آمريكا و سپس اتحاديه اروپا معرفي مي كردند. در حالي كه تحريم ياد شده هنوز عملياتي نشده است و اساسا به اعتراف برخي از تحريم كنندگان، قبل از آن كه يك پروژه عملياتي باشد، يك بسته رواني است و چنانچه عملياتي شود، بازنده اصلي كشورهاي اروپايي خواهند بود...
نكته قابل توجه اين كه رسانه ها و مقامات آمريكايي و اروپايي در تمامي تبليغات دو هفته اخير خود، از آشفتگي بازار سكه و ارز و افزايش قيمت ساير اجناس و خدمات كه پي آمد آن بود، ورشكستگي اقتصاد ايران بر اثر تحريم ها و ناكارآمدي مسئولان در مديريت كشور را نتيجه گرفته و القا مي كردند!
4- همه شواهد و قرائن ياد شده- و شواهد و نشانه هاي فراوان ديگري كه در يادداشت روز چهارشنبه 5/11/90 به آن اشاره شد و تكرار آن را ضروري نمي بينيم- به وضوح حكايت از آن دارند كه آشفتگي دو هفته اي بازار سكه و دلار يك پروژه بيروني بوده است و كساني يا جرياني مرموز در داخل كشور ماموريت اجراي آن را برعهده داشته اند. آنان چه كساني بوده اند؟ كلان سرمايه داران؟ اين گروه اگرچه بنده پول و ثروت هستند ولي معمولا و به روال شناخته شده به تنهايي برنامه ريز نبوده و اهل ريسك نيز نمي باشند. آنها بنا به عادت هميشگي خود، از آب گل آلود ماهي مي گيرند و البته هيچگاه از نظام اسلامي دل خوشي نداشته و ندارند و از اين روي، اكثريت قريب به اتفاق آنان پيوندهاي بيروني دارند. بنابراين، برنامه ريزان پروژه آشفتگي بازار سكه و دلار را بايد در جاي ديگري جستجو كرد. اگر طيف ياد شده عاملان اصلي بودند- كه نيستند- با شناسايي آنان، ماجرا خاتمه يافته بود ولي...
5- شواهد موجود و نيز برخي از اقدامات مشابه ديگر نشان مي دهد عوامل اصلي، نفوذي هايي هستند كه هنوز در پشت پرده حضور دارند و براي آن كه كماكان در سايه بمانند، اقدام بعدي آنها، احتمالاً همان حركتي خواهد بود كه در صدر يادداشت پيش روي به آن اشاره شد. يعني انتساب پروژه پلشت ياد شده به يكي از مراكز و كانون هاي مورد وثوق و اعتماد مردم!
فرمول بارها به كار گرفته شده دشمنان بيروني كه به آن اشاره شد، فقط نشان مي دهد بايد پاي يك كانون و مركز مورد اعتماد مردم به ميان كشيده شود اما، كدام كانون؟!... سپاه؟! شايد! وزارت اطلاعات؟! بعيد نيست!فلان مركز دولتي يا قضايي يا... احتمال دارد! باز هم تاكيد مي شود كه «اين فقط يك احتمال است».
* رسالت
روزنامه رسالت درسرمقاله خود با عنوان "راز توفيق غلبه بر استبداد جهاني"به قلم صالح اسكندري آورده است:حضور 1200 جوان انقلابي از 73 كشور جهان در تهران در بحبوحه بيداري اسلامي دريچه اي روشن به سوي تحولات بين المللي آينده است. جهان در دهه هاي آغازين قرن بيست و يكم سر يك پيچ بزرگ تاريخي قرار دارد كه در پس آن دوران جديدي از حيات سياسي و اجتماعي بشر مي آيد و مناسبات كنوني نظام سلطه را به هم مي ريزد و نويد بخش جهاني مملو از عقلانيت، معنويت و عدالت در پرتو بيداري اسلامي ملت هاست. رهبر معظم انقلاب روز گذشته در ديدار صميمانه صدها نفر از جوانان كشورهاي مسلمان و غير مسلمان از جمله جوانان مصر، تونس، ليبي، لبنان، يمن، بحرين و فلسطين تأكيد كردند: قيام امروز در كشورهاي اسلامي مقدمه قيام عليه ديكتاتوري جهاني شبكه فاسد و خبيث صهيونيستي و استكباري است.
اين گزاره بيش از آنكه يك شعار باشد واقعيتي است كه بيش از همه سران شبكه استكبار جهاني را به واهمه انداخته است كه حاضرند براي گريز از آن هر هزينه اي را بپردازند و حتي با توطئه افكني مي خواهند اين انقلاب ها را بربايند.
جهان پس از مواجه شدن با پديده استعمار در قرون 17 و 18 همواره از دست تعداد معدودي كشور كه به واسطه قدرت نظامي و نه قدرت اخلاقي خود داعيه جهانداري داشته اند دچار آلام و آسيب هاي فراواني شده است. نفوذ استعمار، نفوذ قهرآميز و قوه قهريه آن قدرت نظامى بود. در واقع اين نفوذ به خاطر نقاط قوت فكري و يا جوششهاي اخلاقي نبود. بشر قرن 19 و 20 در هيچ يك از بيراهه هاي ماركسيسم، ليبراليسم، ناسيوناليسم، سكولاريسم و ... به مقصد نرسيد و با بن بستهاي فردي و جمعي روبرو شد.
انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 يكي جوشش فكري و اخلاقي مبتني بر فطرت بشري و ايمان هاي الهي بود كه معادله نظام سلطه را به هم ريخت و ثابت كرد كه حرف آخر را قدرت هاي برتر نظامي نمي زنند بلكه اين ملت ها هستند كه نقش تعيين كننده اي در دوران جديد دارند. انقلاب اسلامي ايران از همان ابتدا داعيه نفي رابطه سلطهگري و سلطه پذيري در مناسبات جهانى را داشته است و اساسا در نگاه فطري و ايماني نظام جمهوري اسلامي بزرگترين ستم به جامعه جهاني، سلطه قدرتمندان،استيلاي نظام سلطه و تقسيم كشورهاي جهان به سلطه گر و سلطه پذير است.
پس از گذشت سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بيداري اسلامي ملت ها در خاورميانه و شمال آفريقا مقدمه اي بر فروپاشي هيمنه دويست سيصد ساله شبكه استكبار جهاني است.
پس از جنگ جهاني اول و شكست امپراتوري عثماني دول انگليس و فرانسه رياكارانه كوشيدند با قرار داد سايكس-پيكو در 1916و تجزيه عثماني هويت هاي جديدي را در منطقه خاورميانه به وجود آورند. هويت هاي ناسيوناليستي، سوسياليستي، پان عربي، لائيك و ... بخشي از شناسنامه هايي است كه غربي ها براي كشورهاي خاورميانه دست و پا كردند اما به موازات اين حركت همواره كوشيدند بر هويت اصيل اسلامي اين كشورها سرپوش بگذارند و نهضت بيداري اسلامي را به انحاي مختلف سركوب كنند.
اما در آغازين سال دهه دوم قرن بيست و يكم جهان شاهد خيزش يك حركت اصيل اسلامي در منطقه خاورميانه است كه به تعبير رهبر معظم انقلاب يك "زلزله واقعي" در منطقه است و نشان دهنده بيداري اسلامي است. امروز پژواك نداي عدالتطلبانه و تجديد نظر طلبانه انقلاب اسلامي ايران پس از تونس، مصر، بحرين، يمن و ... حتي در خيابان هاي نيويورك، واشنگتن، لندن و ساير شهرهاي مهم اروپا نيز شنيده مي شود.
امروز موتور اين بيداري اسلامي جوانان مسلمان هستند. رهبر معظم انقلاب روز گذشته خطاب به جوانان امت اسلامي از آنها خواستند: با هوشياري و مراقبت كامل و استفاده از تجربيات ديگران، اجازه ندهند شبكه استبداد جهاني، انقلابها را از آنها بربايد و راههاي حال و آينده را منحرف كند.
خطر ربودن انقلاب ها و يا انحراف آن از مسير اصلي همواره نهضتها و جوشش هاي مردمي را تهديد كرده و يكي از سناريوهاي شبكه جهاني استكبار سوزنباني تحولات و انقلاب هاي مردمي است. تاريخ يكصد ساله ايران به خوبي گوياي تلاش همه جانبه مستكبران براي ايجاد انحراف در مسير انقلاب هاي مردمي بوده است. تبارشناسي تاريخي استبداد در جامعه ايران و يك مداقه كلي در خصوص حوادث 15 ساله بين سالهاي 1285 تا 1299 هجري شمسي در ايران نشان مي دهد كه همواره يك پيوند جدي بين استبداد داخلي واستعمار خارجي وجودداشته است. در واقع حمايت استعمار خارجي اعم از(روس،انگليس ، آمريكا و...) از جريان مسلط داخلي موجد يك ديكتاتوري بيچون و چرا دركشور شده است . استبداد محمدعلي شاه با حمايت روسها و ديكتاتوري رضاخان با پشتيباني انگليس قوام يافت. مردم استبداد را با مشروطه تحديد كردند اما استعمار 15 سال بعد با ايجاد انحراف در مسير انقلاب مشروطه ديكتاتوري را در قامت يك قزاق بي سواد بازتوليد كرد و ايران را وارد دوران سياه خفقاني كرد كه چند دهه ادامه يافت. بسياري از علما و روحانيون، روشنفكران، روزنامه نگاران، آزاديخواهان و مشروطه خواهان در دوران استبداد استعماري رضا خان دستگير، تبعيد و ترور شدند. 45 سال بعد از مشروطه در جريان نهضت ضد استعماري ملي شدن صنعت نفت بار ديگر استبداد و استعمار به هم گره خوردند و كودتايي تمام عيار عليه نهضت ملي و اسلامي نفت انجام دادند كه تمام دستاوردهاي مجاهدت ملت را پايمال و چكمه كوب كودتا گران نمود. استعمار گران نهضت ملي نفت را ربودند و آن را در شام آخر كنسرسيومي نفتي به حراج گذاشتند.
اما درست 25 سال بعد از كودتاي آمريكايي عليه نهضت ضد استعماري و ضد استبدادي ملي شدن صنعت نفت انقلابي عظيم و بي نظير در ايران رخ داد كه نه تنها از مسير خود منحرف نشد بلكه به چالشي عظيم در برابر نظام سلطه استعماري تبديل شد. راز اينكه چرا انقلاب اسلامي 1979 در ايران نه ربوده نشد و نه از مسير خود منحرف شده است نقشه راهي براي جوانان امت اسلامي است كه از انقلاب هاي اسلامي و مردمي خود در كشورهايشان مراقبت كنند. اين راز را بايد در پايبندي به تئوري بي بديل اسلام براي كشور داري و نعمت عظيم ولايت فقيه جستجو كرد. ولايت فقيه يعني اينكه حكومت در دست كسي قرار بگيرد كه حكومت را براي خود نمي خواهد بلكه براي خدا مي خواهد. ولايت فقيه يعني حكومت مومن ترين فرد به دستورات شريعت مقدس. يعني حكومت شجاع ترين، مدير ترين و مدبر ترين مسلمان واقعي. جوامع اسلامي هر جا ازاجراي احكام اسلامي خروج كرده دچار استبداد شده اند و اين واقعيت انكارناپذير است.
البته نبايد فراموش كرد كشورهاي اسلامي هر كدام اقتضائات و جغرافياي فرهنگي و سياسي مختص به خود را دارند.
بيداري اسلامي غلبه دين بر سكولاريسم است نه غلبه سكولاريسم بر دين. در اين انقلاب ها كه به تعبير مقام معظم رهبري نمايش جنگ اراده هاست فرمول پيروزي تنها و فقط تكيه بر بنيان مرصوص اسلام خواهي ملت مسلمان منطقه است. امروز نقشه راه در كشورهاي منطقه براي غلبه بر استبداد داخلي و استعمار خارجي از مسير بيداري اسلامي مي گذرد. در اين مسير گرايشات ليبراليستي و سكولار مانند بذرهاي نفاق دستاوردهاي انقلاب را به باد مي دهند.
دولت آمريكا در راستاي طرح خاورميانه بزرگ هزينه هاي فراواني را براي تقويت جريان سكولار در كشورهاي منطقه انجام داده است. اما دست خدا بالاتر است و حوادث در منطقه به گونه اي رقم خورد كه خواب آشفته آنها را نه تنها تعبير نكرد بلكه حتي به يك باره همه اين نقشه ها را نقش بر آب كرد. "وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ". بيداري اسلامي قيام براي حكومت خداست. سپردن حكومت به جريان هاي غير ديني به معناي باز گذاشتن منافذ استبداد و استعمار است. جوانان امت اسلامي پاسداران اصلي اين انقلاب ها هستند و اين انتظار مي رود كه اجازه ندهند استعمار گران روح انقلاب را بربايند و يا آنها را از مسير منحرف كنند.
*آفرينش
روزنامه آفرينش درسرمقاله خود با عنوان "ايران و سفارت خانه هاي جديد در آفريقا"به قلم علي رمضاني آورده است : اخيرا هيات وزيران با تاسيس سفارت ايران در كشورهاي سومالي، كامرون، سودان جنوبي، جيبوتي با رعايت قوانين و مقررات مربوط موافقت كرد. در اين بين اين تصميم هيات وزيران به پيشنهاد وزارت امور خارجه و به استناد بندهاي 1 و 2 ماده 2 قانون وظايف وزارت امور خارجه اتخاذ شد.در اين بين اگر نگاهي به اين رويكرد جديد دولت در گشايش سفارت خانهاي جديد در كشورهاي آفريقايي داشته باشيم ذكر چند نكته به نظر ضروري ميرسد:
نخست اينكه اگر به گذشته روابط ايران با آفريقا نگاهي داشته باشيم در دهه اول پيروزي انقلاب ايران داراي 26 نمايندگي در كشورهاي مختلف آفريقايي بود كه بعد ها به زير 20 نمايندگي رسيد و در يك دهه اخير نيز كشورمان در حال تقويت حضور ديپلماتيك و سياسي در اين قاره با گشايش سفارت خانه هاي جديد بوده است.
در اين بين قابل ذكر است كه قبلا در اجلاس سران آفريقا در شرمالشيخ مصر، سران اين كشورها ايران را شريك استراتژيك آفريقا ناميدند و حتي قرار شد در سال 2009 نيز اجلاس سران ايران و آفريقا در تهران برگزار شود اما عدم توجه ايران به اين قاره باعث شد كه عملا روند نفوذ و حضور سياسي و اقتصادي وفرهنگي ايران در اين قاره با چالش هاي گوناگون روبرو و عملا حجم روابط سياسي اقتصادي بسيار كمتر از پتانسيل ها باشد .
دوم اينكه بيشك قاره آفريقا يا قاره سياه با داشتن بيش از 50 كشور اندك اندك در حال بازيابي نقش بيشتر در مناسبات سياسي و اقتصادي بينالمللي است. همين امر نيز موجب شده تا در يك دهه گذشته كشورهاي گوناگون بويژه در حال توسعه نگاه جدي تر به قاره سياه داشته باشند و كشورهايي نظير چين، هند، برزيل، تركيه و..به شدت در حال بهره گيري و توسعه نفوذ خود در اين قاره باشند.
سوم آنكه در واقع حجم مبادلات ايران و آفريقا در سال 2008 ميلادي پنج ميليارد و ششصد و پنجاه ميليون دلار (شامل مواد نفتي و غيرنفتي) بوده است و در سالهاي بعد نيز رشد مناسبي نداشته است متاسفانه روابط ايران با كشورهاي افريقايي عليرغم پتانسيلهاي زيادي كه وجود دارد موفق نبوده و دستاوردهاي زيادي نداشته است در حالي كه ظرفيتها و توانمنديهاي ايران در حوزههاي مختلف صدور خدمات فني و مهندسي بسيار بوده و كشور ميتواند با استفاده از ظرفيتهاي قابل توجه آنان در زمينههاي سرمايهگذاري و بازرگاني با كشورهاي آفريقايي قدم هاي بزرگي را بردارد تلاشهايي كه با توجه به نبود سابقه استعماري ايران جدا از افزايش صادرات و كسب بازار اين كشورها مي تواند به گسترش حضور ايران در اين قاره بيانجامد.
در اين بين بايد توجه داشت كه توجه تك بعدي صرفا اقتصادي و يا صرفا سياسي نمي تواند راهگشاي حضور و نفوذ در اين قاره باشد لذا بايد گفت اتخاذ همزمان رويكردهاي اقتصادي و سياسي مي تواند روابط كشورمان با اين قاره را بهبود بخشد.
آنچه مشخص است اگر كشور خواستار حضوري جدي و حداكثري اقتصادي ديپلماتيك و فرهنگي در قاره سياه است بايد نگاهي جدي تر به اين قاره داشته باشد و با برگزاري هم انديشي همايشهاي اقتصادي و ... و تعريف رويكرد جديد دولت در روابط با آفريقا و ترسيم نقشه راه جديد براي ارتقاي اين مناسبات گامي در اين مسير برداشته و در مقايسه با رقيبان منطقه اي وجهاني در اين قاره تلاشهايي جدي انجام دهند.
در اين بين هر چند كه افزايش حضور ايران در اين قاره با واكنشهايي از سوي قدرت هاي بزرگ روبرو است و قدرتهايي نظير فرانسه امريكا و .. از حضور تدريجي ايران در اين كشورها استقبال نميكنند، اما بايد گفت چنانچه استراتژيها و راهبردهاي اقتصادي و سياسي كشورمان براي حضور در اين قاره بنيادين و با توجه به واقعيات اين قاره طرح شود چه بسا عقب ماندگيهاي قبلي ما در اين حوزه نيز جبران گردد.
* مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري درسرمقاله خود با عنوان "گره سازي براي مردم "به قلم علي ودايع آورده است: نام ماه بهمن با انقلا ب اسلا مي گره خورده است؛ در آستانه سي وچهارمين بهار جمهوري اسلا مي در سرزمين پارس و يك گام مانده به انتخابات مجلس شوراي اسلا مي حركات مشكوك، هر روز پررنگ تر مي شود. ايران اسلا مي همواره در طول تاريخ روزهاي پرفراز و نشيبي را تجربه كرده است، اما همواره توانسته با موفقيت از طوفان هاي مهيب و راه هاي پرپيچ وخم عبور كند.استعمارگران آرزوي به گل نشستن يا غرق شدن آرمان هاي امام خميني(ره) را دارند، طبيعي است آنها با خشم و كينه اهتزاز پرچم سه رنگ و مقدس ايران را نظاره مي كنند.پرونده هسته اي ايران هميشه با جنجال غرب براي سودجويي و ضربه زدن به چهره ايران همراه بوده است اما اين سياست غربي ها هميشه دچار چالش بوده است. آنها تصميم بر تحريم نفت ايران و جلوگيري از معاملا ت ايران گرفته اند تا همزمان با افزايش قيمت ناشي از هدفمندي يارانه ها به مردم فشار وارد كنند و در نهايت از نارضايتي ها حداكثر بهره را ببرند. در اين ميان آنها به برخي عناصر كم خرد و منفعت طلب در داخل اميد بسياري بسته اند. در نگاه آنها اين گروه بسياري از سياست هاي كارشكنانه را عملياتي مي كنند به گونه اي كه از يك عنصر دست نشانده نيز موفق تر عمل مي كنند. البته بريتانيايي ها هم در طول ساليان استعمار آموختند كه با اختلا ف افكني و بهره گيري از نقاب هاي رنگارنگ براي هم پيمانان خود سرمايه هاي ممالك مختلف را چپاول كنند. همانطور كه گفته شد، غرب كه در امتحان مهلك 8 سال جنگ شكست تحميلي را در پرونده خود مي بينند، پس از پروژه تهاجم فرهنگي به جنگ اقتصادي اميد فراوان بسته است. همزمان با اين تغيير استراتژي شعله هاي آتش ارزش قيمت ريال، اقتصاد را در خود بلعيد و قيمت ارز و سكه به شكل نجومي افزايش يافت. اگرچه خوشبختانه اين اتفاق ناخوشايند متوقف شده است اما انتقادات برخي مقامات پاستور از رسانه ها قابل تامل است. سقوط ارزش ريال مورد بهره برداري برخي جريانات سياسي براي انتقاد از دولت قرار گرفت كه در همه جاي دنيا براي به چالش كشيدن رقيب طبيعي است اما بخش اعظم اين انتقادات به عملكرد دولت در بحث آتش سوزي ريال وارد است.
اطلا ع رساني لحظه اي اگر باعث پرواز عمودي سكه و ارز شده باشد اثري از بورس هاي خارجي همچون داكس، وال استريت، نيكي، داوجونز، فوتسي و ديگر غول هاي بورس جهان باقي مي ماند؟ در جريان سقوط زنجيره اي بورس هاي جهان هيچ كس از رسانه ها انتقاد نكرد، زيرا اطلا ع رساني لحظه اي يك امر عادي تلقي مي شود. بر فرض كه برخي رسانه ها با دولت عناد داشته باشند; در مقابل، رسانه هاي دولتي كه از تجهيزات هنگفت و سرمايه هاي كلا ن بهره مي برند چرا اقدام آنها را بي اثر نكردند؟ آيا اوضاع اقتصادي ايران اسلا مي آنقدر ضعيف شده است كه يك رسانه مي تواند حركت سرمايه هاي مردم را كنترل كند؟ اگر سقوط تاريخي ريال را ين ژاپن تجربه مي كرد، مقامات پاستور هنوز هم مي توانستند ديگران را مقصر اعلا م كنند؟ آيا وزير محترم اقتصاد در هواي دود گرفته تهران بهتر از هواي آفتابي كاراكاس نمي توانست به كنترل بحران ريال كمك كند؟ سقوط ارزش بورس هاي جهان رهبران اقتصادي غرب را وادار مي كند كه بيش از 17 مرتبه در طول 2 سال گذشته دور يك ميز براي نجات اقتصاد جهاني با يكديگر چانه زني كنند اما مقامات مسوول ايران علي رغم تذكرات مقام معظم رهبري براي پيگيري مشكلا ت مردم آن هم در سال جهاد اقتصادي از هم انديشي منسجم خودداري مي كنند. گويا دست هاي پنهان نمي خواهند نگاه مردم متوجه امور داخلي مملكت باشد. گربه هاي جريان انحرافي با كلا ف مشكلا ت مردم آن چنان بازي مي كنند كه در زندگي مردم گره افتد; آنها با اقتصاد صف و تشويش اذهان عمومي با چاشني فرافكني مي خواهند ديگر كسي پيگير پرونده رمالان و جادوگران موصوف نباشد. در ميان غباري كه به پا شده كارشكني در رسيدگي به پرونده اختلا س بزرگ و ديگر پرونده هاي زنجيره اي هم سوبا آن از اهداف مهندسي شاخه اقتصادي جريان انحرافي است. در بلبشويي كه به پا شده گربه هاي جريان انحرافي، بازي موش و گربه را هم به راه انداخته اند! اين گربه باهوش با برخي چهره ها و ارزش ها آنچنان بازي مي كند تا به عنوان يك رقيب غيرقابل مهار وارد عرصه انتخابات شود. نظام جمهوري اسلا مي ايران در روزهايي طوفاني و حساس تر از آنچه كه امروز تجربه مي كند گره هاي بزرگ تر از آنچه كه امروز رخ داده را گشوده است.
* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي درسرمقاله خود با عنوان "پشت پرده حضور طالبان در قطر" آورده است:قطر طي روزهاي اخير ميزباني مذاكره ميان گروه افراطي طالبان و آمريكا را برعهده داشته است، مذاكراتي كه مقامات آمريكايي از آن به عنوان كمك به استقرار صلح در افغانستان ياد كردهاند ولي ناظران سياسي، اهداف اين مذاكرات را فراتر از موارد رسمي اعلام شده دانستهاند.
براساس گزارشها، 8 نفر از اعضاي ارشد طالبان مستقر در خاك پاكستان، وارد قطر شده و با چند مقام از وزارت خارجه آمريكا به مذاكره پرداختهاند. نكته قابل تأمل، عدم دعوت از دولت كرزاي در اين مذاكرات است. چندي قبل نيز اعلام شد طالبان در قطر دفتر سياسي داير كرده است كه اين اقدام نيز قطعاً با هماهنگي آمريكا بوده است.
پيرامون اين تحول چند نكته حائز اهميت وجود دارد كه به آنها ميپردازيم.
1 - نخستين نكته اين است كه اساساً پذيرش مذاكره با گروه طالبان، كه آمريكائيها همواره آن را گروهي تروريستي خوانده و به همين بهانه در سال 1380 به افغانستان لشكركشي كردند، بارزترين نشانه شكست آمريكا در حمله به افغانستان ميباشد. درست 10 سال قبل دولت آمريكا به فرمان جورج بوش، افغانستان را هدف هجوم نظامي خود قرار داد با اين مستمسك كه گروههاي افراطي طالبان و القاعده را به بهانه اينكه در انفجار برجهاي دوقلوي نيويورك دست داشتهاند نابود سازد. در آن زمان بوش وعده داد كه در مدتي نه چندان طولاني، اين گروهها را از بين خواهد برد ولي پس از 10 سال نه تنها موفق به نابود كردن اين گروهها نشد، بلكه اكنون با طالبان بر سر يك ميز نشسته است تا توافق اين گروه را براي صلح! جلب كند.
2 - نكته بعدي اين است كه عدم دعوت از دولت افغانستان در مذاكرات، اين مفهوم را در بر دارد كه طرح مصالحه دولت كابل با طالبان كه غربيها پشت پرده آن بودند عملاً به بن بست رسيده است و آمريكاييها ديگر اميدي به آن ندارند. قرار بود شوراي عالي صلح افغانستان كه مجمعي متشكل از 70 نفر از سياستمداران و رهبران قومي و قبيلهاي افغانستان است با طالبان مذاكره نمايد تا بلكه اين گروه را به كنار گذاشتن سلاح و ورود به حكومت كنوني افغانستان ترغيب كند كه با توجه به مسائل اخير، اين طرح به شكست انجاميده است.
3 - اقدام شتاب زده دولت آمريكا در مذاكره رودررو با طالبان، هدف انتخاباتي نيز دارد، به اين معني كه دولت باراك اوباما در آستانه انتخابات تلاش دارد تا با معامله با اين گروه و دادن وعده قدرت به آن در صحنه سياسي افغانستان، آنرا به پذيرش شرايط مورد نظر آمريكا تشويق نمايد و از اين طريق، بتواند از آن به عنوان دستاورد خود براي مبارزات انتخاباتي بهره ببرد. اوباما و دمكراتها اكنون كه مجبور شدهاند بدون دستيابي به اهداف خود، جدول زماني خروج از افغانستان را بپذيرند براي جبران اين شكست سعي ميكنند به هر نحو ممكن سران طالبان را به يك صلح نيم بند ترغيب نمايند تا قدري از تبعات اين شكست بكاهند.
4 - ترديدي نيست كه طالبان يك گروه تروريستي است و در مدت پنج سال حكومتش در افغانستان و بعد از آن اقدامات ضد بشري فراواني كرده و جنايات زيادي را عليه ملت افغانستان مرتكب شده است. از اين رو مذاكره آمريكا با اين گروه و به رسميت شناختن آن، به مفهوم حمايت از تروريسم و افراطي گري ميباشد و آمريكا بر خلاف ادعاهاي خود، زماني كه پاي منافعشان به ميان ميآيد، به سهولت از اين گروههاي تروريستي حمايت ميكنند. در اين مذاكرات، حق ملت افغانستان، كه طرف اصلي ماجرا ميباشد، كاملاً ناديده گرفته شده است چرا كه افغانيها هرگز مايل به صلح با اين گروه تروريستي نميباشند ولي دولت آمريكا دستيابي به اهداف خود را فراتر از مصالح ملت افغانستان ميداند.
6 - اساساً باني شكل گيري، فعاليت و رشد گروههاي تروريستي قدرتهاي استكباري به خصوص آمريكا ميباشد. در مورد طالبان نيز اين مسئله صدق ميكند چنانكه در چندين مورد، مقامات آمريكايي به اين واقعيت اذعان كردهاند كه طالبان را آنها به وجود آوردهاند تا به ادعاي آنها، مانع اقدامات و پيشروي شوروي سابق در افغانستان باشند.
7- در اين ميان، نقش امير و ساير شيوخ قطر نيز قابل تأمل است كه وظيفه دلالي و كارچاق كني به نفع آمريكا و سياستهاي واشنگتن را پيشه كردهاند. قطريها درحالي كه خود را مدافع منافع جهان عرب معرفي مينمايند، در عمل، كاملاً در چارچوب سياستهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي حركت ميكنند. اين نقش مرموز و مزورانه قطريها در تحولات منطقه و انقلابهاي مردمي در كشورهاي عربي پررنگتر است. شيوخ قطر به موازات دلاليهائي كه براي رژيم صهيونيستي در جهان عرب ميكنند، از طريق همكاري با ناتو در ليبي و پيشنهاد اعزام نيروي نظامي به سوريه و پرداخت دلارهاي نفتي به مخالفان بشار اسد نيز مشغول خدمت به آمريكا و صهيونيستها بوده و هستند.
8 - و نكته آخر اينكه آمريكا ميخواهد از طريق مصالحه با طالبان، به اين گروه افراطي قدرت بدهد و آن را وارد معادلات منطقهاي نمايد تا به عنوان يك مركز تهديد بالقوه در اختيار آمريكا باشد و هر زمان كه منافع آمريكا اقتضا كرد از اين اهرم تهديد بهره بگيرد. آمريكا دريافته است كه اين گروه در بخشهايي از افغانستان و پاكستان داراي پايگاه است. بهزعم آمريكاييها، مهار كردن و كنترل اين گروه افراطي ميتواند ابزاري باشد تا از آن براي فشار آوردن بر كشورهاي همسايه افغانستان بهرهبرداري كند.
با اينهمه، ترديدي نيست كه شيوخ قطر در جريان تحولات سريع منطقه عربي خاورميانه بازنده بازيهائي خواهند بود كه آغاز كردهاند. آنها از شرايط جديد جهان عرب ارزيابي درستي ندارند و از اين واقعيت بيخبرند كه موج بيداري ملتها در منطقه، نفوذ آمريكا و موجوديت مهرههايش را يكجا زايل خواهد كرد. در جريان اين زوال حتمي، دلالهاي صهيونيسم و تروريسم، از جمله شيوخ قطر، در صف اول قربانيان قرار خواهند داشت.
* شرق
روزنامه شرق درسرمقاله خود با عنوان "توقف شعار"به قلم هادي حقشناس* آورده است:در اقتصاد و در تقسيمبنديهاي كلي چهار نوع بازار داريم كه عبارت است از بازارهاي كالا، پول، سرمايه و كار. در هر يك از اين چهار بازار عرضه و تقاضا قيمت را تعيين ميكند. در بازار كار، نماد دستمزد كارگران است كه عرضه و تقاضاي نيروي كار و در نهايت دستمزد تعيينكننده است. در بازار سرمايه قيمت سهام روزانه با عرضه و تقاضا و در بازار كالا نيز قيمت انواع كالاها و خدمات روزانه با عرضه و تقاضا مشخص ميشود. طبيعي است همچنان كه در سه بازار ذكر شده عرضه و تقاضا تعيينكننده قيمت هستند. در بازار پول نيز بايد عرضه و تقاضاي پول قيمت را كه اصطلاحا همان نرخ سپردهها يا نرخ تسهيلات بانكي است، مشخص كند. پس از هدفمند كردن يارانهها يعني زمانيكه به دليل جلوگيري از اتلاف منابع و انرژي، دولت در سه گام تصميم گرفت قيمت حاملهاي انرژي را آزاد كند انتظار طبيعي آن بود كه در ساير بازارها از جمله با تعيين دستوري نرخ سود بانكها، قيمتها آزاد شود. انتظار عمومي اين بود همچنان كه دولت در بازار انرژي قصد حداقل دخالت را داشت در بازار پول نيز بايد حداقل دخالت را اعمال ميكرد. مطالبي كه گفته شد به اين معنا نيست كه دولتها نبايد بر اقتصاد و بازار نظارت نداشته باشند بلكه نظارت و هدايت بازارها از وظايف دولتهاست. آنچه محل نگراني است، اعمال بسته پولي در ابتداي سالجاري بدون توجه به نرخ تورم بود، در حاليكه همه كارشناسان پيشبيني ميكردند نرخ تورم سال 90 به بيش از 20 درصد برسد ولي نرخ سپردههاي كوتاه و بلندمدت در بسته پولي غيرواقعي ديده و هشدارها ناديده گرفته شد، در نتيجه سپردهگذاران بانكي براي حفظ قدرت خريد سپردههاي خود به ناچار منابع خود را از حالت سپرده خارج كردند و به سراغ بازارهاي پربازده ديگري از جمله بازار سكه، طلا و ارز رفتند.
ذكر اين نكته مهم است كه در سال گذشته همين نقدينگيهاي سرگردان به سراغ شركتهاي پربازده بورس رفت و سود قابل توجهي نيز كسب كرد. اما چون در سال 90 به خصوص در سه ماهه اول سال بازار بورس جذابيت سال گذشته را نداشت و از طرفي نرخهاي دستوري سپردههاي بانكي كمتر از نرخ تورم بود سيل نقدينگي به دنبال فرصتي ديگر براي سرمايهگذاري بود و چون فضاي كسب و كار كشور فضاي پررونقي نيست و در بخش توليد با ركود مواجه هستيم طبيعي بود كه اين سيل نقدينگي حدود 330 هزار ميليارد تومان به سمت سفتهبازي از جمله سكه و ارز برود. گرچه افزايش نرخ سپردهها ديرهنگام بود اما علايم مثبتي براي بازار پول است كه نقدينگي را جذب كند اما دولت نبايد فقط به اين يك سياست بسنده كند. به نظر ميرسد هر نوع تصميمگيري دولت كه منجر به التهاب بازار شده يا سبب افزايش نقدينگي شود يا حتي تقاضا را افزايش دهد باعث عدم تعادل در بازار ميشود. اگر دولت از ابتداي طرح هدفمند كردن يارانهها كه از اوايل آذر ماه سال گذشته شروع شد توجه ويژهاي به توليد ميكرد يا در سالجاري موانع بخش توليد را حذف ميكرد يا به هدف برنامه كه رشد اقتصادي هشت درصد است، نايل ميآمد اولا بخشي از مشكلات اشتغال حل ميشد، ثانيا افزايش توليد يا استفاده از ظرفيتهاي ايجاد شده براي توليد هزينه توليد را كاهش ميداد و به طريق اولي منجر به كاهش نرخ تورم ميشد و باز اين سيكل ميتوانست روي كاهش نرخ سپرده اثر مثبت بگذارد. به هر صورت اين سياست دولت يعني ابلاغ دير هنگام افزايش نرخ سپردهها به همراه ساير سياستهاي پولي و مالي ميتواند در بلندمدت به بازار آرامش بدهد و دولت نبايد مجددا شعارهاي افزايش پرداخت يارانهها يا افزايش مخارج خود را در دستور كار داشته باشد، چون در آستانه تقديم لايحه بودجه سال 1391 توسط دولت به مجلس هستيم. هر نوع ارقامي كه در لايحه بودجه درج شود يا سياستهاي پولي و مالي كه براي سال 91 در مجلس تصويب شود، ميتواند به آرامش يا عدم آرامش بازار كمك كند بنابراين بودجه سال 91 براي شاخصهاي كلان اقتصادي اين سال بسيار تعيين كننده خواهد بود.
*عضو كميسيون برنامه و بودجه مجلس هفتم
*تهران امروز
روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "قلب تپنده بيداري اسلامي"به قلم سيدجواد سيدپور آورده است: شرارهاي كه سال پيش به جان «بوعزيزي» جوان تونسي درافتاد، در خرمن هستي جباران و ستمگران آتش افكند و يكي پس از ديگري طاغوتهايي كه چنگ در هستي مردم مسلمان زده بودند و از سويي ديگر در برابر استكبار جهاني كرنش ميكردند، از سرير حكومت به حضيض ذلت و خواري افتادند.
حكومتهاي مذبذب و رياكار بر خويش لرزيدند و خواب از چشمان ديكتاتورهاي منطقه ربوده شد.
بيداري اسلامي نتايجش را طي يك سال اخير نشان داده است، اما حاق قضيه اين است كه با وقوع انقلاب اسلامي و پيروزي آن، نخستين جوانه هاي بيداري اسلامي در ميان جوامع مسلمان شكوفا شد. گرچه اين بيداري اسلامي تدريج و تدرجي داشته است و دشمنان از رشد و نمو آن نگران بودند اما سرنوشت محتوم جباران سقوط و شكست و نكبت است و سرنوشت بيداران مبارز با ايمان، پيروزي است. اين ناموس الهي است كه: «ان تنصرالله، ينصركم و يثبت اقداكم.» اگر خدا را ياري كنيد خداوند شما را ياري ميكند و قدمهايتان را استوار ميسازد. دگرگونيهاي جوامع اسلامي نشان از دگرگوني در آحاد اين جوامع دارد، چه به فرموده خداوند تبارك و تعالي: «ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم.» (سوره رعد آيه 11) خداوند تغييري در قومي به وجود نميآورد تا آنكه آنان در نفسهايشان تغيير دهند. تدقق و تدبر در دگرگونيهاي پيش آمده، حاكي از اين است كه بايد در انتظار تحولات گسترده بيشتري در منطقه بهطور اخص و در جهان بهطور اعم بود. بيداري اسلامي نويددهنده آغاز پاياني است بر سلطه اسكتبار و صهيونيسم جهاني و نشانههاي سقوط زرسالاران مستكبر. از هماكنون حتي در سرزمينهاي غربي ازجمله در آمريكا نيز رايت حقطلبي مشاهده ميشود.
اتكال به خداوند و ايمان به اسلام، از جوانان و ملتهايي كه برخروشيدهاند، بدريوني ساخته است كه هر خيبري را دست آخر فتح خواهند كرد. اما با اين حال قلب تپنده بيداري اسلامي، در ايران اسلامي و در مركز آن ميگذرد. پير و مراد ما حضرت آيت الله خامنهاي در جمع جواناني كه از 73 كشور جهان گرد آمده بودند تا در همايش جهاني بيداري اسلامي شركت كنند، فرمود: «آغاز راه نجات و سعادت» با بيداري اسلامي شروع شده است. اينك امتهاي اسلامي چشم به امالقراي جهان اسلام دارند تا راهبر و علمدار، آنان را چگونه به سوي هدف نهايي كه سقوط محتوم استكبار و صهيونيسم جهاني است، رهنمون ميشود. آنان رهبري معنوي حضرت آيتالله خامنهاي را پذيرفتهاند و در قامت او خميني ديگري را ميبينند. پيشبيني آينده منطقه و جهان چندان دشوار نيست، روند تحولات آنگونه است كه در وعدههاي الهي متجلي شده است. استكبار جهاني و صهيونيسم كينهتوز نيز از همين ميهراسند كه ايران اسلامي، راه مبارزه را براي ديگر ملتهاي تحت ستم، هموار سازد. حضور صدها جوان از كشورهاي مختلف در همايش جهاني بيداري اسلامي در تهران نمايانگر اين است كه تودههاي مسلمان بهويژه جوانان، رهبري معنوي ايران اسلامي را پذيرفتهاند و با بوميسازي انقلاب اسلامي، عليه حكومتهاي خودكامه به پا خاستهاند. اين نويد و وعده الهي است كه: «اليس بصبح قريب؟» آيا صبح نزديك نيست؟
* حمايت
روزنامه حمايت دريادداشت خود با عنوان "مجازاتهاي جايگزين حبس و قانون جديد مجازات اسلامي" آورده است:همانگونه كه در نوشتار روز يكشنبه گذشته بدان اشاره كرديم، قانون مجازات اسلامي، پس از چند سال، طي فرايندهاي تدوين و تصويب بالاخره در مورخ 28/10/1390 به تصويب نهايي شوراي نگهبان رسيد و بدين ترتيب كشور، صاحب قانون جديد ماهوي در حيطه حقوق كيفري شد. قانون مزبور بيش از 700 ماده دارد، مشتمل بر مواد مفصلي در حيطه كليات و عمومات جرايم و مجازاتها و مواد مربوط به حدود و قصاص و ديات. مواد اين قانون شرح و بسطهاي زيادي را ميطلبد كه قطعاً حقوقدانان و قضات محترم در آينده بدان خواهند پرداخت. عجالتاً نظر به اينكه در اين هفته نكاتي در حيطه مجازاتهاي جايگزين حبس مطرح شد، در تكميل مباحث مربوطه مناسب ديده شد كه نگاهي به قانون جديد مجازات اسلامي نيز در اين مقوله داشته باشيم كه بدينوسيله به شرح زير تقديم ميشود. با اين اميد كه در فرايند اجراي عدالت در كشور مورد بهره برداري موثر قرار گيرد. نكته اول در توصيف موضوع، لازم به ذكر است كه در قانون جديد مجازات اسلامي، ذيل كتاب اول كه به كليات مربوط ميشود و خود مشتمل بر چندين فصل است، در فصل نهم، طي مواد 63 الي 86 با عنوان مجازاتهاي جايگزين حبس، به طور مفصل مباحث مربوط به اين موضوع ارايه شده است. در ماده 63 مقرر شده مجازاتهاي جايگزين حبس، عبارت است از دوره مراقبت، خدمات عمومي رايگان، جزاي نقدي روزانه و محروميت از حقوق اجتماعي كه در صورت گذشت شاكي و وجود جهات تخفيف با ملاحظه نوع جرم و كيفيت ارتكاب آن، آثار ناشي از جرم، سن، مهارت، وضعيت، شخصيت و سابقه مجرم، وضعيت بزه ديده و ساير اوضاع و احوال تعيين و اجرا ميشود. در تبصره اين ماده مقرر شده كه دادگاه نميتواند به بيش از 2 نوع از مجازاتهاي جايگزين حكم دهد. در ماده 64 تأكيد شده كه مرتكبين جرايم عمدي كه حداكثر مجازات قانوني آنها 3 ماه حبس است به جاي حبس به مجازات جايگزين حبس محكوم مي شوند.
در ماده 67 تصريح شده كه مرتكبين جرايم غيرعمدي به مجازات جايگزين حبس محكوم ميشوند مگر اينكه مجازات قانوني جرم ارتكابي بيش از دو سال حبس باشد كه در اين صورت حكم به مجازات جايگزين حبس اختياري است. در ماده 68 مقرر شده كه مرتكبين جرايمي كه نوع يا ميزان تعزير آنها در قوانين موضوعه تعيين نشده است به مجازات جايگزين حبس محكوم ميشوند. در ماده 70، اعمال مجازاتهاي جايگزين حبس در مورد جرايم عليه امنيت داخلي يا خارجي كشور ممنوع اعلام شده است. در ماده 73 مقرر شده كه مقررات اين فصل از قانون در مورد احكام قطعي كه پيش از لازمالاجرا شدن اين قانون صادر شده است اجرا نميشود. در ماده 76، مددكار اجتماعي و مأمور مراقبت در كنار قاضي اجراي احكام مجازاتهاي جايگزين حبس پيش بيني شده است. در ماده 78 مقرر شده كه به موجب آييننامهاي كه ظرف سه ماه از تاريخ لازمالاجرا شدن قانون حاضر توسط وزارتخانه هاي دادگستري و كشور تهيه ميشود و با تأييد رييس قوه قضاييه به تصويب هيئت وزيران ميرسد انواع خدمات عمومي و دستگاهها و مؤسسات دولتي و عمومي پذيرنده محكومان و نحوۀ همكاري آنان با قاضي اجراي احكام و محكوم، تعيين خواهد شد. در ماده 79 مقرر شده چنانچه رعايت مفاد حكم دادگاه از سوي محكوم، حاكي از اصلاح رفتار وي باشد دادگاه ميتواند به پيشنهاد قاضي اجراي حكم براي يك بار بقيه مدت مجازات را تا نصف تقليل دهد. در مواد 82 و 83، دوره مراقبت و موارد تحت شمول آن و همچنين خدمات عمومي رايگان و موارد جزئي آن به تفصيل ذكر شدهاند. در مواد 84 و 85 نيز انواع جزاي نقدي جايگزين حبس بر حسب ميزان ريالي آن پيش بيني شدهاند. قانونگذار به طور خاص در فصل دهم از بخش كليات قانون مجازات اسلامي يعني از مواد 87 الي 94 تحت عنوان مجازاتها و اقدامات تأميني و تربيتي اطفال و نوجوانان، موازين دقيقي را در حيطه جرايم و مجازاتهاي كودكان از جمله مجازاتهاي جايگزين مقرر كرده است كه خود نيازمند شرح و بسط مستقل ميباشد. نكته دوم، در تحليل اجمالي مفاد مقررات مورد اشاره، چند مورد برجسته را در اين مجال محدود ميتوان يادآوري كرد. اول اينكه بسياري از مفاد لايحه مجازاتهاي اجتماعي جايگزين حبس كه در سال 1384 توسط قوه قضاييه تقديم دولت و مجلس شده بود در بخش مورد اشاره قانون مجازات اسلامي گنجانده شده است فلذا معلوم شد كه نيازي به تصويب مستقل مواد آن لايحه ديگر وجود ندارد و تمامي مواد آن در قانون مجازات اسلامي در همين بخش مجازاتهاي جايگزين حبس يا چند ماده آن در بخشهاي ديگر قانون مجازات اسلامي منعكس شده است. دوم اينكه برابر مفاد قانون مجازات اسلامي از زمان لازمالاجرا شدن اين قانون طي روزهاي آتي، طيف گسترده اي از محكومان دادگاهها ديگر روانه زندانها نخواهند شد و اين امر بسياري از وروديهاي موجود به زندانها را متوقف ميكند و مانع بسياري از آثار منفي موجود ميشود. چنانچه ذكر شد برابر ماده 64 قانون مجازات اسلامي مرتكبين جرايم عمدي كه حداكثر مجازات قانوني آنها تا سه ماه حبس است لزوماً به مجازات جايگزين حبس محكوم خواهند شد. همچنين كساني كه مرتكب جرايمي شوند كه مجازات قانوني آنها 91 روز تا شش ماه حبس است، جز در برخي موارد استثنايي كه در ماده 65 ذكر شده باز به جاي حبس، به مجازاتهاي جايگزين محكوم خواهند شد. همچنين مرتكبين جرايم عمدي كه مجازات قانوني آنها بيش از شش ماه تا يك سال حبس است برابر ماده 66 قانون مجازات اسلامي به جز در برخي موارد استثنايي به مجازات جايگزين محكوم خواهند شد. در مورد مرتكبين جرايم غيرعمدي كه دامنه اعمال مجازاتهاي جايگزين بسيار وسيعتر است بدين صورت كه برابر ماده (67) مرتكبين جرايم غيرعمدي كه مجازات زير دو سال دارند لزوماً به جايگزين حبس بايد محكوم شوند و اگر جرم غيرعمدي باشد كه مجازات آن بيش از دو سال حبس است باز قاضي اختيار دارد كه از جايگزينهاي حبس استفاده كند. گروه سوم، يعني مرتكبين ج�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]
-
گوناگون
پربازدیدترینها