واضح آرشیو وب فارسی:فارس: چرا بايد اخلاق را در انتخابات رعايت كرد؟
خبرگزاري فارس: در رقابت سالم و سارنده بسان مسابقه انتخاباتي؛ آن هم كه باخته، برده است. چرا كه ضمن توفيق شركت در رقابت انتخاباتي و روشنگري افكار عمومي و جلب مشاركت بيشتر مردمي به نفع نظام سياسي انقلابي اسلامي ورزيده شده است.
انتخابات نمايندگان نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي از ميان نامزدهاي نمايندگي در پيش مي باشد. اين انتخابات به سبب شرايط داخلي و ملي، جريان بيداري و خيزش اسلامي، تهديدات فزاينده جهاني استكباري، از حساسيت و ويژگي هاي خطير، حياتي و سرنوشت سازي برخوردار است.
تنور انتخابات، رقابت سياسي و تبليغات غير رسمي، نيمه رسمي و رسمي در حال گرم شدن تا تدريجا داغ شدن مي باشد. اميدواريم كه بسازد و نسوزاند. بدترين آسيب تهديد كننده انتخابات، برخي بي اخلاقي ها و بداخلاقي هاي سياسي است. اخلاق ماكياوليستي، اخلاق داروينيستي حتي اخلاق سرمايه سالارانه يا شبه آن ها، از جمله اخلاق سود و سودگرايانه تا اخلاق فرويديسمي، آفت مخل و مخرب اخلاق سياسي متعالي و سياست اخلاقي متعالي بوده و به شمار مي آيد. برترين آسيب زدايي اخلاق نامتعالي؛ اخلاق سياسي-انتخاباتي-رقابتي متعالي است.
اين چنين اخلاق و انتخاباتي؛ يقننا كارامد؛ بهره ور و اثربخش بوده و موجب و موجد ارتقاي كارامدي؛ بهره وري و اثربخشي مجلس برامده از اين برگزيدگان و نمايندگان اين چنين رقابت-تبليغات انتخاباتي و واجدين اين چنين اخلاقي مي باشد. كه به نوبه خويش آغازگاه و محور عزيمت و ارتقاي كارامدي ملي كشور بويژه در حد قانونگذاري بوده كه عبارت از تصميم گيري و سياست گذاري اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي متعالي اند. كارامدي هرچه فراتر دولت و ملي كه فرا روي همگي نيروها و نهادهاي علمي، راهبردي و كاربردي يا اجرايي دولت و دولتي، عمومي و مردمي بوده و عامل تعيين كننده و بلكه علت فاعلي و فاعل علّي تحقق اهداف والا ولي كاملا دست يافتني توسعه متعالي چشم انداز فرازآينده جمهوري اسلامي ايران مي باشد.
از يك طرف-اخلاق(-معنويت-ديانت-حكمت)بسان روح سياست(-دولت-قدرت-حكومت و حاكميت سياسي)است. و سياست و دولت و قدرت سياسي و نيز حكومت و حاكميت و از جمله نهاد مجلس شوراي اسلامي، بسان بدن و جسم و ابزار اخلاق و بروز و باروي و بهره وري يا بهره مندي از آن مي باشد. اخلاق و نظام اخلاقي؛ شبكه شاكله سياست و سيرت آن بوده و سياست شاكله شبكه اخلاق و صورت و ساختار يا سير آن است. قوام و به اصطلاح تعّيُن سياست و دولت و حتي نظام سياسي و از جمله نهاد و نظام مجلس به اخلاق بوده و تحّصُل و تحقق اخلاق به سياست مي باشد. بلكه به تعبير و اعتباري؛ اخلاق برامد و علت غايي سياست و غايت علي آن بوده و است. بدينسان ميان اخلاق و سياست، رابطه و نسبت وثيق و استوار هم افزا و همسويي برقرار مي باشد.
كما اين كه اين چنين رابطه و نسبتي ميان اخلاق شيطاني و خدعه و فريب روباه صفتي ماكياوليستي و سياست ماكياوليستي اين چنين برقرار است. همچنين همين رابطه و نسبت ميان اخلاق داروينيستي تنازعي و تنازع بقايي گرگي و درندگي سبُعي با سياست، دولت و نظام سياسي داروينيستي ساري و جاري مي باشد. همينطور ميان اخلاق هدونيستي لذت طلباني اپيكوريستي–فرويديسمي يا سود و سوداطلبانه كاپيتاليستي و سرمايه سالارانه و سياست و سازكارهاي متناسب و متناظر مربوطه اين چنين رابطه و نسبتي بر قرار است. ميان اخلاق، معنويت، ديانت و حكمت متعالي اسلامي و نگاه، نظريه و نظام مربوطه با سياست، دولت، حاكميت و حكومت و نظام سياسي اسلامي نيز اين چنين رابطه و نسبت همسو و هم افزايي جريان دارد. از جمله در زمينه فعاليت سياسي، رقابت سياسي، تبليغات سياسي و انتخابات سياسي مجلس شوراي اسلامي پيشا رو.
از طرف ديگر-انتخابات: يك نهاد و فرايند سياسي است. نهاد و فرايند مشاركت سياسي مردم در تعيين سرنوشت سياسي خويش مي باشد. سازكار گزينش نمايندگان شهرستاني مجلس شوراي اسلامي از ميان نامزدهاي انتخاباتي بوده و به شمار مي آيد. اخلاق انتحابات و انتخاباتي؛ بسان اخلاق سياسي و سياست؛ سيرت آن مي باشد. انتخابات سياسي و سياست انتخاباتي صورت اخلاق انتخاباتي و انتخابات اخلاقي است. عموما و بويژه در نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران، كه نگاه، نظريه و نظام سياسي اخلاقي بخصوص متعالي است. انتخابات؛ برترين عرصه رقابت سياسي يعني رقابت انتخاباتي مي باشد. رقابت از جمله رقابت سياسي و بويژه رقابت انتخاباتي و انتخابات رقابتي به تعبير قرآني به دو شكل و شيوه يا روش بوده و مي تواند باشد:
يكي-رقابت سالم و سازنده است. كه فرا افزاينده رشد آور مي باشد. قرآن از آن تعبير به تسابق يا با الگو و مدل مسابقه مي نمايند. «سابق بالخيرات»(35/فاطر؛ 32)، يا«يسارعون في الخيرات و هم لها سابقون»(23/مؤمنون؛ 61)؛ مسابقه خير و در خيرات مي باشد. و عامل رشد و توسعه و تعالي و در نتيجه كمال و سعادت است. به همين سبب خداوند تبارك و تعالي آن را مورد توجه و تأكيد قرار داده و توصيه نموده اند. چرا كه آن را راست، درست و شكران مي داند.
ديگري-رقابت ناسالم، ناسازنده يا سوزنده، است. كه تخريبي و فرو كاهنده مانع و مخل رشد مي باشد. بلكه تنازلي و قهقرايي است. قرآن از آن تعبير به تنازع مي نمايند. «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم و اصبروا»(8/انفال؛ 46). ريح و ريحكم را محمدبن جرير طبري در تفسير مشهور خويش؛ روح، قدرت، سياست و عزت تعبير نموده اند. كه تنازع سياسي؛ سبب و مسبب از دست رفتن سياست شما، قدر و اقتدار شما و عزت و كرامت شما شده و مي شود. در نتيجه نعمت به نقمت، عزت به ذلت، قدرت به ضعف، وحدت به تفرقه، دوستي به دشمني، پيروزي به شكست، شعادت به شقاوت و ... بدل مي گردد.
چه در شكل فردي و در مورد يكايك نامزدها و نمايندگان بوده، چه در شكل جمعي و گروهي يا جناحي و جناح ها و نيز بر فرض مجلس كه متشكل از اين چنين اعضا و نمايندگاني باشد، و چه در شكل اجتماعي و ملي و در سطح دولت و نظام سياسي و كشور به شمار آيد. تنازع(داروينيسم)هم خود ذاتا شر، بد و مضر يا زيانبار بوده، بويژه تنازع در شرور كه همچنين مانع و مخل رشد و توسعه و تعالي و سعادت است. بلكه عامل موثر و تعيين كننده؛ موجب و مُوجد و مشدّد و مقّوم شِقاق(فاصله گرفتن از حق، راه راست و طريق درست، يعني از سير و مسير هدايت صراط مستقيم؛ تعادل و تعالي)و شقاوت(بدبختي)و مشقت(مشكلات)بوده و محسوب مي گردد. خداوند تبارك و تعالي همواره و به جد آن را منفي دانسته و مورد نفي و نهي و نكوهش و انكار قرار داده و موكدا از آن احتراز و پرهيز داده و مي دهند. چرا كه آن را ناراست، تادرست و كفران مي داند. به تعبيري كژي و كاستي يا نارسايي و ناسازواري است.
اول-«ان الله:
الف.لا يغير ما بقوم حتي
ب.يغيروا ما بانفسهم»(13/رعد؛ 11)؛
«خداوند:
الف.سرنوشت(سياست و ساخت ملت، مردم و كشور؛ )قومي را ديگرگون نمي كند مگر اين كه
ب.سرشت(ارزش ها، بينش و منش؛ اخلاق)خود را ديگر گون سازند».
دوم-«انا هديناه السبيل؛
الف.اما شاكرا و
ب.اما كفورا»(76/انسان؛ 3)؛
«ما راه را(از گمراه-بيراه/بدراه؛ ضلالت-مغضوبيت چاله و چاه)نشان داده ايم؛
الف.يا شكران نموده و مي نماييد يا
ب.كفران نموده و مي نماييد».
سوم-«الف.لأن شكرتم لأزيدنكم
ب.لأن كفرتم ان عذابي لشديد»(14/ابراهيم؛ 7)؛
«الف.اگر شكران نعمت هدايت كردع و كرديد در نتيجه نعمت و هدايت افزون يافته و فراافزاينده مي گردد.
ب.اگر كفران نعمت كرده و كرديد در نتيجه و قطعا به گرفتار دردسر شده و به عذاب دچار شده و مي شويد».
چرا كه به تعبير سعدي؛
شكر نعمت نعمتت افزون كند كفر نعمت از كفت بيرون كند.
به تعبير خود خداوند نيز؛
«ان الله لم يك مغيرا نعمه انعمها علي قوم حتي يغيروا مابانفسهم»(8/انفال؛ 53)؛ «خداوند نعمتي را كه به قومي داده، تغيير نمي دهد مكر اين ها آن ها خود(نفس؛ ضمير و اخلاق خود)را تغيير دهند».
اين سنت تجديد ناپذير و پايدار الهي حاكم بر فلسفه تاريخ ملت ها و جوامع و نظامات سياسي است.
كما اين كه به تعبير و تأكيد رسول گرامي اسلام(ص): «الملك يبقي مع الكفر و لا يبقي مع الظلم»؛ «كشور با كفر مي ماند، ولي با ظلم ناپايدارست». در اين ميانه به تعبير و اعتباري نگاه، نظريه و نظام اخلاق سياسي و انتخاباتي از اهم فضيلت هاي متعادل و متعالي يا تعادل بخش و تعالي آفرين چهارگانه ذيل با زيرمجموعه هاي مربوطه و هر كدام در مقابله با دو رذيلت متعارض نامتعادل و نامتعالي متناظر به ترتيب زير تشكيل شده است؛
1.عدالت، اعتدال و تعادل سياسي محوريت اخلاق سياسي بوده كه در سياست اخلاقي و از جمله در انتخابات سياسي و در سياست انتخاباتي و نيز در اخلاق انتخاباتي و انتخابات اخلاقي بايسته و شايسته رعايت است. در قبال و در مقابل و ختي در مقابله با دو رذيلت افراط و تفريطي متعارض ستم گري، زورگويي، تعدي و تجاوز به حقوق بويژه سياسي بخصوص انتخاباتي بالاخص رقبا از سويي و سكوت، تعلل، ...از احقاق حقوق مربوطه.
2.عفت(از عفت كلام تا رفتار)و تقواي سياسي(ميانه روي حرص يا بي تفاوتي نسبت به آبروي خود و سايرين بويژه رقباي سياسي و انتخاباتي، شتاب آلودگي، افزون خواهي، ...)، نيز از مبادي اخلاق سياسي و انتخاباتي اند.
3.شجاعت سياسي و عدم ترس يا متقابلا عدم بي باكي، تهور و جسارت سياسي نيز از اين مبادي اخلاقي سياسي-انتخاباتي بوده و به شمار مي آيد. سرانجام
4.حكمت سياسي و عدم سادگي سياسي يا متقابلا عدم شيطنت سياسي و خدعه و فريب سياسي، عهدشكني، دروغ گويي، تهمت، غيبت، افراء، شايعه پراكني، عدم مغالطه و سفسطه سياسي(بسان بزرگنمايي كوچك، كوچكنمايي بزرگ، دورنمايي نزديك، نزديكنمايي دور، برخورد دوگانه، بَدَل جزء از كل،... و همانند اين ها).
در رقابت سالم و سارنده بسان مسابقه انتخاباتي؛ آن هم كه باخته، برده است. چرا كه ضمن توفيق شركت در رقابت انتخاباتي و روشنگري افكار عمومي و جلب مشاركت بيشتر مردمي به نفع نظام سياسي انقلابي اسلامي ورزيده شده است.
در رقابت ناسالم و تنازعي؛ آن هم كه برده، باخته است. چرا كه اگر چهارتا ضربه زده، سه تا ضربت كه خورده است.
مسابقه: هم ميدان داشته، هم قاعده و هم داور و هم تماشاچي دارد.
نزاع: نه ميدان دارد، نه قاعده، نه داور و نه لزوما تماشاچي، بلكه بجاي آن هوچي دارد.
ميدان انتخابات: عرصه و دوره تبليغات انتخاباتي است. نه غير آن، نه پيشا آن، نه پسا آن نمي باشد.
قاعده انتخابات: طرح توانايي هاي خودي و ارايه نظريات و تحليل هاي خويش است.
داور و تماشاچيان: مردم و انتخاب كنندگان بوده و به تعبيري نيروها و نهادهاي ناظر انتخاباتي اند.
تاكيد بر سياست هاي راهبردي و ملي و عدم قول هاي اجرايي و محلي تا چه رسد به شخصي حتي گروهي و جناحي، رعايت شئون نامزدي و نمايندگي از حيث صداقت، سادگي، پاكي، مردمي، جلب اعتماد عمومي، ... و اجتناب از گزافه گويي، سياست بازي، پنهان كاري، مردم فريبي بويژه عوام فريبي يا برعكس عوام زدگي، خوشايندگويي غير قانوني و نامشروع، گرفتن پول و منابع اقتصادي از نابجا و همچنين هزينه هاي زايد، گزاف و زيانبار(بسان شام و ناهار دادن ها، ...)، ... تبليغات انبوه و بمباردماني، اسراف و تبذيرها، ....، از مقدمات و لوازم و آثار اخلاق انتخاباتي متعالي سالم و رقابت سازنده بجاي اخلاق انتخاباتي متنازل ناسالم و رقابت تنازعي يا تنازع سوزنده و تخريبي است. رقابت دشمني انگيز بدترين و رقابت رفاقت آميز، برترين نوع رقابت سياسي و انتخاباتي است.
مجلس شوراي سالم و كارامد كه قادر است با تصويب قوانين كارامد اهم مشكلات اقتصادي، سياسي و فرهنگي كشور و ملت و مردم را كاهش داده و رفع كرده و توسعه اقتصادي، سياسي و فرهنگي كشور را ترسيم، تأمين و تضمين نموده و ارتقا شاخص هاي آن را بارمغان آورده و نويد بخشد، در گروه گزينش و حضور نمايندگان سالم و كارا بوده كه برامد و برگزيده انتخابات و رقابت و تبليغات انتخاباتي اخلاقي متعالي مي باشند.
نويسنده : عليرضا صدرا- دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران
منبع : خبرآنلاين 10/11/1390
انتهاي پيام/
دوشنبه|ا|10|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]