واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جستاري شتابزده به مقوله مميزي و خط قرمزدار پس از انقلاب (2)
خبرگزاري فارس: اين رويكرد براي سينما و جامعهاي كه هنوز براي طرح سادهترين موضوعات جنسي و جنسيتي به انواع نشانهها و اشارات متوسل ميشود، چندان پذيرفتني نيست. شايد برخي از دلايل خوشبيني كارگردان فيلم به اين مسأله باز ميگردد كه تصور او از طرح اين موضوعات با چارچوبها و معيارها همخواني دارد. با تمامي اين اوصاف فيلم آتشكار بعد از چند سال توقيف بالاخره به همراه چند فيلم بحث برانگيز ديگر اجازه اكران گرفت.
در بخش نخست اين بررسي، به توضيحاتي هر چند شتابزده و اجمالي درباره تعريف مميزي در سينماي بعد از انقلاب و كوتاهتر در سينماي قبل از انقلاب پرداختيم. در اين بخش پرونده فيلمهاي توقيفي تا اين زمان را مرور خواهيم كرد، تلاش ميشود ضمن ارائه آمار و ارقام فيلمهاي توقيف شده، نكاتي بهعنوان حاشيه يادآوري شود. در ادامه نيز فيلمهايي مرور خواهد شد كه توانستند عليرغم عبور از برخي خط قرمزها، مجوز اكران بگيرند. اين بخش فيلمها را با عنوان آثاري كه از خط قرمز گذشتند و توقيف نشدند، مجزا كرده، به آن خواهيم پرداخت. در اينجا به مرور چند فيلم باقيمانده از گروه توقيفيها تا پايان سال 1389 ميپردازيم.
20. آفسايد (جعفر پناهي):
پرداختن به مسأله حضور زنان در ورزشگاهها. فيلم افسايد از پرسروصداترين فيلمهاي توقيفي بعد از انقلاب است. فيلم در ظاهر حاوي صحنهها و مسائلي نيست كه مشكلي داشته باشد، اما خود فيلم و موضوع آن شامل خطوط قرمز شد و به همين دليل به محاق توقيف رفت.
اين فيلم با دستمايه قرار دادن مسابقه ايران و ژاپن در چارچوب مسابقات مقدماتي جام جهاني سال و التهاب و هيجاني كه اين مسابقه نزد دختران و زنان ايجاد كرده، تلاش ميكند موضوع ممنوعيت ورود خانمها به ورزشگاهها را به چالش بكشد. اين موضوع حتي در سطح جامعه نيز چالشهايي را باعث شده بود؛ از جمله موافقت احمدينژاد با اين مسأله و در نقطه مقابل؛ مخالفت علما و مراجع عظام تقليد كه باعث بحثهاي جدي در سطح مطبوعات گرديد.
آفسايد با چنين محوري سراغ دختراني ميرود كه براي عبور از اين ممنوعيت و خط قرمز، خود را به شكل پسرها در ميآورند و برخي موفق به ورود به ورزشگاه شده، عدهاي نيز توسط پليس دستگير ميشوند. فيلم تمامي در جريان بازي ايران و ژاپن ميگذرد و بخشي هم به حاشيههاي اين مسابقه ميپردازد.
21. سنتوري (داريوش مهرجويي):
نوع شخصيتپردازي علي بلورچي و همچنين سياهنمايي درك شده از تصاوير فيلم، باعث شد تا عليرغم داشتن پروانه نمايش به آرشيو برود. علي سنتوري فيلم توقيفي داريوش مهرجويي بهلطف مافياي فرهنگي به خانههاي مردم راه يافت. علي سنتوري در جشنواره بيست و پنجم سروصداي بسياري را در حاشيه و متن جشنواره ايجاد كرده بود.
شايد براي بسياري از مخاطبان جدي سينماي مهرجويي، تا زماني كه فيلم او را نديدهاند، بر اساس پيش زمينههاي ذهني، هم اشتياق و هم پيشداوريهاي مثبتي درباره آن داشتند. اما حقيقت اين است كه علي سنتوري سواي هياهوي كاذبي كه درباره خود ايجاد كرد، هيچ ارزش سينمايي را يدك نميكشيد. علي سنتوري خطوط قرمز بسياري را رد كرده بود كه از جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1. سياهنمايي جامعه دينباور و برآمده از دل انقلاب اسلامي.
2. متهم كردن نظام به ترويج اعتياد و فساد.
3. به سخره گرفتن روحانيت و موقعيت اجتماعي و ديني آن.
4. اهانت به والدين مذهبي.
5. جاهل جلوه دادن جامعه دينمحور.
6. ناآگاه جلوه دادن دولتمردان سياسي.
با تمام اين مشكلات، فيلم بعد از اينكه چند سال بهصورت قاچاق به خانهها رفت و آمد داشت، يكباره در سال 1389 اجازه نمايش خانگي گرفت. در آن زمان نگارنده در يادداشتي نوشت: «علي سنتوري فيلم توفيفشده داريوش مهرجويي همزمان با رفع توقيف فيلمهاي اين چندين سال، اما اين يكي بهجاي اكران در سينماها سر از شبكه نمايش خانواده در آورد. اينكه چگونه ميشود فيلمي پس از سالها توقيف يكباره مجوز نمايش در خانوادهها را پيدا ميكند، مصداق يكي از آن سياستهاي يك بام و دو هواي سالهاي اخير است كه همچون دهها مورد اخير براي اين يكي هم پاسخ قانعكنندهاي دريافت نميشود.
اينكه چگونه فيلم براي نمايش در چند سالن مشخص و مخاطبان محدود و نسبتا حرفهاي مجوز نمايش دريافت نميكند، اما ميتواند وارد خانهها شود و با طيفهاي گستردهتري از مردم ارتباط بگيرد، و بازخوردها و تاثيرات منفي خود را بهجا بگذارد، در نوع خودش يكي از آن شاهكارهايي است كه تنها ميتوان از مديران فعلي انتظار آن را داشت. معلوم نيست فيلم مهرجويي چهار سال پيش با نسخه سيدي شده امروز چه تفاوتهايي كرده كه اينگونه دستودلبازانه به سمع و نظر خانوادههاي محترم و مسلمان ميرسد.»
22. پاداش (كمال تبريزي):
با دستور مستقيم وزير ارشاد به دليل رعايت نشدن احترام در محدوده مسائل عقيدتي توقيف گشت. بعد از فيلم جنجال برانگيز و البته به نمايش درآمده مارمولك، اين دومين فيلم از ساختههاي كمال تبريزي بود كه به محاق توقيف رفت.
23-صد سال به اين سالها (سامان مقدم):
نوع نگاه فيلم به انقلاب اسلامي و تحولات پس از آن با نگاه دقيق همخواني ندارد. نكته حائز اهميت اينكه فيلمهاي سامان مقدم تا پيش از ساخته شدن صدسال به اين سالها، اغلب ساختارشكنانه بودند، به اين معنا كه نگاه مقدم بهجاي رفتن به سراغ موضوعات كليشهاي، معطوف به سرفصلها و موضوعات چالش برانگيز از جمله مسأله جنگ تحميلي، فرزندان خانواده جانبازان و شهدا و به نمايش درآوردن چالشهاي دو سه نسل بعد از جنگ با معيارها و ارزشهاي دوران اول انقلاب بود.
در فيلم صدسال به اين سالها نيز نگاه او به موضوع انقلاب بر خلاف رويهها و نگاههاي معمول تا اندازه زيادي بر ديدگاههاي فردي و برداشتهاي شخصياش متكي بود. از اين رو مميزيها فيلم را به نوعي تحريف تاريخ انقلاب و ريشههاي وقوع آن تعبير و توقيف كردند. فيلم نه تنها اجازه نمايش نگرفت كه در مقايسه با برخي فيلمهاي توقيف شده كه نسخههاي سيدي آنها روانه خانهها گرديد، از اين امكان نيز محروم ماند. كمتر كسي به جز اهالي جدي و صنف سينما موفق به ديدن آن شد.
24. دايناسور (پرويز شيخ طادي):
انتقاد تند از جريانهاي سياسي كشور. سينماي سياسي در بعد از انقلاب از آنجا كه هيچ وقت درباره آن حد و تعريفي ارائه نگرديد، دچار چالشهاي جدي شد. تقريبا هيچ فيلمي تا آن زمان بهعنوان فيلم سياسي توقيف نگرديد، اما مميزيها فيلم را بهعنوان انتقاد تند از جريانات سياسي كشور توقيف كردند. سينماي سياسي در هر شرايطي و صرفنظر از ماهيت حاكميتهاي سياسي، همواره در زمره دواير ملتهب و حساسيت برانگيز بوده و تقريبا اعمال محدوديتها و مشكلات خاص اين سينما شموليتپذير است. با اين حال اين ژانر هميشه هم مورد توجه و علاقه مخاطبان جدي سينما بوده است.
اما شايد طرح دليل سياسي براي توقيف بتواند اسباب و زمينههاي عينيتري براي تعريف فيلم سياسي و چارچوبها و قواعد آن ايجاد كند. فقر فيلمهاي سياسي در چرخه توليدات چند دههاي ما، چيزي نيست كه بتوان از كنار آن بياعتنا گذشت. شايد اين توهم كه فيلم سياسي الزاما با سمت و سوي براندازانه يا خصمانه و يا ماهيتي اينگونه ساخته ميشود، دليل عمده دافعه و بيمهري به چنين سينمايي باشد. اينكه برخي فيلمهاي داخلي با صفت سياسي شناخته ميشوند و در نتيجه با سرآوردن از جشنوارههاي خارجي، به ابزاري براي جريانهاي ضدانقلاب در ميآيند، دليل موجهي براي دوري جستن از اين سينما نيست، اين ادعا ميتواند يك فرض تلقي شود؛ فرضي كه با كمي تامل و توجه به جنبههاي پيدا و نهان و پيامدها و هزينههاي چنين رويكردي، پاسخ مناسبي به چراييِ نداشتن سينماي سياسي نيست.
25. گزارش يك جشن(ابراهيم حاتميكيا):
نمادهاي به كار رفته در فيلم مورد تأييد نيست. شايد براي اولين بار نباشد كه صابون برخي مميزيها به تن فيلمسازي مثل حاتمي كيا ميخورد. او قبلا با ساخت فيلم رنگ ارغوان به نوعي مورد بيمهري قرار گرفت. فيلم گزارش يك جشن، جديترين فيلمي است كه گمان ميرود روانه اكران شود. حاتمي كيا هر چند از اين برخورد آزرده خاطر گرديد، اما به نظر ميرسد در آينده نيز با توجه به نوع نگاه خاص او به مسائل، از اين اتفاقها باز قادر به تكرار باشد. مميزيها دليل توقيف فيلم را استفاده از نشانهها و نمادهاي مشكوك و غيرقابل قبول اعلام كردند.
26. آتشكار(محسن اميريوسفي):
روايت قرمز يك راز مردانه و از آن دست كمديهايي كه با محوريتبخشي به خصايص جنسيتي، داستان خود را تعريف ميكند. چالشهاي قصه پيرامون شخصيت آقا سهراب و ترديدهايي كه در مسير انجام عمل وازكتومي داشت، شكل گرفته بود و همين مسأله، فيلم را در يك محاق سهساله فرو برد و پس از دريافت پروانه نمايش، در بيخبري كامل آمد و رفت. شايد در سينماي ايران و تا زمان ساخت آتشكار، هيچ فيلمي موضوع جنسي و جنسيتي را تا اين ميزان بيپرده مطرح نكرده بود، آن هم درباره موضوعي همچون عقيم شدن مردان و مسأله حساسي مثل وازكتومي.
اين رويكرد براي سينما و جامعهاي كه هنوز براي طرح سادهترين موضوعات جنسي و جنسيتي به انواع نشانهها و اشارات متوسل ميشود، چندان پذيرفتني نيست. شايد برخي از دلايل خوشبيني كارگردان فيلم به اين مسأله باز ميگردد كه تصور او از طرح اين موضوعات با چارچوبها و معيارها همخواني دارد. با تمامي اين اوصاف فيلم آتشكار بعد از چند سال توقيف بالاخره به همراه چند فيلم بحث برانگيز ديگر اجازه اكران گرفت. نمايش فيلم، واكنشهاي متفاوتي را در جامعه برانگيخت؛ اما بر خلاف تصور، اين واكنشها و بحثها در فروش و استقبال از فيلم تاثير چنداني بهجا نگذاشت.
27. پنجمين سوار سرنوشت (ايرج قادري):
فيلم كه در سالهاي اوليه انقلاب (1361) ساخته و به دليل آنچه نازل بودن و سطحي بودن اطلاق شده، توقيف و روانه انبار ميشود، در سال 1389 به همراه تعداد ديگري از فيلمهاي توقيف شده پروانه نمايش ميگيرد. براي پي بردن به اهميت رفع توقيف از فيلمي همچون پنجمين سوار سرنوشت، شايد بد نباشد نقبي به گذشتههاي دور و حتي زمان حاكميت مديران طاغوتي بر سينماي بعد از انقلاب بزنيم. فيلم پنجمين سوار سرنوشت، چه سرنوشتي در ميان خيل اين فيلمهاي نازل و سطحي داشته و چگونه است كه پس از سه دهه اجازه اكران و نمايش عمومي ميگيرد. در بدو پيروزي انقلاب و دوران سردرگميها و بلاتكليفيهاي مديريتي و اينكه از سينما چه ميخواهيم و نقش و رسالت سينما را در چه مولفههايي جستجو ميكرديم، فيلمهايي از جنس پنجمين سوار سرنوشت به وفور ساخته و در آن فضاي بحرانزده روي پرده رفتند. بخش عمده اكران اين دوره را اغلب، فيلمهاي ساخته شده قبل از انقلاب از نوع به دادم برس رفيق، مردان سحر، شوهرجونم عاشق شده (با عرض پوزش حتي از يادآوري نام بعضي از اين نوع فيلمها) بهعلاوه فيلمهاي فريبكارانه و متظاهري چون سرباز اسلام، مجاهد، مفسدين، قيام، افيون، برزخيها و... تشكيل ميدادند. جالب اينكه بخش عمده همين فيلمها را همان مفسدين واقعي عرصههاي هنري و سينمايي ميساختند و با همين عناوين و نامها خودشان را بر سادهانگاران تحميل ميكردند. نكته حائز اهميت اينكه فيلمي مثل پنجمين سوار سرنوشت در چنين شرايطي اجازه اكران نميگيرد و روانه انبارها ميشود. اين يادآوري از باب «تو خود حديث مفصل بخوان از مجمل...» ميتواند عمق ابتذال اين فيلم را نشان دهد و اينكه حتي نتوانسته در رقابت با آن نمونههاي بهغايت مبتذل و شرمآور، خودش را بر سالنهاي سينما تحميل كند. اين فيلم اما پس از سه دهه روي پرده است. اين بود مرور فيلمهاي توقيف شده سه دهه بعد از انقلاب.
در بخش پاياني به مرور فيلمهايي خواهيم پرداخت كه عليرغم عبور از خطوط قرمز، مجوز اكران گرفتند. اهميت موضوع در اين است كه تاكيد كنيم مميزي در ايران قبل و بعد از انقلاب، تابع برخي فاكتورهاي غيرسينمايي و محتوايي بوده كه اجازه نداده مسأله مميزي آنگونه كه بايد و شايد، به اصل بخشنامهها و ممنوعيتهاي قانوني پايبند بماند.
اميد رهگذر
منبع : هفته نامه پرتو سخن
انتهاي متن/
دوشنبه|ا|3|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]