تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835037091
گزارش همشهري آنلاين از شانزدهمين نشست نقد نغمه
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: گزارش همشهري آنلاين از شانزدهمين نشست نقد نغمه
موسيقي > نشست - همشهريآنلاين:
سه تن از چهرههاي شناخته شده عرصه موسيقي ملي و كلاسيك ايران در شانزدهمين نشست نقد نغمه به طرح ديدگاههاي خود درباره رديف موسيقي و مجموعه «رديف آوازي موسيقي ملي ايران» با آواز زندهياد رضوي سروستاني و تار داريوش طلايي پرداختند.
هدف ما معرفي موسيقي جدي و هنري ايران است
به گزارش همشهريآنلاين در اين برنامه كه در شامگاه يك روز باراني (يكشنبه 29 آبان)در غياب دو مهمان اصلي برنامه برگراز شد، سيد عباس سجادي مديريت موسيقي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران به جايگاه آمد و درباره مجموعهبرنامههاي نقد نغمه گفت: هدف اين برنامهها معرفي ونقد آثار جدي و هنري در زمينه موسيقي ايران است و ما اميدوار هستيم بتوانيم در اين دور جديد كه با 2 سال وقفه آغاز شده است عدد اين نشست ها را به 30 و بالاتر از آن برسانيم.
مدير موسيقي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در ادامه افزود: زماني كه اين برنامه آغاز شده بود به شهادت اهالي موسيقي هيچ برنامه نقدي در كشورمان در حوزه موسيقي وجود نداشت. اما امروز كه اينجا جمع شده ايم با اين برنامه، 3 برنامه نقد موسيقي در حال برگزاري است. اين 3 برنامه عبارتند از برنامه نقد شهر كتاب، برنامه نقد فرهنگسراي ارسباران و برنامه نقد نغه كه امشب در حال برگزاري است.
وي همچنين تصريح كرد: هنر سفارش جامعه است و اگر امروز شاهد برگزاري 3 برنامه نقد موسيقي هستيم مطمئن باشيد كه اين حتما نياز جامعه است و نشان ميدهد كه جامعه موسيقي در كليت آن علاقهمند است كه نگاهي عميقتر به برخي توليدات و آثاري بيندازد كه در طول سال به بازار موسيقي عرضه ميشود.
سجادي با دعوت از اهل موسيقي به مشاركت و حضور در اين برنامهها ،از آنها خواست كه انتقادات و پيشنهاداتشان را درباره اين برنامه در ميان بگذارند تا كمكي شود به ارتقاي كيفي و كمي آن.
وي در پايان گفت من با رها گفتهام كه فرهنگسراها و تالارهاي آن بايد جاي هنرمندان باشدو اگر اين نباشد، تفاوتي با يك سوله و انبار ندارد به اين دليل اميدواريم روند خوبي در اين نشست ها دنبال شود و ما نيز در شهرداري تهران خود را خدمتگذار شما هنرمندان مي دانيم.
بعد از سخنان سجادي سيد ابوالحسن مختاباد به عنوان كارشناس مجري به توضيح چرايي نيامدن دو مهمان اصلي اين نشست پرداخت و گفت كه به رغم هماهنگيهاي به عمل آمده از قبل متاسفانه دوستان خلف وعده كردند.
بر اساس اين گزارش قرار بود داريوش پيرنياكان، و رامبد صديف به توضيح و ارزيابي و نقد اين اثر بپردازند كه مختاباد درباره رايزنيهايش تا آخرين لحظه با اين دو هنرمند گفت:قرار بود ما براي نقد رديف آوازي رضوي سروستاني در خدمت آقايان صديف رامبد و داريوش پيرنياكان باشيم اما متاسفانه با وجود هماهنگي هايي كه انجام شده بود اين دو آنقدر دير انصراف خود را از آمدن به برنامه اعلام كردند كه ما واقعا براي اطلاع رساني و اين كه برنامه را به نوبت ديگري موكول كنيم كاري از دستمان بر نمي آمد.
خاطرهاي جالب از مرحوم بديعزاده
كارشناس مجري برنامه ادامه داد: صبح امروز آقاي داريوش پيرنياكان تماس گرفت و گفت دچار چنان سرماخوردگي شديدي شده كه نميتواند در اين جلسه حاضر شود. اما در كمال تعجب خبردار شديم ايشان امروز بعد از ظهر براي شركت در جلسه ديگري به خانه موسيقي رفته است. آقاي صديف نيز با وجود تماس هاي متعدد ما گوشي خود را پاسخ نمي داد و در نهايت نيز به اين بهانه كه شايد كه اسم اش در بروشور آلبوم نيامده از آمدن به برنامه اي كه براي برگزاري آن اطلاع رساني و هماهنگي شده سر باز زد.اين درحالي است كه به استاد صديف گفتيم كه بروشور يك متن مرجع نيست كه لزوما اگر نام كسي نباشد از آن دلخور شود و كار به لغو قول و قرارها بينجامد، شايد اگر نام شما در مدخلي به نام آواز ايراني حذف ميشد، طبيعي است كه ويراستار آن دانشنامه بايد مواخذه ميشد.اما بروشور يك آلبوم متن مرجعي نيست و نبايد سبب عدم حضور شود.
اين روزنامه نگار همچنين تصريح كرد: چند سال قبل يكي از دوستان ميگفت شما قبل از اينكه جلسات نقد آلبومهاي موسيقي را برگزار كنيد مي بايست به نقد حوزه هاي ديگري مانند اخلاقيات و سلوك و رفتار و نحوه ارتباطات هنرمندان موسيقي با يكديگر ميپرداختيد چون ما بيش از همه در اين دوره و زمانه نيازمند نقد اخلاقي هنرمندان و اهل فرهنگ هستيم كه در خلوت چيزي ميگويند و رفتاري دارند و در جلوت جلوه و جلايي ديگر از رفتار خود را بروز ميدهند.
مختاباد به خاطرهاي از مرحوم بديعزاده در كتاب خاطراتش اشاره كرد و افزود:مرحوم بديعزاده در كتاب خاطراتش كه با ويراستاري آقاي ميرعلينقي از سوي نشر نيمنتشر شد، مي نويسد ما هنرمندان شرايط جالبي نداريم و خلوت ما با رفتارهاي بيرونيمان تفاوت دارد. براي مثال من نزد آقاي كسايي مي رويم و دو نفري از تجويدي بد مي گوييم؛ بعد نزد تجويدي مي رويم و سه نفري از بنان بد مي گوييم؛ بعد نزد بنان مي رويم و چهار نفري از بهاري بد مي گوييم.
مختاباد گفت: انتخاب رفتن و يا نرفتن به يك جلسه حق طبيعي براي هر انساني است. اما زماني كه قراري گذاشته مي شود براي نيامدن و وفا نكردن به قول و قرارها مي بايست بهانه هاي درست تري داشت و حداقل به گونهاي رفتار كرد كه جامعه و مخاطبان بتوانند آن را باور كنند.
رضوي سروستاني بهترين گزينه براي اجراي رديف هاي آوازي
در ادامه برنامه به پيشنهاد برگزاركنندگان برنامه قرار شد از ميان اهالي موسيقي كه در سالن هستند هوشنگ كامكار، مهدي آذرسينا، محمدعلي چاووشي(مدير نشر مشكات) و بهزاد فروهري پشت تريبون قرار بگيرند و درباره موضوع برنامه صحبت كنند.
محمدعلي چاووشي به عنوان ناشر مجموعه رديف آوازي رضوي سروستاني به روي سن رفت و همزمان گوشه مخالف از دستگاه چهارگاه براي حاضران در سالن پخش شد.
مدير نشرهم در تاييد سخنان مجري درباره عدم حضور مهمانان گفت: ما متاسفانه با فقر اخلاقي و حرفه اي روبرو هستيم؛ خواسته ها و رفتارهايمان با يكديگر تضاد بسيار آشكاري دارد كه اجازه نمي دهد به يكديگر كمك كنيم. تا وقتي اينگونه مناسبات و هنرمندان را داريم كه به دنبال همسويي و هم افزايي نيستند در مقابل اين موسيقي كه از هر سويي بر آن سنگ مي بارد نمي توانيم گامي برداريم.
در ادامه كارشناس مجري برنامه با طرح سئوالي درباره نحوه آماده سازي مجموعه «رديف آوازي موسيقي ملي ايران» گفت: شما بر چه مبنايي مرحوم رضوي سروستاني را براي اجراي رديفهاي آقاي برومند انتخاب كرديد؟ به هر حال آقاي برومند به غير از رضوي سروستاني شاگردان ديگري چون اكبر گلپايگاني و محمدرضا شجريان و چند نفر ديگر را نيز داشت كه حتي آقاي گلپايگاني گفتهاند كه 14 سال نزد مرحوم برومند تلمذ كردهاند در حالي كه مرحوم رضوي 10 يا 11 سال خدمت آقاي برومند بودند.
چاووشي نيز در ادامه گفت: قبل از پاسخ به اين سئوال بايد بگويم آقاي صديف از جمله اي كه من در بروشور اين آلبوم نوشته بودم رنجيده است. من نوشته بودم"از كساني كه در اين مجموعه ما را ياري كردند مانند استاد شجريان و زنده ياد پرويز مشكاتيان و ديگر بزرگان كه سخن خلافي نگفتهام، من از اين آقايان مشورت گرفته بودم براي اين كه چه كسي را انتشار دهم و طبيعي بود كه نام افرادي كه در اين مسير به من مشورت دادند را بياورم و از آقاي صديف در اين زمينه مشورتي نگرفته بودم و اين به معناي بياعتنايي به جايگاه شايسته ايشان در موسيقي آوازي ايران نيست.
وي افزود: ما دو مجموعه رديف يكي متعلق به محمود كريمي و ديگري از عبدالله خان دوامي داشتيم. وقتي روايت كريمي را كه بدون ساز ضبط شده ست گوش ميدادم برايم خسته كننده بود؛ ضمن اينكه در يادگيري نيز تاثير كمتري داشت. بعدها به اين فكر افتادم چرا رديف هاي آوازي همراه با جواب آواز نبايد منتشر شود؟
آقاي طلايي شايستهترين فرد براي روايت رديف
مدير نشر مشكات تصريح كرد: براي ضبط چنين كاري ابتدا به استاد محمد رضا شجريان اين پيشنهاد را ارائه كردم؛ اما ايشان نزديك دو سال مدام مي گفت تا ببينم چه مي شود. در نهايت نيز گفت اكثر اينها را من در آثارم خواندهام. اين بود كه با دو دوست خانوادگيام يعني آقاي نوربخش و آقاي علي شكوهي مشورت كردم كه هر دو آقاي رضوي سروستاني را پيشنهاد كردند. ضمن اينكه وقتي از آقاي شجريان نظر خواستم ايشان هم رضوي سروستاني را پيشنهاد كرد.
چاووشي ادامه داد: اين ماجرا به سال 67 باز مي گردد. در آن زمان آقاي رضوي سروستاني در شيراز اقامت داشت و در انزوا و ياس مطلق به سر مي برد. وقتي من براي اين كار به سراغ او رفتم بسيار تعجب كرد. از آنجا كه در تهران مكاني براي اقامت نداشت پس از مذاكراتي، دكتر پورنجاتي كه يكي از مديران صدا و سيما بود مكاني را براي رضوي سروستاني فراهم كرد و اين ماجرا آغازي دوباره براي احياي زندگي هنري رضوي سروستاني بود.
طلايي رضوي سروستاني
وي همچنين تاكيد كرد: براي جواب آواز با آقاي ذوالفنون صحبت كرديم و نيمي از دستگاه شور را نيز ضبط كرديم؛ منتهي همانگونه كه در تلخ نوشته كتاب خاطرات بديع زاده آمده است رابطه ها خوب نبود و اين همكاري ادامه پيدا نكرد. بعدها كه استاد داريوش طلايي به ايران بازگشت سراغ او رفتم و توافقات لازم براي اين كار حاصل شد. اين نكته را هم اضافه كنم كه از نظر من و بسياري از اهالي موسيقي آقاي طلايي شايستهترين فرد براي روايت رديف به شمار ميرفت و براي من هم مهم بود كه اين كار را آقاي طلايي جواب آواز بدهند. البته قصه هايي نيز در ميان كار روي داد كه دوست ندارم به آنها اشاره كنم.
مدير نشر مشكات افزود: يك ماه پيش از درگذشت آقاي رضوي سروستاني بود كه هنرمند گرانقدر و با اخلاق آقاي داوود گنجهاي واسطه شد تا ديداري بين من و آقاي سروستاني انجام شود. آقاي سروستاني در اين ديدار از من حلاليت خواست و گفت كه در بيمارستان مرگ را به چشم ديده. من هم گفتم اختيار داريد و اين آخرين وداع دريغ انگيزمان بود.
اين ناشر گفت: درست است كه آقاي گلپايگاني حدود 14 سال شاگرد آقاي برومند بوده اما رضوي در خلوت برومند راه داشت و همراه او بود. از اين رو گمان مي كنم انتخاب رضوي سروستاني انتخاب مناسبي براي اين كار بوده است.
در ادامه برنامه قطعه كرد بيات پخش شد، قطعهاي كه از قرار نخستين گوشه ضبط شده در اين آلبوم به شمار ميرفت. سپس هوشنگ كامكار، مهدي آذرسينا و فروهري نيز به روي سن رفتند تا درباره موضوع برنامه به اظهار نظر بپردازند.
تلفيق شعر در آواز مورد توجه اهالي موسيقي قرار نگرفته است
آذرسينا ضمن اشاره به سابقه آشنايياش با مرحوم سروستاني گفت: من از سال 50 در مركز حفظ و اشاعه موسيقي فعاليت مي كردم و وقتي براي ادامه فعاليت به تبريز رفتم چند قطعه مختلف ساختم. براي انتخاب خواننده در سال 53 به مركز حفظ و اشاعه تهران تماس گرفتم كه در نهايت مرحوم رضوي سروستاني را به من معرفي كردند و ما كارها با ايشان ضبط كرديم.ضمن آنكه من به دليل دوستي نزديكي كه با مرحوم حسين منزوي داشتم ، شعر معروف «در به سماع آمده است از خبر آمدنت» را رويش آهنگي گذاشتم كه مرحوم رضوي آن را در سهگاه خواندند.
اين كمانچه نواز در ادامه افزود: در آن سال ها كه 90 درصد برنامه هاي راديو رو به اضمحلال بود دو نفر در راديو آوازهاي جدي مي خواندند؛ يكي آقاي شجريان و ديگر نيز رضوي سروستاني بود.
آذرسينا همچنين گفت: من متاسفانه تنها بخشهايي از اين رديفهاي آوازي را شنيده ام كه در اينجا پخش شد. مسئله اي كه من روي آن تاكيد دارم موضوع تلفيق شعر و موسيقي است. اين تلفيق بيشتر در تصانيف جدي گرفته شده و اين در حالي است كه من اعتقاد دارم در تلفيق موسيقي آوازي و شعر توجه كمتري اتفاق افتاده است.
اين موسيقيدان همچنين تصريح كرد: در چهارگاهي كه امشب شنيديم به گمانم تلفيق درستي صورت نگرفته بود. به اين معنا كه محتواي شعر با روح دستگاه چهارگاه همخواني نداشت. شعر «در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد» براي چهارگاه مناسب نيست حتي اگر اساتيدي چون طاهرزاده نيز چنين شعري را بر روي چهارگاه خوانده باشد دليل نميشود كه ما اشتباه او را تكرار كنيم. هر كدام از دستگاه ها و آوازهاي موسيقي رديف دستگاهي حال و هواي خاص خودش را دارد كه اشعار نيز مي بايست متناسب با آن انتخاب شود. فرصت الدوله شيرازي در كتابي به طور مفصل در مورد اين حال و هوا و تناسب ها بحث كرده است كه ميتوان به آن نيز رجوع كرد.
وي ادامه داد: خود آقاي صديف آوازي در چهارگاه دارد كه من شايد هزار مرتبه آن را گوش كرده باشم. در آن نيز البته درآمد را با"سحرم دولت بيدار به بالين آمد" آغاز كرده كه به نظرم انتخاب درستي براي آن حال و هوا نيست. اما در گوشه مخالف با اجراي"رسم بد عهدي ايام چو ديد ابر بهار" اجراي فوق العاده و متناسب با شعر را از صديف مي بينيم كه واقعا عالي است.
چاووشي كه دستي هم در شعر دارد درباره انتقاد مطرح شده توسط آقاي آذرسينا گفت:هر دوي اين اشعار در يك وزن هستند و بنا بر اين نميتوان از نظر وزني شعري را بر ديگري برتري داد، از نظر محتوايي هم تقريبا تفاوت چنداني بين اين دو شعر در مضموني كه به آن پرداخته است، وجود ندارد، ضمن آنكه آقاي رضوي در منطقهاي به دنيا آمد و باليد كه فرهنگ آن تغزلي و عاشقانه است با وجود شاعراني چون سعدي و حافظ، در حالي كه آقاي صديف در مكتب و مكاني برآمدهاند كه روحيه حماسي در آن موج ميزند.
تنها يك تن نزد مرحوم دوامي رديف را كار كرده است
هوشنگ كامكار ديگر هنرمندي بود كه با طرح اين نكته كه به نظر ميرسد صداي ضبط شده با نواخته تار چندان هماهنگ نيست گفت: در مورد كيفيت مجموعه رديف آوازي به نظر ميرسد خواننده و نوازنده به طور جداگانه به اجرا پرداختهاند. در واقع صداي تار با صداي خواننده همخواني ندارد. ضمن اينكه كيفيت صدايي اثر نيز به نظرم خشك و نامناسب است.
چاووشي در پاسخ به اين انتقاد هوشنگ كامكار گفت: اينگونه كه شما مي گوييد نيست. هر دو هنرمند در هنگام ضبط در كنار يكديگر بوده اند و اگر به دقت به اين اثر گوش كنيد اين مسئله مشهود است.
در ادامه قطعه بيداد براي حاضران پخش شد كه مجددا هوشنگ كامكار گفته خود را تكرار كرد و گفت: دوباره تاكيد مي كنم به نظر من تار و خواننده به طور جداگانه به اجرا پرداخته اند.
اين موسيقيدان همچنين تصريح كرد: بهتر بود در اين جلسه به مقايسه رديف هاي آوازي در ايران ميپرداختيد و اين گونه ما ميتوانستيم دريابيم كه به فرض مرحوم رضوي سروستاني تا چه اندازه به اصل رديف وفادار ماندهاند. رديف مطلب كلاسه شدهاي است و كسي نميتواند آن را تغيير بدهد. به نظر من رديف چهارچوب خشك و استاندارد شده است كه نمي توان پا را از آن فراتر گذاشت.
وي افزود: شايد بتوان بر اساس رديف به بداهه نوازي پرداخت؛ اما نمي توان رديف متفاوتي اجرا كرد.
مجري برنامه در اين بخش از سخنان آقاي كامكار به طرح اين مسئله پرداخت كه ميتوان به رديف از منظري متفاوتتر نگاه كرد كه چارچوب آن حفظ شود،اما با دادن فراز و فرود يا ديناميك كار را شنيدنيتر كرد و از حالت كرختي و يكنواختي به در آورد، مثل كاري كه استاد حسين عليزاده انجام دادند.
كامكار گفت: من با تمام احترامي كه براي آقاي عليزاده قائلم و ايشان را از هنرمندان شاخص و خلاق موسيقي ايران ميدانم،اما در اين زمينه با ايشان اختلاف نظر دارم و معتقدم آقاي عليزاده هم اگر قرار بود رديفي مينواخت بايد همان جملات مرحوم برومند را واو به واو تكرار ميكرد.
كامكار با اشاره به اين كه خود او فرزند كسياست كه رديف را كامل ميدانست و خودش هم رديف را ميشناسد به شاگردان اقاي دوامي اشاره كرد و گفت كه تنها كسي كه نزد مرحوم دوامي به صورت كامل رديف آوازي را كار كرده است، استاد نصرالله ناصحپور بوده است و بقيه رديف كامل آوازي را نزد مرحوم دوامي كار نكرده اند
او گفت: به نظر من رديف بايد يكي باشد و نبايد هر از چند گاهي كسي به رديفزدن رو بياورد به نظر اين نمي شود كه من برخي جملات را بيشتر يا كمتر تكرار كنم و بگويم اين رديف هوشنگ كامكار است.
كامكار در ادامه تصريح كرد: به نظر من ميان رديف هاي موجود مطلقا هيچ تفاوتي وجود ندارد و اينكاري كه در ميان نوازندگان باب شده كه هر كدام يك رديف منتشر مي كنند با جوهر كار رديف در تضاد است. يك رديف مبنايي كفايت مي كند و نياز به اين همه رديف هاي گوناگون نيست.
اين آهنگساز ادامه داد: به نظر من حتي همراهي تار در اين مجموعه هيچ لزومي نداشته چرا كه اين اثر يك مجموعه آموزشي محسوب مي شود و نيازي به لذت بردن مخاطب ندارد.
وي افزود: زماني مي توانيد بگوييد گوشه جديدي اجرا كرده ايد كه به طور كامل ويژگي هايش متفاوت باشد. وگرنه خود من مي توانم در آمد شور را 500 نوع مختلف بخوانم. آقاي شجريان شايد نزديك به هزار درآمد سه گاه خوانده باشد كه يكي با ديگري كپي نيستند اما درآمد سه گاه محسوب مي شوند. سال ها قبل آقايي در دانشگاه تهران كه اسمش را نمي برم مدام مي گفت من 3 هزار گوشه از موسيقي ايراني مي شناسم. اينگونه حرف ها از پايه و اساس بي اعتبار است و نمي توان اينگونه با موسيقي برخورد كرد.
نقطهنظرات آقاي كامكار درباره رديف سبب شد تا عبدالحسين ديپير،از محققين و كارشناسان موسيقي در اين زمينه به طرح ديدگاه خود بپردازد. او گفت:رديف و نواختن رديف تنها ارائه يك موسيقي نيست،بلكه در سنت موسيقي ايراني هنگامي كه فردي به مرحلهاي مي رسد كه رديف مينوازد،در واقع دارد به جمع اهل موسيقي اعلام ميكند كه من در اين كار به اجتهاد رسيدهام و رديفي را با روايت خودش به بازار عرضه ميكند.
خسرو عامريفر، مدرس آواز و از شاگردان استاد كريم صالحعظيمي نيز در انتقاد به سخنان آقاي كامكار گفت:خود من نزديك به 20 سال است كه درباره گوشههاي مهجور موسيقي آوازي ايران تحقيق ميكنم و معتقدم كه ميتوان به اين رديف گوشههايي را اضافه كرد و آن زمان چه ميتوان كرد بايد هيچ كاري انجام نداد.
دباغ از شاگردان استاد كريم صالح عظيمي هم به برخي شعرخواني ها و تلفيق شعر و موسيقي توسط اساتيد آواز انتقاد كرد. همچنانكه جهانگير نصري اشرفي(محقق فرهنگ و فولكلور و موسيقي نواحي ايران) نيز به همراه مهران مهرنيا(نوازنده تار و رديفدان) به طرح ديدگاههاي خود در اين زمينه پرداختند.
بهزاد فروهري نوازنده نيو رديفدان نيز در بخش ديگري از اين نشست ضمن صحه گذاردن بر سخنان هوشنگ كامكار گفت: كسي كه به سراغ رديف نوازي مي رود بايد تخصص اصلي و كارش رديفداني باشد. اگر آقاي محمود كريمي رديف آوازي منتشر كرده است هيچ گاه مجري نبوده و تنها در كار آموزش رديف فعاليت مي كرده است.
او در پاسخ به اين پرسش مجري كه اگر اين گونه است، خود آقاي دوامي كه استاد مرحوم كريمي بودند، از ابتدا خواننده بودند و بعد شدند مدرس آواز كه فروهري پاسخي به اين پرسش نداد اما ادامه داد.
كسي كه رديف مي نوازد نبايد هيچ گونه دخل و تصرفي در آن انجام بدهد. از اين رو من نيز با آقاي كامكار موافق هستم.
مهدي آذرسينا نيز با اشاره به گفته هاي كامكار تصريح كرد: البته من با قسمت زيادي از صحبت هاي هوشنگ كامكار موافق هستم. مثلا اينكه نمي توان چيزي به رديف اضافه كرد حرف درستي است. اما آقاي كامكار بايد به اين نكته نيز توجه داشته باشد كه اگر ما اجراي بسيار عالي و درجه يكي از رديف داشته باشيم حرف شان درست است؛ و گرنه آنقدر مي بايست رديف منتشر شود تا به آن كيفيت مطلوب دست پيدا كنيم.
به گزارش همشهريآنلاين، استاد محمدعلي بهمني(شاعر نامدار معاصر)،بابك خضرايي،مهران مهرنيا،جهانگيرنصري اشرفي، از جمله حاضران در اين نشست بودند.
برنامه بعدي نقد و نغمه به نقد و بررسي آلبوم «پوئمسمفوني حلبچه وخرمشهر» اثر هوشنگ كامكار اختصاص دارد كه قرار است با حضور آقاي كامكار و كياوش صاحبنسق(منتقد) در ساعت 17 و 30 روز 6 آذر در فرهنگسراي شفق برگزار شود.
يکشنبه|ا|2|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]
-
گوناگون
پربازدیدترینها