تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833733280
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من 2 ماه با اینها زندگی كردم. پیش از این كه فیلمنامه را بنویسم، این شخصیتها خودشان با من حرف میزدند. من اصلا برای نوشتن كار تلاش نمیكردم. خودشان از جاهایی با من حرف میزدند... گفتگو با اميد سهرابي سرپرست گروه نويسندگان سريال «شمسالعماره» مجموعه تلویزیونی «شمسالعماره» كه از چند ماه پیش روی آنتن رفته، تاكنون با واكنش مثبت بسیاری از منتقدان و بینندگان پرشمار جعبه جادو مواجه شده است. سریالی كه خیلیها معتقدند دلیل موفقتیش در درجه اول به فیلمنامه جاندار و منسجمش برمیگردد. به همین بهانه پای صحبت امید سهرابی، سرپرست گروه نویسندگان شمسالعماره نشستیم و با او درباره روند نگارش این فیلمنامه همصحبت شدیم. امید سهرابی متولد 1351 است و تاكنون نمایشنامههایی چون رهگذر، آدمهای خیس، پیشخدمت، خرگوشها اول، زمستان و... را نوشته است. او همچنین 2 تجربه تلویزیونی با محمد رحمانیان (نیمكت و در گوش سالمم زمزمه كن) را پشتسر گذاشته و یكی از نویسندگان فیلمنامه سریال آخرین گناه بوده است. در حوزه فیلمنامههای سینمایی و تلویزیونی ایرانی تاكنون كار گروهی خیلی تجربه نشده است. تجربههای موفق فیلمنامهنویسی ما در سینما محدود میشود به چند فیلم انگشتشمار همچون «بیپولی»، «چهارشنبهسوری»، «كنعان» و... شما جزو معدود فیلمنامهنویسانی هستید كه از یك گروه 4 نفره برای یك سریال تلویزیونی بهره بردهاید. میخواستم درباره جزییات این كارگروهی بیشتر صحبت كنید. گروهی كار كردن خیلی سخت است، چون فرهنگ كار گروهی فرهنگ متفاوتی است. كار گروهی كه در سینمای پیشرفته دنیا انجام میشود، با اینجا متفاوت است. آنجا همه كارهای مربوط به فیلمنامهنویسی تخصصی است. یك نفر سیناپس را مینویسد یك نفر ایدهپرداز است، یك نفر دیالوگ مینویسد و... من تجربه كار گروهی را نداشتم. هنوز هم خیلی گروهی نوشتن را دوست ندارم، چون فكر میكنم من آدم گروه نیستم. وقتی فیلمنامه شمسالعماره را شروع كردم، ابتدا شخصیتها و دیالوگها را به دست آوردم و هر كدام را به تنهایی در یك دفترچه جداگانه نوشتم. بعد تصمیم گرفتم از نویسندههای دیگر هم استفاده كنم. خیلی از نویسندهها آمدند و رفتند كه چندتایشان هم خیلی حرفهای بودند. متوجه شدم كه نمیتوانم با نویسنده حرفهای كار كنم. البته آنها ناتوان نبودند، اما با سلیقه من جور در نمیآمدند. نویسنده حرفهای عادتهای خودش را دارد و وقتی به چیزی عادت كرده باشد، كار خیلی سخت میشود. چون تغییر دادن آن عادت خیلی سخت است. من همكاری با خیلی از نویسندهها را امتحان كردم، اما دیدم نمیتوانم فیلمنامه را پیش ببرم. برای همین چند تا نویسنده انتخاب كردم كه زمینه حرفهایشان كم باشد. غیر از خانم آذردخت بهرامی كه داستاننویس بود، بقیه حرفهای نبودند. كسانی بودند كه تا آن زمان اصلا چیزی ننوشته بودند. چطور به كسانی كه تجربه نویسندگی نداشتند اطمینان كردید؟آنها هیچ چیزی ننوشته بودند. احساس كردم اینها استعداد نوشتن دارند. همین الان كه سریال را نگاه كنید میبینید فیلمنامه منسجمی دارد. شما احساس نمیكنید كه این قسمت را چه كسی نوشته است. 12 قسمت اول را 10 تا نویسنده مختلف نوشته بودند؛ اما احساس میكردید همهاش را یك نفر نوشته است. شیوه كار به چه صورت بود؟ یعنی ایدههای مختلف افراد گروهتان را چطور با هم تركیب میكردید كه به انسجام فیلمنامه لطمه وارد نشود؟ ابتدا هر قسمت را سكانسبندی میكردم. پیش از آن طراحی شخصیت و دیالوگ را انجام داده بودم. ایدههایم را به نویسنده میدادم تا یك سكانس را برگزار كند. اگر احساس میكردم سكانسی شبیه ذهنیت من نیست عوضش میكردم. خانم بهرامی سكانسهایی مینوشت كه بعضا آنچه من میخواستم نبود؛ اما لحظات جذابی داشت. آن را نگه میداشتم و بقیه را حذف میكردم. در نهایت فیلمنامه نوشته شده میشد تركیب كار خودم و یك كار گروهی. وقتی خیلی چیزها را شما مشخص كرده بودید، پس نویسندگان گروهتان چه نقشی داشتند؟من شخصیت و دیالوگ و جنس زبانش را به دست آورده بودم. هر نویسندهای با خودش یك خلاقیتی در سكانس میآورد. این كار در فیلمنامه نویسی كار عرفی نیست، یك تجربه جدید است. مثلا من میگفتم سكانس گفتگوی مش رحمت و لیلا باید با این دیالوگ و این مضمون و این نقطه عطف نوشته شود. یعنی در این گروه شما كسی بودید كه حرف آخر را میزدید؟بله. این مساله اجتنابناپذیر بود. میخواستم متن یكدست باشد. كار خودم را خیلی سخت كردم. خوشبختانه تیمی كه با آن كار میكردم، عادتهایشان را با خودشان نیاوردند. میدانستند من چه چیزی میخواهم. خیلی از متنهایشان را حذف میكردم؛ اما در كل از چیزی كه نوشته بودند، راضی بودم. آقای سامان مقدم گفتهاند به خاطر متن قوی شما وسوسه شدهاند سریال شمسالعماره را بسازند. به نظر شما ویژگی وسوسهبرانگیز این فیلمنامه چه بود؟زمانی كه آقای مقدم متن را خواندند 15 قسمت اول نوشته شده بود. از نظر من فیلمنامه شمسالعماره روی كاغذ با كمدیهای رایج متفاوت بود و او هم همین احساس را داشت. خوشحال بودم كه چنین احساسی داشت. و این تفاوت چه بود و از كجا ناشی میشد؟نمی توانم بگویم چه بود. شمسالعماره را میشد به شكلهای مختلفی كار كرد. اگر شرایط دیگری بود جور دیگری آن را مینوشتم. دوست داشتم كمدی متفاوتی باشد. وقتی فیلمنامه نوشته شد، شما میتوانستید دستتان را روی كاراكترهای فیلمنامه بگذارید و بفهمید چه كسی این دیالوگ را میگوید. به این خاطر كه در فیلمنامه یك تشخص زبانی موجود بود. من به ادبیات ارادت خاصی دارم و میخواستم لحظات ناب فراموش شده ادبیات فارسی را در فیلمنامهام به كار ببرم. حتی توضیح صحنهها را هم ادبی نوشته بودم. وقتی میخواندی احساس میكردی داری یك رمان میخوانی. در برخی سریالها خیلی تشخص زبانی مهم نیست. آدمها همه شبیه هماند. نمیتوانید بگویید این آدم كاراكتر است؛ ولی من سعی كردم منحصر به فرد بودن شخصیتها را در جنس راه رفتن و زبان به كار ببرم تا این تشخص را نشان بدهم. از خیلی چیزها زدم تا به اینجا برسم. میتوانستم عناصر داستانی زیادتری را وارد كنم، اما این تمركز را روی جنس زبانی گذاشتم. ترجیح دادم به این سمت بروم تا شما كاراكتر را با تمام ابعادش ببینید. همان طور كه اشاره كردید یكی از نقاط قوت فیلمنامه شمسالعماره این است كه هر كدام از شخصیتها هویت مستقلی دارند. در مرحله طراحی شخصیتها چطور به اینجا رسیدید؟من برای تمام شخصیتها یك دفترچه درست كردم. اطلاعاتی هست كه در فیلمنامه نیامده است. درباره شخصیت «هرمز» خیلی چیزها گفته نمیشود، اما من خودم همه آنها را میدانم. میدانم چطور از همسر سابقش جدا شده، چون شناسنامهاش نزد من موجود است. جاهایی با توجه به خط قرمزهای تلویزیون نمیتوانم برخی چیزها را بگویم. جاهایی هم لزومی نمیدیدم كه بگویم، اما برای خودم مشخص بود. همه شخصیتها یك دفترچه داشتند. البته یك جاهایی را كه ما نشان نمیدهیم تماشاگر خودش با تحلیلش پر میكند. علاوه بر هرمز خیلی دیگر از آدمها نیز زندگی مشترك ناموفقی داشتهاند. این تاكید آگاهانه بود؟هدف اول من این بود كه به آدمهای داستان یك كمبود و نقصانی بدهم و آنها را در مكانی جمع كنم. قرار بود در داستان خواستگاری لیلا آدمها به سمت تكامل بروند. آنچه در ذهنم بود پختهتر از نسخه نمایش دادهشده بود. این كار به خاطر شرایط تولید در مرحله نگارش زمان زیادی میبرد. نمیخواستم ساختار فیلمنامه پیچیدهتر و كار كارگردان زمانبر شود. وقتی به مرحله پخش تلویزیونی رسیدیم از یك سری چیزها گذشتم تا كار عقب نیفتد. دوست داشتم آدمها از محیط تاثیر بگیرند و به تكامل برسند. روند تدریجی تكامل برایم جالب بود. برای همین دریا و شكور هم كه ازدواج كردند، با هم مشكل دارند. شمسالعماره چندین خانواده از هم پاشیده دارد. دوست داشتم نشان بدهم چطور میشود این آدمها را دور هم جمع كرد. قبول دارید كه فیلمنامهنویسان ایرانی در سینما و تلویزیون پررنگتر از دیگر نقاط دنیا به موضوعات ازدواج و طلاق و خواستگاری و... پرداختهاند؟من روی سریالهای دیگر متمركز نشدهام. همیشه چیزی كه مینویسی دقیقا آن چیزی نیست كه دلت میخواهد بنویسی و به خاطر این هم نیست كه فیلمنامهنویسان بلد نیستند به سمت سوژههای دیگر بروند. نویسندگان به سمت سوژههایی میروند كه خطر كمتری داشته باشند. خانوادههای ایرانی داستانهای عاشقانه را دوست دارند؛ اما تلویزیون باید شرایطی فراهم كند كه ذائقههای دیگر هم محك بخورد. یعنی میخواهید بگویید به خاطر همین خطر كم، این طرح داستانی را برای شمسالعماره برگزیدید؟نه. اتفاقا شمسالعماره خطرناك بود. سریالی كه بیشتر شخصیتهایش خانمهای میانسال هستند و تعداد جوانهای زیادی ندارد شاید در نگاه اول داستان جوانپسندی نباشد. وقتی شروع كردم احساس كردم با بخشی از فرهیختگان كه با تلویزیون مانوس نیستند میتوانم ارتباط برقرار كنم. همان موقع این دغدغه وجود داشت كه آیا میتوانیم با اقشار مختلف جامعه ارتباط برقرار كنیم یا نه. خیلیها معتقد بودند نمیتوانیم، چون آن داستان پركنش عشقی هیجانانگیز دراماتیك را در اختیار نداشتیم. شمسالعماره كار خیلی دراماتیكی نیست. به آن معنا هیجانی ندارد. كنشها و واكنشهای خیلی عمده و بزرگی ندارد. این كار خیلی خطر بزرگی بود. احساس میكردم این اتفاق باید بیفتد. نمیتوانم بگویم به نقطه عالی و ایدهآلی رسیدهایم، اما سعی كردیم كار متفاوتی انجام دهیم كه شبیه كارهای قبلی نباشد. ایده اولیه داستان را چطور نوشتید؟این طرح را دو سه ساعته نوشتم. طرح اولیه همین است كه میبینید. اولش احساس كردم خیلی ضعیف است. وقتی شخصیتهای جذاب را كنارش گذاشتم، احساس كردم كار خوبی میشود. به نظر من پرداخت كار از طرح اولیه مهمتر است. كمتر فیلمی دیدهام كه طرح بدی داشته باشد. بیشتر پرداختها هستند كه به فیلمنامه لطمه میزنند. چطور شد كه به گروه شمسالعماره پیوستید؟آن زمان متن سریال «راه شیری» را مینوشتم كه تهیهكنندهاش آقای عباسیزاده بود. به من گفت میخواهیم یك مجموعه 70 قسمتی كمدی كار كنیم و هر جور كه دوست داشته باشی میتوانی كار بكنی. اشاره كردید وقتی سامان مقدم فیلمنامه را خواند، 15 قسمتش را نوشته بودید. با توجه به فشردگی كار، فاصله زمانی بین نوشتن فیلمنامه و تصویربرداری را چطور حفظ میكردید تا مشكل نرسیدن متن پیش نیاید؟اواخر كار به تولید نزدیك شدیم. جاهایی هم به هم خوردیم. همیشه متن دو سه قسمت از تولید جلوتر بود. واكنشهای مخاطبان هم در نوشتن شما تاثیرگذار بود؟خیلی منتظر بازخورد بینندگان نبودیم، چون جنس كارمان آن طور نبود. سریال اپیزودیك نبود كه بخواهیم یك شخصیت را پررنگ یا كمرنگ كنیم. ما یك داستان پیوسته داشتیم و به بازخوردها كاری نداشتیم. البته پایان داستان با آنچه در ذهن من بود، متفاوت است. در تیتراژ شمسالعماره نام چند روانشناس را میبینیم. این افراد چطور به فیلمنامه شما كمك میكردند؟روانشناس در كار ما نكات سنجیدهای را گوشزد میكرد. ما نویسندهها تخصص روانشناسی نداریم. او كمك میكرد با تغییر دو سه تا جمله شخصیت درستتر پرداخت شود. مثلا سكانسی بود كه میخواستیم بگوییم یك نفر درسهای مختلفی خوانده و از این شاخه به آن شاخه پریده. مشاور روانشناس به من گفت این آدم كسی است كه وقتی اولش را میخواند، آخرش را میداند. من عین همین دیالوگ را در فیلمنامه گذاشتم. آن تصویری كه از شخصیت پیمان داشتم با آن نكته كامل شد. در برخی سكانسها احساس میشود بار كمدی را كم كردهاید. این تمهید آگاهانه بود؟جاهایی كنترل میكردم كه بیننده خیلی نخندد. دوست داشتم بینندهام سریال را با آرامش ببیند و با من همراه شود. اینقدر نزدیك بشود كه فكر كند خودش داخل شمسالعماره است. آن وقت به جای این لحظات كمیك حذف شده چه چیزهایی را جایگزین میكردید؟فضا را صمیمیتر میكردم. لحظاتی میتوانستم قصه را پیچیدهتر كنم تا بینندهام را درگیر قصه كنم. اما این كار را نكردم، چون دلم میخواست تماشاگرم را درگیر شخصیتها و خود خانه كنم. میتوانستم تعلیق را زیادتر كنم. تعلیق به معنای دراماتیكش برایم مهم نبود. میتوانستم برای تماشاگرم قصههای بیشتری بگویم. این كار را نكردم تا جو صمیمی داستان به هم نخورد. شاید هم موفق نبودهام؛ نمیخواستم تعلیق كاذب به وجود بیاورم. اگر خیلی قصه تعریف میكردم، مخاطب دلش برای قصه تنگ میشد. میخواستم دلش برای شخصیتها تنگ شود. حتما شنیدهاید كه خیلیها فیلمنامه شمسالعماره را به فیلمنامه داییجان ناپلئون تشبیه كردهاند. این دو اثر چقدر قابل مقایسه هستند؟داییجان ناپلئون هم یكی از آثار ادبیات مكتوب ماست. این بحث در زمان پیشتولید پیش آمد. ولی بدون هیچگونه تواضعی میخواهم بگویم آن سریال با این سریال قابل مقایسه نیست. من دلم میخواست عمیق بشوم؛ اما شرایط تولیدش با این كار فرق میكند. آن سریال یك رمان مكتوب داشت. من هم اگر یكی دو سال روی فیلمنامهام كار میكردم، عمق بیشتری به فیلمنامه میدادم. یعنی هنگام نوشتن گوشه چشمی هم به آن سریال داشتهاید؟وقتی فیلمنامهای را شروع میكنم، به تمام آثاری كه خوانده و روی من تاثیر گذاشته، ناخودآگاه گوشه چشم دارم.اما من با این نیت شروع نكردم كه از روی داییجان ناپلئون بنویسم. همیشه دوست داشتم كاری بنویسم كه برگرفته از ادبیات و فرهنگمان باشد. احتمالا در ناخودآگاه من تاثیر خیلی زیاد بوده. پس از نگارش طرح اولیه، شخصیتها را چطور خلق كردید و چگونه به خصوصیات اخلاقی هر شخصیت رسیدید؟قبل از نگارش فیلمنامه برای آدمها دیالوگهای فرضی مینوشتم. پری را در قالبهای مختلف آنقدر نوشتم تا به ایده ضربالمثل گفتن اشتباه رسیدم. جنس زبان آدمها و شخصیتشان قبل از نگارش آماده بود. یكماه و نیم وقت من صرف تشخص هویتی اینها شد. در داستانتان آدم خوب و آدم بد ندارید. بظاهر خیلی تلاش كردهاید كه شخصیتهای خاكستری خلق بكنید. بله. من بلد نیستم آدم منفی بنویسم. شاید یكی از نقاط ضعفم باشد. من آدمها را همانجور كه فكر میكنم مینویسم. شما در این كار آدم منفی نمیبینید. برای همین است كه تعلیقهای ما كم است، چون شخصیت منفی است كه تعلیق ایجاد میكند. با این حال آدمی مثل مش رحمت یك مقدار ویژگیهای منفی هم دارد. مثلا كمی بدجنس است. او یك جور سادگی توام با منفعتطلبی دارد، اما منفی نیست. پری هم منفی نیست. در دلش غم و غصههای زیادی دارد، اما صاف و ساده است. در رفتار بیرونیاش كمی فضول است كه دلیل بر منفی بودنش نمیشود. در عین حال لیلا و عمه خانم مثبتتر از بقیه از كار در آمدهاند.من برای خودم این تقسیمبندیها را ندارم. آدمهایم را همانطور كه بودند نشانشان دادم. در بین اینها عمه خانم مثبتتر است. او برای همه دلسوزی میكند. هرمز هم مقداری لایههای منفی دارد، چون از فرنگ برگشته شیطنتها و بازیگوشیهای خودش را دارد. در بین همه شخصیتها عمه خانم جدیتر از بقیه است و خیلی لحظات كمیكی ایجاد نمیكند. چرا؟عمه در لحظاتی از حالت جدیاش بیرون میآید. در صحنهای پری را به خاطر فیلم شعله سر كار میگذارد، اما جنس كمدیاش فرق میكند. لزومی نداشت همه شخصیتها بار كمدی داشته باشند. اگر این طوری بود جاهایی نمیتوانستیم قصه بگوییم. باید یك عقل كلی در این خانه بود كه به حرفش استناد میكردیم. من شخصیت عمه را اول كمدی نوشته بودم، ولی بعد پشیمان شدم. فیلمنامه شما بیشتر داستان محور است یا شخصیت محور؟من داستان شخصیت محور را از همه بیشتر دوست دارم. میخواهم هم داستان داشته باشد و هم شخصیت، اما بخشی از كار فدای زمان شد. اگر كار را به سمت داستان بیشتر میبردم چیزهایی را از دست میدادم و جذابیت شخصیتها كم میشد. در زمان نگارش فیلمنامه بیشتر دغدغههای اجتماعی داشتید یا داستانگویی برایتان مهمتر بود؟دوست داشتم خیلی بیشتر از این چیزی كه هست داستان بگویم، اما ذات كار این طور بود كه فیلمنامه اجتماعیتر باشد، چون با طیف وسیع دختران جامعه در ارتباط بود. ناخودآگاه به این سمت كشیده شدم. تحمیلی در این كار نبود. برای ساخت این مجموعه مدیر شبكه 2 (آقای فرجی) و مدیر فیلم و سریال (پژمان لشگریپور) خیلی به ما كمك كردند. ما در شرایط آزادی كامل مینوشتیم. ولی به هر حال در همه جای دنیا مدیوم تلویزیون خط قرمزها و محدودیتهای خودش را دارد. كار باید آموزنده باشد و تو هم به عنوان فیلمنامه نویس باید جانب احتیاط را نگه داری و اجتماعیتر برخورد كنی تا خدشهای به بخشی از جامعه وارد نشود. تلاشمان این بود كه هیچ بخش از جامعه مورد بیاحترامی قرار نگیرد. این كه شكور بیكار است و با همسرش مشكل دارد به همان دغدغههای اجتماعی برمیگردد؟ كلمه دغدغه من را میترساند. كلمه قلمبهای است. وظیفه فیلمنامه نویس این است كه اجتماعش را نشان بدهد. اگر اجتماع را درست نشان بدهی، حرفی هم زدهای؛ ولی اگر از اول بخواهی فقط حرف بزنی مطمئن باش به جایی نمیرسی. از میان شخصیتهایی كه خلق كردهاید، كدامشان را بیشتر دوست دارید؟همهشان را. دلم برای همهشان تنگ میشود. من 2 ماه با اینها زندگی كردم. پیش از این كه فیلمنامه را بنویسم، این شخصیتها خودشان با من حرف میزدند. من اصلا برای نوشتن كار تلاش نمیكردم. حتی برای نوشتن دیالوگهایشان هم تلاش مضاعفی نكردم. خودشان از جاهایی با من حرف میزدند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]
صفحات پیشنهادی
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!!
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!! من 2 ماه با اینها زندگی كردم. پیش از این كه فیلمنامه را بنویسم، این شخصیتها خودشان با من حرف میزدند. ...
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!! من 2 ماه با اینها زندگی كردم. پیش از این كه فیلمنامه را بنویسم، این شخصیتها خودشان با من حرف میزدند. ...
مجموعه والپپر های خارق العاده و جدید از طبیعت
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!! عاشورا در نظر دیگران (قسمت اول) · آمار تخلف سرعت در آزادراه های تهران · مصدومیت 116 تماشاچی بازي استقلال و پگاه ...
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!! عاشورا در نظر دیگران (قسمت اول) · آمار تخلف سرعت در آزادراه های تهران · مصدومیت 116 تماشاچی بازي استقلال و پگاه ...
دانستنیهایی درباره ی استان گیلان ( قسمت دوم )
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!! تاسيس بورس اختصاصي تعاون به طور جدي پيگيري مي شود · تکه تکه کردن فیلم ها با Naturpic Video Cutter v5.0 ...
تكامل تدریجی خواستگاران شمسالعماره!! تاسيس بورس اختصاصي تعاون به طور جدي پيگيري مي شود · تکه تکه کردن فیلم ها با Naturpic Video Cutter v5.0 ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها