واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: چرا «33 روز» فيلم مهمي است؟
تعهد به واقع گرايي و توجه به اصل ماجرا باعث شده كه برخي شاخص هاي دراماتيك و داستاني در فيلم وارد نشود.
به گزارش وب گردي باشگاه خبرنگاران، وبلاگ كارگري در روزنامه نوشت:
روايت يك تولد
توليد و نمايش فيلم "33 روز" را بايد يك «اتفاق ويژه» در سينماي ايران و حتي جهان دانست. اين ويژه بودن براي سينماي ايران از اين منظر است كه فيلم جديد جمال شورجه يك پيشرفت و گام رو به جلو در زمينه سينماي مقاومت است. فيلمي كه ضمن دستمايه قرار دادن نرم افزاري از جنس دفاع مقدس سرزمين خودمان –اما در سرزميني ديگر- سخت افزاري سترگ و فاخر را به منصه ظهور رسانده است.
"33 روز" از معدود فيلم هاي سينماي ايران است كه به معناي واقعي كلمه بين المللي و جهاني محسوب مي شود. آنچه به اشتباه در فضاي هنر هفتم ما مرسوم شده اين است كه حضور در جشنواره هاي غربي را شاخص جهاني بودن مي پندارند. اما ديگر بر كسي پوشيده نيست كه اغلب جشنواره هاي هنري و ازجمله سينمايي به خصوص در مغرب زمين، در چارچوب منافع سياسي و ايدئولوژيك كشورهاي مقصد فيلم ها را جذب كرده و به آنها جايزه ميدهند. آنچه در سالهاي اخير در جشنوارههايي چون اسكار، كن، ونيز، مونترال و ... رخ داده جاي شك و شبهه اي براي اين نظر باقي نگذاشته است. از همين رو، خودنمايي فيلمها در چنين جشنوارههايي ملاكي قوي و قابل اعتماد براي جهاني دانستن آثار سينمايي به شمار نميرود. اما فيلمهايي بوده و هستند كه حرف و سخني جهان شمول را در قاب خود ترسيم كرده و چشم اندازي در راستاي فطرت عام بشري را گسترداندهاند، يا راوي يك موضوع مهم براي انسانيت هستند، كه چنين فيلم هايي را با اعتماد و جديت بيشتري ميتوان جهاني ناميد. تقابل نظامي دولت جعلي اسرائيل با مردم لبنان در سال 2006 ميلادي كه با ايستادگي مقاومت اسلامي منجر به شكست متجاوزين صهيونيست شد را نميتوان رويدادي صرفا مربوط به دو طرف جنگ دانست. شكست اسرائيل در آن جنگ سرنوشت خاورميانه را تغيير داد؛حمله به لبنان و از بين بردن مقاومت در اين كشور نقطه شروع تشكيل خاورميانه جديد –بخوانيد اسرائيلي- بود. اما پيروزي حزبالله نتيجه اين طرح و نقشه را معكوس كرد و حالا منطقه ما و به تبع آن كل جهان درحال پيمودن مسيري متفاوت است. مسيري كه به تعبير بسياري از كارشناسان بينالمللي روز به روز اسرائيل و همدستان آن را در محاصره تنگتري قرار ميدهد. علاوه بر اين، جنگ 33 روزه تنها جنگي ميان دو كشور نبود؛ مرز انسان و شيطان و مميز خير و شر بود. در آن چند روز حزب الله تبديل به نماينده جبهه صلح طلبان و آزادي خواهان و هدالت طلب هاي جهان شد و اسرائيل نماينده شروران جهان. بشردوستان جهان با هر رنگ و نژاد و مليت و مذهب و مسلكي عكس هاي «سيد حسن نصرالله» و پرچم هاي حزب الله را به دست داشتند و در آن طرف همه جنگ طلبها و ضدبشرها پشت سر رژيم صهيونيستي قرار گرفتند. به همين دليل هم فيلم «33 روز» را جهاني ميدانيم چون به اين صف آرايي بينالمللي ميپردازد و به اين خاطر آن را يك اتفاق ويژه ميپنداريم كه براي اولين بار در سينماي جهان به طور جدي و مستندگونه به انعكاس دراماتيك و داستاني اين جنگ پرداخته است. پيش از اين البته دو فيلم سينمايي –به استثناي فيلم هاي مستند و كوتاه- اين ماجرا را روايت كردند. يكي فيلم «تولدي ديگر» به كارگرداني عباس رافعي بود كه با وجود ارزش هاي مضموني، چندان مورد توجه قرار نگرفت. و ديگري «لبنان» به كارگرداني شموليك مائوز محصول رژيم اشغالگر قدس كه به هيچ وجه مبين آن جنگ نيست. به همين دليل «33 روز» را مي توان مهمترين فيلم درباره مهمترين جنگ قرن 21 جهان دانست.
اما فيلم "33 روز" را از آن رو يك پيشرفت در سينماي مقاومت كشورمان بايد به حساب آورد كه در روايت آن مرز ميان واقعيت و قصه برداشته شده است. يكي از رنج هاي اكثر فيلم هاي جنگي سينماي ما افتادن در دام تصنع و دور شدن از دنياي واقعي بوده است. اما جمال شورجه و گروه همكارش با اين فيلم كاري كردهاند كه مخاطب أثر طي مدت حدودا 120 دقيقه گويي به زمان و مكان رويدادهاي جنگ 33 روزه سفر ميكند. بازسازي وقايع آن جنگ نابرابر و نفسگير به مدد جلوههاي ويژه شسته و رفته و دكوپاژ و قاب بندي ها و ميزانسن دقيق و سنجيده فيلم به گونهاي صورت گرفته كه گاه از ياد ميبريم كه اين تصاوير همه فيلم هستند و نه خود واقعيت. از نتايج مستقيم و اوليه تسلط بر ابزار و تكنيك سينما همين است كه منجر به جلوه گر شدن دنياي اصلي و واقع در تصاويري ابداعي و مخلوق ميشود. شايد براي اولين بار است كه در يك فيلم سينمايي ايراني بيش از 300 پلان جلوههاي ويژه رايانهاي و ميداني در سطح سينماي حرفهاي دنيا به نمايش درميآيد. شايد قابل باور نباشد كه تانكهاي مركاوا در اين فيلم همگي ساخته دست توليدكنندگان فيلم هستند و نه محصول كارخانه!
علاوه بر اينها فيلم داراي وجوه تماتيك و نمادشناختي بارزي است كه مفاهيم مورد نظر را به شكلي غيرمستقيم و هنري بازگو مي كند. به عنوان مثال پس زمينه غالب بر فضاي فيلم روشن است و اين گواه بر روشني و سپيدي مقاومت دارد. و يا اينكه روايت فيلم «33 روز» داراي فراز و فرودهاي نمادين و معناداري است. تم و حال و هواي فيلم درآغاز، انساني و رمانتيك است. مردم روستاي عيتاالشعب درجنوب لبنان در حال گذراندن زندگي خود هستند. آن ها خود را براي برگزاري يك مراسم عروسي آماده ميكنند. اما ناگهان جنگ غالب مي شود. به اين ترتيب فضاي صلح آميز و آميخته با احساس فيلم تغيير چهره ميدهد. اما اين پايان ماجرا نيست. چون مردم روستا- حتي زنان - دربرابر مهاجم ميايستند و بارديگر صلح را پيروز ميكنند. كابوسي كه به حماسه تبديل ميشود. پس از پيروزي باز هم فضاي فيلم به وضعيت اوليه برميگردد. اما اين بار يك ولادت هم اتفاق ميافتد. فرزندي زاييده ميشود كه از دوران جديد و حيات تازهاي دردنيا و به خصوص درخاورميانه خبر ميدهد.
تعهد به واقع گرايي و توجه به اصل ماجرا باعث شده كه برخي شاخص هاي دراماتيك و داستاني در فيلم وارد نشود. به طوري كه داستان هاي فرعي و همچنين شخصيت پردازي از آن جا مانده اند. چنانچه فيلم «33روز» ضمن وفاداري به مرام و هدف والايش كه همان ثبت و ضبط راستين و صادقانه بخشي از تاريخ معاصر جهان است غناي دراماتيك بيشتري نيز مييافت، بدون شك در جايگاه يكي از شاهكارهاي بزرگ سينماي جنگي دنيا قرار ميگرفت./س
چهارشنبه|ا|28|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 127]