محبوبترینها
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1840541067
رويكرد ديني و مذهبي دانشمندان در عصر انقلاب اسلامي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رويكرد ديني و مذهبي دانشمندان در عصر انقلاب اسلامي
خبرگزاري فارس: يكي از تحولات شگفت در عصر امام خميني (ره)، رويكرد دوباره دانشمندان رشتههاي مختلف علوم به ايمان مذهبي و اعتقاد به توافق علم و دين و رجوع به آموزههاي ديني براي كشف مجهولات لاينحل هستي است.
يكي از تحولات شگفت در عصر امام خميني (ره)، رويكرد دوبارة دانشمندان رشتههاي مختلف علوم به ايمان مذهبي و اعتقاد به توافق علم و دين و رجوع به آموزههاي ديني براي كشف مجهولات لاينحل هستي است.
توسعه و تثبيت پايگاه دين باوران در ميان دانشمندان جهان معاصر و افزايش بيسابقة معتقدين به نقش تعيين كننده دين در گشايش بنبستهاي علم جديد، در دو دهه اخير رشد و گسترش فوقالعاده و متحير كنندهاي يافته است.
پيشينهاي از باورهاي ديني در ميان دانشمندان بزرگ جهان
برخلاف برخي از پيشداوريها «بينانگذاران علم جديد همانند كپلر در قرن شانزدهم و گاليله در قرن هفدهم و نيوتن و سايرين، انسانهاي متديني بودند.»
اساساً «دانشمندان قرن هفدهم مانند گاليله، كاتوليكهاي معتقد بودند و «رابرت بويل» براي علم يك رسالت ديني قايل بودند»، «نيوتن كه خود فرد شاخص اين جريان» است و علم امروز مديون اوست فيزيكدان الهي و موحد و از سنخ مسيحياني بوده كه مسيح را انساني (از بندگان خداوند) ميدانسته و بسيار به الهيات علاقهمند بوده است.»
چنانكه «جيمز كلارك ماكسول فيزيكدان برجستة اسكاتلندي قرن نوزدهم روزهاي يكشنبه را براي مطالعه الهيات اختصاص داده بود.»
در واقع «غالب فيزيك دانان كلاسيك هم چون كپلر، گاليله، نيوتن، آرستد، امپر، مايكل، فارادي، هانري، ماكسول، با ارجاع به نظم و انسجام طبيعت وجود خداوند را اثبات كردند و تمامي اين دانشمندان فيزيك را راهي براي ديدن آثار خداوند در طبيعت قانونمند ميدانستند.» و به قول گاليله: «خداوند در اعمال طبعيت كمتر از جملات مقدس انجيل ظاهر نميشود.»
آغاز دوران انزواي معتقدات ديني
در عين حال با به اوج رسيدن فيزيك كلاسيك در قرن 19 و اتكاي بيش از حد گروهي از دانشمندان به توانايي علم و ظهور و گسترش تفكرات پوزيتيويستي و سلطة آن بر محيطهاي علمي غرب در قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم، بسياري از دانشمندان با تكيه بر اصالت تجربه به نفي هرگونه شناخت مبتني بر دين و فلسفه و عرفان و تمسخر آموزههاي ديني و انكار متافيزيك پرداختند.
سلطة تفكرات صاحب نظراني چون اگوست كنت (1798-1857)، فيلسوف و جامعهشناس فرانسوي كه «تنها امور قابل مشاهده را علمي ميدانست و خود را پيامبر دين انسانيت معرفي نمود.» بر فضاي فكري و علمي دوران مذكور، عرصه را بر اعتقادات ديني و مذهبي و دانشمندان متدين و معتقد در مغرب زمين به شدت تنگ نمود.
عليرغم وجود بسياري از عالمان معتقد در اين دوران تاريك، فضاي مسموم برآمده از علمگرايي محض، تأثيرات مخربي بر جريان علمي و عالمان دو قرن اخير، بر جاي گذاشت به نحوي كه:
«در اوايل قرن بيستم و طي يك نظرخواهي از هزار نفر دانشمندان علوم مختلف كه هفتصد نفر به آن پاسخ دادند معلوم گرديد تنها 40% آنها معتقد به خداوند هستند و با اين نتيجه پيشبيني شد در آخر قرن بيستم درصد معتقدين به خدا كمتر شود.»
و استاد معروف دانشگاه و صاحبنظري چون آنپرد در سال 1950 ميگويد: «من پنجاه كتاب روانشناسي درسي را در آمريكا بررسي كردم حتي يك بحث كوچك درباره مذهب به عنوان يك بحث انساني و عاطفي مطرح نشده بود.»
بنبست علم جديد دوران هوشياري نسبي
از نيمة اول قرن بيستم به اين سوء با آشكار شدن بنبست علمگرايي محض، و بحرانهاي ناشي از آن در غرب، به تدريج بر شمار دانشمندان موحد و معتقد به توافق علم و دين افزوده گرديد.
در اين دوره دانشمنداني چون ماكس پلانك نظريه پرداز فيزيك كوانتمي به صراحت از «همدلي علم و دين و ستيز همآهنگ آنها بر ضد خرافات سخن به ميان آوردند.» و شالو (A.Shawlow) فيزيكدان آمريكايي و برنده جايز صلح نوبل از اعتقاد خود به خداوند و لزوم ارجاع سؤالهاي اساسي به دين و دريافت پاسخ از آن سخن گفت».
پاكينگ هورن (Poikinghorn) فيزيكدان انگيسي به طرح موضوع نقصان علم بدون دين پرداخت. مارگنو (Margenau) فيزيكدان آمريكايي و همكار انيشتين نظريه خود مبني بر نياز علم به دين و اعتقاد انيشتين به اين كه «كشف يك قانون بنيادي تأييد شده طبيعت الهامي از خداست» را بازگو نمود و دانشمنداني هم مانند كرسي موريسن و رووير از فزيك، زيستشناسي، فيزيولوژي و رياضيات براي اثبات خداوند و هدفداري حيات مدد گرفتند.
در اين دورة در حوزه علوم انساني نيز تحولاتي پديد آمد چنانكه در حوزة روانشناسي در غرب با «پديد آمدن يك موج ضد فرويديسم، روانشناساني ظهور كردند كه نهايت همدلي را با دين داشتند كه از ميان آنان ميتوان از كساني مانند ويكتور فرانكل، مري داگلاس، كارن هورناي، كارل راجرز، الپورت، ابراهام مزلو، نام برد.
اين روانشناسان برخلاف فرويد كه معتقد بود گرايش به دين در اثر عقدة اوديپي حاصل از عش جنسي فرزند به مادر است و دينداري در واقع نوعي بيماري رواني است، معتقدند كه دينداري گرايشي اصيل در وجود آدمي است.»
انقلاب اسلامي و رويكرد ديني و مذهبي دانشمندان
عليرغم پديد آمدن زمينههاي مناسب درك جايگاه مهم دين در زندگي بشر و تلاش در خور تحسين تعداد زيادي از دانشمندان موحد و معتقد در راه ايجاد تحولي جهاني و بنيادي در نحوه نگرش شخصيتها و مراكز علمي و آموزشي نسبت به دين، طي چند دهه اخير، به واسطة نگرشهاي منفي به مقولة دين، فضاي غالب محيطهاي علمي جهان را تا بيش از انقلاب اسلامي ايران، معتقدان به لزوم دوري گزيدن از دين و آموزههاي آن رقم ميزدند.
اما شواهد فراوان و تحولات جاري حاكي از اين واقعيت است كه با پيروزي انقلاب اسلامي و بيداري فطري بيش از پيش بشر غفلت زده رويكرد ديني مجامع تحقيقاتي و محافل علمي و دانشمندان رشتههاي گوناگون علوم وارد مرحلهاي جديد گرديده است.
يكي از انديشمندان كشورمان در تأييد واقعيت فوق ميگويد:
«شما اگر وضعيت بيست سال پيش اروپا، آمريكا را با حالا مقايسه كنيد (ميبينيد) اصلاً قابل قياس نميباشد، حتي هفت- هشت سال پيش را كه من با حالا مقايسه ميكنم تفاوت بسيار است.»
ايشان اضافه ميكنند:
«چند سال قبل براي سمينار (تعبير فيزيكي نسبيت) در لندن بودم بحث كيهانشناس مطرح بود يك فيزيكدان فيلسوف بلژيكي در ضمن آنكه داشت راجع به يك مدل كيهانشناسي صحبت ميكرد اسمي از خدا آورد، كه يك فيزيكدان آمريكايي (از دانشگاه آكسفورد) گفت: در كنفرانس فيزيك جايي براي آوردن اسم خدا نيست! اين را من خودم شاهد بودم. اما الان وضعيت آنچنان تغيير كرده است كه :
چهار سال پيش انجمن آمريكايي پيشرفت علم كه بزرگترين انجمن علمي آمريكاست و بسياري از شخصيتهاي برجسته علمي آمريكا عضو آن هستند، سمينار دورهاش را برگزار كرد، در آن سمينار كاري كه براي اولين بار كرده بودند اين بود كه غير از جلسههاي موازي كه معمولاً در رابطه با كنفرانسها ميگذارند يكي- دو جلسه هم دربارة «رابطة علم و دين» قرار داده بودند. اين جلسات آنچنان شلوغ بود كه بقية جلسهها را تحت شعاع قرار داده بود و سر و صداي اولياي سمينار را درآورد، يعني وضعيت اين چنين تغيير كرده است. يك وقتي اسم «دين» را آوردن در محيطهاي علمي و آموزشي و غيره خلاف مد بود اما الان اين طور نميباشد.»
«بنده در سال 98 در كنفرانسي بودم كه در آن، دو نفر از بزرگان كيهانشناسي جهان صريحاً به من گفتند كه در تحقيقات سالهاي اخيرشان به اين نتيجه رسيدهاند كه علم خودكفا، نيست و بايد براي پاسخ بسياري از سؤالات به خدا روي آورد.»
در تأييد اين اظهارات ميتوان به سخنان پرفسور بروس مينگن (Bruce Mongon) (استاد شناخت پژوهي دانشگاه كاليفرنيا در بركلي) اشاره كرد، وي نيز طي سخنراني خود در دومين «كنگره تلفيق علم و دين» (هندوستان / ژانويه 1996)بر گسترش بيسابقة رويكرد ديني و معنوي دانشمندان طي سال هاي اخير صحه نهاده ميگويد:
«از اوايل قرن حاضر روش علمي به جمود گراييد و به مشاهدات واقعيات خشك خارجي محدود گشت و به دين و تجربه ديني به چشم دشمن ابدي خود نگريست. اما خوشبختانه از آغاز دهه كنوني علاقه به آگاهي و تجارب ديني و معنوي در كار علمي تجديد شده است.»
تغيير شديد گرايشها و نگرشهاي ديني و مذهبي در بسياري از مراكز علمي و دانشگاههاي معتبر جهان به ويژه در غرب طي سالهاي اخير تا آن جاست كه:
«در حال حاضر در دانشگاه استانفورد (آمريكا) جايي كه تا چند سال قبل عبادت ارزشي تلقي نميشد حدود سيصد الي پانصد نفر از دانشجويان دائماً در مراسم عبادي شركت مينمايند.»
براساس آمارهاي موجود «نيمي از پژوهشگران مركز ملي پژوهشهاي علمي در فرانسه به خدا ايمان دارند و خيليها هم احساس ميكنند به اين مرحله نزديك شدهاند.»
مطابق گزارشهاي تهيه شده: چند سالي است كه دانشگاه كمبريج رشتة سخنراني «علم و الهيات» را شروع كرده است و در سال 1998 مبلغ يك ميليون و يكصد هزار پوند به دانشگاه آكسفورد اهدا شد تا كرسي علم و دين را تأسيس كند.
همچنين دانشگاه «ليدز» انگليس اولين مركز ميان رشتهاي براي آموزش و تحيق دربارة «تعامل علم و دين» را داير كرد، و دانشگاه بوستون در آمريكا برنامة دكتري در علم و دين و فلسفه به راه انداخته است.»
تجديد علاقه به بررسيهاي روان شناخي نسبت به مسائل ديني و مذهبي كه از سالهاي 60 و 70 ميلادي آغاز گرديده بود طي سالهاي اخير به شدت افزايش يافته تا آنجا كه «در اين سالها در اين زمينه دهها مجلة معتبر چاپ و دهها سمپوزيم و سمينار برگزار گرديده و تعداد اعضاي انجمن روانشناسان مسيحي تقريباً از 200 نفر در سال 93 ميلادي به يكباره در سالهاي اخير به 16000 نفر رسيده و تحقيقات مربوط به دين در ابعاد علوم انساني و نظري آن در شبكة اينترنت خيلي زياد شده است.»
گرچه در گذشته «روانشناسي عملي معتقد بوده است كه درمان بيماران بايد از مسائل ارزشي دور نگه داشت، اما تنها از سال 1987 تا 1993 ميلادي بيش از 6 هزار مقالة علمي در خصوص نقش و اهميت مذهب در درمان بيماران به چاپ رسيده است.»
همچنين در سالهاي اخير: «درس علم و دين در تعداد زيادي از دانشگاههاي آمريكايي و اروپايي عرضه شده است و طبق برآورد مجلة New Scientist پررشدترين رشتة علمي بوده است!»
«انجمن علوم سياسي آمريكا (Amercian Political Science Association) هم بيش از ده سال است كه بخش دين و سياست را به راه نداخته است و هر سال جايزهاي را به بهترين كتاب در اين زمينه اهدا ميكند.»
آغاز دوران اضمحلال الحاد و ماديگرايي محض
پيروزي انقلاب اسلامي با تكيه بر مباني و آموزههاي ديني بنيان تفكر الحادي تمدن مادي معاصر را به شدت متزلزل نمود، و بستري منحصر به فرد جهت رجعت دوباره بسياري از دانشمندان به اعتقادات ديني و سرخوردگي شديد از فرهنگ غيرمذهبي پديد آورده است. هفته نامة فرانسوي نوول ابزرواتور در اين زمينه مي نويسد:
»در اين زمان كه علم انفورماتيك و تكنيك، پيشرفتهاي سرسامآوري داشتهاند هر روز به صورت فزايندهتري با سقوط و اضمحلال بنيادهاي فكري ماترياليستها و غيرمذهبيون مواجه ميشويم.. .
... ديگر اين خداشناسي نيست كه مفاهيم علمي را به سود خود مورد استفاده قرار ميدهد بلكه در حال حاضر اين علم است كه به شدت خواستار خداوند است.»
بنابر نظر ژيل كپل جامعهشناس معروف فرانسوي:
«افراد غيرمذهبي تحصيلكرده معتقدند كه فرهنگ غيرمذهبي، آنها را در بنبست قرار داده است و نتايج اين بنبست را هم در شدت جنايات و طلاق و ايدز و مواد مخدر و ... ميبينند آنها... تضاد سنتي بين علم و ايمان را نفي ميكنند.»
ماهنامة علمي ساينتيفيك آمريكن در اين باره مينويسد:
«همين ناتواني علم در پاسخگويي به مسائلي كه با معناي حيات و امور ارزشي و اخلاقي و غايات سر و كار دارد، شماري از دانشمندان را كه در گذشته روحية انكار و الحاد داشتند، وا داشته تا از روية گذشته دوري جويند و به آموزههاي ديني روي آورند.»
دانشمندان و تلاش فزاينده در جهت درك واقعيت دين
طي سالهاي اخير هماهنگ با رويكرد جهاني بشر به باورهاي ديني، موج فزايندهاي در ميان انديشوران دنياي كنوني، به ويژه در غرب، پديد آمده است كه در راستاي اصلاح تفكرات اشتباه در حوزة نسبت علم ودين، و دستيابي به دركي نو از جايگاه ارزشمند دين در زندگي بشر، حركت ميكند.
كنفرانسهاي متعدد، طرحهاي گستردة تحقيقاتي و تاليفات فراواني كه با هدف نفي تقابل دين و علم، و تأكيد بر تأثيرات مثبت دين بر بالندگي علمي جوامع كه در سالهاي اخير از سوي دانشمندان و مجامع علمي و تحقيقي انجام پذيرفته و ميپذيرد، شاهد صادقي بر اين مدعا است؛ به عنوان مثال ميتوان اشاره نمود به : «تأسيس روزافزون انجمنها و مراكز تحقيقاتي مرتبط با علم و دين در اروپا و آمريكا».
با برپايي «كنگرة جهاني تلفيق علم و دين در هند با حضور 1100 نفر از فيزيكدانان و شيميدانان و زيستشناسان و فيلسوفان و الهيون و ... از سراسر جهان». يا برگزاري كنفرانس بررسي رابطة علم و دين در دانشگاه كاليفرنيا در بركلي با شركت تعداد زيادي از دانشمندان برجسته.»
چنانكه: «مركز مذهب و علوم طبيعي در بركلي كاليفرنيا اخيراً اقدام به ساماندهي پروژه تحقيقاتي با عنوان «علم و تحقيقات معنوي» نمود.
ماريك ريچاردسون، مدير اين پروژه، گفت: اين كار مقدمة برگزاري كنفرانسي با حضور دانشمندان علوم طبيعي و مذهبي ميباشد كه هدف آن تغيير بينش نخبگان در مورد اين مسئله است كه علم دقيق اعتقادات مذهبي را رد ميكند.»
از ميان صدها كتاب كه با نگرش مثبت به موضوع رابطة علم و دين طي سالهاي اخير به چاپ رسيده است ميتوان اشارهاي كرد به كتاب فيزيك و متافيزيك (1994) اثر انديشمند غربي خانم جينفر تروستد(كه مؤلف كتابهاي زيادي در حوزه فلسفه و فلسفة علم ميباشد.)
وي در اين كتاب با موضع بسيار مثبت به دين و اعتقادهاي ديني درصدد است اين باور غلط را از ذهنها بزدايد كه دين مانع پيشرفت علم بوده است و معتقد است بالندگي علمي در قرون وسطي نيز مرهون فلسفة دين بوده است.
عصر امام خميني(ره) و انقلاب در حوزه علم و انديشه
نكتهاي كه در اين ميان قابل تعمق ميباشد اين است كه مجموعة تحولات شگرفي كه در چند سال اخير به ويژه پس از انقلاب اسلامي در بينش و نگرش و گرايشهاي ديني و مذهبي دانشمندان رشتههاي مختلف علوم دنياي كنوني پديد آمده در حقيقت وقوع انقلابي بزرگ در حوزة علم و انديشه ميباشد كه دانشمندان و عالمان معاصر را بيش از پيش به سوي بازگشت به خدا و باورهاي الهي سوق ميدهد.
«مجلة آمريكايي تايم (Time) در شمارة هفتم آوريل 1980 خود در اين باره مينويسد: انقلابي ساكت در تفكر و استدلال در حال وقوع است و خدا دارد بر ميگردد.»
ماهنامة علمي ساينتيفيك آمريكن نيز با بررسي تحولات ياد شده با اشاره به محتوي مباحث مطرح شده در كنفرانس بررسي رابطة علم و دين در كاليفرنيا مينويسند:
«نكتة بسيار مهمي كه در خلال كنفرانس روشن شد آن بود كه ديگر دانشمندان به مذهب براساس باورهاي عاميانه و رايج نظر نميكنند بلكه بدان به چشم تجربهاي از عالم واقع كه به اندازه تجربههاي علمي واقعيت دارد مينگرند.»
اين ماهنامه اضافه ميكند:
«اين چنين به نظر ميرسد كه بسياري از دانشمندان بر سر دو نكته به وحدت دست يافتهاند: نخست آنكه خدا وجود دارد، و ديگر اينكه علم بدون مذهب لنگ است و مذهب بدون علم نابينا.»
از انقلاب مذكور در حوزة علوم «مجلة آمريكايي News Week (مورخ بيستم ژوئية 1998) با اين عبارت ياد ميكند كه: علم خدا را مييابد.»
آثار دينگرايي دانشمندان بر رويكرد ديني و بشر معاصر
گرچه تجديد حيات باورهاي ديني در ميان دانشمندان و مجامع علمي و تحقيقي خود بخشي از جريان عظيم بازگشت انسان معاصر به سوي خداست، اما تحليلگران مسائل اجتماعي عميقاً بر اين باورند كه با شكلگيري تحولات ياد شده در حوزة علوم و زدوده شدن بسياري پندارهاي موهوم در زمينة تقابل علم و دين، بستر بسيار مناسبي جهت افزايش و گسترش توجه انسان عصر حاضر به دستورها و آموزههاي ديني و عقايد توحيدي، پديد آمده است.
نشرية ديلي تلگراف چاپ انگليس در اين زمينه مينويسد:
«تحليلگران اجتماعي ميگويند يكي از علل توجه بيشتر مردم به مذهب اين حقيقت است كه: مذهب و علم ديگر مانند گذشته ناسازگار ديده نميشود.»
..............................................................................................
منبع: كتاب عصر امام خميني /مير احمد رضا حاجتي
پنجشنبه|ا|24|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]
-
گوناگون
پربازدیدترینها